«بیچیز»؛ روایتی بینالمللی از دغدغهای انسانی
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «بی چیز» به نویسندگی و کارگردانی و بازیگری مهدی فرشیدی سپهر چندی پیش در سالن بوستان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میزبان مخاطب خود بود و توانست با اقبال خوبی از سوی مخاطبان روبرو شود.
نمایش «بیچیز» تلاش دارد تا با طرح قصهای موضوع و مسئله خود را با پیش آوردن جزئیات گوناگون شرح داده و در راستای آن هدف و پیام نمایش را بازگو نماید. جهان متن بیشتر از آنکه بخواهد سمت و سوی مخاطب خود را با خط کشیهای مرسوم مشخص نماید تا او آگاه باشد که جزو رده سنی مدنظر است یا خیر، سعی دارد با دخالت جزئیات تاثیرگذار که تمام گروههای سنی را در بر میگیرد و نگاهی عمده و تحلیلی نسبت به رفتارها و اخلاق انسانها دارد روایتی را تعریف کند که در آن عنصر تغییر یکی از مهمترین دادههای آن به شمار میآید؛ بنابراین در جهان متن این نمایش تلفیقی از تخیل و واقعیت در راستای عنصر تغییر شکل گرفتهاند تا شخصیت این اثر بتواند در ازای قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف با در اختیار داشتن راهکاری خود را به سمت و سوی کمال نیز سوق بدهد.
البته از آن جهت که بحث تغییر و روش زندگی در این نمایش بعنوان یکی کنشهای مهم به شمار میآیند میتوان رده سنی این نمایش را بیشتر متوجه گروه سنی کودک و نوجوان دانست که ذهنی پویا، پرسشگر و ذاتی متغیر دارند که در ازای قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف کارکردی نو از خود بروز خواهند داد؛ بنابراین رویکرد نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایش را این گونه میتوان ارزیابی کرد که او با نگارش نمایشنامهای که در آن آموزش و ترغیب به بهتر بودن وجود دارد نمایشی را پیش روی مخاطب قرار داده است که در آن خواستگاه اصلی باتوجه به تغییر و نوآور شدن فراهم میآید و شخص نویسنده و کارگردان در نهایت نیز بعنوان شخصیت نمایش مخاطب را متوجه اعمال و رفتارهای خود در جهان اثر خواهد کرد.
موقعیت مکانی اثر که در محدودهای مشخص طراحی شده تلاش دارد با تاکید بخشیدن به این محدوده تایید خود را بر جهان متن و محتوا اعمال نماید تا از این طریق بتواند تاثیرگذاری مستقیمی را بر ذهن مخاطب داشته باشد. حال با این طراحی رویکرد جهان اثر با دیدگاهی متمایز نسبت به جهان پیرامون و رفتار انسانها سوق پیدا میکند که هر اتفاق به همراه علتی در راستای قصهپردازی راوی یا همان شخصیت قرار بگیرد؛ لذا این ترکیببندی مزیتهایی را با خود به همراه دارد که از میان آنها باید ضرورت پیش آوردن درام در ازای ساده کردن مفهوم آن اشاره داشت، زیرا این تصمیم سبب میشود تا مخاطب اصلی این نمایش بیشتر به پیام و هدف مورد نظر نزدیک شوند و حتی شخصیت را تا پایان بعنوان یک شاهد همراهی کند؛ لذا شخصیت در ازای موقعیتی که در آن قرار میگیرد خود را به مخاطب معرفی میکند تا بتواند با حفظ تمرکز در سالن نمایش دیدگاه و نظر خود را منتقل نماید.
تشویق به اندیشه ورزی و تفکر درباره مسائل و اتفاقهای جهان درون و پیرامون مهمترین تصمیم و هدف این اثر است تا بتواند کودکان و نوجوانان را آگاه سازد که در هر زمان میتوانند با ایجاد عنصر تغییر مسیر زندگی خود را مشص نمایند. حال از این جهت است که فرم هم راستای محتوا پیش میرود تا بتواند تصویرسازیها را در ازای رفتارهای شخصیت اثر پیش آورد تا از این طریق ماجرا و روایتی را شرح بدهد.
استفاده همزمان شخصیت از بدن و بیان یکی از کاربردهای شکل دادن جهان اثر است، زیرا روایت به گونهای پیش میرود که شخصیت در دو نقش حضور دارد؛ بنابراین تمرکز بر محتوا و نمایان ساختن آن از طریق بدن یک وضعیت برابر را پیش میآورد. نریشنها، آمبیانسها و موسیقی به کار برده شده در این نمایش جزو جزئیاتی به شمار میآیند که کمک زیادی به محتوا و باورپذیر شدن محیط جهان اثر دارند.
حال از نگاه دیگر ضرورت لحن و بیان این نمایش یکی از مهمترین کارکردها بوده که با دوری جستن از درامهای مرسوم و در هم تنیده توانسته در عین سادگی تحلیل متفاوت و کنشمندی از زاویه دید جهان کودکان و نوجوانان را بازتاب بدهد؛ لذا برای پیوست دادن این تحلیل و درک بهتر از شرایط جهان اثر، شخصیت در ازای روبرو شدن با جهان جادو به دنیای دیگری وارد میشود که در آن نیازهای معاصر این گروه سنی، چون بازیهای یارانهای نیز وجود دارد تا شخصیت با رفتارهایی که از خود نشان میدهد ثمرات استفاده بیش از اندازه آن را به تصویر در آورد. البته این طراحی به جهت آن است که نویسنده، کارگردان و بازیگر این اثر مخاطب را ترغیب به تفکر و تغییر در زندگی روزمره خود کند تا بتواند آیندهای خوب را برای خود رقم بزند.
ادغام کردن عنصر تخیل در داستان و روایتهای واقعی امروزی امری ضروری در خلق یک اثر نمایشی به شمار میآید تا مخاطب بتواند از دستاوردها و اهداف آن جهت بهتر زندگی کردن بهره بگیرد. اصولا الگوسازی یکی از کارکردهای جهان امروز است که انسانها با تاثی از آنها رویکردهای خود را تغییر داده و در راستای درک شرایط جهان مدرن و آگاه بودن به داشتههای درون پیش میروند؛ بنابراین باید اشاره کرد که جهان این اثر تاکیدش بر شناخت انسان نسبت به خود است و شخصیت نمایش بعنوان ما به ازایی از انسان شناخته میشود که با تاکید محتوایی جهانشمول سعی دارد مخاطب را با ذهنی آگاه تا پایان با خود همراه سازد.
میزانسنهای این نمایش با تمرکز بر شاخصهای آگاهیرسانی، تغییر و ارتباط مستقیم با مخاطب طراحی شده تا بتواند پیام نمایش را که همانا توجه به جهان درون و شناخت توانایی است نزد مخاطب معرفی کند. لطفا یادمان نرود که پرورش مخاطب از کودکی باید میسر شود تا در آینده مخاطبهای بزرگسال خوبی را در جامعه شاهد باشیم. لطفا در تولید و ارائه آثار کودکان و نوجوانان نهایت دقت و تمرکز را به کار ببندید.