گلوله ها به تن غواص ها می خورند، دوبال سفید روی شانه هایشان می افتد، پر می کشند روی آسمان
سید محمد هاشمی نویسنده کتاب "چولان" در گفت و گو با خبرنگار ادبیات گفت: کتاب "چولان" را طی مطالعات زیادی که در عملیات الفجر 8 داشتم نگارش کردم و در این مطالعات متوجه شدم که در
عملیات والفجر 8 بیشتر زحمات به دوش بچه
های غواص بود.
وی در ادامه افزود: این کتاب به خاطرات رزمندگان
و شهدای غواص عملیات والفجر 8 پرداخته است که این عملیات یکی از شکوهمند ترین عملیات های دوران
دفاع مقدس است که در قالب داستانی دلاور مردی ها و شجاعت غواصان حاضر در این عملیات
در این کتاب در هفت فصل به تصویر کشیده است.
هاشمی در خصوص انتخاب نام این کتاب گفت:
"چولان" در واقع بوته های بلندی است که کنار رودخانه اروند روییده است و
رزمندگان و غواص ها شب های عملیات که شناسایی نشوند با چولان خود را استتار می
کردند.
نویسنده کتاب "چولان" تصریح کرد: برای نوشتن کتاب "چولان" و
داشتن یک منبع معتبر به کمیته فرزندان شهید رفتم و پرونده های شهدا،رزمندگان و
غواصان عملیات والفجر 8 را مطالعه کردم و گفتنی است که با چندتا از فرزندان این
شهدای بزرگوار آشنایی قبلی داشتم.
نویسنده کتاب "هزار خیابان فاصله دارم با او"
در ادامه افزود: کتاب "چولان" به
شیوه اول شخص نوشته شد است و قالب داستانی آن در جذابیت کتاب تاثیر بسزایی داشته است
و قلم روان نویسنده در خواندنی شدن اثر موثر بوده است.
هاشمی در خصوص 175 غواص شهید گفت: پس از
شنیدن خبر تفحص 175 غواص که به صورت دست بسته به شهادت رسیدند، بسیار متاثر شدم و
هنوز که هنوز است در شوک به سر می برم و از ظلمی که به آن شهدای بزرگوار شده سینه
ام به تنگ آمده است.
وی در ادامه بیان کرد: رمانی در حال نوشتن دارم که وصف حال نوجوانی است که در
پایگاه شهید بهشتی اهواز ساکن بودند که این پایگاه شهید بهشتی ، پایگاهی بود که
خانواده های فرمانداران لشکر همه حضور داشتند و داستان حول محور نوجوانی می چرخد
که در این پایگاه زندگی می کند.
در بخشی
از کتاب آمده است: تجهیزاتم را بر می دارم و آماده می شوم احمد قرآن را بالا می گیرد
و جلو در می ایستد بچه ها یکی یکی قرآن را می بوسند و از زیرش رد می شوند پیاده می
رویم طرف اروند آسمان صاف است و ستاره ها سوسو می زنند باد سردی از سمت اروند می ورزد
شاخ های نخل تکان می خوردند.
از لابه لای نخل ها می گذریم و به چولان ها می رسیم
پشت چولان ها می نشستیم از سرما می لرزم خودم را جمع می کنم و سرم را می گذارم رو ساق
پا ها آرام و قرار ندارم به فکر فرو می روم سرنوشت عملیات چه می شود؟ پیروز می شویم
و یا شکست می خوریم ؟ آیا زنده بر می گردم یا شهید می شوم؟یاد سیمین و محسن و مریم
می افتم نمی دانم چرا در حساس ترین لحظات هر عملیاتی یادشان می آید تو ذهنم با آن که
آن لحظه دلتنگشان می شوم اما با یادشان روحیه می گیرم.(ص82)
ازتوی چولان ها بیرون می آیند و می روند در گل و لای کنار ساحل ها.رودخانه پر از
بچه های غواص است،انگار آب از رنگ لباس های غواصی سیاه شد.خیلی ها را
نمیشناسم.جلال و قاسم ،موسی و جواد را وسط رودخانه می بینم که دارند شنا می
کنند.صدای رگبار گلوله از آن طرف رودخانه می آیند.گلوله ها به تن غواص ها می
خورند.غواص ها زیر آب می روند اما دوباره بالا می آیند.دوبال سفید روی شانه هایشان
می افتد ،پر می کشند روی آسمان.
گفتنی است، کتاب «چولان» با شمارگان
3000 نسخه در 136 صفحه به قیمت 3هزار و
500 تومان از سوی نشر شاهد با همکار بنیاد شهید و امور ایثار گران استان مازندران منتشر
شده است.