نکاتی درباره آموزش آوا در عرصه بازیگری
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
نکاتی برای مربی آوا
اولین نکته مورد توجه در طی تمرین درسها این است که مربی باید با دقت به آواهای بازیگران در هر مرحله گوش دهد. مربی نباید همگام با گفت وگوی بازیگر به توضیح بپردازد؛ زیرا ممکن است هنرجو به سرعت تحت فشار عصبی قرار گرفته و از مربی تقلید کند. این تقلید دفعتی خواهد بود ودر همان لحظه عملی است، اما درتمرینهای بعدی از دست میرود.
گوش دادن به نحوهها و گرامرهای بازیگران تراز اول و یا صداهای ماندگار دوبلورها خوب است، اما باید آن قدر تمرین را ادامه داد که با بروز مشخصههای فردیتی آواهای مربوط به خود، امکان تقلید از صداهای دیگران به صفر برسد.
بسیاری از تکنیکها را میتوان با درست گوش دادن به گرامر محاورههای آنها فرا گرفت، بدون آنکه از صدای آنها تقلید کرد. البته گوش فرادادن به آواهای طبیعت و مردمی که در حال زیستن روزمرهی خود هستند همواره بالاترین اهمیت را در تمرینهای هر روزهی بازیگران دارد.
هنگامی که بازیگر به تمرین آواها (صوت، صدا و گفتارها)ی نقش میپردازد، مربی هرگز نباید همراه با او این کار را انجام دهد، زیرا در این صورت نمیتواند به درستی صدای بازیگر و تسلط احساسی – عاطفی او را بشنود و درک کند. تصحیح تکنیک نادرست و ناهماهنگی عضلانی قبل و شناخت آواهای شخصی بازیگر، به همراه تأیید ارتقای اصل آواهای شخصی به مدد تکنیک صحیح و هماهنگی عضلانی صحیح، مهمترین موفقیت دوران آموزش است.
بازیگر برای گوش دادن و نگاه کردن و تصحیح و پیشنهادات موثر مربی نزد مربی میآید، در غیر این صورت تکنیک بد را بدون مربی نیز میتوان اجرا کرد. بعضی از مربیان، صداهای بی نظیری دارند؛ تحریرهای آوازی را بلدند؛ تقلید صدا میکنند. تخیل آوایی شگفت انگیزی دارند.
با این قابلیتها بیشتر اوقات، ذهن آنها بین تمرینهای بازیگر و همراهی کردن آنها تقسیم میشود. در این صورت بازیگرانشان راهی ندارند جز آنکه به تقلید کورکورانه مربی بپردازند تا از او عقب نمانند و رضایت او را درزمانی کمتر جلب به خود کنند.
همراهی کردن بازیگر با حضور فیزیکی بسیار نزدیک، در طی مدت درس کم اهمیتترین موضوع مورد توجه در تدریس آواهاست.
مربیای که حضور فیزیکی نزدیکی به بازیگر دارد، در توان آکوستیکی آواهای بازیگر خدشه وارد میکند. اما ممکن است بازیگر را از نظر دینامیکی وریتم در همان لحظه هدایت کند، که این امر نیز ممکن است، بازیگر را به مربی وابسته کند و نبود مربی در اجرای عملی نقصان آکوستیکی برای بازیگر پدید میآورد؛ در این حال، از بین بردن آن و خو کردن با تنهایی برای بازیگر مشکل میشود. این موضوع باید به دقت مورد توجه قرار گیرد و در صورت نبود یک پادزهر از آن اجتناب شود.