دادستان، خوانده دعوای ورشکستگی است؟
بر اساس ماده ۴۱۲ قانون تجارت، ورشکستگی تاجر یا شرکت تجارتی در نتیجه توقف از تادیه وجوهی که بر عهده او است حاصل میشود.
طبق ماده ۴۱۵ قانون تجارت، دعوای ورشکستگی از سوی سه شخص که عبارتند از تاجر، دادستان و طلبکار یا طلبکاران میتواند اقامه شود.
این ماده مقرر میدارد: ورشکستگی تاجر به حکم محکمه بدایت (به موجب نظریه مشورتی شماره ۷/۹۱/۵۵۲۹ مورخ ۱۳۹۱/۰۳/۲۲ محکمه بدایت تبدیل به دادگاههای عمومی حقوقی شده است) در موارد ذیل اعلام میشود:
الف) بر حسب اظهار خود تاجر.
ب) به موجب تقاضای یک یا چند نفر از طلبکارها.
ج) بر حسب تقاضای مدعیالعموم بدایت.
خوانده دعوای ورشکستگی شامل چه اشخاصی میشود؟
زمانی که دعوای ورشکستگی از سوی دادستان اقامه میشود، در اینکه تاجر ورشکسته خوانده دعواست، بحثی وجود ندارد، اما محل بحث و اشکال مربوط به زمانی است که دعوا را خود تاجر یا یکی از طلبکاران اقامه کند.
اما معمولا دعوای ورشکستگی از سوی خود تاجر و یا طلبکاران اقامه میشود. در صورتیکه تاجر دعوای ورشکستگی را مطرح کند، حتما باید در ستون خوانده، طلبکاران را ذکر کند.
تاجر در دعوای ورشکستگی چه تعداد از طلبکاران را باید در ستون خوانده بنویسد؟
تاجر ورشکسته باید اموال، بدهیها و اعتبارش را در دادخواست توضیح دهد. بهعنوان مثال توضیح دهد، من به این سه شخص مبلغ یک میلیارد تومان بدهی دارم و اموالم معادل ۵۰۰ میلیون تومان است و به اندازه ۳۰۰ میلیون تومان هم اعتبار دارم یعنی میتوانم از طریق اعتبارم مبلغی تهیه کنم و بدهیهایم را بپردازم (بسیاری از از دادگاهها علاوه بر اموال تاجر به اعتبار تاجر هم توجه میکنند).
با توجه به وضعیت تاجر ورشکسته و با توجه به اینکه تاجر باید مشخص کند بدهیاش بیشتر از اموال و اعتبارش است، تاجر باید حداقل نام طلبکارانی که آن میزان بدهی ادعایی را به آنها دارد در دادخواست بیاورد. به این معنی که اگر ورشکسته عنوان میکند یک میلیارد بدهی دارد باید بگوید این بدهی را به چه اشخاصی دارد. این اشخاص حتما باید طرف دعوای ورشکستگی قرار بگیرند در غیر این صورت دعوای وی رد میشود، چرا که ممکن است تاجر ورشکسته اسناد و مدارک جعلی ارائه کرده باشد یا اینکه مدارک وی معتبر نباشد، بنابراین باید آن اشخاص بیایند و دفاع کنند، بنابراین هر چند تمامی طلبکاران باید طرف دعوا قرار بگیرند، اما در عمل بسیاری از دادگاهها، فقط افرادی را به عنوان طلبکار میشناسند که تاجر در دادخواست میآورد و در توضیحات دادخواست میگوید من به این اشخاص بدهی دارم؛ بنابراین این اشخاص، حداقل طلبکارانی هستند که باید به عنوان خوانده در دعوای ورشکستگی ذکر شوند. دلیل مهم سختگیری دادگاهها بر این مسائل، جلوگیری از ادعای ورشکستگی صوری است.
ذکر دادستان به عنوان خوانده دعوا
محل بحثی در خوانده دعوای ورشکستگی، در جایی که تاجر طرح دعوای ورشکستگی میکند، اینجاست که آیا تاجر علاوه بر طلبکاران باید دادستان را هم بهعنوان خوانده دعوا ذکر کند؟
هرچند برخی از آرای صادره حاکی از این است که در طرح دعوای ورشکستگی از ناحیه تاجر، این دعوا به طرفیت طلبکاران اقامه میشود و لزومی به طرف دعوی قرار دادن دادستان نیست، اما تاجر باید دادستان را هم بهعنوان خوانده اعلام کند. ذکر دادستان، به عنوان خوانده دعوا به این دلیل است که دعوای ورشکستگی به نظم عمومی نیز مربوط است و در صورتی که ورشکسته به تقصیر یا تقلب باشد، دادستان تکلیفی بر عهده دارد؛ بنابراین در رویه قضایی بسیاری از دادگاهها در صورتی که تاجر ورشکسته تقلب کرده باشد به این استناد که دادستان نیز در این مورد تکلیفی بر عهده دارد، اگر طرف دعوای ورشکستگی دادستان نباشد و نام وی در ستون خوانده نباشد، دعوا را رد میکنند؛ بنابراین دعوی ورشکستگی باید به طرفیت کلیه طلبکاران و دادستان اقامه شود، زیرا علاوه بر اینکه احتمال ضرر طلبکاران وجود دارد، این موضوع با نظم عمومی نیز در ارتباط است.
موضوع مهم دیگر این که حتی اگر یکی از طلبکاران هم علیه تاجر ورشکسته، دعوای ورشکستگی را اقامه کند با استدلال فوق، بهتر است که در ستون خوانده علاوه بر تاجر ورشکسته، نام دادستان را هم ذکر کند به این دلیل که این امکان وجود دارد، تاجر ورشکسته با یکی از طلبکاران تبانی کند تا علیه تاجر، دعوای ورشکستگی را اقامه کند و بدون حضور دادستان، رای صادر شود. به همین علت حتی اگر طلبکار علیه تاجر اقامه دعوا میکند برای اینکه دعوای وی رد نشود بهتر است که حتما دادستان را به عنوان خوانده ذکر کند.
از سوی دیگر در دعوای ورشکستگی دادستان به تنهایی نباید به عنوان خوانده قرار بگیرد و علاوه بر دادستان، طلبکاران نیز باید طرف دعوا قرار گیرند تا امکان دفاع پیدا کنند بنابراین اگر دعوا تنها به طرفیت دادستان طرح شود، قرار ردّ دعوا صادر خواهد شد.
خوانده دعوای معترض ثالث در دعوای ورشکستگی
نکته دیگر راجع به خوانده دعوای ورشکستگی، خوانده در بحث اعتراض ثالث به دعوای ورشکستگی است. همانطور که گفته شد حداقل طلبکارانی که تاجر باید در دادخواست بنویسید همان مواردی است که گفته شد.
به عنوان مثال اگر تاجر ۷ طلبکار دارد ۴ طلبکار هم بنویسد، ورشکستگی وی پذیرفته میشود عملاً بسیاری از افراد، همه طلبکاران را نمینویسند که دادرسی طولانی نشود و احتمال پیروزی بیشتر بشود. به این ترتیب حقوق آن سه نفر ضایع میشود چرا که اگر باخبر نشوند حق آنها ضایع میشود و هرچند آن سه نفر دیگر که طرف دعوا قرار نگرفتند، هر زمان خبردار بشوند مطابق آیین دادرسی مدنی میتوانند اعتراض ثالث کنند، اما باید توجه شود که اعتراض ثالث حکم ورشکستگی از قواعد آیین دادرسی مدنی خروج موضوعی دارد و مطابق ماده ۵۳۷ قانون تجارت مهلت مشخصی دارد (برای اشخاص داخل ایران یک ماه و خارج از ایران دو ماه) بنابراین اگر آن اشخاص باخبر نشوند و این مهلت هم از دست بدهند عملاً حق و حقوق آنها ضایع میشود و به همین دلیل بیشتر این تمایل وجود دارد که تا جایی که میشود تعداد طلبکاران را زیاد نکنند.
در این شرایط اگر فردی به عنوان معترض ثالث در دعوای ورشکستگی اعتراض کرد، خواندگان دعوای معترض ثالث، طرفین دعوای ورشکستگی اصلی هستند. یعنی معترض ثالث باید تاجر، طلبکارهای وی و دادستان که در دعوای ورشکستگی طرف دعوا بودند را به عنوان طرف دعوای خود بنویسد.
آیا مدیر تصفیه، خوانده دعوای اعتراض ثالث در ورشکستگی محسوب میشود؟
در رابطه با مدیر تصفیه یا اداره تصفیه، نکته مهمی وجود دارد. در قانون تجارت، مدیر تصفیه را به عنوان قائم مقام تاجر آورده است و قائم مقام قائم مقام هم کسی است که اصیل است و نماینده محسوب نمیشود. هرچند قانون تجارت، مدیر تصفیه را قائم مقام میداند، اما در اعتراض ثالث نیاز نیست، مدیر تصفیه یا قائم مقام به عنوان طرف دعوی قرار بگیرد. عملاً معترض ثالث باید همان تاجر و طرفین را طرف دعوا قرار بدهد و اگر اشتباهی مدیر تصفیه را به عنوان طرف دعوا بنویسید و اسم تاجر را ننویسید اعتراض وی رد میشود و وقت و هزینه وی تلف میشود.
ذکر عنوان نماینده دادستان به جای دادستان در ستون خوانده موجب رد دعوای ورشکستگی است.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه در دعوای ورشکستگی زمانی که تاجر میخواهد، دادستان را طرف دعوا قرار بدهد باید دقت داشته باشد که خود دادستان را طرف دعوا قرار دهد، بعضا مشاهده شده در برخی موارد اشتباها نماینده دادستان را به عنوان طرف دعوی در ستون خوانده مینویسند که در این صورت، دادخواست رد خواهد شد.
موضوع مهم دیگر در این بحث است که اگر مدیران یک شرکت بخواهند درخواست ورشکستگی شرکت بدهند طبیعی است که باید مدیران در دادخواست خود شرکت را خوانده دعوا قرار بدهند.
دعوای ورشکستگی یک دعوای ترافعی است
دعوای ورشکستگی یک دعوای ترافعی است. رویه قضایی غیرترافعی بودن این دعوا را نمیپذیرد و نه تنها رویه قضایی این دعوا را ترافعی میداند بلکه آن را با نظم عمومی اقتصادی هم مرتبط میداند به این معنی که رویه قضایی حاکی از این است که به دلیل تاثیری که این امر در نظم عمومی اقتصادی میگذارد و بسیاری از اشخاص میخواهند با این دعوا از بدهیهای خود فرار کنند، دادگاهها در موارد شکلی طرح دعوای ورشکستگی سختگیری میکنند.
انتهای پیام/