مقاومت حزبالله؛ الهامبخش گروههای آزادیبخش فلسطین/ خانه عنکبوت در آستانه ویرانی
به گزارش میزان - پنجم خرداد سالروز شکست رژیم صهیونیستی پس از بیست و دو سال حضور نظامی در جنوب لبنان و تلاش برای تسخیر این کشور است. آغاز اشغال لبنان توسط صهیونیستها به مارس ۱۹۷۸ برمیگردد که در آن زمان ۲۵ هزار صهیونیست به خاک لبنان یورش بردند و پایگاههای مبارزان فلسطینی را تخریب کردند. سازمان ملل متحد در واکنش به این اقدام با تصویب قطعنامه ۴۲۵ از رژیم صیهونیستی خواست هر چه زودتر خاک لبنان را تخلیه کند.
اما در ششم ژوئن ۱۹۸۲ ارتش رژیم صهیونیستی در ادامه روندهای توسعهطلبانه خود و با بیاعتنایی به قطعنامههای سازمان ملل، تهاجم گستردهای را از زمین، هوا و دریا به لبنان آغاز و به سرعت و بدون برخورد با مقاومت چندانی تا دروازههای بیروت پیشروی کرد و دومین پایتخت یک کشور عربی (پس از بیتالمقدس) به محاصره خود درآورد. سه سال بعد در ژانویه ۱۹۸۵ با این توجیه که «لازم است کمربند امنیتی در مرزهای شمالی ایجاد شود» از بیشتر بخشهای لبنان خارج شد و با در اختیار گرفتن ۱۰ درصد از خاک لبنان در مناطق جنوبی، نیروهای خود را در آنجا مستقر کرد. در ادبیات نظامیان صهیونسیتی به این محدوده ۱۰ درصدی از جنوب لبنان، منطقه امنیتی گفته میشد که قرار بود توان دفاعی این رژیم را در برابر نیروهای آزادیخواه فلسطین افزایش دهد.
در واکنش به تجاوز صهیونیستها به لبنان، هسته اولیه مقاومت این کشور تحت عنوان حزبالله شکل گرفت؛ لذا از همان زمان تا سال ۲۰۰۰ که ایهود باراک، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی مجبور به عقبنشینی از این منطقه شد، همواره نظامیان صهیونیست مجبور به مقابله با نیروهای دفاعی حزبالله بودند. این روند باعث شد تا تعداد تلفات فرماندهی منطقه شمالی (نامی که به نیروهای رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان داده بودند) به صورت چشمگیری هر ساله افزایش یابد. از ژوئن ۱۹۸۵ تا آغاز سال ۲۰۰۰ تعداد کشتهشدگان این فرماندهی به بیش از پانصد تن رسید.
در واکنش به این مسئله و پس از آنکه در اول مارس ۱۹۹۹ یکی از فرماندهان ارشد ارتش این رژیم در جنوب لبنان کشته شد، ایهود باراک که در تلاش برای دستیابی به مقام نخستوزیر بود وعده داد در صورتی پیروزی در انتخابات و تشکیل دولت، ارتش را ظرف یکسال از جنوب لبنان خارج خواهد کرد. از این رو زمانی که وی در ژوئیه همان سال نخستوزیر رژیم صهیونیستی شد، به سرعت مقدمات تحقق این وعده را آغاز کرد.
نکته مهم آنکه تصمیم نخست وزیر رژیم صهیونیستی بدون هماهنگی با آمان (سازمان ضد اطلاعات ارتش) و نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) صورت گرفت. در آن زمان بیشتر ژنرالهای ارتش تاکید کردند اگر عقبنشینی از جنوب لبنان به عنوان بخشی از توافق با دولت سوریه نباشد، با آن مخالف هستند. اما ایهود باراک تصمیم خود را گرفته بود.
وی اخیرا نیز در گفتوگو با یک رسانه صهیونیستی با دفاع از این تصمیم خود، اعتراف کرد اگر ارتش این رژیم از جنوب لبنان عقبنشینی نمیکرد، صدها نظامی صهیونیست کشته میشدند.
بر اساس همین استدلال در ۹ مارس سال ۲۰۰۰ باراک در اظهارات خود به ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی گفت: «ما از تداوم حضور در منطقه امنیتی جنوب لبنان چه چیزی کسب میکنیم؟ هیچ! جز تلفات و شکاف داخلی. حضور ما در این منطقه به حزبالله مشروعیت میدهد تا جنگ علیه ما را هدایت کند و تمام مناطق شمالی را هدف ثابت موشکهای خود قرار دهد. آیا واقعا این منطقه امنیتی، امنیت ما را تامین میکند؟»
این سخنان به روشنی تایید میکرد، آنچه باعث شد تا مقامات سیاسی رژیم صهیونیستی تصمیم به عقب نشینی از جنوب لبنان بگیرند و شکست در اجرای این پروژه را قبول کنند، اقدامات نیروهای مقاومت حزبالله در افزایش هزینه حضور صهیونیستها بود.
در اینباره ایهود باراک تلاش کرد از طریق توافق با دولت سوریه، به گزینه خلح سلاح حزبالله دست یابد که در این زمینه نیز شکست خورد. از این رو رسما اعلام کرد: «من تمام تلاشم را کردم تا مذاکرات با سوریه به موفقیت برسد، اما ما شکست خوردیم؛ بنابراین برای من روشن است که باید بدون توافق، آمادهسازی برای تخلیه لبنان را آغاز کنیم.»
در همین حال حملات ایذایی و تهاجمی حزبالله شدت گرفت و این نیروی محوری مقاومت موفق شد مناطق بیشتری را در جنوب لبنان در اختیار بگیرد. با افزایش فعالیتهای حزبالله گابی اشکنازی که در آن زمان فرمانده نیروهای منطقه شمالی رژیم صهیونیستی بود در دیداری که با ایهود باراک داشت، با تحکم خطاب به وی گفت: «نخست وزیر، ما باید عقب نشینی کنیم! بهتر است همین حالا برویم، اگر اکنون عقب نشینی کنیم تلفات زیادی وارد نمیشود، زیرا فرصت از دست حزبالله برای ضربات بیشتر خارج میشود.»
در واقع آنچه عزم دولت و فرماندهی منطقه شمالی برای عقبنشینی را جزم کرد، ترس از خسارات و تلفات بیشتر سربازان صهیونیستی از سوی حزبالله بود. در همین رابطه گیورا آیلان، رئیس سابق شعبه عملیات و رئیس سابق شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی که از مستشاران اصلی در سال ۲۰۰۰ بود، اعتراف کرد: «در ماه مه سال ۲۰۰۰، این حزب الله بود که زمان بندی و شیوه عقب نشینی را بر ما تحمیل کرد.»
وی اقرار کرد: «ما بنا داشتیم کمربندی امنیتی به پهنای یک کیلومتر و بر فراز بلندیهای مشرف بر این مناطق را از طریق نیروهای مسلح آنتوان لحد حذف کنیم، اما این باند مسلح از هم پاشید و حزب الله قرارگاههای آن را به تصرف خود درآورد. این مساله، ما را ناچار کرد در ۲۳ مه، به سرعت از لبنان عقب نشینی کنیم.»
در آن دوران رژیم صهیونیستها امیدوار بود «ارتش لبنان جنوبی» به رهبری آنتوان لحد، مرزبان سرزمینهای اشغالی باشد و بخشی از مرزهای جنوبی لبنان را در کنترل بگیرد. اما اندکی پس از پایان پشتیبانی صهیونیستها از مزدوران این ارتش، این گروه نیز منحل و سراسر خاک لبنان از لوث وجود صهیونیستها و گروههای نیابتی آنها پاک شد.
نکته مهم در روند مبارزاتی حزبالله استفاده از شیوههای جدید جنگی بود که تا پیش از آن رژیم صهیونیستی با آن مواجه نشده بود. در نبردهایی که پیشتر این رژیم با ارتش کشورهای عربی انجام داد، روش کلاسیک در دستور کار همه طرفین مبارزه قرار داشت. اما استفاده حزبالله از بمبهای کنار جادهای، ضربات ایذایی، فیلمبرداری از خسارات و پخش آنها، شیوه نوینی به شمار میرفت که تاثیر منفی زیادی بر روحیه سربازان صهیونیست و مردم این رژیم گذاشت و در نهایت به شکست این رژیم منجر شد.
پیامدهای عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان بر حزبالله
اولین نتیجه شکست صهیونیستها در ادامه اشغالگری لبنان، اثبات کارایی و حقانیت گروههای مقاومت در برابر این رژیم بود. برای نخستین بار رژیم صهیونیستی به واسطه مقاومت مردمی و نه توافق سیاسی، از یک سرزمین عربی خارج شد و این مساله سرآغاز الهامبخشی به گروههای آزادیخواه فلسطینی بود. دو روز پس از عقب نشینی، حسن نصرالله در سخنرانی تاریخی خود دوام رژیم صهیونیستی را به خانه عنکبوت تشبیه کرد. وی گفت: «برادران عزیزم به شما میگویم: این رژیم که دارای سلاح هستهای است از خانه عنکبوت ضعیفتر است.»
در همین خصوص ژنرال یوسی کوپروراسر، محقق ارشد مرکز امور عمومی اورشیلم (بیتالمقدس) که در سال ۲۰۰۰ رئیس ارشد اطلاعات فرماندهی مرکزی نیروهای رژیم صهیونیستی بود، عنوان کرد: «توانایی حزب الله برای بیرون راندن اسرائیل از لبنان، «بادی در بادبان» گروههای فلسطینی در کرانه باختری بود که چهار ماه بعد از این اتفاق، انتفاضه دوم را شروع کردند.»
عقبنشینی رژیم صهیونیستی، موجب تحسین منطقهای حزبالله شد. این محبوبیت پس از جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ افزایش یافت. در طول این جنگ، حزبالله چهار هزار راکت به سرزمینهای اشغالی پرتاب کرد.
براین اساس با توجه به قابلیتهای روز افزون نظامی این گروه، امروز مقامات صهیونیستی نگران هزاران موشکی هستند که حزبالله دارد و به اعتراف سران این رژیم این موشکها تقریبا قادر هستند هر نقطه از اسرائیل را هدف قرار دهند.
مسیر ارتقا تواناییهای حزبالله موجب شد تا نیروهای این گروه در راستای حمایت از دولت قانونی سوریه، در نزدیکیهای بلندیهای جولان حضور یابند و به این طریق جبهه جدیدی برای تهدید صهیونیستها باز کنند؛ بنابراین اگر تا پیش از عقب نشینی سال ۲۰۰۰، راهبرد نظامی ارتش صهیونیستی بر منطق بازدارندگی تعریف و توجیه میشد، پس از این اتفاق، ماهیت راهبرد نظامی این رژیم از احداث سپر دفاعی گرفته تا برگزاری رزمایش دفاع شهری ماهیت انفعالی پیدا کرد.
در همین رابطه روزنامه آنلاین تایمز آو اسرائیل در گزارشی با اشاره به این شکست تاریخی در لبنان نوشت: «امروز از دید بسیاری از کارشناسان حزبالله قویترین بازیگر غیر دولتی جهان شناخته میشود. این گروه یکصد هزار موشک در اختیار دارد و از رأی حق وتو در دولت ملی لبنان برخوردار است. آیا حزب الله میتوانست بدون عقب نشینی اسرائیل به این جایگاه برسد؟» این رسانه صهیونیستی همچنین اعتراف میکند: «بیست سال پس از عقب نشینی، حزبالله هنوز هم از حمایت گستردهای در بین جوانان لبنانی برخوردار است که با این حکایت بزرگ شدند که حزب الله به طور قهرمانانه به ۲۲ سال اشغال اسرائیل در جنوب لبنان پایان داد.»
واقعیت نیز موید آن است که اگرچه از سال ۲۰۰۶ میان حزبالله و رژیم صهیونیستی درگیری گسترده و مستقیمی صورت گرفت، اما اگر اتفاقی موجب بروز چنین نبردی شود، خاطره شکست سال ۲۰۰۰ الهامبخش وفاداران جوان حزبالله در پشتیبانی از این گروه خواهد بود.
براین اساس حزبالله از زمان تحمیل عقبنشینی به رژیم صهیونیستی، تبدیل به نیروی مقاومت منطقهای شد که دیگر حوزه فعالیتش صرفا به جنوب لبنان محدود نیست ضمن آنکه توانسته است با جلب نظر آرا مردم این کشور وارد ساختار سیاسی شود و اکثریت پارلمان و کابینه را در دست بگیرد. از این رو امروز سوریه عرصه جدیدی است که حزبالله در آنجا فعالیت میکند.
نکته پایانی آنکه، سلسله اقدامات حزبالله از زمان تشکیل در سال ۱۹۸۵ تا امروز باعث شد تا رژیم صهیونیستی که در منطقهای مملو از تهدید به سر میبرد، این گروه را جدیترین تهدید خود تلقی کند.