نگاهی به تنهایی و آرزوهای انسان امروز در یک نمایش/«در اسکله» روی صحنه تماشاخانه مهرگان
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «در اسکله» به نویسندگی آلن گرا و کارگردانی «فرناز جهانسوز» این شبها در تماشاخانه مهرگان روی صحنه رفته و با نسبتاً خوبی روبرو شده است.
سارنگ بهمنی، طاها محمدی، بهنام آرام بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش پرداخته اند، فضای کاریکاتوری و فانتزی کار، در اسکله را با سایر آثار این روزهای تئاتر تفکیک می کند.
«در اسکله» بر اساس ساختار اجتماعی خود که دادههای آن بنابر نیاز جوامع امروزی طراحی شده تلاش دارد تا رویکرد خود را به شکل نقدی غیرمستقیم همراه با دلایلی موجه ترتیب بدهد.
حال باتوجه به این موضوع باید اشاره داشت که این اثر با طرح موضوعی جهانشمول سعی میکند داشتههای جهان متن که برگرفته از دغدغهمندهای بشریت است را به مخاطب انتقال بدهد.
تنهایی و آرزوهای انسان دو مولفه مهم در جهان متن و اثر هستند که سبب میشوند شخصیتها در تقلای آن باشند که شرایطی را برای رهایی از تنهایی و رسیدن به آرزوهای خود مهیا کنند. لذا این تعریف باعث شده است تا ارتباط بین شخصیتهای این نمایش یکی از کاربردیترین عملکردهایی باشد که مخاطب در این نمایش شاهد آن خواهد بود.
موقعیت مکانی در این اثر از دیگر مواردی است که شرایطی را پیش میآورد تا هر شخصیت بنابر ذائقه و باور خود بخواهد با تغییر شرایط، زندگیاش را به سوی ایدهآل پیش ببرد. ضرورت شرح مسائل جهانشمول انسان در راستای جهان اثر تاثیرات موثری داشته است که آمال و واقعیت را در کنار یکدیگر هدایت میکند تا هر کدام از آنها به اقتضای زمان در هدف نهایی اثر نقشی را ایفا کنند.
البته باید این نکته را یادآور شد دیالوگهای این نمایشنامه نیز در روند برونریزی شخصیتها اهمیتی دوچندان داشته است، زیرا دو دلقک جهان اثر با برقراری دیالوگ و ارتباط گرفتن با رفتارهای یکدیگر و شخصیت «هیچ کس» سبب میشوند تا رخوت و تنهایی با سنجاق شدن به آمال و آرزوهایشان رنگ دیگری به خود بگیرد.
ساختار اصلی این اثر که بر مبنای روایت شکل گرفته در خرده پیرنگهای خود که به زندگی شخصی هر یک از دلقکها مربوط است کوشیده تا فضاسازی جهان نمایش را با تکیه به دادههای جهان متن پیش بگیرد. حال در این میان مخاطب در مقام شاهد به تماشای جهانی نشسته است که مانند آن را روزانه در زندگی واقعی خود تجربه میکند.
بنابراین دلقکهای این نمایش نمونه ما به ازایی از انسانهای جهان معاصر هستند که به یقین تنهایی، آمال فروخورده، آرزوهای دست یافتنی در جهانشان وجود دارد. لذا باید گفت تصویرسازیهای این اثر باتوجه به کنش و واکنش شخصیتها شکل میگیرند، زیرا هر علتی نیاز به معلولی دارد تا بتواند روایت را با داشتههای مشخصی پیش روی مخاطب نمایش بدهد.
موقعیت محور بودن جهان اثر یکی دیگر از مسائل دراماتیک است که سبب شده تا شخصیتپردازی تا اندازه زیادی تحت تاثیر قرار بگیرد. دو شخصیت دلقک در این نمایش بنابر شغلی که برای آنها تعریف شده در طول مدت زمان اجرا استفاده درستی از حرکات بدن و دیالوگ داشتهاند تا بتوانند هویت خود را با دیدگاه بهتری در ذهن مخاطب نمایان کنند.
جهان اثر با آنکه در ذات خود قصهای یک خطی دارد، اما رویکرد جهانی آن باعث میشود تا با در نظر گرفتن مسائل مختلف جهت نقد شرایط و فراموش شدن خواستههای واقعی انسانها بهره گرفت. لذا طراحی میزانسنها برگرفته از موقعیت و دیالوگ است تا بتواند تاثیر مناسبی را رقم بزنند. در واقع ساختار کلی سعی دارد با استفاده از سبک کمدی دلارته بتواند تلخیها و التهاب تراژدیگونه جهان این اثر که در آن واژه انتظار بیشتر از همه چیز قابل رویت را التیام بخشد.
بنابراین موقعیتهای نمایشی بعنوان قوه محرک در جهان این نمایش عمل میکنند تا شخصیتها بتوانند در ازای تلاش و واکاوی شرایط جهان اکنون خود به آیندهای که نوید خوب بودن آن را شنیدهاند دست پیدا کنند.