چگونه بازیگر شویم (۱۲۵) /تقابل بیان و بدن در بازیگری روی صحنه تئاتر
- بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
تقابل بیان و بدن در بازیگری روی صحنه تئاتر
هر یک از ما، خودآگاه و ناخودآگاه از روی میل و علاقه و یا ناچار، به بیان خواستهها و ابراز افکار خود به وسیلهی ژستها میپردازیم. هر وضعیت یا موقعیت تاثیر گذار باعث ایجاد رفتارهایی در ما میشود و شکل دهندهی واقعی «یک جریان یا حرکت جسمانی» میشود که در حافظهی ما ثبت خواهد شد.
انعکاس این جریان در شکلی سازمان یافته به صورت ژستها، رفتارها و حرکات نمود مییابد. اما یک ژست مشخص که به جریان جسمانی معینی تعلق دارد ممکن است که برخاسته از انگیزههای گوناگون و متفاوت باشد. بالا بردن یک دست میتواند برای اشاره به آسمان یا بیان درد و رنج در تراژدی و یا براشتن یک ظرف مربا از روی قفسه یا طبقه، صورت گیرد.
هر ژست «دیده شده» موجب انعکاس جریان متناسب با آن در درون ما و یادآور حالت و منظر شخص دیگر (صاحب ژست) و سهمی از خود ما در عمل اوست. بدین ترتیب ژست به مثابه یک زبان نمود مییابد. بسیاری از اعمال ما کاملا غیر اختیاریاند و ما در اغلب اوقات به بیان احساسات درونی خود به وسیله ژستهای غریزی میپردازیم:
مشتهایم را گره میکنم یا پای بر زمین میکوبم، زیرا عصبانی هستم، زیرا چیزی را قبول ندارم و رد میکنم، زیرا که معترضم!.
ما با مشاهدهی تأثیر رفتار و ژستهای غریزی و کنترل نشدهی خود به گونهای عمل کنیم که به تأثیر مناسب و نتیجهی دلخواه خود دست یابیم، این گونه ژستها به تدریج شکل معین پیدا میکنند؛ با تکرار و عادت کردن، سرانجام خواهیم توانست تا آنها را با طبیعت درونی خود آمیخته و یگانه بسازیم!.
بدین ترتیب، بدون آنکه نیازی به توجه یا دقتی خاص باشد آنها را عملی خواهیم کرد، زیرا به طبعیت ثانوی (Second nature) ما مبدل شده اند. همه ما یا اکثریت ما هنگامی که کسی برای اولین بار به ما معرفی میشود، حتی اگر علاقهی چندانی هم به آشنایی نداشته باشیم به شکلی خود به خودی لبخند میزنیم، این عمل ما نشانگر ادب و نزاکت و پذیرایی است و با رفتار یک کودک که به هنگام رو به رو شدن با یک زن ناشناس میترسد و گریه میکند، تفاوت بسیار دارد.
اکثر شخصیتهای سیاسی، هنگامی که مقابل دوربینهای عکاسان قرار میگیرند خواه برای تبلیغ و خواه به منظور ایجاد جاذبه و تاثیر مثبت لبخند میزنند. برای آنکه ژست به زبانی واقعی مبدل شود ضرورت دارد که آکنده از میل و نیاز به ارتباط باشد. با این همه، اکثر اوقات اختیار رفتار و ژستها از دستمان در میرود و طبعیت درونیمان برملا میشود.
در گفتار و کلام هم که در آن مکان بیشتری هم برای تظاهر و هم کتمان وجود دارد لحن و نحوهی ادای کلمات، باعث شنیدن منظور اصلی ما و انعکاس حرکت واقعی زندگی میشود.