مرحوم آیتاللَّه شهید صدوقی را به عنوان یک رهبر انقلابی تمامعیار در شهر یزد و در شهرهای سرتاسر استان مشاهده کردم
من آمدم یزد. وضعیتی که در شهر یزد من دیدم، برای من شگفتآور بود. آن روحیهی پرتپش انقلابی در کنار نظم و انضباط و آرامش و متانت. در این شهر من مرحوم آیةاللَّه شهید صدوقی را - در آن دوره نه به عنوان فقط یک روحانی برجسته در یک شهر بلکه به عنوان یک رهبر دینی و سیاسی و فرهنگی؛ یک رهبر انقلابی تمامعیار در این شهر یزد و در شهرهای سرتاسر استان - مشاهده کردم و احساس کردم.
خبرگزاری میزان -
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
- بنابر اعلام پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR، رهبر معظم انقلاب ۱۲ دی ماه ۱۳۸۶ در دیدار مردم یزد بیاناتی ایراد فرمودند که در این مجال به مناسبت شهادت آیتالله صدوقی چهارمین شهید محراب به دست منافقین در سال ۱۳۶۱ بازخوانی میشود.
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
والحمدللَّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیةاللَّه فی الأرضین.
خیلی خوشحالم و خدای متعال را سپاسگزارم که این توفیق را عنایت فرمود که در میان جمع صمیمی، باصفا و مؤمن و متدین مردم عزیز یزد، بتوانم حضور پیدا کنم و این وظیفهای را که مدتهاست بر دوش احساس میکردم برای سفر به نزد شما مردم عزیز، انجام بدهم.
شهر شما و استان شما - برادران و خواهران عزیز یزدی! - مرکز دانش، مرکز هنر، مرکز کار و تلاش و ابتکار، مرکز ایمان و دینباوری است. همواره مردم عزیز شهر یزد و استان یزد را به عنوان مردمی بااستعداد، نجیب، سرشار از ایمان و باور دینی، سرشار از نیروی کار و ابتکار و تحرک و آماده در همهی میدانهائی که در طول تاریخ معاصر ما از ملت ایران انتظار میرفته است، هم قبل از انقلاب به چشم دیدیم؛ تجربه کردیم، هم بعد از پیروزی انقلاب، مردم یزد درخشیدند؛ در عرصههای دفاع مقدس، در عرصهی دفاع از هویت انقلاب اسلامی و پس از پایان دفاع مقدس، تا امروز هم در عرصهی دفاع از ارزشهائی که مورد تهاجم سیاسی و فرهنگی دشمنان قرار گرفته بود. در همهی این میدانها، مردم عزیز یزد را پابهرکاب، آمادهبهکار، کمربسته و دارای عزم و تصمیم مشاهده کردیم و آزمودیم.
من فراموش نمیکنم آن روزهائی که هنوز ملت ایران شهد پیروزی را نچشیده بود؛ مردم شهرهای مختلف این کشور هر کدام به قدر توانائیشان، به قدر همتشان برای به سرانجام رساندن این حرکت عظیم کاری میکردند، من آمدم یزد. وضعیتی که در شهر یزد من دیدم، برای من شگفتآور بود. آن روحیهی پرتپش انقلابی در کنار نظم و انضباط و آرامش و متانت. در این شهر من مرحوم آیةاللَّه شهید صدوقی را - در آن دوره نه به عنوان فقط یک روحانی برجسته در یک شهر بلکه به عنوان یک رهبر دینی و سیاسی و فرهنگی؛ یک رهبر انقلابی تمامعیار در این شهر یزد و در شهرهای سرتاسر استان - مشاهده کردم و احساس کردم. چند روزی من در یزد بودم، وضع شهر را دیدم. از تبعید میآمدم، شهرهای دیگر را هم دیده بودم و بعد دیدم؛ اما وضع یزد بدون اغراق یک وضع استثنائی بود. دربارهی مناقب مردم عزیز یزد لازم است مثل منی آنچه را که میبیند و میداند و احساس میکند، مخلصانه با شما مردم یزد و با ملت ایران - آنچه لازم است - در میان گذارد.
من همواره در همهی شهرهای این کشور با مردم وقتی مواجه شدم، بر روی این مطلب تکیه کردم که مردم ما - این مردمِ دارای ریشههای عمیق تاریخی، علمی و فرهنگی و سیاسی - باید شناسنامهی خودشان را، شهر خودشان را بدرستی و دقت بشناسند؛ قدر خودشان را بدانند. اگر از مناقب شهر یزد و مردم یزد و استان یزد سخن میگوئیم، برای این است.
عزیزان من! دهها سال دشمنان این ملت سعی کردهاند شناسنامههای تاریخی ما را پاره کنند، امحاء کنند، از بین ببرند. ما را با یک ملت بیریشهاشتباه گرفتند؛ ما را با ملتهائی که نه تاریخ دارند، نه سابقهی تمدن دارند، نه طومار بلندی از نام عالمان و دانشمندان و هنرمندان در طول تاریخ دارند، اشتباه گرفتند؛ با ما بد رفتار کردند. یک عده هم از میان خود ما متأسفانه فریب خوردند، قضاوت دشمن را دربارهی ملت ایران و دربارهی مردم ایران پذیرفتند.
شهر یزد همانطوری که اشاره کردم، شهر علم است. نام آوردن از علمای یزد در رشتههای مختلف علوم، بخصوص علوم دینی، ساعتها وقت میبرد که انسان فقط اسم اینها را بیاورد و یاد مختصری از آنها بکند. این فقط مربوط به گذشته نیست. زمان خود ما، در دوران تحصیلات دینی خود ما، در دوران فعالیتهای اجتماعی خود ما، در همین استان، علمای برجسته، شخصیتهای برجسته، چهرههای درخشان بودند. امروز هم وقتی نگاه میکنیم، میبینیم استان یزد در طول چهارده سال پیدرپی بیشترین نسبت قبولی در دانشگاهها را نسبت به شرکتکنندگان در کنکور سراسری کشور ارائه دادند. این چیز کمی نیست، این نشاندهندهی این است که استعداد علمی، استعداد دانشمند شدن، استعداد نخبه شدن، استعداد تبدیل شدن به بازوان توانا و مغزهای متفکری که میتواند این ملت را تکان بدهد و به سوی آیندهای که انقلاب اسلامی برای او ترسیم کرده است به پیش ببرد، در این استان فراوان است. جوان یزدی، مرد و زن یزدی، روحانی یزدی، روشنفکر یزدی، استاد یزدی باید قدر این استعداد را بداند؛ و همه بدانند که شکر این نعمت، در شناختن آن، در به کار گرفتن آن، در راهاندازی آن است.
تجربهی مردم یزد و استان یزد در دفاع مقدس هم تجربهی موفقی بود. مردم یزد تو خانهها ننشستند تا برای پیروزی رزمندگان فقط دعا کنند؛ وارد میدان جنگ شدند. من فراموش نمیکنم در جبههی نبرد، تیپ الغدیر و پادگان الغدیر یزدیها یکی از بهترین، قویترین، پرخطرپذیرترین و منضبطترین مجموعههای نظامیای بود که ما در میدان جنگ دیدیم. شهدای برجستهی شما، جانبازان شما، آزادگان سرافراز شما، خانوادههای صبور آنها، همه شواهد صدقی هستند بر این حضور شجاعانهی مردم یزد در میدان خطر، آنوقتی که به آنها نیاز هست.
در دانشگاه خوبید، در میدان جنگ خوبید، در میدان صنعت خوبید، در میدان کشاورزی هم با وجود خشکی طبیعی این منطقه و این اقلیم، خوبید. یک یزدی چشمهی آبی اگر در گوشهای پیدا میکند که ساعتی به قدر یک سطل کوچک از آن آب میآید، همین آب را قدردانی میکند، هدایت میکند؛ با او یک کشتزار را، یک مزرعه را، یک باغ را به وجود میآورد و از برکات آن، خود و دیگران را برخوردار میکند. اینها خیلی قیمت دارد؛ سختکوشی.
پنجاه سال قبل من در عراق باغستانهائی را دیدم بین کربلا و نجف؛ همهی مردم عراق - آنهائی که ما دیدیم - میدانستند اینها کار یزدیهاست. گفتند یزدیها از ایران آمدهاند این باغستانهای بین کربلا و نجف را در آن منطقهای که کار و تلاش خیلی معنی ندارد، انجام دادند. هرجا در سرتاسر کشور رفتند، این سختکوشی خودش را نشان داده است؛ سختکوشی همراه با قناعت.
من دربارهی اسراف با مردم عزیز کشورمان بارها صحبت کردم؛ در نماز (۱) گذشته هم همین مطلب را بیان کردم، از مردم خواستم. یکی از آنجاهائی که میتواند در مورد اجتناب از اسراف الگو قرار بگیرد، شهر شما و استان شماست. البته این را در پرانتز عرض بکنیم؛ این خوىِ طبیعی این مردم است، به شرط اینکه عارضهی اشرافیگری، خود را تحمیل نکند. اشرافیگری مثل یک بیماری است. بر هر کجا که وارد شد، بسیاری از خویهای مستحسن و پسندیده را تحتالشعاع قرار میدهد، کمکم آنها را ضعیف میکند و شاید از بین میبرد. اسیر اشرافیگری نباید بشویم ما مردم ایران.
خوی طبیعی یزدی قناعت است؛ سختکوشی است. در کنار آن - آن هم با آن استعدادی که شرح دادم در زمینههای مختلف - علمش و هنرش است. این آثار معماری، همین مجموعهی معماری بسیار زیبائی که الان در آنجا هستیم، این مجموعهی امیر چخماق، مسجد جامع و سایر مراکزی که در این شهر و در این استان وجود دارد، نشاندهندهی ذوق هنریای است که در طول تاریخ ماندگار است، بومی است؛ میراثهای بومی یک شهر و یک استان است.
خوب، من از همهی اینها یک مطلب را میخواهم استحصال کنم و این را زمینهی بحث کوتاهی که میخواهم با شما بکنم، قرار بدهم و او اعتماد به نفس است. یزدیها جزو خصوصیاتشان این است: اعتماد به نفس دارند. اینی که شما میبینید در شهر غربت، در کشور غریب، در بیابانهای بین کربلا و نجف، در هر نقطهی دیگر از این کشور، یک نفر یزدی وقتی که آنجا میتواند جای پای خود را محکم کند، شروع میکند به تولید و سازندگی و تولید ثروت، همراه با همان خصوصیات مثبتی که گفته شد، این ناشی از اعتماد به نفس است.
من امروز میخواهم به شما و همهی ملت ایران عرض بکنم ملت ما یکی از داروهای بسیار لازم و مؤثری که نیاز دارد - داروی روحی و فکری - و باید این را در میان خود توسعه و ترویج کند، داروی اعتماد به نفس است. ملت ایران باید اعتماد به نفسی را که به برکت انقلاب و به برکت ایستادگی در میدان پرخطر انقلاب به دست آورد و بعد در میدان دفاع مقدس با همهی آن مشکلات با ایستادگی خود، این اعتماد به نفس در او تقویت شد، این اعتماد به نفس را باید حفظ کند. این اعتماد به نفس، به ملت ایران این جرئت را، این همت را، این توانائی را میدهد که این راه طولانىِ تا آرمانهای ترسیمشدهی برای جامعهی اسلامی را طی بکند؛ بدون او نمیشود. بدون اعتماد به نفس نمیشود این راه را رفت.
برادران و خواهران عزیز من! انقلاب ما فقط این نبود که یک حکومتی برود، یک حکومتی بیاید قدرت را به جای او در دست بگیرد. مسئله این نبود. اگر این بود، ملت با این فداکاری چرا وارد میدان بشود؟ خوب، دو گروه با هم رقابت میکنند؛ یکی میآید علیه آن یکی. مثل اینکه میبینید در کشورهای دیگر؛ وارد میدان میشوند، میزنند یا میبرند یا میبازند. اینی که یک ملت با همهی وجود، با همهی تن و جان، با همهی توان، با جوانش، با مالش وارد میدان میشود، این معناش این است که این حرکتی که دارد اتفاق میافتد، فقط دست به دست شدن قدرت بین دو گروه نیست؛ این یک تحول عظیم، متوجه و معطوف به یک سلسله آرمانهای مردمی و ملی است؛ معناش این است.
انقلاب ما یک آرمانهائی را ترسیم کرد. مردم مؤمن ما وقتی به هدایت دین خودشان نگاه کردند، دیدند این آرمانها همان چیزهائی است که به آن نیاز دارند؛ لذا در راه او حرکت کردند؛ جوانشان را هم دادند، جانشان را هم دادند، مالشان را هم دادند، پاش ایستادند. ما میخواهیم به این آرمانها برسیم. این آرمانها چیست؟ اگر در یک جمله بخواهیم این آرمانها را بگوئیم، «جامعهی اسلامی» است. ما امروز در راه جامعهی اسلامی داریم حرکت میکنیم.
جامعهی اسلامی آن جامعهای است که در او عدالت به نحو کامل استقرار داشته باشد؛ اخلاق اسلامی به صورت گسترده در میان مردم وجود داشته باشد؛ مردمان همان ترازی را به دست بیاورند که پیامبران الهی میخواستند این تراز ساخته بشود در میان جامعهی اسلامی؛ قدرتمند، شجاع، عزیز، برخوردار از مواهب زندگی و در عین حال عبد خدا؛ تسلیم ارادهی پروردگار. آزادی حقیقی برای یک ملت و برای یک انسان این است که ارادهی خودش را، همت خودش را، نیرو و توان خودش را به کار بیندازد برای بهروزی خود و آن بهروزی را در عبودیت خدا و بندگی خدا ببیند. ما دنبال این هستیم.
امروز خلأ بزرگ دنیای لیبرال دموکراسی غرب همین است. کارخانهها را زیاد کردند، چرخهای گردنده را زیاد کردند، دامنهی علم را گسترش دادند؛ اما عدالت اجتماعی را نتوانستند تأمین کنند. اخلاق انسانی به انحطاط کشیده شده؛ این حرفی نیست که من اینجا بگویم. مگر میشود در یک تریبون و منبر جهانی، که امروز این حرفها در دنیا منعکس میشود، چیزی برخلاف آنچه که احساس مردم آن کشورهاست، بر زبان آورد؛ حرفی است که خودشان میزنند.
امروز بحران اخلاقی گریبانگیر لیبرال دموکراسی غرب است. امروز بحران جنسی، بحران اقتصادی، بحران اخلاقی، بحران خانوادگی، گرفتاریهای همان کشورهائی است که از لحاظ علمی چشم تاریخ را خیره کردند از پیشرفتهای خودشان.
بشر سعادتمندیاش به این نیست که دانش او پیشرفت کند - دانش ابزار سعادت است - سعادت بشر به آسایش فکر است، به آسایش روح است، به زندگی بیدغدغه است، به زندگی همراه با امنیت اخلاقی و معنوی و مادی است، به احساس عدالت در جامعه است. این را غرب ندارد؛ نه اینکه ندارد، روزبهروز هم از او دارد دورتر میشود. ما این را برای نشان دادن به دنیا به عنوان آرمان خودمان ترسیم کردیم؛ ما نکردیم، خدا کرد. ملت ایران به اقتضای ایمان خود به این راه، دنبال این راه افتاد.
برادران و خواهران عزیز من! مردم عزیز یزد! ملت عزیز ایران! اگر بخواهیم به آن آرمان برسیم، احتیاج دارد به اعتماد به نفس. باید بگوئیم میتوانیم؛ همچنانیکه تا امروز آن کارهائی را که ارادهی ملی به آن تعلق گرفت، توانستیم انجام بدهیم. مگر شوخی بود در یک کشوری که زیر فشار استکبار و استعمار است، فاسدترین حکومتهای جهان بر آن حکومت میکند و شرق و غرب عالم، منافعشان را در حکومت آن خاندان منحوس میبینند، این خاندان را به زیر کشیدن؛ بنیاد پوشالی حکومت سلطنتی موروثی را بکلی از بین بردن؛ یک نظام مردمی، متکی به آراء ملت، متکی به عواطف مردم، در یک چنین کشور استبدادزدهی در طول قرنهای متمادی به وجود آوردن؛ این کار شوخی است؟! این کار را ملت ایران کرد. امروز در این منطقه، هیچ کشوری از لحاظ اتکاء به آراء و عواطف مردم، به جمهوری اسلامی نمیرسد.
انسان غصه میخورد که بعضیها به خاطر ملاحظات سیاسی - ملاحظات جناحی باید بگویم - جوری حرف میزنند که گوئی در این مملکت دموکراسی، مردمسالاری نیست. این بیانصافی است. بیست و هشت سال است که این ملت هر سال به طور متوسط یک انتخابات دارد؛ انتخابات آزاد، انتخابات از روی عقلانیت، انتخابات با حضور گستردهی مردم، دارای نوسان، با حضور گرایشهای مختلف. چرا برای دلخوشی دشمنانمان که سعی میکنند انکار کنند وجود دموکراسی در سایهی اسلام را و مرتباً منفیبافی میکنند، ما هم همان حرفهای آنها را تکرار کنیم؟
ملت ایران با اعتماد به نفس خود این بنای مبارک را گذاشت؛ توانست مردمسالاری را به وجود بیاورد، آن هم با یک شیوهی تازه و بیسابقه؛ مردمسالاری دینی. در همهی جای دنیا دموکراسیها در یک چهارچوب قرار دارند. هیچ جا وجود ندارد که یک دموکراسیای باشد، اما به وسیلهی یک چهارچوب و یک هدفگذاری خاصی هدایت نشود؛ یا به وسیلهی احزاب است، یا به وسیلهی دستگاههای قضائی است، یا به وسیلهی دستگاههای خارج از دستگاه قضائی و اجرائی است. همه جای دنیا اینجور است. ما این چهارچوب را اسلام قرار دادیم؛ چون ملت ایران ملت مسلمانند؛ چون ملت ایران مؤمنند. این شد مردمسالاری دینی، مردمسالاری اسلامی.
علت اینکه ملتهای مسلمان از کشورهای دیگر، به چشم عظمت به ملت ایران نگاه میکنند، این است که ملت ایران اولاً جرئت کرد وارد میدان بشود و نظام حکومتی جرئت کرد به مردم میدان بدهد و بعد هم یک معنای خاصی، یک شکل خاصی، صیغهی خاصی از مردمسالاری را که دنیا او را نمیشناخت، در دنیا مطرح کرد؛ مثل پرچمی در دست گرفت.
همه جای دنیا ملتها و دولتها تحت تأثیر هوچیبازیهای تبلیغاتی دشمنانشان قرار میگیرند؛ ملت ایران تحت تأثیر هوچیبازیها قرار نگرفت. در قضیهی مردمسالاری دینی، در بسیاری از قضایای دیگر، در مسئلهی زنان، در مسئلهی شیوههای معمول ما در سیاست خارجی، در ارتباطمان با قطبهای قدرت جهانی، در هیچ کدام از اینها، ملت ایران به خاطر هوچیبازیهای تبلیغاتی منفعل نشد؛ راه خودش را عوض نکرد، بعد از این هم همین خواهد بود. من میگویم این اعتماد به نفس را ملت ایران باید حفظ کند.
یکی از نشانههای این اعتماد به نفس، قدم گذاشتن ملت ایران در میدانهای کشفیات علمىِ سطح بالاست، یکیاش مسئلهی انرژی هستهای است که حالا در دهان همهی مردم ما هست؛ اما فقط این نیست؛ در بخشهای بسیار حساس، بسیار دقیق، بسیار نو، جوانان ما، دانشمندان ما، برجستگان ما وارد میدان شدند، کارهای بزرگ انجام دادند؛ همین مسئلهی سلولهای بنیادی، کشف داروهای جدید و بیسابقه برای برخی از بیماریهای صعبالعلاج - که اعلان کردند، بعد هم باز انشاءاللَّه اعلام خواهند کرد - در مسائل گوناگون. ایرانی استعداد خودش را به میدان آورد و اعتماد به نفس نشان داد و پیش رفت و بعد از این هم پیش خواهیم رفت.
فاصلهی ما را با دنیا از لحاظ علمی در طول دهها سال گذشته، که سالهای رشد دانش در عالم بود، افزایش دادند؛ اما به فضل الهی ما این فاصله را کم خواهیم کرد و به علم هم اکتفا نمیکنیم؛ معنویت، اخلاق، سازندگی خود؛ این را ما باید به عنوان یک وظیفه برای خودمان بدانیم. یک جمله راجع به انتخابات بگویم، یک جمله هم راجع به استان شما و شهر شما عرض بکنم.
مسئلهی انتخابات، مسئلهی مهم امسالِ ملت ایران است. البته مسائل مهم داشتهایم، این آخر سالی شاید مهمترین مسئلهی کشور که در سال جاری ما اتفاق میافتد، انتخابات مجلس است. البته هنوز تا آن وقت فاصله داریم و زمان برای حرف زدن و گفتن هنوز باقی است، بنده هم عرایضی دارم که انشاءاللَّه در وقت خود خواهم گفت. آنچه که امروز میخواهم به شما بگویم، این است که ملت ایران انتخابات را قدر بدانند. انتخابات یک نمایشگاه است برای نشان دادن عزم و رشد ملی ملت ایران، استقامت ملت ایران، دانائی و هوشیاری ملت ایران، پایبندی ملت ایران به نظام مردمسالاری دینی.
آنچه که بنده در همهی انتخاباتها تأکید کردهام، امروز هم همان را در درجهی اول تأکید میکنم، حضور مردمی و قدردانی مردمی است از انتخابات. من به شما عرض بکنم - البته حالا سربسته میگویم - سعی شد در این کشور، باب انتخابات بسته شود تا دشمنان بتوانند بگویند نظام جمهوری اسلامی نظام مردمی نیست؛ تلاش شد برای این کار، خدای متعال نگذاشت؛ ارادهی الهی بر ارادهی بدخواهان فائق آمد، دلهای مردم به سمت انتخابات جذب شد در دورههای متعدد و بخشهای مختلف؛ علیرغم دشمن، مردم در انتخابات شرکت کردند. این انتخابات هم همانجور است.
آنچه که من عرض میکنم، در درجهی اول حضور مردمی است. در درجهی بعد که البته حائز اهمیت بسیاری است این هم، پیدا کردن نمایندهی اصلح است. آن کسانی که به وسیلهی شورای نگهبان صلاحیت آنها اعلام میشود، معنایش این است که این از حداقل صلاحیت مورد نیاز برخوردار است. در بین این کسانی که اعلام میشوند، افرادی هستند با صلاحیتهای بالاتر، افرادی هستند در سطح پایینتر. هنر ملت ایران و مردم شهرها و حوزههای انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دینداری و آمادگی برای حضور در میدانهای انقلاب؛ دردشناسترین و دردمندترین نسبت به نیازهای مردم را انتخاب کنند. اینها فرصتهائی هست، بایستی مردم عزیز ما در همه جای کشور - این دیگر مخصوص استان یزد نیست - هوشیارانه، با بصیرتِ تمام تلاش کنند، پیدا کنند و با رأی خود مسجل کنند و مجلس را - آن مجلسی را که مورد نیاز جامعهی کنونی ماست - تشکیل بدهند.
البته مردم توجه باید داشته باشند که تبلیغات رنگین و متنوع ملاک نیست؛ وعدههای غیر عملی ملاک نیست. من با خودِ نمایندههای محترم در دورههای مختلف وقتی مواجه شدم، به اینها گفتم: آقایان و خانمهای نماینده! وظیفهی نماینده این نیست که وعدهی عمرانی و فلان پروژه، فلان کار را در منطقهی انتخابی خود به مردم بدهد؛ اینها کار اجرائی است، کار دولت است. وظیفهی نماینده این است که بتواند قانون مورد نیاز کشور را پیدا کند، آن قانون را جعل کند. وقتی قانون شد - یعنی قاعدهای گذاشته میشود - دستگاههای اجرائی و قضائی مجبورند برطبق قانون عمل بکنند و عمل میکنند. وعدههای غیر عملی دادن، وعدههای بزرگ دادن، اینها ملاک نیست؛ باید مردم توجه کنند؛ گاهی علامت منفی هم هست. از طرف علاقهمندان به نامزدهای انتخاباتی گوناگون، بداخلاقیهای انتخاباتی، شایستهی ملت ما نیست؛ تهمت زدن آدمهای مؤمن را، مصونیتدار از لحاظ اسلامی و شرعی را؛ در معرض هتک آبرو قرار دادن در شبنامهها، در مطبوعات، در پایگاههای اینترنتی و غیره، اینها اصلاً مصلحت نیست. من به طور جد از همهی کسانی که نسبت به نامزدهای مختلف علاقهمندیای دارند، درخواست میکنم، اصرار میکنم که این علاقهمندی خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم کردن دیگران نشان ندهید. هرچه میخواهید، از نامزد مورد علاقهی خودتان تمجید کنید، تعریف کنید؛ اما دیگران را تخریب نکنید. این علامت بدی است. بعضی جاها در دنیا معمول است اسرار خانوادگی یکدیگر را برملا میکنند، عکسهای پنهانی از هم میگیرند، افشا میکنند. خوب، همانهائی هستند که وقتی هم رفتند مجلس - دیدهاید در تلویزیون - سر یک مسئلهای میافتد به جان هم، با مشت و لگد با هم رفتار میکنند! اینکه امتیاز برای نماینده نیست. آنچه که در مورد انتخابات باید به یاد مردم عزیز ما باشد، آماده شدن برای حضور همهجانبه و گسترده در انتخابات و کوشش کردن برای شناسائىِ اصلح و مراعات کردن رفتارهای انتخاباتی است، که این را عرض کردیم.
در مورد یزد؛ چه استان یزد، چه شهر یزد. البته دوستان یزدی ما همیشه به من اعتراض میکردند در این چند سال که آمدن ما به یزد تأخیر پیدا کرد. من البته تصدیق میکنم این را. خوب، حالا بحمداللَّه سفرهای استانىِ مسئولین دولت هم هست؛ سفر میکنند، نیازها را میسنجند. بنده هم هنوز استانهائی هست که نرفتهام؛ استان فارس در همسایگی شماست، هنوز نرفتهایم؛ استان کردستان، استان کرمانشاه؛ اینها استانهائی است که در ردیف بازدیدهای ما قرار نگرفته هنوز، انشاءاللَّه اگر عمری باشد، در آینده از آنها هم بازدید خواهیم کرد. خدا را شکر میکنیم که این توفیق پیدا شد. آنچه مهم است، این است که برای آبادی استان، برای پیشرفت استان، هم دولت با همهی دستگاههایش، هم مجموعههای غیردولتی، آحاد مردم، مؤسسات غیر دولتی، مؤسسات اقتصادی و فرهنگی و ... باید همکاری کنند.
دولت باید این مصوباتی را که در مورد این استان انجام دادهاند در سفری که به این استان کردند، انشاءاللَّه توفیق پیدا کنند به طور کامل انجام بدهند. البته این حرکت دولت - سفر به استانها - بسیار حرکت خوب و مبارکی است. بنده قدردانی میکنم از این حرکت مجموعهی دولت که به شهرها میروند، به راههای دور میروند، مشی مردمی اتخاذ میکنند؛ اینها باارزش است. با همهی شهرها از دور و نزدیک ملاقات میکنند. بعضی از شهرها هستند که مردم آنها یک مدیر کل را هم هرگز نمیتوانستهاند ببینند، حالا رئیس جمهور را، وزیر را، نزدیکِ خودشان میبینند، با آنها حرف میزنند؛ اینها باارزش است. ما باید قدردان این چیزها باشیم. مصوباتی هم که در استانها تصویب میشود، اگر فرض کنیم بعضی از این مصوبات هم اجرا نشود، آنچه که اجرا میشود، برای استانها مغتنم است و باارزش است. باید تلاش کنند.
اشاره کردند به مسئلهی آب. من میدانم مسئلهی مهم استان یزد، مسئلهی آب است. البته در نظرسنجیهای مردم، مسئلهی اشتغال، مسئلهی گرانی، جزء مسائلی است که مورد اهتمام شماست. همهی مسئولین؛ چه آنهائی که باید قانون بگذارند، چه آنهائی که باید اجرا کنند، چه آنهائی که باید متخلف را تعقیب کنند - یعنی قوای سهگانه - وظیفه دارند در این زمینهها کار کنند. ما هم سفارش کردیم، تأکید کردیم، باز هم تأکید میکنیم؛ اما پیشبردن کارها، مواجه شدن با مشکلات، دست و پنجه نرم کردن با موانع راه - که مسئولین در سطوح مختلف با آن مواجه هستند - کار آسانی نیست؛ دارند تلاش میکنند. باارزش است این تلاشی که دارند انجام میدهند. مهم این است که اعتماد ملت ما به مسئولینش اعتماد عمیقی است و این اعتماد را باید همچنان حفظ کنیم.
البته دشمن سعی میکند ارتباط قلبی و عواطفِ بین مسئولین را و بین مردم را تضعیف کند. هر وقتی به تناسب بخشی از دستگاه جمهوری اسلامی را تضعیف میکنند، متهم میکنند؛ یک روز قوهی مجریه را، یک روز قوهی مقننه را، یک روز قوهی قضائیه را، یک روز دستگاههای گوناگون دیگر نظام را؛ کار دشمن است، برای اینکه مردم را دچار حیرت و سردرگمی کنند. مردم ما خوشبختانه هوشیارند؛ بصیرند، مسائل را محاسبه میکنند و درست هم محاسبه میکنند؛ لذا رابطهی بین مردم، رابطهی بین مسئولین و مردم، رابطهی گرم و مستحکمی است. انشاءاللَّه روزبهروز این رابطه مستحکمتر بشود و مردم ببینند و عملاً حس کنند که مسئولین برای آنها دلسوزی میکنند؛ و مسئولین آمادهی به کارند و کارائی دارند و میتوانند کارها را پیش ببرند.
من لازم میدانم از شما مردم عزیز به خاطر محبتتان، صفاتان، اجتماعتان در این روز سرد، در این میدان و در خیابانهائی که در راه شما را زیارت کردیم، تشکر کنم. از خدای متعال توفیقات شما را مسئلت میکنم و انشاءاللَّه در این زمینهها در طول روزهائی که در این استان هستم، مطالب دیگری هست که بتدریج عرض خواهم کرد.
پروردگارا! رحمت خود، برکات خود، تفضلات خود را بر این مردم عزیز نازل بفرما. پروردگارا! این مردم را همچنانی که دل آنها و روح آنها در مقابل تو خاضع و خاشع است، دل و جان آنها را با انوار لطف خود نورانی بگردان. پروردگارا! شهدای عزیز این جمع انبوه و این استان را با شهدای صدر اسلام محشور کن. پروردگارا! علمای بزرگ، پیشوایان مذهبی برجستهای که ما در طول این سالها خودمان دیدیم - مرحوم شهید صدوقی، مرحوم آیةاللَّه خاتمی، مرحوم آیةاللَّه اعرافی از میبد و علمای بزرگ دیگری که ما اینها را از نزدیک دیدیم، اهمیت کار آنها را و حضور آنها را احساس کردیم - درجات آنها را عالی کن. پروردگارا! جوانان خوب، پدر، مادرهای خوب و مؤمن در این استان را مشمول توفیقات و هدایت خود قرار بده؛ روزبهروز بر پیشرفت و اعتلای مادی و معنوی این مردم بیفزا؛ روح مطهر امام بزرگوار را که سلسلهجنبان این حرکت عظیم است و حق به گردن همهی ملت ایران دارد، با ارواح مطهر انبیاء و اولیاء محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *