هیجان در کاخ جشنواره با حضور نویسنده راننده تاکسی/شریدر: استعداد، دقت و شانس ترکیب جادویی موفقیت است
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، پنجمین روز از جشنواره جهانی فیلم فجر در دوره سی و هفتم با حضور پررنگ هنرمندان ایرانی و خارجی در پردیس سینمایی "چارسو" موسوم به کاخ رسانه پیگیری شد.
حضور هنرمندانی همچون سروش صحت، نرگس آبیار، جواد عزتی، نوید محمدزاده، هوتن شکیبا، پژمان جمشیدی، سیروس ابراهیم زاده، نگار جواهریان و رضا میرکریمی هنرمندانی بودند که با حضور در پردیس سینمایی چارسو باعث رونق بخشیدن به روز پنجم جشنواره شدند.
روز پنجم سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر را بدون شک باید روز اکران آثار خارجی دانست و حضور هنرمندان ایرانی و استقبال آنان از اکران فیلم های خارجی اتفاقی جذاب برای اهالی رسانه و همچنین تولید کنندگان آثار خارجی بود.
البته فارغ از حضور هنرمندان ایرانی روز پنجم سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر تماماً معطوف به حضور فیلمنامه نویس و کارگردان برنده جایزه اسکار بود. "پل شریدر" نویسنده آثار مطرحی همچون راننده تاکسی و گاو خشمگین با حضور در پردیس چارسو هیجان تازهای را به جشنواره تزریق کرد.
به همین مناسبت کارگاه فیلمنامهنویسی "دارالفنون" با حضور پل شریدر فیلمنامهنویس، کارگردان و منتقد مطرح آمریکایی در پردیس چارسو برگزار شد. وی در ابتدا روند خلق فیلمنامه را به پنج بخش مسئله (Problem)، استعاره (Metaphor)، ادبیات شفاهی (Oral Tradition)، خلاصه داستان (Outline) و پیرنگ (Plot) تقسیم کرد و با اشاره به بخش اول، آن را همان "مسئله" کاراکتر دانست، مانند کاراکتر "راننده تاکسی" که مسئله بزرگش "تنهایی" است.
شریدر "استعاره" را چیزی عنوان کرد که برای نشان دادن تنهایی وجود دارد و دراینباره تاکسیِ زرد "راننده تاکسی" را مثال زد که رابرت دنیرو در آن میخوابد. او گفت ابتدا دیالوگهای خیلی بیشتری درباره تنهایی شخصیت اصلی داشتیم که پس از رسیدن به ایده استفاده از تاکسی و نمایش شخصیت دنیرو در آن، از میزانشان کاسته شد چون تصویر خودش گویای همه چیز بود.
این فیلمنامهنویس با اشاره به اینکه در فیلمنامهای نمیتوانسته استعاره را بهدرستی پیدا کند، بیان کرد: به یاد دارم فیلمنامهای مینوشتم که نمیتوانستم استعارهاش را پیدا کنم. یک شب در رؤیا یک پخشکننده کوکائین را دیدم و همانجا استعاره پیدا شد؛ در حقیقت استعاره من را پیدا کرد.
این کارگردان "ادبیات شفاهی" را موضوع مهم دیگر در فیلمنامهنویسی بیان کرد و گفت: این موضوع در حقیقت همان کاری است که در صحبتهایتان انجام میدهید. شما مشغول تعریف کردن قصهای میشوید که شاید ابتدا برای مخاطب کسلکننده باشد ولی مثلاً پس از ۱۰ دقیقه به بخش جذابش میرسید.
باید دقت کنید هر وقت که برای شخص جدید قصهتان را تعریف میکنید باید همه چیز را از اول بگویید و این به آن معنا نیست که اندازه داستانتان ثابت باشد؛ ممکن است گاهی ۱۰ خط و گاهی ۱۶ خط شود. چیزی که ثابت است، ویژگیهای شخصی و مهم داستان است.
شریدر در مورد قدم بعدی یعنی "خلاصه داستان" عنوان کرد: من تا وقتی ندانم که مثلاً در صفحه ۵۰ فیلمنامه چه اتفاقی میخواهد بیفتد آن را نمینویسم. کاری که من در خلاصه داستان میکنم این است که سیر اتفاقات و نوع آنها را پیدا و مشخص میکنم. سرعت این اتفاقات هم خیلی مهم است و همینطور این موضوع که کدام اتفاق در کدام بخش از فیلم روی میدهد.
گاهی وقتها یک صحنه خوب مثلاً در صفحه ۵۰ جواب میدهد ولی چند صفحه دیرتر موفق از کار درنمیآید… بهعلاوه، در فیلمنامه صحنههای مختلف را با رنگهای متفاوت مشخص میکنم مثلاً اگر صحنهای اکشن باشد رنگ جملاتم را زرد میکنم و اگر رمانتیک بود رنگ دیگری انتخاب میکنم.
نویسنده و کارگردان فیلم مستقل تحسینشده "فرست ریفورمد" در ادامه صحبتهایش درباره تغییرهای جهان فیلمسازی افزود: دوره و زمانه عوض شده است. ما زمانی در روزگاری زندگی میکردیم که موانع زیادی برای فیلمسازی وجود داشت؛ و هالیوود مثل باشگاهی بود که خیلیها را به صنعت فیلمسازی راه نمیداد مثل سیاهان و زنان. اما امروزه فناوری همه چیز را تغییر داده است و ما در جهانی به سر میبریم که در صنعت فیلمسازی هم دموکراسی حکمفرما شده است. پس خبر خوب این است که امروز هر کسی میتواند فیلم بسازد و خبر بد اینکه بهندرت کسی میتواند از این راه امرار معاش کند. تمام چیزی که شما برای ساختن یک فیلم نیاز دارید، تلفن همراهتان است که میتواند با آن فیلمبرداری، تدوین و حتی پخش فیلمتان را انجام دهید. تنها مشکل این است که شما یکی از چند هزار نفری هستید که این کار را انجام میدهد.