نماز شب‌های پسری که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود

0:04 - 18 تير 1398
کد خبر: ۵۳۰۹۲۸
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
این طوری کسر خواب پیدا می‌کنی و صبح توی مدرسه چرت می‌زنی. ضمنا تو هنوز به تکلیف نرسیده‌ای و نماز یومیه بهت واجب نیست، چه برسد به نماز شب!

نماز شب‌های پسری که هنوز به سن تکلیف نرسیده بودگروه سیاسی ؛ شهید مدافع حرم «محمودرضا بیضایی» در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۶۰ در تبریز متولد شد و در روز ۲۹ دی سال ۱۳۹۲ در منطقه قاسمیه سوریه در راه دفاع از حرم اهل بیت (ع) توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

 بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان که در کتاب «تو شهید نمی‌شوی» توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی گردآوری شده است را منتشر می‌کند.

روایت چهارم

معمولا توی اتاق پذیرایی درس می‌خواندیم پذیرایی‌مان اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم یا می‌خواستیم درس بخوانیم اجازه داشتیم به آنجا برویم.

یک بار بعد از نصف شب بود که برای مطالعه به اتاق پذیرایی رفتم. دیدم محمودرضا قبل از من آمده و آنجاست. داشت نماز شب می‌خواند. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت. جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم.

شب بعد، باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همین طور بود؛ محمودرضا بعد از نیمه شب بلند می‌شد می‌آمد توی اتاق پذیرایی و نماز می‌خواند. هر شب هم که می‌گذشت، نمازش طولانی‌تر از شب قبل بود. یادم هست یک شب نمازش طولانی‌تر از شب قبل بود. یادم هست یک شب نمازش حدود دو ساعت طول کشید. صبح روز بعد به او گفتم: «این طوری کسر خواب پیدا می‌کنی و صبح توی مدرسه چرت می‌زنی. ضمنا تو هنوز به تکلیف نرسیده‌ای و نماز یومیه بهت واجب نیست، چه برسد به نماز شب!»

محمودرضا قبول نداشت. ظاهرا طلبه‌ای از فضلیت نماز شب برای محمودرضا گفته بود و او چنان از حرف‌های آن طلبه تاثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. به خاطر مدرسه‌اش مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند؛ ولی محمودرضا نمازها را واقعا با حال می‌خواند. هنوز چهره و حالت ایستادنش سر نماز یادم هست.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *