بازیگر نمایش «مرگ در ساعت سگ»: قصههای جنگ سرشار از مفهوم هستی است
نمایش «مرگ در ساعت سگ» به نویسندگی فارس باقری و کارگردانی حسین فلاح، دی ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۹ در کارگاه نمایش تئاترشهر روی صحنه است.
بهار قمیشی، بازیگر نقش مارتا که در «مرگ در ساعت سگ» به ایفای نقش میپردازد؛ درباره روند تمرین و رسیدن به این شخصیت در گفتوگو با میزان گفت: مارتا زنی است پر از شور زندگی. کسی که زندگی کردن را دوست دارد، به خدا ایمان دارد و به استقبال هرچیزی میرود که به زندگیش هیجان دهد. مارتا عاشق همسرش است. او که تا مدتها انتظار برگشت همسرش را از جنگ میکشیده، اکنون او را نابینا کنار خود میبیند و هر قدر که پذیرش این موضوع برای خودش سخت بوده، ولی بر آن است تا زندگی را بار دیگر به کام همسرش شیرین کند.
او ادامه داد: اما این کار آنقدرها که گمان میکند ساده نیست. همسرش باورهای خود را از دست داده است و اکنون در سوالهای بیپاسخ خود و ناامیدی سرگردان است. مارتا گاهی دلشکسته و خسته میشود ولی باز هم راهی پیدا میکند تا همسرش را با زندگی آشتی دهد.
این هنرمند بیان کرد: شاید پررنگترین وجه تمایز مارتا با سایر شخصیتهایی که تا کنون آنها را بازی کردهام، همین شور و عشق مفرط به زندگی باشد. چنگ زدن به هرچیزی که معنی «بودن» و «زیستن» را بدهد. مارتا حتی در خیال خود عاشقانه با همسرش میرقصد. چشمان خود را میبندد و ایهامی میآفریند، هم خودش را جای همسر نابینایش میگذارد و هم خیال میکند که همسرش حضور دارد.
قمیشی با اشاره به اینکه روایتها و قصههای جنگ محل برخورد لحظههای مرگ و زندگی هستند؛ مطرح کرد: قصههایی که درباره جنگ و یا با اشاره به این واقعه روایت میشوند؛ لحظههایی سرشار از مفهوم هستی و چگونگی حضور انسان است. جایی که انسان در خلال کشمکشهای سیاستمداران در دنیا، زندگیش را دستخوش تغییراتی میبیند که خود در آنها دخیل نبوده است. سربازانی که زنده از حوادث جنگ به خانه باز میگردند، هرگز آن سرباز و انسان سابق نخواهند بود و در کنار آنها، خانوادههایشان نیز دچار چالشهای جدیدی میشوند.
وی افزود: مردانی که از جنگ بازگشتند سرشار از نقاط کور و خالی از احساسی هستند که در گذشته این گونه نبودهاند و در مقابل همسرانشان میخواهند همه چیز را کنترل کنند. برای مارتا هم اینگونه است، او هرروز میخواهد همسرش را کنترل کند و وانمود کند همه چیز عادی و مثل سابق است. چیدمان جدید منزل را با توجه به قدمهای همسرش اعمال میکند. هرچقدر همسرش او را پس میزند، به دنبال راهی است تا به او نزدیک شود.
این بازیگر با اشاره به شخصیت مارتا گفت: مارتا، به دنبال کشف زبانی تازه برای برقراری ارتباط با همسرش است. من میخواستم معلولیت او را به مثابه فرصت جدیدی از ارتباطی تازه ببینم. این چالش برای من در نقش مارتا که همسرم را سالم به ارتش فرستادم و او اکنون نابیناست، آنقدر پیچیده بود که به دنبال راهی پیچیده میگشتم. عشق به خودی خود کافی به نظر نمیرسد و برای معنا بخشیدن به ادامه زندگی باید به دنبال مفهومی بود که ادامه دادن را توجیه کند.
قمیشی در پایان سخنانش تاکید کرد: مارتا هرشب پرشورتر و عاشقتر از قبل روی صحنه میرود تا باز هم همسرش را به زندگی برگرداند. و همچنان به دنبال زبان تازهایست تا پلی جدید برای ارتباط با همسرش بیابد و شاید بتواند روزی به این سوال او پاسخ دهد، که اگر خدا ما را میبیند، چرا کاری نمیکند؟
انتهای پیام/