اسرای کربلا نمونهای از صبر انقلابی را یاد ما دادند/ درد و دلهای جانسوز بازیگر نقش حرمله با حضرت علی اصغر (ع)
–دومین شب از مراسم عزاداری اهالی فرهنگ، هنر و رسانه با حضور جمعی از هنرمندان، اصحاب رسانه، مردم و عاشقان اباعبداللهالحسین در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، سیدرضا تقوی نماینده تهران، ری و شمیرانات صحبت کرد. او گفت: امام حسین (ع) در سال ۶۰ هجری قمری از مدینه به طرف مکه حرکت کردند. وقتی این سفر را آغاز میکردند عدهای خدمتشان رسیدند و میگفتند از این سفر چشم بپوشید چرا که یزید به قدرت رسیده بود و همه سابقه او را میدانستند. با کینهای که او نسبت به نبیهاشم و اهل بیت پیامبر داشت مشخص بود که با امام حسین وارد جنگ شده و جان ایشان را به خطر میاندازد. آن افراد به همین دلیل تلاش کردند که امام را از این سفر بازدارند. امام حسین علیهالسلام در پاسخ به این نگرانی آنان میفرمودند که خداوند دوست دارد حسین را کشته ببیند.
وی افزود: موضوع دیگری هم که وجود دارد این است که میگفتند زن و بچهها را همراه خود نبرید. امام در پاسخ به این موضوع نیز فرمودند این زن و بچهها نیز باید اسیر شوند. سوال بسیار مهمی که در این بین وجود دارد این است که نقش اسرا چیست که حضرت بر اسیر شدن آنان تاکید دارند؟ مگر قرار است چه مسئولیت مهمی را به دوش گیرند که نقششان تا این اندازه تعیینکننده است. در پاسخ به این سوال باید اشاره کرد که واقعه کربلا دو فصل مهم دارد؛ فصل اول شهادت است و فصل دوم اسارت.
این روحانی و عالم دین با اشاره به فصل شهادت در واقعه کربلا گفت: سیدالشهدا حدود ۴ ماه در کربلا حضور داشتند و در این زمان مشخص است با چه کسانی دیدار داشته و چه صحبتهایی کردند. علاوه بر این در مسیر سفر خود به کربلا و در هر منزلی که توقف میکردند عدهای از مسلمانان را به حضور در کربلا دعوت کرده و البته در نقطه مقابل عدهای هم ریزش میکردند. بالاخره طبیعی است که فقط افراد خالص باید در کربلا حضور میداشتند و امام حسین را یاری میکردند. امام حسین با یزید بیعت نکردند که البته دلایل مختلفی دارد. در روایتی از امام حسین نقل شده است که ایشان میفرمایند در دامنی بزرگ شدهام که به من اجازه نمیدهد به کسی همچون یزید که فسق علنی دارد دست بیعت بدهم. این ماجرا تا ظهر عاشورا ادامه دارد و همگی فصل اول تاریخ کربلا یعنی فصل شهادت را رقم میزند.
وی تاکید کرد: البته به نکته مهمی باید اشاره کنم و آن هم این است که چه فصل اول و چه فصل دوم واقعه کربلا یک قیام است و نباید آن را از هم جدا کرد. همچنین محوریت هر دو فصل امام حسین است. در فصل شهادت بار اصلی به دوش اوست و در فصل دوم این وظیفه را به دوش حضرت زینب (س) منتقل میکند. ممکن است عدهای بپرسند نقش امام سجاد علیهالسلام در این بین چیست و چرا ایشان در فصل اسارت محور نیستند؟ در پاسخ باید گفت بنابر مصالحی از سوی پروردگار نقش امام سجاد باید ضعیف باشد تا ایشان زنده بماند و سلسله امامت باقی بماند. خود حضرت زینب نیز مانند امام حسین است و میتواند مسئولیت مهم کربلا را به عهده بگیرد. در اینجاست که میتوان فهمید چرا امام حسین زن و بچه خود را همراهش آورد و وظیفه اسرا چه بود.
تقوی بیان داشت: به نظرم از کربلا این درسها را میتوانیم یاد بگیریم؛ اولین موضوع صبر انقلابی است. همان طور که خانواده حضرت برای انقلابی بزرگ سختیها را به جان خریدند و آن را تحمل کردند ما هم باید چنین باشیم؛ اسرای کربلا نمونهای از صبر انقلابی در عاشورا هستند. همه باید صابر باشند تا انقلاب به نتیجه برسد. دومین درس هم حلم و بردباری است. امام حسین علیهالسلام خانوادهاش را همراه با خود آورد تا خبر واقعه عاشورا را به همگان برسانند. حضور آنان موجب شد که دشمن این واقعه را پاک نکرده و آن را تحریف نکند. خیلی از چیزهایی که امروز ما میشنویم از زبان همین اسرا نقل شده است. این اسرا باعث شدند که جلوی تحریف تاریخ گرفته شود. موضوع مهم بعدی تفسیر خون شهدای کربلا است. کربلا قرآن مجسم است؛ چه کسی باید چنین قرآنی را تفسیر کند؟ کسی که اهل ذکر و قرآن است و نزدیکترین شخص به این اوصاف همین اسرا هستند. آنان به کربلا آمدند تا این قرآن را برای نسلهای بعد تفسیر کنند. کار مهم دیگر آنان افشای ظالمان است.
او در پایان صحبتهایش تاکید کرد: به نظرم درسی که ما میتوانیم از کربلا بگیریم این است که با صبر انقلابی مسیر شهدا را ادامه بدهیم. باید پاسدار خون شهدا باشیم و نگذاریم خونشان پایمال شود. موج خون امام حسین ادامهدار است و هر روز هم گستردهتر میشود.
در بخش دیگر این برنامه انوش معظمی بازیگر سریال مختارنامه در نقش حرمله مهمان این مراسم عزاداری شد. او در سخنانی درخصوص پذیرش نقش حرمله در سریال مختارنامه گفت: خاطرم هست در سریال معصومیت از دست رفته نقش یک چریک را بازی میکردم و در آن جا تمرینات زیادی با خنجر انجام میدادیم. این بازی من در ذهن آقای میرباقری ماند و در همان سریال به من پیشنهاد داد که نقش حرمله را بازی کنم. به نظرم خود امام حسین انتخاب میکند که چه کسی در چه جایی قرار گیرد. اگر امشب اینجا هستیم شک ندارم امام حسین ما را دعوت کرده است و فکر میکنم خود امام حسین و حضرت علی اصغر من را دعوت کردند و بازی در این نقش قسمت من شد.
وی ادامه داد: منم پای منبر امام حسین بزرگ شدم و متوجه شقاوت کسی مثل حرمله در واقعه کربلا بودم، اما بخش دیگر هنری بود و تاثیرگذاری که بازی در این نقش میتوانست به همراه داشته باشد تا مردم به اوج مظلومیت امام حسین و شش ماهه او پی ببرند. هر بار که آن صحنهها را میبینم متاثر میشوم.
معظمی در پایان صحبتهای خود درد و دلی با حضرت علی اصغر و امام حسین داشت: آقا خیلی ممنونم که با ایفای نقش حرمله مهر غلامی را تا ابد بر پیشانی من زدید و به من آبرو دادید. از ایفای این نقش کرامتها دیدم و این قدر آبرو پیدا کردم که شاید با هیچ کار دیگری نمیتوانستم چنین آبرویی پیدا کنم.
در ادامه این مراسم عزاداری و پس از سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین گمار، نوبت به فاطمه افشاریان رسید که چند بیتی شعرخوانی کند. او قبل از خواندن شعر خود گفت: امشب میخواهم شعری به حضرت علی اصغر و شعر دیگری به حضرت رقیه تقدیم کنم.
او شعر خود را چنین خواند:
باید از هجمه غمها پدرت را برهانی/ پسرم راه نیابد به دلش دل نگرانی
اگر امروز شنیدی که کسی نیست/ تو باید بروی سوی خطر، زود خودت را برسانی
سپری باش برایش پسرم بر دل میدان نرود/ سمت پدر سایه تیری ز کمانی
پدرت بوسهزنان بر لب عطشان تو میگفت/ که تو مظلومترین کودک مظلوم جهانی
شده شش گوشه فراهم که تو آرام بخوابی/ که در آغوش پدر تا ابد و دهر بمانی
***
باز امشب همین که خوابم برد خواب ایام رفته را دیدم
خواب شمشمیر و نیزه و آتش، خواب این چند هفته را دیدم
بعد تو روز خوش ندیدم من
خواب دیدم که آمدی پیشم، اما چه خواب شیرینی
گریهام تا بلند شد در خواب، سایه شوم دست سنگینی کرد با تازیانه بیدارم ...
در پایان این مراسم، سید عبدالحمید رخصفت مرثیهخوانی و روضهخوانی کرد.
گفتنی است مراسم عزاداری در فرهنگسرای رسانه تا شام غریبان امام حسین ادامه دارد. ورود برای عموم آزاد است.