گافهای سینمایی که ماندگار شدند/وقتی اشتباه بازیگران باعث خلق شاهکار میشود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، همواره در بسیاری از آثار سینمایی داخلی و خارجی اتفاقاتی میافتد که گاهاً در زمان فیلمبرداری به آنها توجهی نمیشود، لحظاتی که بعد از پخش و اکران مخاطبان و تماشاگران آنها را کشف کرده و گاهاً برای اثر حواشی خاصی به وجود میآورند.
به طور معمول در بسیاری از آثار تاریخی انواع متفاوتی از گافهای سینمایی دیده شده اند، از وجود کپسول گاز روی ارابه قدیمی فیلم گلادیاتور، تا حضور هواپیما در سکانسی از فیلم تروی یا وجود لیوان قهوه در قسمتهای پایانی سریال «بازی تاج و تخت»، همه از جمله مهمترین گافهای سینمایی در آثار بسیار پزهزینه سینمای جهان طی سالهای گذشته هستند.
اما گاهاً برخی از چنین گافهای سینمایی بعد از فیلمبرداری مورد رضایت کارگردانان بوده و ترجیح میدهند تا آن اشتباه در ادامه فیلم وجود داشته باشد، اتفاقاتی در چندین مورد نه تنها مشکلی به وجود نیاورده اند بلکه آن سکانس را بهتر و به یادماندنیتر کردهاند.
به همین مناسبت خبرنگار گروه فرهنگی ، به تعدادی از اشتباهات یا گافهای سینمایی و تلویزیونی پرداخته که توسط کارگردان در اثر حفظ شده و بعداً به سکانسهای مشهور مبدل شده اند.
جانگوی رها شده
در فیلم سینمایی جانگوی رها شده به کارگردانی «کوئینتین تارانتینو» لئوناردو دیکاپریو در اواخر فیلم طی گفتوگو با شخصیتهای اصلی دستش را محکم روی میز کوبیده و بعد از اصابت با شیشه روی میز جراحتی عمیق پیدا میکند، جالب آنجاست که دی کاپریو فیلمبرداری را قطع نکرده و بعد از خونریزی شدید باز هم بازی خود را ادامه میدهد.
دیالوگ های آن سکانس با برداشتی از داستان زندگی هملت، خون ریزی دست دی کاپریو و کشیدن دست خون آلود روی جمجمه یک سیاه پوست، همه و همه باعث می شوند تا تارانتینو کار را به فیلمبرداری دوباره آن صحنه نکشانده و همان پلان را در فیلم استفاده کند، پلانی که به یکی از به یادماندنیترین لحظات سینما مبدل شده است.
مظنونین همیشگی
این فیلم یکی از آثار مطرح سینمای جهان محسوب می شود، اثری به کارگردانی «برایان سینگر» که همواره بازی ماندگار کوین اسپیسی در آن در اذهان تماشاگران سینما باقی مانده است، این فیلم روایت یک کارتل مواد مخدر به نام «کایزر شوزه» است که حال همه به دنبال وی هستند.
پلیس در اوایل فیلم چند تن از خرده پاهای مواد مخدر و سارقان را دستگیر می کند تا بتواند ردی از کایزر شوزه پیدا کند، سکانس جالب توجه فیلم مظنونین همیشگی در همین لحظه رخ می دهد.
در صحنه معروفی که مظنونین به خط می شوند فیلمنامه به این صورت بوده که هرکدام از مظنونین یک بار جمله: «کلیدارو بده به من» رو بگوید. البته نحوه ادای این جمله توسط هرکدام از بازیگران با توجه به کاراکتری که دارند بر عهده خود آنها بود و خنده ای که آنها سر صحنه می کنند کاملا واقعی است. سینگر بعد از تماشای این سکانس آن خندهها را در فیلم حفظ میکند تا یکی از به یادماندنی ترین لحظات تاریخ سینما را بسازد.
کابوی نیمهشب
کابوی نیمهشب به کارگردانی «جان شلزینجر» از دیگر آثار این فهرست محسوب میشود، این فیلم جوایز و افتخارات بسیاری را به دست آورده است، اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه اقتباسی جوایزی هستند که این فیلم به خود اختصاص داده است.
داستین هافمن، جان ویت، برندا واکارو، سیلویا مایلز و جان مکگیور بازیگرانی هستندکه در کابوی نیمه شب به ایفای نقش پرداختند. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: یک جوان تگزاسی به نیویورک میرود تا معاشر زنان ثروتمند شود و با جیب پر از پول به فلوریدا بازگردد؛ ولی آشنایی او با مردی مسلول باعث میشود که دوران سختی را بگذراند.
اما صحنه مورد نظر در این فیلم به زمانی بر می گردد که داستین هافمن به همراه بازیگر دوم این فیلم مشغول بازی در سکانس پیاده روی در خیابان است، در هنگام عبور از خیابان یک تاکسی چراغ قرمز را سهواً پشت سر گذاشته و تا مرز اصابت به هافمن پیش می رود، اتفاق در آن لحظه بسیار خطرناک به نظر می رسد اما هافمن از نقش بیرون نیامده و با راننده تاکسی دعوا می کند، این سکانس نیز در فیلم باقی ماند تا باز هم شاهد یکی از درخشانترین اتفاقات سینمایی باشیم.
کازینو رویال
این فیلم از سری فیلمهای معروف و مطرح جیمز باند است که «دنیل کریگ» در آن به ایفای نقش پرداخته است، کازینو رویال نام بیست و یکمین فیلم از سری فیلمهای جیمز باند به کارگردانی مارتین کمپبل، محصول سال ۲۰۰۶ است و اولین حضور دنیل کریگ در نقش جیمز باند میباشد.
این نقش ابتدا به هیو جکمن پیشنهاد داده شد اما وی نپذیرفت و سرانجام کریگ به ایفای نقش در این فیلم پرداخت. داستان فیلم بر اساس کتاب کازینو رویال به قلم یان فلمینگ، نویسنده مشهور انگلیسی ساخته شد. مکانهای فیلمبرداری این فیلم در باهاما، ایتالیا و پادشاهی متحده بودهاست.
شاید حضور کریگ در این فیلم و گاف عجیب وی در اولین حضور کمی ناراحت کننده به نظر برسد، اما این بازیگر سینما در سکانس رزرو هتل دیالوگها و مکان را به اشتباه به مامور رزرو هتل میگوید و صحبت از ساحلی میکند که در نسخه جیمز باند «دکتر نو» یکی از به یادماندنیترین سکانسهای مجموعه فیلمهای جیمز باند است، اتفاقی که در صحنه شنای وی در ساحل مخاطب را به صورت کامل به یکی از نسخه های قدیمی اثر برده و به نوعی تداعی خاطره می کند، لحظهای که بعدها به شدت از سوی هواداران جیمز باند مورد استقبال واقع شد.
مرد بارانی
شاید داستین هافمن یکی از معروفترین بازیگران این فهرست باشد، بازیگری که در برخی از آثاری که در آنها به ایفای نقش پرداخته با اتفاقات لحظهای روبرو شده اما به هیچ عنوان فیلمبرداری را متوقف نکرده است.
نکته عجیب و البته کمدی درباره فیلم سینمایی مرد بارانی به سکانس مشترک تام کروز و داستین هافمن بر می گردد، این دو که در این فیلم برادر هستند داخل کیوسک تلفن حضور دارند، هافمن در این فیلم معلولیت ذهنی دارد، تام کروز مشغول صحبت است و در این میان داستین هافمن از وجود بوی بد در کیوسک حرف میزند، داستان از آنجا شروع می شود که این بو واقعا بوجود آمده و تام کروز به واقع از این وضعیت عصبانی شده و دیالوگهایش را با خشم می گوید، این سکانس نیز هیچگاه از فیم پاک نشد.
شوالیه تاریکی
در این فیلم شاهد یک صحنه انفجار در یک بیمارستان هستیم که به یک باره بر اثر اختلال های فنی انفجار های متوالی متوقف می شود.
اما واکنش و بازی بداهه هیث لیجر بسیار قابل تامل است. او چندین بار دکمه انفجار را فشار میدهد تا فرصت لازم را به گروه جلوههای ویژه برای انفجار های باقی مانده بدهد. اگر او این کار را نمیکرد این سکانسها باید مجددا گرفته میشد و هزینههای بسیاری را نیز در پی داشت.
پدر خوانده
در زمان فیلمبرداری اولین قسمت «پدر خوانده»، فورد کاپولا به دنبال یک شخص با هیبت بزرگی بود تا نقش لوکا براسی را ایفا کند. لنی مونتانا یک قهرمان کشتی بود و کاپولا به عنوان بازیگر از او استفاده کرد؛ سکانسی که قرار بود او بازی کند بسیار ساده بود.
در زمان فیلمبرداری او به دلیل حضور براندو دچار اضطراب میشود و دیالوگهای خود را فراموش میکند. اما هوش او به کمکش میآید و به صورت بداهه دیالوگهای ناقصش را در گوش براندو زمزمه میکند. کاپولا از این کار لذت میبرد و در فیلمش استفاده میکند.
آخرین وسوسه مسیح
این فیلم با اقتباس از کتابی به نوشته نیکوز کازانزاکیس و به کارگردانی مارتین اسکورسیزی ساخته شده است. در پایان این فیلم، عیسی به عنوان آخرین قربانی خود برای انسانیت به صلیب کشیده میشود.
در زمان فیلمبرداری این سکانس یکی از فیلمبردارها به اسکورسیزی میگوید که یک مجله را در زمان فیلمبرداری مطالعه می کرده و بازتاب نوری که به جلد مجله خورده در فیلم ضبط شده است. اسکورسیزی زمانی برای فیلمبرداری مجدد ندارد و سکانس ضبط شده را همین گونه رها میکند. زمانی که فیلم را میبیند خوشحال میشود چرا که در انتهای فیلم هالهای با رنگ قرمز به صورت کاملا تصادفی ضبط شده که کاملا با صحنه در تناسب است.
زولندر
فیلم سینمایی زولندر در ژانر کمدی ساخته شده و «بن استیلر» یکی از مطرح ترین بازیگران کمدی سینمای جهان در آن به ایفای نقش پرداخته است، این بازیگر سینما به خاطر بازی در فیلم «شبی در موزه» به شهرت فراوانی رسید.
در بخشی از این فیلم بن استیلر در کنار دو کاراکتر دیگر فیلم ایستاده است، شخصیت مرد روبروی وی از دلایلی که یک مرد باید در شرکتهای مدلینگ کار کند میگوید و اینکه حضور به عنوان یک مدل لباس چه مزایا و چه معایبی دارد، نکته جالب آنجاست که نزدیک به سه دقیقه این توضیحات طول میکشد و استیلر که انگار حواسش جای دیگری است از وی می پرسد چرا مردها باید مدل شوند؟ سوالی که نزدیک به سه دقیقه گذشت توضیح داده شده و بازیگر مرد روبرو می گوید: همین الان گفتم، این سکانس بار کمیک بالایی داشته و کارگردان آن را در فیلم نگه داشته است.