روز نکبت؛ فاجعهای که میراث آن طرح الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی است
روز نکبت یا همان روز استقلال رژیم مجعول صهیونیستی به میراث ماندگار استعماری این رژیم مبدل شده و اکنون به شکل طرح الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی خود را نمایان میکند.
خبرگزاری میزان -
در زیر به این پنج سوءتفاهم که در واقع با تلاشهای رسانههای و تبلیغاتی هر روز پر رنگتر میشوند، میپردازیم:
روز نکبت عموما با نخستین جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ اشتباه گرفته میشود؛ اما باید دانست که جنگ مذکور ریشه در ۱۵ ماه مه ۱۹۴۸ داشت. واقعه ۱۵ ماه مه ۱۹۴۸ و آوارگی مردم فلسطین در پی آن رخ داد که سازمان ملل به قطعنامه ۱۸۱ برای تقسیم فلسطین رای داده و پوشش حقوقی بین المللی را برای همه آن چه در آینده رخ داد، فراهم کرد.
باید توجه داشت که اقدامات رژیم صهیونیستی برای تحقق این فاجعه از دسامبر ۱۹۴۷ آغاز شد و روستایی در نزدیک قدس در ۲۵ دسامبر همان سال، نخستین منطقهای بود که هدف یورش صهیونیستها قرار گرفت؛ مقاومت مردم این روستا در ۲۷ دسامبر شکست خورد و روستاییان ناچار به ترک محل سکونت خود شدند.
حملات بعدی با تمرکز بر شهر قدس در هفتههای بعد تشدید شد و صهیونیستها اقدام به بمبگذاری در خیابانها و بازارها و ترور مردم کردند؛ این تاکتیکی بود که برای نخستین بار در غرب آسیا مورد استفاده قرار میگرفت و رفته رفته وحشیانهتر شده و شکل قتل عام به خود گرفت.
بزرگترین قتل عام صهیونیستها برای حذف فلسطینیان در ۹ آوریل همان سال در «دیریاسین» رخ داد؛ شهادت بیش از ۱۰۰ فلسطینی در یورش صهیونیستها، ترک شهرها توسط فلسطینیان را به دنبال داشت و «طبریه»، «حیفا» و «یافع» یکی پس از دیگری سقوط کردند و تا ۱۴ ماه مه، شب قبل از جنگ پانزدهم، ۳۰۰ هزار نفر فلسطینی آواره شده بودند.
براساس اسناد و مدارک موجود، فلسطینیها ناچار به خروج شدند و ترک شهرهایشان براساس اجبار بوده است؛ این ادعا در اواخر دهه ۱۹۸۰ به تایید مورخان صهیونیست نیز رسیده است.
در حالی که تصور غالب بر تعبیر تجاوز صهیونیستها به عنوان دفاع از خود تاکید دارد و رژیم صهیونیستی را از زمان تولدش با عنوان مجعول «کشور یهودی»، مواجه با یک دشمن بسیار قوی عرب معرفی میکند که در حال مبارزه با ارتش هفت کشور عربی بود، واقعیتها نشان میدهد که ارتش رژیم صهیونیستی که دو هفته پس از آغاز جنگ تشکیل شد، در تعداد نفرات، تجهیزات، آموزش، منابع و پشتیبانی سیاسی به مراتب برتر از هفت ارتش عربی بود.
براساس گزارشها در حالی که تعداد نفرات ارتشهای عربی در ابتدای جنگ بین ۱۴ تا ۱۵ هزار نفر بود و تا پایان جنگ به ۲۵ هزار نفر افزایش یافت، تعداد نفرات ارتش رژیم صهیونیستی از همان ابتدای جنگ ۲۹ هزار نفر بود؛ این میزان در پایان جنگ بیش از ۸۰ هزار نفر تخمین زده شد.
مردم فلسطین که تا سال ۱۹۴۸ به دلیل سرکوب چند دههای انگلیس تضعیف شده و عملا بدون سلاح و رهبری مانده بودند، در مواجهه با یورش صهیونیستها دست به سازماندهی نیروهای دفاعی محلی زدند و حتی در مواردی از تسلیحات به صورت نوبتی استفاده کردند.
در حالی که تلاش میشود تاریخ پایان روند اخراج در سال ۱۹۵۲ معرفی شود، اما این تاریخ نقطه پایانی نکبت نبود و نتایج این روز در رژیم صهیونیستی به صورت قانون درآمده و نهادینه شد.
در سالهای گذشته قوانین دیگری ناشی از این منطق تصویب شدهاند که اولویت آنها توسعه شهری برای یهودیان و محرومیت از خدمات برای فلسطینیان بوده است.
در این دوره شمار آوارگان فلسطینی به ۶ میلیون نفر رسید که در چهار نسل در «دیاسپورا» متولد شده و رشد کردند.
به نظر میرسد روند استعماری آغاز شده در ۱۹۴۸ همچنان ادامه دارد و اکنون به شکل الحاق اراضی کرانه باختری به اراضی اشغالی خود را نمایان ساخته است.
– فلسطینیان امسال هفتاد و دومین سالروز «روز نکبت» را برگزار میکنند؛ واقعهای که منجر به تاسیس رژیم مجعول صهیونیستی شده و به مرکز ثقل بحث برانگیزترین و متناقضترین مسئله سیاسی قرن در جهان تبدیل شد.
به گزارش «قدس نتورک»، با وجود گذشت ۷۲ سال از اخراج فلسطینیان از اراضی خود و تاسیس رژیم صهیونیستی، هنوز تصورات نادرست و سوءتفاهم آمیزی در این باره وجود دارد.
در زیر به این پنج سوءتفاهم که در واقع با تلاشهای رسانههای و تبلیغاتی هر روز پر رنگتر میشوند، میپردازیم:
یک) این واقعه یک جنگ نبود:
روز نکبت عموما با نخستین جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ اشتباه گرفته میشود؛ اما باید دانست که جنگ مذکور ریشه در ۱۵ ماه مه ۱۹۴۸ داشت. واقعه ۱۵ ماه مه ۱۹۴۸ و آوارگی مردم فلسطین در پی آن رخ داد که سازمان ملل به قطعنامه ۱۸۱ برای تقسیم فلسطین رای داده و پوشش حقوقی بین المللی را برای همه آن چه در آینده رخ داد، فراهم کرد.
باید توجه داشت که اقدامات رژیم صهیونیستی برای تحقق این فاجعه از دسامبر ۱۹۴۷ آغاز شد و روستایی در نزدیک قدس در ۲۵ دسامبر همان سال، نخستین منطقهای بود که هدف یورش صهیونیستها قرار گرفت؛ مقاومت مردم این روستا در ۲۷ دسامبر شکست خورد و روستاییان ناچار به ترک محل سکونت خود شدند.
حملات بعدی با تمرکز بر شهر قدس در هفتههای بعد تشدید شد و صهیونیستها اقدام به بمبگذاری در خیابانها و بازارها و ترور مردم کردند؛ این تاکتیکی بود که برای نخستین بار در غرب آسیا مورد استفاده قرار میگرفت و رفته رفته وحشیانهتر شده و شکل قتل عام به خود گرفت.
بزرگترین قتل عام صهیونیستها برای حذف فلسطینیان در ۹ آوریل همان سال در «دیریاسین» رخ داد؛ شهادت بیش از ۱۰۰ فلسطینی در یورش صهیونیستها، ترک شهرها توسط فلسطینیان را به دنبال داشت و «طبریه»، «حیفا» و «یافع» یکی پس از دیگری سقوط کردند و تا ۱۴ ماه مه، شب قبل از جنگ پانزدهم، ۳۰۰ هزار نفر فلسطینی آواره شده بودند.
دو) خروج اجباری بود:
براساس اسناد و مدارک موجود، فلسطینیها ناچار به خروج شدند و ترک شهرهایشان براساس اجبار بوده است؛ این ادعا در اواخر دهه ۱۹۸۰ به تایید مورخان صهیونیست نیز رسیده است.
مورخان، تحلیلگران و کارشناسان صهیونیستی تاکنون در موارد متعددی این واقعیت را تایید کرده اند.
سه) صهیونیستها برای زنده ماندن نمیجنگند:
در حالی که تصور غالب بر تعبیر تجاوز صهیونیستها به عنوان دفاع از خود تاکید دارد و رژیم صهیونیستی را از زمان تولدش با عنوان مجعول «کشور یهودی»، مواجه با یک دشمن بسیار قوی عرب معرفی میکند که در حال مبارزه با ارتش هفت کشور عربی بود، واقعیتها نشان میدهد که ارتش رژیم صهیونیستی که دو هفته پس از آغاز جنگ تشکیل شد، در تعداد نفرات، تجهیزات، آموزش، منابع و پشتیبانی سیاسی به مراتب برتر از هفت ارتش عربی بود.
براساس گزارشها در حالی که تعداد نفرات ارتشهای عربی در ابتدای جنگ بین ۱۴ تا ۱۵ هزار نفر بود و تا پایان جنگ به ۲۵ هزار نفر افزایش یافت، تعداد نفرات ارتش رژیم صهیونیستی از همان ابتدای جنگ ۲۹ هزار نفر بود؛ این میزان در پایان جنگ بیش از ۸۰ هزار نفر تخمین زده شد.
نفرات ارتش رژیم صهیونیستی توسط ارتش انگلیس که از سال ۱۹۱۷ فلسطین را کنترل میکرد، آموزش دیده و مسلح شده بودند؛ در مناطقی مانند حیفا، ارتش انگلیس هفتهها پیش از تاریخ مورد انتظار، مواضع خود را تخلیه کرده و آنها را تحویل رژیم صهیونیستی داده بودند؛ ضمن اینکه صهیونیستها دارای منابع عمدهای برای خرید تسلیحات مدرن از جمله جنگندهها از آمریکا، چکسلواکی و آفریقای جنوبی در طول جنگ بودند.
۴) خروج فلسطینیها بدون مقاومت اتفاق نیفتاد:
مردم فلسطین که تا سال ۱۹۴۸ به دلیل سرکوب چند دههای انگلیس تضعیف شده و عملا بدون سلاح و رهبری مانده بودند، در مواجهه با یورش صهیونیستها دست به سازماندهی نیروهای دفاعی محلی زدند و حتی در مواردی از تسلیحات به صورت نوبتی استفاده کردند.
شکل گیری انجمنها، اتحادیههای محلی، سازمانهای دفاعی زنان در این راستا قابل بررسی است.
۵) روند اخراج تمام نشد:
در حالی که تلاش میشود تاریخ پایان روند اخراج در سال ۱۹۵۲ معرفی شود، اما این تاریخ نقطه پایانی نکبت نبود و نتایج این روز در رژیم صهیونیستی به صورت قانون درآمده و نهادینه شد.
«قانون مالکیت غایب» و «قانون بازگشت» مصوب ۱۹۵۱ در کنست میراث قانونی روز نکبت است.
این دو قانون به این رژیم اجازه میدهد اموال شخصی افرادی که سه سال غایب بودهاند، مصادره و تصرف کند و از بازگشت آنها جلوگیری به عمل بیاورد؛ ضمن اینکه به هر فرد صهیونیستی در هرجای جهان این اجازه داده میشود که به اراضی اشغالی برود و شهروند شده و ملکی را به دست بیاورد.
در سالهای گذشته قوانین دیگری ناشی از این منطق تصویب شدهاند که اولویت آنها توسعه شهری برای یهودیان و محرومیت از خدمات برای فلسطینیان بوده است.
آخرین مورد نیز تصویب «قانون دولت ملت یهود» در سال ۲۰۱۷ است که صریحا اظهار داشت «کشور مجعول اسراییل، کشور یهودیان و فقط یهودیان است.»
در این دوره شمار آوارگان فلسطینی به ۶ میلیون نفر رسید که در چهار نسل در «دیاسپورا» متولد شده و رشد کردند.
به نظر میرسد روند استعماری آغاز شده در ۱۹۴۸ همچنان ادامه دارد و اکنون به شکل الحاق اراضی کرانه باختری به اراضی اشغالی خود را نمایان ساخته است.
مردم فلسطین، امسال در حالی مراسم روز نکبت را برگزار میکنند که با چالش عمده توافق «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر و «بنی گانتز»، رییس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی در مورد الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی مواجه هستند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *