صلح آمریکایی در "افغانستان" اهداف و چالش‌ها

8:15 - 04 فروردين 1398
کد خبر: ۴۸۰۸۴۸
غیاثی نوشت: اوّلین چالش بر سر راه صلح، اهداف خود آمریکایی‌هاست؛ حالا مردم افغانستان با اهداف و شیوه‌های کاری آمریکایی‌ها به خوبی آشنا هستند. می‌دانند که آمریکا با کدام اهداف در افغانستان حضور دارد و از افغانستان چه می‌خواهد.

به گزارش گروه بین الملل ، جمال الدین غیاثی کارشناس مسائل افغانستان طی یادداشتی اختصاصی به بررسی سیاست‌های آمریکا در قبال صلح افغانستان پرداخت.

در این یادداشت آمده است: سیاست دونالد ترامپ آن است که سلطه ایالات متحده آمریکا بر کشورهای دیگر با دادن کمترین هزینه و بدون تلفات نیروی انسانی صورت بگیرد.

ترامپ از آغازین روزهای ریاست جمهوری خود بر این سیاست اصرار کرده و در این راستا گام‌هایی نیز برداشته است. پس از عراق، دومین گام ترامپ اعلام تصمیم بیرون بردن نیروهای آمریکایی از سوریه است و گام سوم افغانستان است که حالا می‌خواهد نیمی از 14000 نیروی خود را از این کشور خارج کند.

در اینکه ترامپ و دیگر سیاستمداران آمریکایی از وضعیت افغانستان ناراحت و نگران هستند تردیدی نیست؛ زیرا آن‌ها در آغاز حضورشان در افغانستان بر این گمان بودند که طی چند سال محدود و با هزینه‌های اندک، جنگ با پیروزی نیروهای آمریکایی به پایان خواهد رسید و حکومتی مطیع ایالات متحده بر آن تسلط خواهد یافت.

آنگاه نیروهای آمریکایی از افغانستان بیرون خواهند شد و سلطه‌اش باقی خواهد ماند؛ امّا 18 سال از آن زمان گذشته و هنوز چشم‌انداز پیروزی تیره و تار است و مخالفان روز به روز قلمرو خود را گسترش می‌دهند.

آیا آمریکا با صلح به اهداف خود می‌رسد؟

حالا آمریکایی‌ها در اندیشه راهکار سیاسی برای نجات خود از افغانستان شده‌اند. از نظر آن‌ها این راهکار سیاسی باید شامل چند گزینه مهم باشد که عبارتند از:

1: به نیروهای آمریکایی اجازه دهد که آبرومندانه افغانستان را ترک کنند. این خروج شکست نامیده نشود.

2: آمریکا دیگر در افغانستان چیزی هزینه نکند؛ بلکه برخی کشورهای ثروتمند عربی کمک به افغانستان را به عهده بگیرند.

3: در عین حال نفوذ سیاسی و اقتصادی ایالات متحده در افغانستان ادامه یابد. معادن افغانستان برای آمریکا بسیار مهم است و نیز روابط سیاسی افغانستان با کشورهای دیگر.

4: پایگاه‌های نظامی این کشور در افغانستان باقی بماند و آمریکا فعالیت‌های امنیتی و جاسوسی خود را ادامه دهد. روسیه، چین، ایران، آسیای مرکزی در اطراف افغانستان قرار دارند و باید بر این پایگاه‌ها نظارت شود.

5: ایالات متحده اطمینان یابد که حکومت آینده افغانستان طرفدار سیاست‌های غرب باقی می‌ماند و به سیاست‌های دیگری گرایش پیدا نمی‌کند.

6: سازوکاری تعریف شود که از نفوذ رقبای جهانی و منطقه‌ای غرب مانند روسیه، چین و ایران در افغانستان جلوگیری کند. حضور عربستان، پاکستان و امارات عربی در مذاکرات صلح و بعداً در کنار حکومت طالبان برای دادن چنین تضمینی است.

البته این‌ها خواسته‌های جدیدی نیست؛ ایالات متحده از همان آغاز سال 2001 با حضور نظامی خود در افغانستان برای تحقق این اهداف تلاش کرده و تا کنون بیش از 2500 سرباز خود را در این راه قربانی کرده است؛ امّا نتوانسته به این اهداف خود برسد.

حالا ترامپ می‌خواهد همین اهداف را از مسیرهای صرفاً سیاسی پیگیری کند و امیدوار است سیاست بهتری از نظامی‌گری جواب بدهد و او را به مقصود برساند. طرح صلح ایالات متحده آمریکا برای افغانستان در همین راستا طراحی و برنامه‌ریزی شده است.

صلح، نیاز ملی افغانستان

افغانستان چهل سال است در دریای جنگ دست و پا می‌زند و تمام هست و بودش را این دریا غارت کرده است. مردم تشنه پایان جنگ و بازگشت به یک زندگی مسالمت‌آمیز هستند.

صلح در افغانستان به یک نیاز فوری ملی تبدیل شده است. برخی کشورهای ذی‌نفوذ و برخی سیاستمداران افغانستان تلاش می‌کنند بر این موج سوار شده آرزوها و خواسته‌های خود را به نام صلح به مردم افغانستان تحمیل کنند.

مردم افغانستان نمی‌خواهند به گذشته بازگردند و حکومت سیاه طالبان را این بار به نام صلح تجربه کنند. قانون اساسی کنونی، حقوق بشر، آزادی‌های مدنی، آزادی احزاب و گروه‌های سیاسی، آزادی‌ رسانه‌ها، جامعه مدنی، گسترش آموزش و دانشگاه‌ها، حقوق زنان، انتخابات و ... از دستاوردهای مهم مبارزات طولانی مردم افغانستان و خون‌بهای هزاران شهید و معلول و چند میلیون آواره است.

این‌ها را هیچ کشوری برای افغانستان ارمغان نیاورده است. بسیاری از این دستاوردها اوّلین بار است که به افغانستان رسیده و مردم افغانستان مزة آن را چشیده‌اند. این مردم از این دستاوردهای مبارزات خود دفاع می‌کنند، از آن طرف طالبان نیز دیدگاه‌های خاص سیاسی و مذهبی دارند که هرگز با این دستاوردها سازگار نیست.

ناسازگاری صلح با اهداف آمریکا

اوّلین چالش بر سر راه صلح، اهداف خود آمریکایی‌هاست؛ حالا مردم افغانستان با اهداف و شیوه‌های کاری آمریکایی‌ها به خوبی آشنا هستند. می‌دانند که آمریکا با کدام اهداف در افغانستان حضور دارد و از افغانستان چه می‌خواهد.

با شناختی که مردم افغانستان در 18 سال گذشته از آمریکا دارند و با توجه به کارنامه سیاه این کشور در افغانستان، مردم، با اهداف صلح آمریکایی که بدان اشاره شد هرگز موافقت نخواهند کرد.

دیگر گوسفند نمی‌شویم!

چالش مهم‌ دیگر تضادی است که بین خواسته‌های عموم مردم و نوع نظام طالبانی وجود دارد. حکومت دینی‌ای که طالبان با برداشت قبیله‌ای و عقب‌گرای خود ایجاد می‌کنند با حقوق بشر، انتخابات، آزادی رسانه‌ها و حقوق زنان و ... سازگار نیست.

طالبان، آزادی، دموکراسی و انتخابات را پدیده‌های غربی می‌دانند که از نظر اسلام با قرائت آن‌ها حرام هستند. در حکومت طالبان، به جای اراده و خواست مردم، کسی به نام امیرالمؤمنین تصمیم می‌گیرد.

در این حکومت مردم به صورت گله گوسفندی در می‌آیند که چوپانی دارد و این چوپان، گوسفندان را به زور دُرّه سعادتمند می‌کند و حتّی آن‌ها را پس از مرگ با همان زور به بهشت می‌فرستد.

با این‌که از نظر مردم، حکومت فعلی یک حکومت ناکارامد و ضعیف و فاسد است؛ امّا اگر قرار باشد مردم از طالبان و حکومت کنونی یکی را انتخاب کنند، مردم جانب حکومت را می‌گیرند. این حکومت براساس انتخابات ایجاد شده و مردم به آن رأی داده‌اند.

طالبان با خودداری از دیدار با هیئت اعزامی حکومت در ابوظبی، نشان دادند که بدون تغییر همان طالبان و با این کار خود مهر صحت به تمامت‌خواهی خود زدند و ثابت کردند که به مذاکره و صلح اعتقادی ندارند.

طالبان تنها با آمریکایی‌ها مذاکره می‌کنند و نظرشان این است که قناعت آن‌ها را برای خروج از افغانستان بگیرند و بعد با حمایت پاکستان، عربستان و امارات با چند یورش نظامی دولت کنونی را سرنگون و خود حکومت مورد نظر خود را تشکیل دهند.

در آن صورت آن‌ها به نام دشمنی با خدا و حکومت اسلامی، تمام صداهای مخالف را سرکوب و حکومت استبدادی خود را برپا خواهند کرد. پذیرش چنین چیزی برای مردم افغانستان غیرممکن است.

پاسخ دولت به صلح آمریکایی

دولت افغانستان دیدگاه‌های اعلام نشده طالبان را خوانده و با آن به مخالفت برخاسته است. از جمله به درخواست زلمی خلیل‌زاد برای به تعویق انداختن انتخابات ریاست جمهوری پاسخ رد داده و پروسه ثبت نام نامزدان انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده است.

در تازه‌ترین اقدام اشرف غنی رئیس جمهور، اسدالله خالد را به عنوان وزیر دفاع و امرالله صالح را به عنوان وزیر کشور معرفی کرده است. این اقدام رئیس جمهور ممکن است اهداف دوگانه‌ای داشته باشد.

اشرف غنی هم از وجهه آن‌ها به نفع خود در انتخابات ریاست جمهوری استفاده می‌کند و هم این‌کار مخالف با پروسه صلح زلمی خلیل‌زاد و پاسخ به خودداری طالبان از مذاکره با هیئت دولت است.

امرالله صالح و اسدالله خالد که در زمان ریاست جمهوری کرزی در پست‌های نظامی امنیتی کار کرده‌اند و تجربه نظامی امنیتی خوبی دارند، در سرسختی در برابر طالبان و دشمنی با پاکستان، حامی طالبان معروف هستند.

انتصاب این دو تن در دو وزارت کلیدی جنگ، به معنای مقابله نظامی جدی‌تر با طالبان است. اشرف غنی می‌خواهد به طالبان این پیام را بدهد که طالبان با مذاکره با آمریکا و گرفتن قناعت آن کشور، نمی‌تواند با فشار نظامی به قدرت برسد.

چالش مهم دیگری که در طرح صلح آمریکا نادیده گرفته شده کشورهای همسایه و قدرت‌های منطقه‌ای است. روسیه، ایران، هند و چین ضمن این‌که همسایه افغانستان هستند، بازیگران جهانی و منطقه‌ای مؤثری نیز هستند.

تأثیر این کشورها در افغانستان به مراتب از سه‌گانه پاکستان، عربستان و امارات قوی‌تر می‌باشد. در این طرح صلح، این کشور تنها طرف مشورت قرار گرفته‌اند. بدیهی است که این کشورها هر طرحی را می‌توانند در افغانستان با چالش‌های کمرشکن مواجه کنند.

بنابراین طرح صلح ایالات متحده آمریکا برای افغانستان با چالش‌های بسیاری روبه‌روست و به صورت کنونی قطعاً راه به جایی نخواهد برد. آمریکایی‌ها چنان‌که جنگ‌شان راه به جایی نبرد، صلح‌شان نیز در همین آغاز به بن‌بست خورده است.

درست است که صلح خواست ملی افغانستان است؛ امّا هر طرحی که منافع مردم را تأمین نکند و از دستاوردهای چهل ساله مبارزه مردم دفاع نکند، نقشی بر دیوار خواهد بود.

/انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *