کودتای ۲۸ مرداد را چه افرادی طراحی و اجرا کردند؟
- روزنامه خراسان نوشت: عوامل متعددی در طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ نقش داشت که پرداختن به همه آنها، در یک نوشتار ممکن نیست. صرفنظر از تأثیر اقدامات دکتر مصدق در ماههای پایانی نخستوزیریاش، از جمله انحلال مجلس که در روند اجرای کودتا نقش مهمی داشت، دربار و سفارتخانههای آمریکا و انگلیس نیز، صحنهگردانهای اصلی ماجرای کودتا بودند؛ شاه میخواست به حکومت مستبدانه مدنظر خود دست پیدا کند و آمریکاییها هم میخواستند جاپای خود را در ایران، سرزمین نفتخیز خاورمیانه، محکم کنند؛ انگلیسیها هم در تکاپو بودند تا لقمه چرب و شیرین ازدسترفته را، دوباره فراچنگ آرند.
برخلاف آنچه برخی مورخان ادعا میکنند، ساختار اجرایی کودتای ۲۸ مرداد، چندان پیچیده نبود؛ این را میتوان از کم هزینهبودن آن دریافت؛ کرمیت روزولت پنج میلیون دلار برای ساقطکردن حکومت مصدق به ایران آورد و دستآخر، ۹۰۰ هزار دلار از این مبلغ اضافه آمد و به دولت زاهدی واگذار شد؛ بنابراین، کودتایی که چنین ارزان اجرا میشود و خرج زیادی روی دست طراحانش نمیگذارد، نمیتواند الگوی چندان پیچیدهای داشتهباشد.
وجه دیگر این مسئله را میتوان در شخصیت عوامل اجرایی کودتا دید؛ لُمپنها و اراذلی که میشد آنها را با ثمنبخس راضی کرد و به میدان کشاند؛ زنان بدنام از محلات معلومالحال و چاقوکشهایی که به دنبال اسم و رسم و پول بودند، هزینه زیادی برای طراحان کودتا برنداشتند. شاید بد نباشد در شصتوهفتمین سالگرد این رویداد غمانگیز، نگاهی به شبکهای بیندازیم که طراحان از آن برای اجرای کودتا استفاده کردند.
شبکههای مرتبط با سفارت
ریچارد کاتم، مأمور مشهور سیا در ایرانِ سال ۱۳۳۲، طی گفتوگویی با خبرنگار نیویورکتایمز درباره عوامل فعال در کودتای ۲۸ مرداد گفتهاست: «گروههای خیابانی با کمک یکشخص متنفذ که دوست ماست، سازمان دادهشد.» شاید اشاره کاتم در این گفتگو به شاپور ریپورتر، مأمور ارشد ام. آی.۶ در ایران باشد. ریپورتر نقش مؤثری در انتخاب و جذب اوباش برای راهاندازی آشوبهای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت.
واسطههای او میتوانستند با سردستههای اوباش در تهران، قرارومدار بگذارند. برادران رشیدیان به عنوان محوریت این تدارکات شوم، فعال بودند؛ سیفا...، اسدا... و قدرتا...، فرزندان حبیبا... رشیدیان که داستان وابستگی او به سفارت بریتانیا از دوره قاجار شهرت داشت. آنها در جریان جذب اوباش برای سفارتخانههای انگلیس و آمریکا، نقش کاتالیزور را ایفا میکردند؛ زبان گندهلاتها را میشناختند و میدانستند چطور باید آنها را رام کرد و در مسیر دلخواه حرکت داد.
برخی از پژوهشگران و مفسران انگلیسی، مانند بریان لیپینگ، از یکونیم میلیون لیره به عنوان دستخوش انگلیس به برادران رشیدیان، پس از بهنتیجهرسیدن کودتای ۲۸ مرداد سخن گفتهاند. رشیدیانها ارتباطات مستمری با شعبان جعفری و دارودسته او داشتند. آنها با استفاده از عوامل خود در شهربانی، موفق به توزیع پول در میان اوباش شدند؛ یکی از این افراد اسدا... خدایکی، معروف به اسدا... کَچَل بود که پول خود را روز ۲۷ مردادماه، از سروان غفاری، افسر پلیس راهآهن دریافت کرد.
به دیگر سخن، سفارتخانههای انگلیس و آمریکا برای اطمینان از ورود اراذل به معرکه کودتا، فقط به شبکههای ارتباطی دربار تکیه نداشتند؛ آنها با استفاده از عواملشان، به ماجرا ورود کردهبودند.
دار و دسته گندهلاتهای اشرف پهلوی
بخش مهمی از عوامل اجرایی کودتا در خیابانهای تهران، توسط عوامل دربار جذب شدند. افزون بر شعبان جعفری که هم با سفارت و هم با دربار مرتبط بود، افراد دیگری مانند پری آژدانقزی، یکی از گردانندگان محله فواحش در تهران نیز، با دربار ارتباط مستمری داشت.
حسین فردوست در خاطراتش آوردهاست که این افراد، با اشرف مرتبط بودند و البته با واسطه برادران شاه، سهم خود را از پول کودتا دریافت میکردند. جالب اینجاست که شعبان جعفری، مشهور به «شعبون بیمخ»، تا ساعت سه بعدازظهر روز کودتا، در زندان بهسر میبرد و از همانجا، با واسطه آژدانقزی، با دار و دسته خود ارتباط داشت. با دستور اشرف و با مدیریت غلامرضا پهلوی، اوباش دیگری هم وارد میدان شدند؛ ملکه اعتضادی که مانند پری آژدانقزی مسئولیت محله فواحش تهران را برعهده داشت، یکی از این افراد بود که ماجرای عربدهکشیدنش روی جیپ شهربانی و تهییج اوباش برای آشوب و بلوا، مشهور است.
در کنار اینها، الواطی مانند امیرموبور، حبیب سیاه و برادران عباسی، مشهور به «هفت کَچَلون» نیز، فرصت استفاده از پول کودتا را پیدا کردند. گندهلاتهای تهران با دریافت مواجب بیشتر، پای بقیه همپالکیهای خود را وسط کشیدند.
خیابانهای تهران، در ساعات بعدازظهر روز ۲۸ مرداد، در قُرُق امثال رمضانیخی، باقر کچل، ناصر جیگرکی، کبری گُنده و صُغری غوله بود! همه این افراد، زیرشبکه دربار به حساب میآمدند. شعبان جعفری در خاطراتش به چگونه آزاد شدنش از زندان اشاره میکند و میگوید: «یادمه دیدم تیمسار خلعتبری، معاون شهربانی بود اون موقع، تیمسار خلعتبری و بیوک صابر و ... اومدن زندان و گفتن زاهدی، جعفری رو میخواد. منو ورداشتن بردن بالای شهربانی ... مام رفتیم اونجا. تا رسیدیم زاهدی بغل واکرد، مام رفتیم بغل تیمسار و... گفتم قربان رفقام زندان هستن.
رییس زندان رو صدا کرد و گفت: اینا رو بده دست این برن.» به این ترتیب، شبکه دربار، مرکب از حدود دو هزار و ۵۰۰ فاحشه و صدها لات و چاقوکش، روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به خیابانهای تهران ریختند و حدود ساعت ۱۷، خود را به خانه دکتر مصدق در شمال شهر رساندند و آنجا را تصرف و غارت کردند. اینکه چرا مانند دو روز قبل از آن، مردم برای حمایت از نخستوزیر وارد میدان نشدند، موضوعی است که باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.