آینده جنبش ضد سرمایهداری در فرانسه؟!
جنبش ضد سرمایهداری فرانسه موسوم به جلیقه زردها یکصد و چهارمین روز موجودیت اعتراضی خود را پشت سر گذاشت؛ موجودیتی که در تاریخ فرانسه بی سابقه بوده و بهعنوان پدیدهای نوظهور فلسفه موجودیت نهادهای جمهوری پنجم فرانسه را به شدت زیر سؤال برده است.
خبرگزاری میزان -
اعتراضات شبانه روزی اصطلاحا ۹۹ درصدیهای فرانسوی کم کم شکل منسجمتر گرفت و در قالب تظاهرات روزهای شنبه رخ نمود؛ تظاهراتهایی که این هفته شانزدهمین آن در پاریس و اکثر شهرهای بزرگ و کوچک فرانسه تحت تدابیر بسیار شدید امنیتی برگزار شد.
دولت فرانسه با استفاده از سیاست فرسایشی کردن اعتراضات و در کنار آن عقب نشینی از برخی مواضع و برنامههای اصلاحی خود تا حدودی موفق به مهار خشم مردم معترض و خسته کردن آنان شد هر چند به گفته کارشناسان ناکارآمدی و بی عدالتیهای نظام سرمایه داری همچون آتش زیر خاکستر باقی مانده است.
فعالان جنبش ضدسرمایه داری اعلام کرده اند تا دستیابی به اهداف خود یعنی استعفای دولت مکرون و پایه ریزی جمهوری ششم فرانسه از تظاهراتهای روزهای شنبه دست نخواهد کشید.
با این حال دو موضوع باعث کم شدن جمعیت معترضان و کمرنگ شدن (حداقل در ظاهر) نفوذ خواستههای آنان شده است؛ اول: نداشتن رهبری واحد و تشکیلات هدایت کننده و نیز وعدههای مکرون.
نبود رهبری واحد و وابسته نبودن جنبش ضد سرمایه داری به احزاب سیاسی و اتحادیههای کاری و کارگری هر چند نقطه قوت این جنبش محسوب میشود، اما به همان میزان پاشنه آشیل جنبش نیز به حساب میآید.
در خصوص وعدههای مکرون نیز هر چند قاطبه فعالان جنبش ضدسرمایه داری آنها را دروغ میپندارند با این حال در جذب مخالف دولت بی تاثیر نبوده است.
از سوی دیگر عدهای از صاحب نظران معتقدند؛ جنبش اعتراضی جلیقههای زرد با گذشت نزدیک به ۴ ماه فرصتها و موقعیتهای خوبی را از دست داده اند و نتوانستند از پشتیبانی عظیم مردم موفقیتی ماندگار برای خود کسب نمایند. حال با تکرار تظاهرات همراه با خشونت جایگاه مردمی خود را بیش از پیش از دست خواهند داد.
این جریان اعتراضی تا کنون از ایجاد یک تشکل سیاسی سرباز زده و رهبر واحدی را برای خود انتخاب نکرده است. به اعتقاد کارشناسان مسایل سیاسی و اجتمایی این جنبش برای بقای خود بایستی هر چه زودتر و تا دیر نشده به صورت یک تشکل سیاسی در آمده تا بتواند جایگاه منطقی خود را در نزد مردم حفظ نماید در این صورت قادر خواهند بود تا نمایندگانی برای انتخابات اروپایی معرفی نمایند.
بر همین اساس این جریان بایستی خواسته هایش را معتدل و منطقی نموده و از افراط گرایی و خواستههای جاه طلبانه چشم پوشی نماید با این روش میتواند به ادامه موجودیت خود امیدوار باشد.
ماه مارس که امروز سومین روز آن سپری شد ماهی حیاتی برای جامعه فرانسه خواهد بود چرا که هم موعد طرح گفتوگوهای امانوئل مکرون سرخواهد رسید و هم اینکه جنبش ضد سرمایه داری در اواسط این ماه جشن ۴ ماهگی موجودیت خود را برگزار میکند.
منصفانه و معتدلانه بخواهیم به سیر تحولات این بیش از یکصد روز موجودیت جنبش ضد سرمایه داری نگاه کنیم این است که در کنار تلفات بسیار زیاد جنبش در این مدت کوتاه (۱۰ کشته و ۳۵۰۰ زخمی یا بازداشتی و بیش از ۲۰ نابینا و قطع عضو در اثر خشونت و وحشی گریهای پلیس و نیروهای امنیتی)؛ این جنبش دستاوردهای بزرگی نیز کسب کرده است که یکی از آنها را میتوان «نشان دادن ناکارآمدی نظام سرمایه داری مبتنی بر لیبرال دموکراسی» برشمرد که به چیزی جز سود بیشتر برای صاحبان ثروت نمیاندیشد.
گروه سیاسی ؛ مردم معترض به افزایش مالیات سوخت در فرانسه از روز شنبه ۲۶ آبان ۹۷ (۱۷ نوامبر ۲۰۱۸) با پوشیدن جلیقههای زرد (که بر اساس قانون فرانسه به هنگام خرابی خودرو و نیاز به کمک، پوشیدن این کاور ضروری است) و بر پا کردن چادر در بزرگراهها و میادین اصلی شهر به طور شبانه روز نسبت به اصلاحات مدنظر دولت امانوئل مکرون با هدف یاری رساندن به محیط زیست، اعتراضات خود را شروع کردند.
به مرور خواستههای معترضان فرانسوی رنگ و بوی دیگری گرفت؛ گویی زخم چرکین اندام نظام سرمایه داری در مکتب لیبرال دموکراسی سر باز کرده و به سرعت با پیشتیبانی حدود ۸۰ درصدی جامعه؛ لرزه بر اندام نهادهای قانونی فرانسه از جمله خود قانون اساسی این کشور انداخت!
به مرور خواستههای معترضان فرانسوی رنگ و بوی دیگری گرفت؛ گویی زخم چرکین اندام نظام سرمایه داری در مکتب لیبرال دموکراسی سر باز کرده و به سرعت با پیشتیبانی حدود ۸۰ درصدی جامعه؛ لرزه بر اندام نهادهای قانونی فرانسه از جمله خود قانون اساسی این کشور انداخت!
اعتراضات شبانه روزی اصطلاحا ۹۹ درصدیهای فرانسوی کم کم شکل منسجمتر گرفت و در قالب تظاهرات روزهای شنبه رخ نمود؛ تظاهراتهایی که این هفته شانزدهمین آن در پاریس و اکثر شهرهای بزرگ و کوچک فرانسه تحت تدابیر بسیار شدید امنیتی برگزار شد.
دولت فرانسه با استفاده از سیاست فرسایشی کردن اعتراضات و در کنار آن عقب نشینی از برخی مواضع و برنامههای اصلاحی خود تا حدودی موفق به مهار خشم مردم معترض و خسته کردن آنان شد هر چند به گفته کارشناسان ناکارآمدی و بی عدالتیهای نظام سرمایه داری همچون آتش زیر خاکستر باقی مانده است.
فعالان جنبش ضدسرمایه داری اعلام کرده اند تا دستیابی به اهداف خود یعنی استعفای دولت مکرون و پایه ریزی جمهوری ششم فرانسه از تظاهراتهای روزهای شنبه دست نخواهد کشید.
با این حال دو موضوع باعث کم شدن جمعیت معترضان و کمرنگ شدن (حداقل در ظاهر) نفوذ خواستههای آنان شده است؛ اول: نداشتن رهبری واحد و تشکیلات هدایت کننده و نیز وعدههای مکرون.
نبود رهبری واحد و وابسته نبودن جنبش ضد سرمایه داری به احزاب سیاسی و اتحادیههای کاری و کارگری هر چند نقطه قوت این جنبش محسوب میشود، اما به همان میزان پاشنه آشیل جنبش نیز به حساب میآید.
در خصوص وعدههای مکرون نیز هر چند قاطبه فعالان جنبش ضدسرمایه داری آنها را دروغ میپندارند با این حال در جذب مخالف دولت بی تاثیر نبوده است.
از سوی دیگر عدهای از صاحب نظران معتقدند؛ جنبش اعتراضی جلیقههای زرد با گذشت نزدیک به ۴ ماه فرصتها و موقعیتهای خوبی را از دست داده اند و نتوانستند از پشتیبانی عظیم مردم موفقیتی ماندگار برای خود کسب نمایند. حال با تکرار تظاهرات همراه با خشونت جایگاه مردمی خود را بیش از پیش از دست خواهند داد.
این جریان اعتراضی تا کنون از ایجاد یک تشکل سیاسی سرباز زده و رهبر واحدی را برای خود انتخاب نکرده است. به اعتقاد کارشناسان مسایل سیاسی و اجتمایی این جنبش برای بقای خود بایستی هر چه زودتر و تا دیر نشده به صورت یک تشکل سیاسی در آمده تا بتواند جایگاه منطقی خود را در نزد مردم حفظ نماید در این صورت قادر خواهند بود تا نمایندگانی برای انتخابات اروپایی معرفی نمایند.
بر همین اساس این جریان بایستی خواسته هایش را معتدل و منطقی نموده و از افراط گرایی و خواستههای جاه طلبانه چشم پوشی نماید با این روش میتواند به ادامه موجودیت خود امیدوار باشد.
ماه مارس که امروز سومین روز آن سپری شد ماهی حیاتی برای جامعه فرانسه خواهد بود چرا که هم موعد طرح گفتوگوهای امانوئل مکرون سرخواهد رسید و هم اینکه جنبش ضد سرمایه داری در اواسط این ماه جشن ۴ ماهگی موجودیت خود را برگزار میکند.
منصفانه و معتدلانه بخواهیم به سیر تحولات این بیش از یکصد روز موجودیت جنبش ضد سرمایه داری نگاه کنیم این است که در کنار تلفات بسیار زیاد جنبش در این مدت کوتاه (۱۰ کشته و ۳۵۰۰ زخمی یا بازداشتی و بیش از ۲۰ نابینا و قطع عضو در اثر خشونت و وحشی گریهای پلیس و نیروهای امنیتی)؛ این جنبش دستاوردهای بزرگی نیز کسب کرده است که یکی از آنها را میتوان «نشان دادن ناکارآمدی نظام سرمایه داری مبتنی بر لیبرال دموکراسی» برشمرد که به چیزی جز سود بیشتر برای صاحبان ثروت نمیاندیشد.
*رضا شهسوارحسینی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *