نژادپرستی ساختار یافته در آمریکا و صدای خاموش عدالت کیفری «من نمیتوانم نفس بکشم»
- دکتر سیدنصرالله ابراهیمی عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و رییس کمیسیون بین المللی مرکز وکلا، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضاییه طی یادداشتی نوشت: در شرایط بحران کرونایی جهانی و شرایط سخت آن در جامعه ایالات متحده امریکا که بیش از یک میلیون امریکایی را آلوده کرده و بیش از ۱۰۰ هزار نفر را به کام مرگ برده است، متاسفانه بیشترین آمار قربانی مبتلایان ویروس کرونا را نصیب رنگین پوستان آمریکا نموده است.
دولتمردان آمریکایی به جای آنکه با ارتقای سطح سلامت و بهداشت اجتماعی به ویژه برای اقشار رنگین پوست آمریکایی و مهار و کنترل بیماری کرونایی، مرهمی بر درد آنها بگذارند، با بی توجهی به خواستههای مشروع آنها و با رفتارهای نژادپرستانه، نظاره گر تداوم قتلهای بیشرمانه سریالی سیاه پوستان توسط پلیس آمریکا هستند.
متاسفانه نهادها و سازمانهای بین المللی و موسسات حقوق بشری غیردولتی (NGOs) در جامعه بین الملل به ویژه اتحادیه اروپا در این خصوص یا سکوت اختیار کرده و یا به اظهارنظر یک تاسف ساده بسنده میکنند.
واقعیت آن است که نژادپرستی در بدنه جامعه آمریکا به نحو ساختاریافتهای نهادینه شده است. به همین دلیل در تاریخ آمریکا هرازچندگاهی دنیا شاهد جنایات فجیعی میشود که توسط اصحاب قدرت و ثروت، مقامات حکومتی، و ماموران انتظامی و نظامی آمریکا علیه رنگین پوستان اعم از سرخ پوستان و سیاه پوستان مرتکب میشوند.
گویا این سناریو تاسف بار در قتل بیشرمانه سیاه پوستان آمریکا که ریشه در نگاه برتری طلبی سفید پوستان آمریکا و تبعیض نژادی سفید پوستان آمریکاییها علیه سرخ پوستان و یا سیاه پوستان دارد، پایانی ندارد. آزادی سیاه پوستان آمریکایی در سرزمین مهدآزادی به کمترین بهانهای به بند کشیده میشود و صدایشان در سرزمین مهد دموکراسی در زیر زانوان پلیس آمریکایی خفه میشود و صدای خاموش "من نمیتوانم نفس بکشم" (“I can’t breathe”) سیاه پوست آمریکایی، در وجدان جریحه دار شده تاریخ بشری ثبت میگردد.
در جدیدترین اقدام شنیع و غیرانسانی پلیس آمریکا، جورج فلوید (George Floyd)، سیاه پوست آمریکای در تاریخ ۲۵ مه ۲۰۲۰ میلادی، در برابر چشمان حیرت زده شاهدان جنایت بزرگ و دوربینهای آنلاین موبایل شهروندان، در زیر زانوی پلیس شهر مینیاپولیس آمریکا که مجری تنفسی وی را در حدود هفت دقیقه فشار داد و حق تنفس این سیاه پوست را با این اقدام بیشرمانه خود سلب نمود، به قتل رسید.
بعد از خفه شدن این سیاهپوست غیرمسلح توسط این مامور پلیس شهر مینیاپولیس، بزرگترین شهر ایالت مینهسوتا آمریکا، آن هم در برابر انظار نگران و معترض شاهدان این جنایت، که حکایت از نهادینه شدن خشونت طلبی نیروهای امنیتی آمریکا علیه رنگین پوستان آمریکا میکند، اعتراضات به خشونت پلیس آمریکا علیه اقلیتهای نژادی به خصوص سیاهپوستان بالا گرفت، تا به نوعی خاطرات شورشهای سال ۱۹۹۲ لسآنجلس زنده شود.
متعاقبا شهرها و خیابانهای آمریکا یکی پس از دیگری به میدان جنگ تبدیل شده است. در این میان رییس جمهور آمریکا دونالد ترامپ که باورها و رفتارهای نژادپرستانه وی بارها مورد انتقاد دیده بانان حقوق بشری دنیا قرار گرفته است، با موضع جنجالی بنزین بر روی این آتش اعتراض ریخت و به جای عذرخواهی از اقدام شنیع پلیس شهر مینیاپولیس، معترضان خیابانی را تهدید نموده و مجوز شلیک بر روی معترضان خیابانی را صادر میکند که «من اجازه نخواهم داد این اتفاق بیفتد. چندی پیش با فرماندار، تیم والتز، صحبت کردم و به او گفتم که ارتش در تمام مسیر کنار اوست. هر مشکلی باشد ما کنترل را در دست خواهیم گرفت، وقتی غارت آغاز میشود، شلیک هم شروع میشود.»
بدون شک جورج فلوید اولین سیاه پوست آمریکایی نیست که توسط پلیس به صورت غیرقانونی و شنیعی کشته میشود و آخرین فرد از این جنایات نیز نخواهد بود.
سالانه حدود ۸۰۰ سیاه پوست به دست پلیس ایالات متحده آمریکا بدون هیچ مدرکی و تنها بر اساس نگاه نژاد پرستانه نیروهای امنیتی آمریکا کشته میشوند؛ اما برخی از آنها بازتاب رسانهای پیدا میکنند که موجب اعتراضهای خشونت آمیز و گستردهای میشود.
در ماجرای تیراندازی پلیس آمریکا به مایکل براون، دیگر سیاه پوست آمریکایی، در تاریخ ۹ اوت ۲۰۱۴، در شهر فرگوسن ایالت میسوری، نیز اوج قساوت پلیس فدرال آمریکا در مقابل یک شهروند آمریکایی تنها به سبب رنگ پوست وی به نمایش گذاشته شده بود.
پس از این حادثه ناگوار و جنایت بار نیز، شهر فرگوسن ایالت میسوری و اکثر شهرهای آمریکا بویژه شهرهایی که جمعیت سیاهپوست زیادی دارند، صحنه اعتراضهای مسالمتآمیز به رفتار خشن و نژادپرستانه پلیس آمریکا علیه شهروندان سیاه پوست این کشور شده بودند.
بدون شک رفتار وحشیانه و ددمنشانه نیروهای پلیس آمریکا با جامعه رنگین پوست آمریکا و تحقیر و بازداشتهای بی حساب و قتلهای بیشرمانه آنها، نه تنها احساسات داخلی جامعه آمریکا بلکه جامعه بین المللی را به شدت جریحه دار نموده است، به حدی که موجی از مخالفت را در داخل و خارج جامعه آمریکا علیه حاکمان آمریکا را ایجاد کرده است.
آتش زدن مراکز عمومی و دولتی و مهمتر از آن آتش زدن پرچم آمریکا توسط معترضان آمریکایی در تظاهرات گسترده معترضان آمریکایی پس از قتل شنیع جورج فلوید در ایالت مینیاپولیس آمریکا حکایت از عمق عصبانیت مردم آمریکا علیه دولتمردان و نیروهای امنیتی و انتظامی آمریکا دارد.
در پی رفتارهای نژادپرستانه پلیس آمریکا، مقامات حقوق بشری سازمان ملل متحد خواستار اقدام آمریکا در واکنش به حادثه قتل یک سیاهپوست در این کشور شدند. خانم میچل باچلت (Michelle Bachelet)، کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز ضمن هشدار درباره مرگ جرج فلوید، از مقامات این کشور اتخاذ «اقدام جدی» برای توقف کشتار شهروندان رنگین پوست غیر مسلح را در این کشور خواستار شد، و از مقامات آمریکا خواست جهت جلوگیری از اینگونه کشتارها و همچنین اجرای عدالت در زمان وقوع اینگونه وقایع، تدابیر جدی اتخاذ کنند. موسی فکی محمد، رئیس کمیسیون اتحادیه آفریقا نیز قتل جورج فلوید را محکوم کرده و گفت این کمیسیون "رویکردهای تبعیضآمیز ادامهدار علیه شهروندان سیاهپوست در آمریکا را محکوم میکند."
ایالات متحده آمریکا که سالهاست کوس آزادی خواهی، دموکراسی، عدالت و انصاف، حمایت از حقوق بشر و حقوق انسان دوستانه، گوش فلک را کر کرده است و با این شعارها در دههها و سالهای گذشته به تاخت و تاز مداخله گرانه در کشورهای دیگر پرداخته است، امروز از پاسخگویی به افکار عمومی مردم خود در نقض بنیادین حقوق بشری و تشدید رفتارهای نژادپرستانه درمانده است.
کشوری که روزی خود را پس از سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی سابق کدخدای مطلق جهان معرفی کرد و طرح یک جهان و یک نظم (one world one order) را کلید زده بود، امروز نه تنها قادر نیست نظم نوین جامعه بین المللی را مدیریت کرده و بحرانهای موجود را در اقصی نقاط دنیا حل و فصل نماید، بلکه از حل بحران ساختار یافته نژادپرستی سفیدپوستان علیه رنگین پوستان در نظام حاکمیت داخلی خود نیز عاجز مانده است.
اگر چه سران حاکمیت دولتهای آمریکا همواره مدعی آزادی و عدالت و حقوق بشر هستند، اما در واقعیت امر، رفتارهای تبعیض آمیز و تفکیک نژادی و اعمال قانون دوگانگی و رفتارهای نژادپرستانه آنان با اقلیتهای رنگین پوست، از معضلات حقوق بشر داخلی و بین المللی آمریکایی بوده است. متاسفانه رفتارهای استانداردادهای دوگانه (Double Standard) آمریکاییها نه تنها تناقض نهادینه شدهای را در درک مفاهیم عدالت، انصاف، حقوق بشر، حقوق انسانی و ... برای جامعه بین المللی ایجاد کردهاند، بلکه از پاسخگویی بشردوستانه و حقوق بشری به ندای اعتراض مردم خود نیز ناتوان هستند، به نحوی که ریاست جمهوری آمریکا رسما به نیروهای سرکوبگر خود برای خاموش کردن صدای اعتراض به حق مردم دستور شلیک مستقیم گلوله را میدهد.
بنظر میرسد نظام سیاسی، حقوقی و اجتماعی آمریکا که ادعای جهان شمولی نظام آرمانی آمریکایی را پیوسته یدک میکشد، امروز به یک دگردیسی در درون خود نیازمند است، زیرا از توانایی لازم برای حل بحرانها و معضلات اجتماعی و اقتصادی و انسانی خود برخوردار نیست.
ناتوانی در مهار و کنترل شیوع پاندمی ویروس کرونا و عاجز ماندن در درمان بیماران مبتلایان به آن؛ ناکارآمدی در تامین اجتماعی و خدمات درمانی برای اقشار جامعه به ویژه رنگین پوستان آمریکا؛ حل نکردن معضل استفاده از سلاحهای گرم در رفتارهای خشونت بار مردم آمریکا؛ عدم موازنه در تعاملات رفتاری نیروهای امنیتی و پلیس آمریکا با شهروندان عادی آمریکایی به ویژه سیاه پوستان، افزایش رفتارهای نژاد پرستانه سفیدپوستان علیه رنگین پوستان در آمریکا؛ خروج از پیمانها و کنوانسیونهای منطقهای و بین المللی؛ و نقض تعهدات و مسئولیتهای بین المللی خود در جامعه بین الملل، همگی از چالشهایی حکایت میکند که امروزه جامعه آمریکایی را با خود به مسیر سنگلاخ بلکه پرتگاه سقوط میکشاند.
بنظر میرسد نظام عدالت حقوقی آمریکا نیز با ساختار بسیار پیچیده قضایی از یکطرف و حاکمیت نگاههای نژادپرستانه از طرف دیگر، نمیتواند بستر احقاق حق مطمئنی را برای قربانیان جرم و جنایات و رفتارهای تبعیض آمیز نژادپرستاران به ویژه نیروهای انتظامی و امنیتی آمریکایی فراهم نماید. امروزه قربانیان و شاکیان رنگین پوست آمریکایی برای اجرای عدالت دادگستری و احقاق حق در مراجع قضایی با مشکلات ساختاری عدیدهای مواجه هستند، امری که باعث میشود حجم زیادی از پروندههای حقوقی و قضایی در آمریکا که خواهان و شاکیان آنها جامعه رنگین پوستان آمریکاست، یا اساسا به دلیل عدم حمایتهای مالی و پشتییانی زمینهای، در مسیر پرپیچ و خم راهروهای محاکم قضایی ناتمام شده و به بن بست میرسد و یا با اطاله دادرسی و یا حتی عقیم شدن فرایند آن مواجه میگردد. واقعیت تلخ آن است که اگر چه سالیانه صدها رنگین پوست آمریکایی قربانی خشونتهای نیروهای امنیتی و به ویژه پلیس آمریکا میشوند، ولی به ندرت پروندههای حقوقی شکل گرفته در این خصوص منجر به محکومیت نیروهای امنیتی و پلیس آمریکا در محاکم امریکایی میشوند.
نژادپرستی ساختاریافته (Structured Racism) و نظاممند (Systematic) در آمریکا و ناامن کردن عرصه زندگی برای رنگین پوستان (coloured face) آمریکا فقط در رفتارهای خشونت آمیز پلیس آمریکا علیه سیاه پوستان نهادینه نشده است، بلکه در کیفیت زندگی، مسکن، بهداشت، آموزش، اشتغال، درآمد، داراییها و همچنین توسل به خدمات قضایی آنها نیز تاثیر گذاشته است، به حدی که فاصله رنگین پوستان با سفیدپوستان در آمریکا در شاخصهای مزبور بسیار زیاد و بعضا چندین برابر میباشد. متاسفانه رفتارهای نژادپرستانه در آمریکا کارآمدی، مطلوبیت و موثر بودن نظام عدالت کیفری و قضایی در آمریکا را نیز نسبت به رنگین پوستان زیرسوال برده است. تفکر غلط برتری نژاد سفید آنگلوساکسون پروتستان بر رنگین پوستان در لایههای زیرین ساختار نظام اجتماعی و سیاسی و حقوقی و اقتصادی آمریکا ریشه دوانیده است. کوکلاکس کلان نماد آمریکای واقعی است و پرزیدنت ترامپ نیز در حال حاضر این ساختار نژادپرستانه را نمایندگی میکند. گروه کوکلاکس کلان به عنوان یکی از مشهورترین این گروههای ائتلافی از سه جنبش افراطگرایی در آمریکاست که بر تفوق و برتری نژاد سفید، ملیگرایی سفید و دیدگاههای ضد مهاجرت تاکید دارند و حتی در تاریخ خود سوابقی از اقدامات ضد کاتولیک و ضد اسلامی هم داشتهاند.
درک ناقص، متناقض و بلکه دوگانه جامعه حقوقی آمریکا از مفاهیم حقوقی نظیر حفظ و احترام به آزادیهای فردی؛ تعامل و ارتقای همکاریهای اجتماعی با رنگین پوستان آمریکا؛ اجرای مساوات و برابری در حقوق و امتیازات مدنی و سیاسی بین سفیدپوستان و رنگین پوستان آمریکا، جبران خسارات حقوق از دست رفته رنگین پوستان در جامعه آمریکا از زمان شکل گیری اولیه نظام برتری جویی سلطه سفیدپوستان تاکنون؛ برخورداری شهروندان سیاه پوست آمریکایی از ضرورتهای اولیه سلامت و بهداشت و رفاه عمومی و تامین اجتماعی؛ و دیگر موضوعات مربوط به حقوق انسانی و بشردوستانه، نظام حقوقی آمریکا را در تئوری و عمل به حاکمیت رفتارهای دوگانه و تبعیض آمیز و تعارض سیستماتیک در داخل جامعه آمریکایی تبدیل کرده است. در حقیقت میتوان گفت مقامات نظام سیاسی، قضایی و تقنینی آمریکا نه تنها دوگانگی استانداردها را در روابط بین المللی آمریکا در برابر کشورهای دیگر به ویژه کشورهای غیردوست آمریکا اعمال مینمایند، بلکه به چنین پدیده زشتی در مواجهه با جامعه داخلی خود نیز به ویژه رفتارهای تبعیض امیز با رنگین پوستان آمریکا مبادرت میورزند.
امروزه تشدید حاکمیت سفیدپروری و سیاه ستیزی در رفتارهای دولت آمریکا ریشه در نظام سلطه نژادپرستانه دارد که ترامپ شخصا در موارد عدیدهای صراحتا و یا تلویحا به سفیدپروری از یکطرف و رنگین ستیزی از طرف دیگر پرداخته است، به نحوی که میتوان ادعا کرد رییس جمهور آمریکا، برخی از دستورات اجرایی خود را به نحو تبعیض آمیزی در برابر سیاه پوستان و یا مسلمانان و یا دیگر اقلیتهای نژادی دیکته مینماید. جامعه بین الملل اقدام نژادپرستانه ترامپ در منع ورود مسلمانان ۶ کشور اسلامی ایران، عراق، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن به خاک آمریکا به بهانه حفاظت از آمریکا در مقابل حملات تروریستی را فراموش نمیکند، اقدامی که با اعتراض بسیاری از نهادهای حقوق بشری و سازمانهای مذهبی و سیاسی جامعه بین الملل روبهرو شده بود.
برخورد غیرانسانی دولت ترامپ با پدیده مهاجرین مکزیکی، اقدامات تبعیض آمیز نسبت به مهاجران و پناهندگان با نژادها و قومیتهای مختلف؛ تفکیک کردن اجباری فرزندان از مادران در پروندههای مهاجرتی؛ طرح احداث دیوار مرزی بین آمریکا و مکزیک؛ خروج از موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) مصوب ۱۹۹۴ میلادی؛ خروج از کنوانسیونها و پروتکلهای بین المللی به ویژه در حوزه حساس محیط زیستی از قبیل توافقنامه آب و هوایی پاریس مصوب ۲۰۱۵ میلادی؛ نقض یکجانبه برخی از معاهدات دو و یا چندجانبه بین المللی؛ نقض قواعد ساختاریافته سازمان تجارت جهانی در وضع تعرفههای سنگین تجاری بر رقبای تجاری بین المللی دولت آمریکا به ویژه کشور چین؛ عدم پایندی به مسئولیتهای بین المللی خود در قبال سازمانهای بین المللی اقتصادی نظیر بانک جهانی و یا صندوق بین المللی پول؛ نادیده گرفتن تعهدات بین المللی خود در خصوص صدور ویزا برای مقامات و حاکمان کشورها جهت حضور در نشستهای سالیانه سازمان ملل متحد و یا مراکز سازمانهای بین المللی؛ وضع تحریمهای غیرقانونی و غیرمشروع نسبت به وزرای خارجه برخی کشورها و بلکه تعمیم آن به سران و رهبران آن کشورها؛ و بالاخره خروج یکجانبه از موافقت نامه برجام در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، همگی حکایت از گسیختگی و از هم پاشیدگی نظام حقوقی و سیاسی و اقتصادی آمریکا در تعهدات بین المللی و جامعه جهانی میکند، پدیدهای که آمریکا را از الگوی یک نظام مطلوب برای کشورهای در حال توسعه خارج کرده و عملا پروژه هالیودی American Dream و NY My City را که سالیان سال یک جامعه فانتزی و رمانتیک آمریکایی را در اذهان مردم دنیا ساخته و پرداخته بودند، عقیم نموده و به شکست انجامیده است.
تلاشهای گسترده اخیر برخی از ایالات آمریکا برای جدا شدن از حاکمیت سرزمینی دولت آمریکا و مطالبات جدی تجزیه طلبی بخشی از مردم آمریکا، نشانه دیگری از دگردیسی در نظام سیاسی و حقوقی آمریکاست، که ممکن است بالمآل به همان اتفاقی خاتمه یابد که در سال ۱۹۹۱ میلادی منجر به سرنگونی اتحادیه جماهیر شوروی شد. این از هم گسیختگی، تجزیه و از هم پاشیدگی احتمالی ساختار موجود حاکمیت آمریکا، در عمل ممکن است باعث شود که ایالات متحده آمریکا، نه تنها سلطه بین المللی خود را در جامعه بین المللی از دست بدهد، بلکه سلطه داخلی بر اقوام و نژادهای جمعیتی آمریکایی را نیز تضعیف نماید.
در حالی که سازمانهای حقوق بشری و قوانین مدنی در جامعه بین المللی، هیچگونه رفتار تبعیض نژادی و نژادپرستانه در داخل آمریکا را مجاز نمیشمارند، سردمداران دولت آمریکا، نه تنها حقوق اقلیتهای رنگین پوست در سرزمین مدعی آزادی را به انحاء مختلف لگدمال مینمایند، بلکه همواره خط و نشان حقوق بشری برای دیگران میکشند و به بهانه اقدامات بشردوستانه، به سرزمینهای دیگر تجاوز کرده و با وضع تحریم و تجاوزهای نظامی خود، حقوق انسانها را پایمال میکنند.
رفتارهای نژادپرستانه علیه رنگین پوستان آمریکا در تناقض آشکار با اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ میلادی اعلام میدارد که کلیه افراد انسانی به طور آزاد و یکسان از لحاظ حیثیت و حقوق متولد میشوند و باید بتوانند از کلیه حقوق و آزادی های مندرج در آن اعلامیه بدون تمایز به خصوص از حیثیت نژاد و رنگ و یا ملیت برخوردار شوند. همچنین رفتارهای مزبور در نقض آشکار کنوانسیون بینالمللی رفع هر نوع تبعیض نژادی مصوب ۲۱ دسامبر ۱۹۶۵ میلادی (مطابق با ۳۰/۸/۱۳۴۴ شمسی) مجمع عمومی سازمان مللمتحد (United Nations International Convention on the Elimination of All Forms of Racial Discrimination) است. در این کنوانسیون فرضیه سیادت و تفوق مبتنی بر اختلاف بین نژادها عملاً مردود و اخلاقاً محکوم و از نظر اجتماعی غیرعادلانه و خطرناک توصیف شده است. بر اساس این کنوانسیون تبعیض نژادی نه از لحاظ نظری و نه از لحاظ عملی قابل توجیه نمیباشد. همچنین تاکید شده است که تبعیض بین افراد بشر به جهات مبتنی بر نژاد و رنگ و یا ریشه قومی سدی در برابر وجود روابط دوستانه و مسالمتآمیز در میان ملل بوده و امکان دارد صلح و امنیت بین ملل و همچنین همزیستی هم آهنگ اشخاص را در داخل یک دولت مختل سازد.
نتیجه آنکه، اگر چه در گذشته رفتارهای نژادپرستانه ساختاریافته در آمریکا علیه رنگین پوستان این کشور عمدتا در قالب پروندههای امنیتی پلیسی آمریکا در محاکم کیفری آمریکا منجر به خاموشی عدالت کیفری شده بود، اما امروزه هم صدای خفه شده جورج فلوید در زیر چشمان تیز بازخوانی آنلاین رسانههای خبری به ثبت و ضبط وجدان تاریخ بشریت رسیده است و هم آنکه ممکن است صدای خفه شده "من نمیتوانم نفس بکشم" این سیاه پوست آمریکایی تبدیل به یک مطالبه عمومی اجتماعی و حقوقی و سیاسی نه تنها در داخل جامعه آمریکا بلکه جامعه بین المللی باشد.
همچنانکه مقام معظم رهبری فرموده بودند که دیگر "دوره بزن و در رو" آمریکایی در منطقه ما به سر رسیده است، بنظر میرسد دوره آپارتاید رفتاری، خفه کردن صدای سیاه پوستان و قطع کردن حیات سرخ پوستان، که ریشه در تاریخ چندصد ساله سلطه گری سفیدپوستان در داخل جامعه آمریکا به ویژه حاکمیت کوکلاس کلانهای نژادپرست دارد که نخستین بار اقدامات ساختار یافته تبعیض نژادی را در سال ۱۸۶۵ میلادیی در آمریکا رقم زدهاند، نیز به سر رسیده است. امروزه چشمان تیز جامعه بین الملل، حقوقدانان و وکلای بین المللی بدون مرز، کلیه اقدامات تبعیض آمیز و نژادپرستانه مقامات آمریکایی و نیروهای امنیتی و پلیس آن را رصد کرده و در دنیای پساکرونا شاهد شکل گیری دعاوی داخلی و بین المللی بر علیه اقدامات غیربشری نژادپرستانه دولت مردان آمریکا علیه رنگین پوستان آمریکایی خواهیم بود.
بدون شک بازخوانی قتل آنلاین جورج فلوید سیاه پوست آمریکایی در زیر سایه قانون اساسی آمریکا، قوانین و مقررات داخلی آمریکا، کنوانسیونهای و معاهدات بین المللی، و کلیه اسناد حقوقی داخلی و بین المللی آمریکا، منجر به پیگیریهای حقوقی در تحمیل مسئولیتهای داخلی و بین المللی برای مقامات حاکم دولت آمریکا خواهد شد.