پژواک یک قتل‌عام؛ روایت پزشکان و بازماندگان نسل‌کشی در مدرسه التابعین

9:01 - 05 شهريور 1403
کد خبر: ۴۷۹۰۱۱۷
دسته بندی: حقوق بشر ، عمومی
پژواک یک قتل‌عام؛ روایت پزشکان و بازماندگان نسل‌کشی در مدرسه التابعین
رژیم صهیونیستی از زمان آغاز جنگ علیه غزه در سال گذشته، تاکنون بارها با هدف قرار دادن مدارس محل اسکان آوارگان فلسطینی، استراتژی نسل‌کشی مورد نظر خود را اجرا کرده است.

خبرگزاری میزان – مدرسه التابعین نخستین مدرسه در باریکه غزه نبود که طی ۱۰ ماه گذشته هدف کارزار حمله‌های تروریستی و هدفمند رژیم صهیونیستی علیه مراکز آموزشی این باریکه از جمله مدارس و دانشگاه‌ها قرار گرفت.

با وجود این پزشکان، خبرنگاران و بازماندگان قتل‌عام التابعین می‌گویند که حمله ۱۰ آگوست (۲۰ مرداد) رژیم صهیونیستی به این مدرسه وحشتناک‌ترین قتل‌عام صورت گرفته از زمان آغاز دور جدید جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه در اکتبر ۲۰۲۳ (مهر ۱۴۰۲) علیه مدارس این منطقه بوده است.

قتل‌عام در التابعین

جنایت رژیم صهیونیستی علیه التابعین بیش از ۱۰۰ آواره فلسطینی را قتل‌عام کرد؛ قربانیان تکه تکه و سوخته این جنایت برای بازماندگانشان قابل شناسایی نبودند.

به گزارش الجزیره، حدود ۲ هزار و ۴۰۰ آواره فلسطینی که بسیاری از آن‌ها خستگی آوارگی چند باره طی ماه‌های گذشته را با اسکان در التابعین در شرق غزه تسکین می‌دادند، با ۲ موشک هدایت‌شونده رژیم صهیونیستی هدف قرار گرفتند.

موشک‌ها از طبقه بالا، جایی که زنان و کودکان در آن مستقر شده و نماز برگزار می‌کردند، عبور کردند تا به نمازخانه مردان در طبقه همکف برسند؛ بیشتر مردان و پسران برای اقامه نماز صبح در این مکان جمع شده بودند.

به گفته پزشکان حاضر در صحنه قتل‌عام، زمان حمله برای گرفتن حداکثر تلفات تعیین شده بود؛ بیمارستان عربی الاهلی نزدیک به مدرسه التابعین که طی ماه‌های گذشته چند بار هدف حمله‌های رژیم صهیونیستی قرار گرفت و فقط تا حدی آن هم بدون بخش سوختگی فعال است، طی چند ساعت پس از قتل‌عام التابعین غرق در مجروحان و شهدای فلسطینی شد.

رژیم صهیونیستی طی ۱۰ ماه گذشته گذرگاه‌های حیاتی غزه را مسدود کرده و مانع ورود سوخت، دارو و کمک‌های بشردوستانه مورد نیاز به این منطقه شده است؛ اکنون غزه با یک قحطی در همه زمینه‌ها مواجه است.

دلم برای اینکه کسی مرا مادر صدا کند، تنگ شده است

 

پژواک یک قتل‌عام؛ روایت پزشکان و بازماندگان نسل‌کشی در مدرسه التابعین

بازماندگان قتل‌عام التابعین و امدادگران و پزشکان حاضر در صحنه این کشتار روایت‌های دردناکی از وحشت و رنج تجربه شده درپی حمله رژیم صهیونیستی بیان می‌کنند.

زنی که با مادر و ۲ دختر ۱۶ و ۱۴ ساله‌اش در التابعین بود، درباره روز حمله می‌گوید: ناگهان گردوخاک و آتش همه جا را فرا گرفت؛ انگار روز قیامت شده باشد؛ من دیوانه‌وار دنبال دخترهایم می‌گشتم؛ وقتی دختر کوچکم را پیدا کردم، غرق در خون بود، اما نفس می‌کشید و من برای کمک فریاد زدم، اما اوضاع آنقدر آشفته بود که کسی نتوانست به من برای نجات دخترم کمک کند؛ دخترم تسلیم جراحاتش شد.

وی می‌گوید که پیدا کردن دختر بزرگش بیشتر طول کشید و زمانی او را یافت که بدنش ۲ نیم شده بود؛ این زن فلسطینی با گریه می‌گوید: من هرکاری کردم که چهار نفرمان در کنار هم باشیم؛ به دخترانم گفته بودم که از التابعین برویم، اما آن‌ها می‌گفتند که در این مدرسه مشغول یادگیری قرآن هستند؛ حالا آن‌ها رفته‌اند و ما را ترک کرده‌اند؛ آرزو‌ی آن‌ها پایان جنگ بود؛ آن‌ها بار‌ها ترسیده بودند، از آوارگی چندباره خسته بودند و رنج زیادی از گرسنگی کشیده بودند.

وی همچنین گفت: زمانی که در الشفا پناه گرفته بودیم، ارتش اسرائیل به آنجا حمله و پسر ۱۴ ساله‌ام را دستگیر کرد؛ او را به شمال فرستادند؛ شاید او نجات یافته باشد و این موضوع اکنون تنها امیدی است که برایم باقی مانده است؛ دلم برای اینکه کسی مرا مادر صدا کند، تنگ شده است.

دیگر زندگی در غزه باقی نمانده است

 

پژواک یک قتل‌عام؛ روایت پزشکان و بازماندگان نسل‌کشی در مدرسه التابعین

سوزان، بازمانده دیگر التابعین است که می‌گوید: قتل‌عام در چشمان من نقش بسته و لحظه‌ای از دیدگانم دور نمی‌شود؛ من در میان انبوهی از اجساد دنبال پیکر همسرم بودم تا او را شناسایی کنم.

وی گفت: تلاش‌های من برای پیدا کردن همسرم فقط با طلوع خورشید ممکن شد؛ او را زیر انبوهی از پیکر‌ها پیدا کردم؛ او در کنار پدرش شهید شده بود؛ دیگر زندگی در غزه باقی نمانده است.

این زن فلسطینی گفت که عدالت را فقط خدا اجرا می‌کند و هیچ‌کس به کمک ما نیامده است.

روایت پزشک جراح از وضعیت قربانیان جنایت در التابعین

یک جراح قلب و عروق که در بیمارستان محل مداوای مجروحان قتل‌عام التابعین حضور داشت، می‌گوید که اتفاق‌های آن روز تاثیر ماندگاری بر ذهن و قلبش داشته است.

وی گفت: سوختگی‌ها متفاوت از چیزی بود که قبلا دیده بودم؛ سوختگی‌ها ۵۰، ۷۰ و تا ۹۰ درصد بدن قربانیان را گرفته بود؛ قربانیان زیادی اعضای مختلف بدنشان را از دست دادند و برخی از آن‌ها به دلیل شدت جراحات هنگام عمل جراحی جان خود را از دست دادند.

این پزشک فلسطینی قبلا در بیمارستان الشفا کار می‌کرد و اکنون تنها جراح قلب و عروق باقی مانده در شمال غزه است که در بیمارستان الاهلی کار می‌کند؛ جایی که مجروحان سراسر مناطق شمال غزه به آن اعزام می‌شوند.

شبیه کابوس بود

خبرنگار الجزیره عربی از جمله نخستین خبرنگارانی بود که در محل جنایت رژیم صهیونیستی حاضر شد و خبر قتل‌عام در التابعین را به جهان مخابره کرد.

وی گفت: برای آنچه می‌دیدم، آماده نبودم؛ تعداد شهدا فراتر از حد تصور بود؛ در بیرون مدرسه پیکر و اعضای بدن شهدا انباشته شده بود، اما وقتی وارد نمازخانه مسجد شدم، شوکه شدم؛ بی آنکه متوجه باشم روی پیکر شهدا راه می‌رفتم؛ دختری را دیدم که با پیکر بی جانش پدرش خداحافظی می‌کرد؛ فکر می‌کردم کابوس می‌بینم و این تصاویر واقعی نیستند.

این خبرنگار تاکید کرد: مشاهده چنین جنایتی علیه مردم غزه من را برای ادامه مستندسازی آنچه در غزه در حال وقوع است، آماده‌تر و مصمم‌تر کرد؛ هنوز خانواده‌هایی هستند که عزیزان خود را پیدا نکرده‌اند.

هیچ انسانی نباید شاهد چنین صحنه‌هایی باشد

 

پژواک یک قتل‌عام؛ روایت پزشکان و بازماندگان نسل‌کشی در مدرسه التابعین

یک امدادگر فلسطینی نیز که جزء نخستین کسانی بود که پس از حمله رژیم صهیونیستی به التابعین رسید، می‌گوید: صحنه‌های التابعین هولناک بودند؛ مردم بیرون در مدرسه ایستاده بودند و از داخل شدن وحشت داشتند؛ برخی از قربانی‌ها در شعله‌های آتش سوختند.

وی گفت: هیچ انسانی نباید شاهد چنین صحنه‌هایی باشد؛ در طبقه دوم، اکثر مردم سوخته بودند و تکه تکه شده بودند؛ همه آن‌ها زنان و کودکان بودند؛ هیچ مردی در آنجا نبود؛ ما صحنه‌های دردناک زیادی دیده‌ایم و به افراد زیادی در شرایط وحشتناک کمک کرده‌ایم، اما آنچه در التابعین دیدیم، وحشتی است که برای همیشه همراه ما خواهد ماند.

یک امدادگر دیگر هم با اشاره به اینکه پس از ورد به نمازخانه التابعین فکر می‌کرده در حال دیدن کابوس است، گفت: ما قبلا شاهد هدف قرار گرفتن مدارس بوده‌ایم، می‌دانستیم که احتمالا ده‌ها تلفات داشته باشیم، اما این‌بار تعداد اجساد و مجروحانی که با فریاد کمک می‌خواستند، هولناک بود؛ مردم فریاد می‌زدند که مادر، برادران و پدرانشان را نجات دهم و با ناامیدی مرا می‌گرفتند.

وی گفت: همه نیرو‌های امدادی به دلیل هولناک بودن صحنه‌های قتل‌عام التابعین گریه می‌کردند؛ من سه شبانه‌روز پس از کشتار نتوانستم بخوابم؛ تصاویر آن جنایت مدام جلوی چشمانم می‌آید و در ذهنم می‌گذرد؛ این فقط یک قتل‌عام نبود، بلکه نسل‌کشی آوارگانی بود که در یک مدرسه پناه گرفته بودند.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *