اراده مقاومت در مصاف زنجیره تحریف و تحریم
تحریف کاملاً ماهیت نرم افزارانه دارد و از جنس سخت افزاری نیست. چنین نیست که در عالم خارج مسیرهای اصلی و فرعی جابجا شود. بلکه تلقی ذهنیتها نسبت به طرف و مسیر و جهت اصلی از طریق تفسیر و تعبیرهای غلط و آدرس دادنهای نادرست و شبیه سازیها و تمثیلات ناروا و دروغ پردازی و مخدوش کردنهای متن، تغییر میکند.
خبرگزاری میزان -
- بنا بر اعلام پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR، حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانی روز عید قربان و خطاب به ملت ایران درباره تلاشهای امروز دشمنان کشور و ملت فرمودند: «به موازات تحریم یک جریان تحریف هم هست؛ تحریف حقایق، واژگون نشان دادن واقعیّات. هدف از این تحریف دو چیز است: یکی، ضربه به روحیهی مردم است؛ یکی [هم]آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم است. من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد».
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت که به قلم حجت الاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان، دانشیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است به بررسی دقیقتر مفهوم تحریف و رابطه آن با تحریمهای اعمال شده توسط دشمنان جمهوری اسلامی میپردازد.
* مقدمه
آیتالله خامنهای در عید قربان امسال (۹۹/۵/۱۰)، ضمن طرح مسئلهی تحریمهای ظالمانه نظام سلطه جهانی علیه ملت ایران، بحث تحریف را پیش کشیده و اینگونه بیان کردند که تحریم با خود تحریف را به همراه میآورد: «به موازات تحریم -این را درست توجّه کنید- یک جریان تحریف هم هست». به عقیده ایشان ناکامی کنش تحریف به شکست تحریم منجر میشود: «و من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد». ایشان در این گفتار تلازمی میان پروژه سیاسی تحریم و کنش تحریف بر قرار کرده است و مبتنی بر آن، به این نتیجه رسیده اند که شکست تحریف منجر به شکست تحریم میشود. مسلماً چنین تفطنی حاصل تجربه سیاسی عمیق، ولی فقیه است و کمتر کسی متوجه چنین تلازمی میشود. کنش گریهایی مانند تحریف، تهمت، افتراء و دروغ و تحریم و ... ذیل اقدامات دشمن تعریف میشود و از این جهت تلازمی میان آنها وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد. لکن تصویر چنین تلازمی میان برخی اقدامات واضح است و میان برخی دیگر به فطانت و هوشمندی نیاز دارد که بدون برخورداری از تجربه سیاسی عمیق به دست نمیآید. چنانکه فهم تلازم میان دروغ و تهمت یا میان تهمت و افتراء چندان دشوار نیست، ولی فهم تلازم میان تحریم و تحریف به تامل و درک عمیق سیاسی نیاز دارد. از این رو، مسئله این گفتار تصویر علمی تلازم میان تحریم و تحریف است. چگونه است که پروژه تحریم یک ملت از سوی دشمن به کنش تحریف نیاز پیدا میکند؟ چرا شکست تحریف منجر به شکست پروژه تحریم میشود؟ در اینجا، به اجمال، توضیحی درباره تحریف ارایه میشود سپس به بیان چگونگی تلازم میان تحریم و تحریف پرداخته میشود.
آیتالله خامنهای در عید قربان امسال (۹۹/۵/۱۰)، ضمن طرح مسئلهی تحریمهای ظالمانه نظام سلطه جهانی علیه ملت ایران، بحث تحریف را پیش کشیده و اینگونه بیان کردند که تحریم با خود تحریف را به همراه میآورد: «به موازات تحریم -این را درست توجّه کنید- یک جریان تحریف هم هست». به عقیده ایشان ناکامی کنش تحریف به شکست تحریم منجر میشود: «و من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد». ایشان در این گفتار تلازمی میان پروژه سیاسی تحریم و کنش تحریف بر قرار کرده است و مبتنی بر آن، به این نتیجه رسیده اند که شکست تحریف منجر به شکست تحریم میشود. مسلماً چنین تفطنی حاصل تجربه سیاسی عمیق، ولی فقیه است و کمتر کسی متوجه چنین تلازمی میشود. کنش گریهایی مانند تحریف، تهمت، افتراء و دروغ و تحریم و ... ذیل اقدامات دشمن تعریف میشود و از این جهت تلازمی میان آنها وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد. لکن تصویر چنین تلازمی میان برخی اقدامات واضح است و میان برخی دیگر به فطانت و هوشمندی نیاز دارد که بدون برخورداری از تجربه سیاسی عمیق به دست نمیآید. چنانکه فهم تلازم میان دروغ و تهمت یا میان تهمت و افتراء چندان دشوار نیست، ولی فهم تلازم میان تحریم و تحریف به تامل و درک عمیق سیاسی نیاز دارد. از این رو، مسئله این گفتار تصویر علمی تلازم میان تحریم و تحریف است. چگونه است که پروژه تحریم یک ملت از سوی دشمن به کنش تحریف نیاز پیدا میکند؟ چرا شکست تحریف منجر به شکست پروژه تحریم میشود؟ در اینجا، به اجمال، توضیحی درباره تحریف ارایه میشود سپس به بیان چگونگی تلازم میان تحریم و تحریف پرداخته میشود.
* چیستی تحریف
کتابهای لغت فارسی، تحریف را به «تغییر دادن، تبدیل کردن و گردانیدن کلام کسی از وضع و طرز و حالت اصلی خود؛ و نیز به بعضی حروف کلمه را عوض کردن و تغییر دادن معنی آن» معنا کرده اند. اما این واژه از کلمه حرف در زبان عربی مشتق شده است. تحریف، مصدر باب تفعیل، از «حرف» است. حرف، کنار و جانب یک شیء است. به لبه و تیزی شِیء گفته میشود مانند حرف السیف (لبه شمشیر) یا حرف السفینه (نوک یا دماغه کشتی) یا حرف الجَبل (قلّه کوه) است و تحریف الشیء به معنای کج و مایل کردن چیزی از حالت خودش است (نک: راغب اصفهانی، المفردات، ماده حرف). بر این اساس، تحریف در معنای اصطلاحی عبارت از باز گرداندن و متمایل کردن و تغییر دادن و کناره گیری کردن از طرف و جای و حالت اصلی هر چیزی را گویند. هر چیزی حالات و جهات و اطراف مختلفی دارد، ولی از میان آنها فقط یک طرف و جهت و حالت شیء، اصلی است و باقی آنها فرعی بلکه غیر واقعی است. یک چیز نمیتواند چند طرف اصلی داشته باشد. اگر کسی قصد رفتن به کنار ساحل دریا را دارد و این دریا در جهت شمالی او قرار دارد؛ طرف اصلیِ مقصد او شمال است و رفتن به سمت جهات دیگر، کناره گیری از جهت اصلی و بلکه منحرف شدن ودور شدن از آن است. پس، کارکرد یا نتیجه تحریف در هر امری، کناره گیری و دور شدن از سمت و سوی اصلی و طبیعی آن امر است.
کتابهای لغت فارسی، تحریف را به «تغییر دادن، تبدیل کردن و گردانیدن کلام کسی از وضع و طرز و حالت اصلی خود؛ و نیز به بعضی حروف کلمه را عوض کردن و تغییر دادن معنی آن» معنا کرده اند. اما این واژه از کلمه حرف در زبان عربی مشتق شده است. تحریف، مصدر باب تفعیل، از «حرف» است. حرف، کنار و جانب یک شیء است. به لبه و تیزی شِیء گفته میشود مانند حرف السیف (لبه شمشیر) یا حرف السفینه (نوک یا دماغه کشتی) یا حرف الجَبل (قلّه کوه) است و تحریف الشیء به معنای کج و مایل کردن چیزی از حالت خودش است (نک: راغب اصفهانی، المفردات، ماده حرف). بر این اساس، تحریف در معنای اصطلاحی عبارت از باز گرداندن و متمایل کردن و تغییر دادن و کناره گیری کردن از طرف و جای و حالت اصلی هر چیزی را گویند. هر چیزی حالات و جهات و اطراف مختلفی دارد، ولی از میان آنها فقط یک طرف و جهت و حالت شیء، اصلی است و باقی آنها فرعی بلکه غیر واقعی است. یک چیز نمیتواند چند طرف اصلی داشته باشد. اگر کسی قصد رفتن به کنار ساحل دریا را دارد و این دریا در جهت شمالی او قرار دارد؛ طرف اصلیِ مقصد او شمال است و رفتن به سمت جهات دیگر، کناره گیری از جهت اصلی و بلکه منحرف شدن ودور شدن از آن است. پس، کارکرد یا نتیجه تحریف در هر امری، کناره گیری و دور شدن از سمت و سوی اصلی و طبیعی آن امر است.
* جریان تحریف
وقتی تحریف، اعم از صورت کمینه و بیشینه آن، به ضدیت با متن یا شیء تعریف شود –، چون عامل انحراف و کناره گیری از طرف اصلی متن است -؛ کنشگر تحریف هم دشمن آن متن شناخته میشود. بدیهی است که هیچ دوستی دست به اقدامات ستیزه جویانه و ضدیت با متن نمیزند. تمام همت مشفقانه دوست در جهت سوق دادن و حفظ انسان و متن در مسیر اصلی و طبیعی او است. دوست تلاش میکند که انسان از هدف اصلی خود دور نشود و یا اگر از طرف اصلی فاصله گرفته یا کناره گیری کرده است، او را به مسیر و طرف اصلی باز گرداند. اما دشمن میکوشد از طریق تحریف، انسان را از مسیر و حالت اصلی خود دور کند و به سمت و سویی هدایت میکند که منجر به تباهی او میشود. دشمن از طریق تحریف با متن ضدیت میورزد. بطور کلی خانواده وارونه گویی و وارونه سازی از ابزارهای اساسی دشمن است. بر همین اساس، میتوان گفت که دشمن نسبت به متن، هیچگونه رویکرد اصلاحی ندارد و هرچه هست رویکرد تخریبی است. زیرا تحریف ضد اصلاح گری است.
وقتی تحریف، اعم از صورت کمینه و بیشینه آن، به ضدیت با متن یا شیء تعریف شود –، چون عامل انحراف و کناره گیری از طرف اصلی متن است -؛ کنشگر تحریف هم دشمن آن متن شناخته میشود. بدیهی است که هیچ دوستی دست به اقدامات ستیزه جویانه و ضدیت با متن نمیزند. تمام همت مشفقانه دوست در جهت سوق دادن و حفظ انسان و متن در مسیر اصلی و طبیعی او است. دوست تلاش میکند که انسان از هدف اصلی خود دور نشود و یا اگر از طرف اصلی فاصله گرفته یا کناره گیری کرده است، او را به مسیر و طرف اصلی باز گرداند. اما دشمن میکوشد از طریق تحریف، انسان را از مسیر و حالت اصلی خود دور کند و به سمت و سویی هدایت میکند که منجر به تباهی او میشود. دشمن از طریق تحریف با متن ضدیت میورزد. بطور کلی خانواده وارونه گویی و وارونه سازی از ابزارهای اساسی دشمن است. بر همین اساس، میتوان گفت که دشمن نسبت به متن، هیچگونه رویکرد اصلاحی ندارد و هرچه هست رویکرد تخریبی است. زیرا تحریف ضد اصلاح گری است.
* ماهیت نرم افزاری تحریف
تحریف کاملاً ماهیت نرم افزارانه دارد و از جنس سخت افزاری نیست. چنین نیست که در عالم خارج مسیرهای اصلی و فرعی جابجا شود. بلکه تلقی ذهنیتها نسبت به طرف و مسیر و جهت اصلی از طریق تفسیر و تعبیرهای غلط و آدرس دادنهای نادرست و شبیه سازیها و تمثیلات ناروا و دروغ پردازی و مخدوش کردنهای متن، تغییر میکند. کارکرد تحریف آن است که ذهنیتها از مسیر و هدف اصلی منحرف شود و از آن کناره گیری کند و بلکه علیه آن موضع بگیرد. پس، تحریف از آنجا که با ذهنیتها کار دارد، کنشی فرهنگی – رسانهای است و بالطبع ماهیت نرم افزاری دارد. یعنی توسط صاحبان قلم و کسانی که کار فکری میکنند و نیز توسط جماعتی از صاحبان و اصحاب رسانه انجام میشود. نباید برای شناسایی عوامل تحریف گر، کارگزار و مراکز سخت افزاری را تعقیب کرد. بلکه باید عوامل فرهنگی و فکری را که کارشان جابجایی و تغییر ذهنیتها است، نشانه گذاری کرد. رسانه در تمام اشکال مختلف آن، ساز و کاری برای توزیع و پخش تحریفات تولید شده است. بنابر این، رسانه بعد از اصحاب تولید کننده تحریفات، مهمترین کانون نشر تحریفات است. برخی از اصحاب فکر و رسانه ممکن است به پایگاهی برای تولید و نشر تحریفات تبدیل شوند. از این رو، باید برای ردیابی و آسیب شناسی و مقابله با مسئله تحریف، همواره اینگونه عناصر را رصد کرد و کارشان را مورد تحلیل علمی قرار داد و دقیقاً معلوم کرد که تحریفات آنان ناظر به کدام مسیر و جهت گیری اصلی است و کدام طرفهای فرعی یا کاذب را جایگزین آن کرده اند.
تحریف کاملاً ماهیت نرم افزارانه دارد و از جنس سخت افزاری نیست. چنین نیست که در عالم خارج مسیرهای اصلی و فرعی جابجا شود. بلکه تلقی ذهنیتها نسبت به طرف و مسیر و جهت اصلی از طریق تفسیر و تعبیرهای غلط و آدرس دادنهای نادرست و شبیه سازیها و تمثیلات ناروا و دروغ پردازی و مخدوش کردنهای متن، تغییر میکند. کارکرد تحریف آن است که ذهنیتها از مسیر و هدف اصلی منحرف شود و از آن کناره گیری کند و بلکه علیه آن موضع بگیرد. پس، تحریف از آنجا که با ذهنیتها کار دارد، کنشی فرهنگی – رسانهای است و بالطبع ماهیت نرم افزاری دارد. یعنی توسط صاحبان قلم و کسانی که کار فکری میکنند و نیز توسط جماعتی از صاحبان و اصحاب رسانه انجام میشود. نباید برای شناسایی عوامل تحریف گر، کارگزار و مراکز سخت افزاری را تعقیب کرد. بلکه باید عوامل فرهنگی و فکری را که کارشان جابجایی و تغییر ذهنیتها است، نشانه گذاری کرد. رسانه در تمام اشکال مختلف آن، ساز و کاری برای توزیع و پخش تحریفات تولید شده است. بنابر این، رسانه بعد از اصحاب تولید کننده تحریفات، مهمترین کانون نشر تحریفات است. برخی از اصحاب فکر و رسانه ممکن است به پایگاهی برای تولید و نشر تحریفات تبدیل شوند. از این رو، باید برای ردیابی و آسیب شناسی و مقابله با مسئله تحریف، همواره اینگونه عناصر را رصد کرد و کارشان را مورد تحلیل علمی قرار داد و دقیقاً معلوم کرد که تحریفات آنان ناظر به کدام مسیر و جهت گیری اصلی است و کدام طرفهای فرعی یا کاذب را جایگزین آن کرده اند.
علاوه بر این، برای مقابله با تحریف، صرف کار رصدی کافی نیست. این کار بخشی از کار مقابله است. بخش مهمتر آن مربوط به همان ذهنیتهایی است که تحت تاثیر تحریفات واقع شده اند یا در معرض اثر پذیری قرار دارند. اینگونه ذهنیتها به روشنگریهای زیادی نیاز دارند. باید همواره برای آنها معلوم ساخت که مسیر و طرف اصلی کدام است و در چه موضع و موقعیتی از آن قرار دارند و چگونه میتوان از کژ رویها فاصله گرفت و در مسیر اصلی قرار گرفت و به راه صحیح خود ادامه داد.
* تلازم تحریم و تحریف
هیچ دوست مشفقی در پی محروم ساختن دوست خود از ادامه حیات مادی و معنوی نیست. دوست واقعی تمام تلاش خود را میکند که دوست و هم صحبتش مانند او در سعادت و بهروزی قرار گیرد. او تلاش نمیکند که خواسته هایش را بر همسایه تحمیل کند بلکه به او کمک میکند تا در مسیر اصلی حرکت کند. دوست مشفق هیچگاه مانع رشد و پیشرفت نمیشود. تحریم راهی نیست که دوست مشفق برای تعامل با همسایگان خود انتخاب کند. پس، اگر قدرتی در تعامل با یک ملت، راه تحریم را بر میگزیند و از تدبیر تحریمهای فلج کننده سخن میگوید؛ قهری است که آن قدرت تحریم کننده دشمن ملت تحریم شده است. تنها دشمن ملت است که از تدبیر تحریم سخن میگوید و به آن عمل میکند.
هیچ دوست مشفقی در پی محروم ساختن دوست خود از ادامه حیات مادی و معنوی نیست. دوست واقعی تمام تلاش خود را میکند که دوست و هم صحبتش مانند او در سعادت و بهروزی قرار گیرد. او تلاش نمیکند که خواسته هایش را بر همسایه تحمیل کند بلکه به او کمک میکند تا در مسیر اصلی حرکت کند. دوست مشفق هیچگاه مانع رشد و پیشرفت نمیشود. تحریم راهی نیست که دوست مشفق برای تعامل با همسایگان خود انتخاب کند. پس، اگر قدرتی در تعامل با یک ملت، راه تحریم را بر میگزیند و از تدبیر تحریمهای فلج کننده سخن میگوید؛ قهری است که آن قدرت تحریم کننده دشمن ملت تحریم شده است. تنها دشمن ملت است که از تدبیر تحریم سخن میگوید و به آن عمل میکند.
اما این تحریم در چه حالت و موضعی اتفاق میافتد؟ وقتی ملتی اراده اش در مسیر و طرفی سامان یافته است که با اراده و خواستههای قدرت سلطه گر و مستبد سازگاری نداشته باشد و با آن همروی نکند؛ آن قدرت با چنین ملتی دشمنی میورزد و تمام تلاش و امکانات مادی و معنوی خود را برای سرکوب و به اطاعت در آوردن آن ملت بسیج میکند. دشمن ملت برای انجام اینکار، تدابیر مختلفی را به کار میبندد تا ملت سرکش را به زانو در آورد.
جنگ، یکی از تدابیر سخت افزارانهای است که غالباً دشمن ملت در سر لوحه کار خود قرار میدهد. تدبیرِ سخت افزارانهی دیگرِ دشمنِ ملت، تحریم است. او میکوشد تمام مجاری حیات اقتصادی ملت سرکش را مسدود سازد. تحریم، اقدامی به شدت تنبیهی است که تا مرز فلج کردن حیات اقتصادی و نابودی ملت سرکش پیش میرود. غایت تحریم، نابودی یا تمکین ملت سرکش برابر خواسته قدرت سلطه گر است.
بنابر این، زمینههای دشمنی و اتخاذ تدبیر جنگ تحمیلی و تحریمهای فلج کننده، شکل گیری اراده خلاف آمد در یک ملت است. بطوری که از ملتی مطیع و همسو به ملتی سرکش و مستقل تبدیل میشود. اگر ملتی به ارادهای خلاف آمد و ضد سلطه رو نیاورد؛ اینگونه تدبیرات به شدت سرکوب گرانه هم در دستور کار قدرت سلطه گر قرار نمیگیرد. پیش از این، یک اراده حاکم بود و آن هم اراده قدرت سلطه گر است. اما حالا که ملت به اراده خود تشخص داده است و اراده سلطه پذیری را که خلاف مسیر اصلی هر ملت آزادهای است، کنار گذاشته است؛ تکثر ارادههای سیاسی شکل میگیرد البته با پدید آمدن عرصه ارادههای متکثر، هیچ لزومی ندارد که در این عرصه، روابط مسالمت آمیز بر قرار نباشد. زیرا ملت سرکش، اراده جنگ با قدرت سلطه گر را ندارد و تنها خواسته اش آن است که تعیین سرنوشت و حق حاکمیتش را خود به دست گیرد و در نظام بین الملل بر پایه خرد جمعی و میراث عقیدتی و فرهنگی خود رفتار کند و از حقوق برابر برخوردار باشد. لکن طبیعی است که قدرت سلطه گر چنین اراده حداقلی را از هیچ ملتی بر نمیتابد و با آن دشمنی میورزد. بنابر این، دشمنی در اینجا یک سویه است؛ یعنی دشمنی قدرت سلطه گر علیه ملت سرکش. قدرت سلطه گر میکوشد از طریق اشکال گوناگون دشمنی ورزیدن، اراده ملت نافرمان را تغییر دهد و مجدداً به مسیر فرمانبرداری باز گرداند. مسلماً مسیر فرمانبری، مسیر اصلی یک ملت آزاده و غیور و سرافراز نمیتواند باشد. بدین ترتیب، عرصه جدید ارادهها که میتواند مسالمت آمیز باشد، به عرصه منازعه آمیز ارادهها تبدیل میشود. چنانکه، ولی فقیه از آن با عنوان «عرصه جنگ اراده ها» یاد کرده است.
تحمیل جنگ و تحریمهای فلج کننده (به گفته دولت مردان آمریکا) علیه ملت سلطه ناپذیر یا سرکش تماماً به این منظور است که آن ملت اراده خود را تغییر دهد. در اینجا همه چیز وابسته به اراده ملت سرکش است. اثرگذاری سیاست تحریم وابسته به میزان تاب آوری آن ملت است.
برخی از ملتهایی که سرکش و نافرمان میشوند، درجه تاب آوری آنها برابر تحریم چندان زیاد نیست؛ لذا خیلی زود برابر قدرت سلطه گر تسلیم میشوند و اراده ملی شان از طرف و مسیر اصلی فاصله گرفته راه انحرافی را پیش میگیرند. البته برای این تغییر مسیر و کژ تابیهای یک ملت، دلایل زیادی را میتوان بر شمرد. مسلماً ضعف مدیریت کارگزاری و نفوذ دشمن در کادر کارگزاری و ناتوانی در بسیج منابع و از همه مهمتر کم کاری نیروهای فکری - فرهنگی، از جمله روشنفکران و اصحاب رسانه، در تولید و تقویت روحیه مقاومت ملی برابر قدرت سلطه گر، از جمله عوامل شکست اراده ملی وجایگزینی روحیه تسلیم است. اما اگر درجه تاب آوری ملت سرکش و نافرمان به حدی بالا باشد که روحیه مقاومت در آن شکل گرفته است و همچنان، علیرغم تشدید تحریمهای فلج کننده، قادر به ادامه حیات اقتصادی خود است؛ در چنین حالتی نشانههای شکست سیاست تحریم آشکار میشود.
هرگاه سیاست تحریم فرسایشی شود، میزان اثر گذاری آن هم کاسته میشود تا جایی که فرقی میان بود و نبود آن وجود ندارد؛ و همین امر، نگرانیهای دشمن ملت را صد چندان میسازد. زیرا چنین نیست که سیاست تحریم فقط برای ملت سرکش هزینه بَر باشد بلکه دشمن ملت نیز برای پی گیری چنین سیاستی هزینه هنگفتی را متحمل میشود. او نیز مجبور به تحمل پارهای از محرومیتهای اقتصادی میشود و از همه مهم تر، نظام اقتصاد بین الملل را، لا اقل در تعامل با ملت سرکش، مجبور به قرار گرفتن در وضع غیر طبیعی میکند و برای این منظور مجبور به تطمیع دولتها و امتیاز دادنهای نا خواسته میشود؛ لذا با فرسایشی شدن سیاست تحریم فلج کننده، نگرانی قدرت تحریم کننده از بی تاثیر شدن آن بیشتر و بیشتر خواهد شد. اینجاست که سیاستهای نرم افزاری دشمن ملت، مانند کنش شایعه، دروغ پردازی، تهمت و افتراء و از همه مهم تر، نرم افزار تحریف بطور جدیتر در دستور کار دشمن ملت قرار میگیرد. البته دشمن ملت از این ابزارها پیشتر بهره برده است لکن در شرایط ناکارآمدی تحریم و بی اثر شدن آن، اهمیت کنش تحریف و دیگر ابزارهای وارونه گویی و وارونه سازی بیشتر میشود.
تمام غایت تحریف آن است که اراده ملت سرکش تغییر جهت بدهد. جریان تحریف دقیقاً اراده مقاومت ملی را نشانه رفته است. زیرا همین اراده و روحیه مقاومت ملی باعث خنثی شدن تاثیرات تحریمهای فلج کننده شده است. پس، باید این چنین ارادهای مقهور شود تا پروژه تحریم فلج کننده به فرجام ماموریت خود دست یابد.
جریان تحریف، اهداف خود را به کوتاه مدت و دراز مدت یا به کمینه و بیشینه تفسیر میکند. کوتاهترین و کمینهترین هدف جریان تحریف آن است که ملت از اراده مقاومت کناره گیری کند و نسبت به دستاوردهای آن احساس بیهودگی و بی ثمر بودن کند. جریان تحریف میکوشد چنین احساسی را در ملت سرکش و سلطه ناپذیر القاء کند و طبعاً در این راه از همه ابزارهای وارونه گویی استفاده خواهد کرد. دروغ و تهمت و شایعه و نسبتهای ناروا را به شکلی گسترده در ذهنیت ملت منتشر میکند. اما هدف بلند مدت یا بیشینه هدف، آن است که اراده ملی به حالت سرسپردگی و سلطه پذیری گذشته باز گردد و از اراده پیشرفت و ترقی غیر وابسته کوتاه بیاید.
طبیعی است که اگر جریان تحریف در انجام این ماموریت موفق شود، پروژه تحریمِ فلج کننده از خطر فرسایشی شدن که مرگ تدریجی پروژه است، نجات پیدا میکند و به هدف نهایی خود که تسلیم اراده ملی برابر قدرت سلطه گر است، نزدیک خواهد شد. اما اگر جریان تحریف در کار خود شکست بخورد، قهری است که پروژه تحریم هم شکست میخورد. زیرا مسئله فرسایشی شدن به تدریج مانند خوره به جان آن میافتد و تار و پود آن را از هم میپوشاند و به مکانیسمی بی خاصیت تبدیل میشود. به همین خاطر، دشمن ملت تمام امیدش به موفقیت جریان تحریف است و برای این منظور، بیش از گذشته هزینه و وقت صرف میکند.
* روحیه مقاومت ملت ایران
ملت ایران با سابقه کهن و درخشان در تمدن سازی، از یکصد و پنجاه سال گذشته به این سو؛ یعنی از اواسط حاکمیت قاجاریه و سپس سلطه مشروطه خواهان و بویژه در دوره سلطنت پهلوی، اراده اصلی خود را به عنوان ملتی مستقل و سرافراز کنار گذاشته بود و روحیه تسلیم و تحقیر و فرهنگ پیرو را جایگزین کرده بود. اما ناگهان نهیبی قدسی و آسمانی بر سر این ملت فرود آمد و او را بیدار ساخت و ملت به خود آمد و گفت این آن اراده ایرانی مقتدر و سرافراز نیست. ایران را چه به روحیه تسلیم و تحقیر و سلطه پذیری؟ اکنون که چهل و یک سال از آن واقعه شکوهمند تاریخی میگذرد، اراده ملت در مسیر مقاومت و تسلیم ناپذیری بسط پیدا کرده است. در طول این مدت، دشمن ملت ایران لحظهای را برای شکستن این اراده و بازگشت به دوره پیشا انقلاب، رها نکرده است و حکایت این دشمنی و خصومت، چندین مجلد حجیم خواهد شد.
ملت ایران با سابقه کهن و درخشان در تمدن سازی، از یکصد و پنجاه سال گذشته به این سو؛ یعنی از اواسط حاکمیت قاجاریه و سپس سلطه مشروطه خواهان و بویژه در دوره سلطنت پهلوی، اراده اصلی خود را به عنوان ملتی مستقل و سرافراز کنار گذاشته بود و روحیه تسلیم و تحقیر و فرهنگ پیرو را جایگزین کرده بود. اما ناگهان نهیبی قدسی و آسمانی بر سر این ملت فرود آمد و او را بیدار ساخت و ملت به خود آمد و گفت این آن اراده ایرانی مقتدر و سرافراز نیست. ایران را چه به روحیه تسلیم و تحقیر و سلطه پذیری؟ اکنون که چهل و یک سال از آن واقعه شکوهمند تاریخی میگذرد، اراده ملت در مسیر مقاومت و تسلیم ناپذیری بسط پیدا کرده است. در طول این مدت، دشمن ملت ایران لحظهای را برای شکستن این اراده و بازگشت به دوره پیشا انقلاب، رها نکرده است و حکایت این دشمنی و خصومت، چندین مجلد حجیم خواهد شد.
قطعاً عوامل بسیاری در رساندن ملت به جایی که بتواند به خود افتخار کند و در نظام بین الملل به اراده آزاد خود تشخص بدهد و آن را از اراده قدرتهای سلطه گر تمایز دهد، نقش داشته اند و ثمره آنها، روحیه مقاومت مردم ایران است. بطوری که اکنون ملت ایران توانسته است مستند به روحیه مقاومت اسلامی که جوهره روح ایرانی است، پروژه تحریم فلج کننده را به حالت فرسایشی شدن در آورد. به همین خاطر، دشمن ملت ایران بسیار نگران شکست این پروژه است و برای نجات آن از شکست حتمی، جریان تحریف را با جدیت بیشتر حمایت و تقویت کرده است تا ملت ایران در کوتاهترین هدف، از اراده مقاومت کناره گیری کنند و در بلندترین هدف به ملتی سر به زیر و فرمانبر تبدیل شوند. بدین ترتیب، عرصه جنگ ارادهها بیش از پیش فعال شده است. دشمن ملت میکوشد از طریق زنجیره تحریم و جریان تحریف، اراده ملی مقاومت ایران را به تجدید نظر وا دارد و از سوی دیگر، ملت ایران میکوشد مستند به سرمایههای مادی و معنوی خود بر اراده مقاومت و سلطه ناپذیری همچون گذشته استوار و شکست ناپذیر باقی بماند. این وضعیت دقیقاً همان چیزی است که مقام معظم رهبری در سخنرانی روز عید قربان امسال بیان فرمودند:
«من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصهی جنگ ارادهها است؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و ارادهی ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر ارادهی دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد».
«من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصهی جنگ ارادهها است؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و ارادهی ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر ارادهی دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد».
ولی فقیه در این سخنرانی با بیانی محکم و رسا، از اهداف تحریمهای دشمن ملت ایران و تلازم میان تحریم و جریان تحریف و چگونگی مقاومت ملت ایران سخن گفته است. ایشان به خوبی نشان داده اند که چگونه در این جنگ اراده ها، روحیه مقاومت مردم ایران به مصاف با زنجیره تحریم و جریان تحریف رفته است و راههای پیروزی بر دشمن را توضیح داده است. از اینرو، مطالعه چند باره این سخنرانی ارزشمند را به همه نیروهای انقلابی توصیه میکنیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *