«کاتالپسی» داستانی درباره اثرات مخرب شک در خانواده
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «کاتالپسی» به کارگردانی وحید نفر به تازگی اجرای خود در مجموعه خانه هنرمندان تهران را به اتمام رسانده و با استقبال خوبی از سوی تماشاگران روبرو شده است.
سهیل ساعی، پانتهآ مرزبانیان، امیر عدل پرور، هدیه حاجی طاهری، مهدی ذاکر حسینی، مانی ترلان، سهیل ملکی، محمد غضنفری و احمد لشینی بازیگرانی بودند که در این نمایش به ایفای نقش پرداخته اند.
در خلاصه داستان نمایش «کاتالپسی» آمده است: کولر منزل کیانوش و همسرش شهرزاد از کار می افتد و پس از رفت و آمدهای بسیار متوجه می شوند که کانالهای کولر در حال ازدیاد می باشد.
در معنای تحت لفظی کاتالپس یعنی کرختی، سستی و فقدان لحظهای حرکات، در این حالت پاسخ و واکنش به عوامل بیرونی توسط اعصاب کمرنگ شده و گاها از بین میرود.
نمایش «کاتالپسی» وضعیت دو زوج جوان را نشان میدهد که هرکدام مشکلات خودشان را دارند، زوجی که محور ماجرا هستند و هر دو نویسنده و هنرمندند و یک دختر کوچک دارند. مرد، اما منزوی است و خانه نشین، گویی از اجتماع و کارکردن و نوشتن طرد و منع شده است. او در خود است و منفعل و دلش میخواهد روی مبل خود بنشیند و لم بدهد. زن، اما پرکار است و انرژیک. او چند جایزه ادبی نیز گرفته به جلسات نقد ادبی میرود با جامعه ادبی و مردم در ارتباط است.
مرد به نوعی به همه اینها حسادت میکند و شاید این حسادت او از همین «کاتالپسی» که دچارش شده است سر چشمه میگیرد. زوجی که دوست آنها هستند نیز با مشکلات خاص خود درگیر هستند. آن دو با وجود داشتن یک پسر کوچک به لحاظ عاطفی از یکدیگر جدا شده اند، اما همچنان با هم زندگی میکنند.
زوج اصلی ماجرا، اما درگیر مسائل پیچپده خودشان هستند. زن از عدم انفعال و عدم فعالیت مرد و بی خیالی او ناخشنود است. نمایش زمانی شروع میشود که مرد روی مبل خودش دراز کشیده است. هوا گرم است و کولرشان خراب شده، زنگ در به صدا در میآید و کولر ساز وارد میشود. فضای این نمایش در نوعی از وهم آلودگی به سر میبرد، وهمی که هر لحظه با حضور شخصیت های تازه دو چندان میشود.
از داخل کانال کولر سر و صداهای عجیبی میآید. این البته مشکل همه ساختمان است. ساختمانی که کانال کولرهایش صدا میدهد و بیشتر از حد معمول در ساختمان کار شده است، در واقع تو گویی کانالهای کولر، چون ماری پیچ در پیچ همه ساختمان را فرا گرفتهاند و معلوم نیست از کجا شروع شده و به کجا ختم میشوند در نهایت کار به دخالت آتشنشانی میکشد.
نمایش به گونهای وضعیت موجود جامعه و هنرمندان را نشان میدهد. احساس عدم امنیت و عدم رهایی و آزادی، گویی همه تحت نظر هستند و همه در زندگی یکدیگر سرک میکشند.
در انتها نمایش با امیدواری تمام میشود. در واقع نسل جدیدی که کودکان هستند میآیند و این امید به زندگی را با خود میآورند. در واقع برای این نسل است که باید از کاتالپسی به هر صورتی که هست بیرون بیائیم و این عدم انفعال و غرق شدن در بی خیالی و بی تحرکی را رها کنیم و شرایطی را فراهم کنیم تا نسل آینده احساس امنیت و رهایی و آزادی کنند و به کاتالپسی دچار نشوند تا بتوانند زندگی بهتری به دور از دغدغههایی که ما دچارش بودهایم را تجربه کنند.