شهید جوانی در «شبیه خودش» تا جایی معرفی شده که دوست داشته/جوانی، ابوالفضلی شهید شد/برای دل خود مینویسم
حسین شرفخانلو از جمله نویسندگان پرکار و فعال عرصه ادبیات پایداری است. وی با نگارش آثاری که به شهدای مدافع حرم اهل تبریز و آذربایجان میپردازد سعی در ادای دین نسبت به شهدا دارد. این نویسنده در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی درباره کتاب «شبیه خودش» که به زندگی شهید حامد جوانی میپردازد توضیحاتی را ارائه کرده که میخوانید:
میزان -چرا زندگی شهید حامد جوانی را برای نگارش انتخاب کردید؟
حسین شرفخانلو- هیچ آشنایی قبلی یا رفاقتی با شهید جوانی نداشتم بلکه داستان شهادت وی من را جذب کرد. حامد جوانی، مثل اسمش جوان بود و داستان شهادتش یک داستان تراژیک است که همین ویژگی باعث شد تا جذب آن شوم.
میزان - پیشنهاد نگارش کتاب چه زمانی مطرح شد؟
حسین شرفخانلو-وقتی پیشنهاد داده شد تا درباره حامد جوانی بنویستم، مشغول کار دیگری از یک شهید تبریزی بودم که با مطرح شدن این پیشنهاد به قدری داستان زندگی حامد جوانی برایم جذاب بود که آن را کنار گذاشتم.
میزان -آیا برای دستیابی به منابع و اطلاعات مستند، تحقیق و مصاحبه کردید؟ نگارش چقدر طول کشید؟
حسین شرفخانلو-بله، کار تحقیقاتی برای نگارش کتاب را خودم انجام دادم و روند نگارش کتاب با تهیه لیست از خانواده، دوستان و دیگر افرادی که وی را میشناختند، آغاز شد.
پروسه سه ماه طول کشید البته به لحاظ امنیتی نتوانستم با برخی از دوستانش گفتگو کنم. هم چنین برخی از دوستان این شهید بعد از چاپ کتاب خاطراتشان را برایم بازگو کردند و بعدها متوجه شدم شهید در عالم معنا تسلطی دارد که تا جایی که دلش بخواهد خود را نشان میدهد، یعنی وی در این کتاب تا جایی معرفی شده که شهید دوست داشته است.
میزان -مصاحبهها با همرزمان چطور انجام شد؟ آیا در پروسه گفتگوها با محدودیت روبهرو بودید؟
حسین شرفخانلو-من افرادی را پیدا کردم که امیدی به دیدنشان نداشتم، اما به راحتی با آنها ملاقات کردم از جمله این افراد فرمانده حامد جوانی در سوریه بود.
آدمهایی که با آنها مصاحبه کردم پدر و مادر و همرزمانش بودند و گفتگو با آنها محدودیت امنیتی نداشت، اما طبیعتا صحبتهایی که همرزمانش داشتند با ملاحظات بود، به همین دلیل هم در زمان چاپ با هیچ مشکلی مواجه نشدم و حتی در بخشی که به دیدار خانواده جوانی با رهبر انقلاب اسلامی اشاره میکنم، محدودیتی نداشتم.
میزان -چند مصاحبه برای این کتاب انجام شد؟
حسین شرفخانلو-حدود ۱۰ تا ۱۱ مصاحبه انجام شد و یکسری اطلاعات تکمیلی به دست آوردم.
میزان -این اسناد چه بود؟
حسین شرفخانلو-اسنادی با حامد بود که نشان میداد وی نحوه شهادتش را پیشبینی کرده بود در جیبش کاغذی بود که نقاشیهایی کشیده شده بود و به ما اثبات کرد قبل از پیشآمدن داستان سوریه وی تصویرشهادتش را کشیده بود.
میزان -آیا به نمونههایی از این دست هم در مصاحبهها اشاره شد؟
حسین شرفخانلو-حامد جوانی، ابوالفضلی شهید شد. او در نامهاش نوشته حال که به سوریه میروم دوست دارم همچون حضرت عباس علیه السلام شهید شوم که در زمان مجروح شدنش نیز همین اتفاق برای وی افتاد یعنی اول جانباز شد و دست و چشمهایش را از دست داد و بعد از ۴۰ روز به کما رفتن به شهادت رسید. همچنین وقتی شهید جوانی، مجروح بوده کاغذی پیدا میشود که وی خط نقاشی یا زینب را بر آن تصویرسازی کرده بود. در حقیقت جوانی شهادت و حتی نوع شهادتش را خودش انتخاب کرد و به تبع آن هم این قدرت را داشت که هر چه دلش میخواست به ما نشان داد.
میزان -با اتفاق جالبی هم در زمان پروسه تحقیق و نگارش روبهرو شدید؟
حسین شرفخانلو-نکات جالبی در زمان نگارش این کتاب وجود داشت برای مثال هر گاه که برای کار تحقیقاتی میرفتم و با هر کس که قرار میگذاشتم در آن ساعت باران میبارید. روزی که به لشکر عاشورا رفتم، روزی که به خانه حامد رفتم، روزی که به مسجدی که حامد میرفت مراجعه کردم و حتی روزی که کتاب رونمایی شد، همه روزهای بارانی بودند. نکته جالب دیگر این که زمانی که برای دیدن برادر حامد جوانی به مسجد رفته بودم به رکعت سوم نماز عشا رسیدم. با پایان نماز شماره برادر حامد را گرفتم تا ببینم چه کسی است در این جمع کجاست. زمانی که موبایل به صدا درآمد مردی به سمتم برگشت و درحالی که چشمش پر از اشک شده بود خاطرهای را بازگو کرد. او گفت که حامد نیز همیشه در رکعت سوم میرسیده و مثل من برای ایجاد فرصت تا رسیدن به نماز یا الله میگفت و دقیقا همان جایی میایستاد که شما ایستادهاید.
هر جا رفتم نشانهای از حامد بود وی نسبت مستقیم با آب، صفا و باران داشت و همین هم باعث شد تا ارتباط خوبی با کتابش برقرار کنم. وی اولین شهید استان آذربایجان شرقی است که برایش کتاب نوشته شد.
میزان -چرا نام کتاب را «شبیه خودش» گذاشتید؟
حسین شرفخانلو-هر کتاب که مینویسم مقدمه آن کتاب را آخر کتاب به نگارش در میآورم و در مقدمه به این که داستان از چه قرار است و چه چیزی پیش رو داریم اشاره میکنم. برای این کتاب هم اسمی نگذاشته بودم و دوست داشتم نام اثر را شهید ابوالفضلی یا یک اسم ترکی بگذارم، اما قطعیت نداشت. در یک روز رفیقی که حامد را نمیشناسد پیامی ارسال کرد که خوابی دیده و باید اسم کتاب را «شبیه خودش» بگذارم.
بعد فکر کردم این بهترین عبارتی است که حامد و نحوه شهادت را معرفی میکند. در این عنوان گفته میشود که حامد جوانی شبیه حضرت ابوالفضل شده و حضرت ابوالفضل حامد را شبیه خود کرده است.
میزان -این کتاب چند بار تجدید چاپ شد؟
حسین شرفخانلو-خوشبختانه با اینکه این کتاب از حمایت دولتی برخوردار نبود، اما تقریبا ۶ بار تجدید چاپ شد.
«شبیه خودش» روایت خطی و مستند دارد. حامد کسی بود که راه و دینش را شناخته بود و نتیجه خوبی هم از راهی که انتخاب کرد گرفت. او در سادگی و ساده زیستن سریع به مقصد رسید.
میزان -آیا باز هم برنامهای برای پرداختن به شهدا دارید؟
حسین شرفخانلو-نوشتن شغلم نیست مشغلهام است. من از نوشتن ارتزاق نمیکنم بلکه عهدی با خود دارم که اگر میخواهم بنویسم، درباره شهدا بنویسم بنابر این کاری غیر از پرداختن به موضوع ادبیات پایداری ندارم عهد کردم شهدای آذربایجان را معرفی کنم.
متاسفانه دوری از مرکز باعث میشود حماسههایی که اینجا اتفاق میافتد و حماسهسازان را حتی در شهرهای خود به درستی نشناسند بر همین اساس با پرداختن به شهدای آذربایجان ادای دین میکنم برای دل خود مینویسم برای اینکه فردای قیامت سرافکنده نباشم.