یمن و فرستادههایی که دست خالی برگشتند
با وجود تلاشهای بسیار برای حل بحران یمن نه تنها موفقیتی در روند صلح به صورت کامل اتفاق نیفتاده است بلکه هر روز شاهد حملات بیشتر ائتلاف به سرکردگی عربستان و وخیمتر شدن اوضاع انسانی در یمن هستیم.
خبرگزاری میزان -
خروج علی عبدلله صالح از قدرت یمن از ۳۵ سال که در ۳ نوامبر ۲۰۱۱ با طرح شورای همکاری خلیج فارس اتفاق افتاد نیز نتوانست از شدت اعتراضات کاسته و ادامه همان سیاستها توسط عبدربه منصور هادی باعث گسترش اعتراضات و گشوده شدن دامنه جنگی اعتراضات در کشور یمن شد.
برای خاتمه این بحران این سازمان ۳ فرستاده ویژه را جهت حل و فصل اختلافات و پایان جنگ به این کشور فرستاده که در ذیل به اهم اقدامات آنها و نتیجه کلی این اختلافات اشاره میکنیم.
۱) جمال بن عمر: دیپلمات مغربی که در آگوست ۲۰۱۲ از سوی بان کی مون به عنوان مشاور در امور یمن منصوب شد و وی نقش محوری در انتقال قدرت از علی عبدالله صالح بازی میکرد. در زمان ماموریت او یمن ذیل منشور هفتم سازمان ملل رفت. او از انتقادات مبرا نبود و معمولا او را به جانبدارای از طرفهای مقابل متهم میشد. او بیش از ۳۴ بار به کشورهای مختلف جهت حل بحران سفر کرد و از مهمترین اقدامات انتقال قدرت از علی عبدالله صالح و آزادی احمد عوض بن مبارک معاون منصور هادی از زندان انصارلله یمن بود. او در آوریل ۲۰۱۵ از سمت خود کناره گیری کرد.
۲) اسماعیل دل شیخ: دیپلمات مورتانیایی؛ که در اواخر آوریل ۲۰۱۵ به این سمت منصوب شد او سرپرست ۳ دوره مذاکرات صلح یمن را که ۲ دور آن در سویئس و ۱ دور آن در کویت برگزار شد بر عهده داشت. در پی عدم موفقیت در این دوره او به راه حلهای جزیی بین ۲ طرف روی آورد. او سرانجام در تلاشهای خود بصورت کامل ناکام ماند و در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۸ از سمت خود استعفا داد و بر اساس منابع عربی، غربی او ابزاری در دست عربستان و طرفهای غربی بود. او نتوانست راه کاری را جهت رضایت طرفهای دیگر ارائه کند.
۳) مارتین گریفیتس: شورای امنیت در ۱۸ فوریه ۲۰۱۸ با تعیین او به عنوان نماینده ویژه این سازمان موافقت کرد. در دوران او مذاکرات جانی دوباره گرفت و توانست برداشت مثبتی از اقدامات خود را در ذهن طرفهای درگیر کند تلاشهای او سرانجام نتیجه داد و طرفهای درگیر در شهر استکهلم سوئد از ۹ تا ۱۳ دسامبر ۲۰۱۸ به مذاکرات رودررو پرداختند. مذاکره ۲ طرف به توافقی دست یافتند که به توافقنامه سوئد مشهور شد. این توافق به آتش بس فوری در شهر الحدیده و بنادر آن در الصلیف و راس عیسی تاکید داشت. براساس گزارش گریفیتس طرفین در خصوص ۳ مسئله باهم توافق کردند:
۱) توافق در خصوص الصلیف و راس عیسی
۲) سازوکار اجرایی توافق تبادل اسرا
۳) اعلام توافقات ۲ طرف در خصوص تعز
روند اجرای توافقات: امنیت مناطق مورد اشاره بر عهده نیروهای محلی قرار گرفت و سازمان ملل به حسن انجام آن نظارت میکرد. اما گریفیتس بدلیل اقدامات یکجانبه نیروهای هادی در نقض توافق دچار مشکل شد. او چندین سفر را جهت حل عدم اجرای توافقات انجام داد و در ۲۷ تیر امسال طی گزارشی به سازمان ملل اعلام کرد که آتش بس درالحدیده پابرجاست، اما اوضاع انسانی یمن بسیار وخیم است. وی به صنعا بازگشت و مذاکراتی را با المشاط رئیس شورای عالی سیاسی یمن انجام داد که هم المشاط و هم منصور هادی از اقدامات او در رابطه با الحدیده تشکر کردند.
به نظر میرسد فرستاده سازمان ملل نسبت به اجرای توافق نامه سوئد خوشبین است آنچه که ما در میدان عمل شاهد آن هستیم این است که با وجود تلاشهای بسیار برای حل این بحران به دلایل ذیل نه تنها موفقیتی در روند صلح بصورت کامل اتفاق نیفتاده است بلکه هر روز شاهد حملات بیشتر ائتلاف به سرکردگی عربستان و وخیمتر شدن اوضاع انسانی در یمن هستیم:
الف) دخالتهای گسترده خارجی در روند صلح یمن و مذاکرات یمنی- یمنی
ب) تلاشهای عربستان سعودی در رابطه با جایگزینی نیروهای وابسته به خود در این کشور
ج) موقعیت سوق الجیشی یمن و احاطه این کشور در تنگه حساس باب المندب باعث رعب عربستان و کشورهای غربی از روی کار آمدن یک دولت مردمی در این کشور شده است.
د) عدم توانایی سازمان ملل به دلیل دخالتها و نفوذ قدرتهای خارجی بدلیل موارد ذکر شده بالا و ناتوانی در انجام اقدامات اجرایی لازم.
به گزارش گروه سیاسی ، آغاز بیداری اسلامی در کشورهای عربی که جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا را شامل میشد مقدمهای شد تا مردمان خسته از ظلم و جور به علیه حاکمان مستبد و خونخوار خود قیام کنند. یکی از کشورهایی که دامنه اعتراضات از حکومتهای جور و دخالتهای خارجی ابعادی به مراتب بزرگتر از اعتراضات سایر کشورها را گرفت، کشور یمن بود. اعتراضات در این کشور از اواسط ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد و رفته رفته ابعاد آن بسیار گستردهتر از آن چیزی شد که در سایر کشورهای عربی همچون کویت، مغرب، الجزایر و اردن بود.
خروج علی عبدلله صالح از قدرت یمن از ۳۵ سال که در ۳ نوامبر ۲۰۱۱ با طرح شورای همکاری خلیج فارس اتفاق افتاد نیز نتوانست از شدت اعتراضات کاسته و ادامه همان سیاستها توسط عبدربه منصور هادی باعث گسترش اعتراضات و گشوده شدن دامنه جنگی اعتراضات در کشور یمن شد.
از ۲۰ مارس ۲۰۱۵ یعنی زمان انفجارهای صنعا تاکنون جنگی خونین در این کشور آغاز شد که نه تنها ابعاد نظامی بلکه ابعاد انسانی آن نیز بدلیل دخالتهای گسنرده خارجی آثاری بس وخیم را برای کشور در پی داشته است. سازمان ملل متحد به عنوان سازمانی که یکی از اصول اصلی آن حفظ صلح و امنیت بین المللی است تلاشهای گستردهای را چه در زمان بان کی مون و چه گوترش جهت پایان دادن به این به این بحران انجام داد. اما واقعیت ماجرا با وجود ۳ فرستاده ویژه به گونهای است که در میدان عمل این سازمان نتوانسته است موفقیت چندانی جهت پایان دادن به این بحران انجام وظیفه خود انجام دهد.
برای خاتمه این بحران این سازمان ۳ فرستاده ویژه را جهت حل و فصل اختلافات و پایان جنگ به این کشور فرستاده که در ذیل به اهم اقدامات آنها و نتیجه کلی این اختلافات اشاره میکنیم.
۱) جمال بن عمر: دیپلمات مغربی که در آگوست ۲۰۱۲ از سوی بان کی مون به عنوان مشاور در امور یمن منصوب شد و وی نقش محوری در انتقال قدرت از علی عبدالله صالح بازی میکرد. در زمان ماموریت او یمن ذیل منشور هفتم سازمان ملل رفت. او از انتقادات مبرا نبود و معمولا او را به جانبدارای از طرفهای مقابل متهم میشد. او بیش از ۳۴ بار به کشورهای مختلف جهت حل بحران سفر کرد و از مهمترین اقدامات انتقال قدرت از علی عبدالله صالح و آزادی احمد عوض بن مبارک معاون منصور هادی از زندان انصارلله یمن بود. او در آوریل ۲۰۱۵ از سمت خود کناره گیری کرد.
۲) اسماعیل دل شیخ: دیپلمات مورتانیایی؛ که در اواخر آوریل ۲۰۱۵ به این سمت منصوب شد او سرپرست ۳ دوره مذاکرات صلح یمن را که ۲ دور آن در سویئس و ۱ دور آن در کویت برگزار شد بر عهده داشت. در پی عدم موفقیت در این دوره او به راه حلهای جزیی بین ۲ طرف روی آورد. او سرانجام در تلاشهای خود بصورت کامل ناکام ماند و در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۸ از سمت خود استعفا داد و بر اساس منابع عربی، غربی او ابزاری در دست عربستان و طرفهای غربی بود. او نتوانست راه کاری را جهت رضایت طرفهای دیگر ارائه کند.
۳) مارتین گریفیتس: شورای امنیت در ۱۸ فوریه ۲۰۱۸ با تعیین او به عنوان نماینده ویژه این سازمان موافقت کرد. در دوران او مذاکرات جانی دوباره گرفت و توانست برداشت مثبتی از اقدامات خود را در ذهن طرفهای درگیر کند تلاشهای او سرانجام نتیجه داد و طرفهای درگیر در شهر استکهلم سوئد از ۹ تا ۱۳ دسامبر ۲۰۱۸ به مذاکرات رودررو پرداختند. مذاکره ۲ طرف به توافقی دست یافتند که به توافقنامه سوئد مشهور شد. این توافق به آتش بس فوری در شهر الحدیده و بنادر آن در الصلیف و راس عیسی تاکید داشت. براساس گزارش گریفیتس طرفین در خصوص ۳ مسئله باهم توافق کردند:
۱) توافق در خصوص الصلیف و راس عیسی
۲) سازوکار اجرایی توافق تبادل اسرا
۳) اعلام توافقات ۲ طرف در خصوص تعز
همچنین طرفین در خصوص اجرای توافقات عدم انجام هرگونه اقدامی کند توافقات را نقض کند یا پایبندی کامل به ادامه توافقات مورد تاکید قراردادند.
روند اجرای توافقات: امنیت مناطق مورد اشاره بر عهده نیروهای محلی قرار گرفت و سازمان ملل به حسن انجام آن نظارت میکرد. اما گریفیتس بدلیل اقدامات یکجانبه نیروهای هادی در نقض توافق دچار مشکل شد. او چندین سفر را جهت حل عدم اجرای توافقات انجام داد و در ۲۷ تیر امسال طی گزارشی به سازمان ملل اعلام کرد که آتش بس درالحدیده پابرجاست، اما اوضاع انسانی یمن بسیار وخیم است. وی به صنعا بازگشت و مذاکراتی را با المشاط رئیس شورای عالی سیاسی یمن انجام داد که هم المشاط و هم منصور هادی از اقدامات او در رابطه با الحدیده تشکر کردند.
به نظر میرسد فرستاده سازمان ملل نسبت به اجرای توافق نامه سوئد خوشبین است آنچه که ما در میدان عمل شاهد آن هستیم این است که با وجود تلاشهای بسیار برای حل این بحران به دلایل ذیل نه تنها موفقیتی در روند صلح بصورت کامل اتفاق نیفتاده است بلکه هر روز شاهد حملات بیشتر ائتلاف به سرکردگی عربستان و وخیمتر شدن اوضاع انسانی در یمن هستیم:
الف) دخالتهای گسترده خارجی در روند صلح یمن و مذاکرات یمنی- یمنی
ب) تلاشهای عربستان سعودی در رابطه با جایگزینی نیروهای وابسته به خود در این کشور
ج) موقعیت سوق الجیشی یمن و احاطه این کشور در تنگه حساس باب المندب باعث رعب عربستان و کشورهای غربی از روی کار آمدن یک دولت مردمی در این کشور شده است.
د) عدم توانایی سازمان ملل به دلیل دخالتها و نفوذ قدرتهای خارجی بدلیل موارد ذکر شده بالا و ناتوانی در انجام اقدامات اجرایی لازم.
* سید سعید چوبداری
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *