برخورد با بهائیان شورشی تدبیر میرزا تقی خان (امیرکبیر) در جهت منافع ملی ایران بود
حمید فرناق پژوهشگر و نویسنده، در گفتوگو با میزان درباره تاریخ بهائیان و بابیان در ایران و مبارزات امیرکبیر با این فرقه گفت: گروهی به نام «بابیت» در زمان ناصرالدین شاه تشکیل شد که با اقدامات تروریستی و مسلحانه تلاش داشت حکومت قاجار را سرنگون و حکومت بابی را در ایران پایهگذاری کند. این مهم طی مقالاتی در فصلنامه بهائیپژوهی منتشر شده است.
وی ادامه داد: فرقه بابی، حکومت ضعیف شده قاجار در اواخر دوره محمد شاه و ابتدای دوره ناصرالدین شاه را زمانی مناسب برای کودتا و قدرت نمایی دانست، زیرا در این شرایط کشور از نظر نظامی در شرایط بسیار سختی قرار داشت، از سوی دیگر روسیه تزاری هم با انعقاد قرار دادهای گلستان وترکمن چای کشور را ضعیف کرده بود.
فرناق رویکرد مسلحانه فرقه بابی را مورد بررسی قرار داد و افزود:، چون کشور درشرایط دشواری بود و نیروی نظامی توان تامین امنیت را نداشت، بنابراین نیروهای مردمی بودند که به پشتیبانی نیروهای دولتی برمیخاستند. مبارزات مسلحانهای که بابیها درآن زمان راه انداختند چیزی جز مرگ مردم عادی و نیروهای دولتی، و بابیان فریب خورده در برنداشت.
این پژوهشگر دلیل نفرت مردم از این گروه را مورد ارزیابی قرارداد و بیان کرد: مبارزات مسلحانه نه به نفع مردم بود و نه بابی ها. از سوی دیگر این کشمکشها تلفات قابل توجهی را به بابیها که درنقاط مختلف جنگهایی را به راه انداخته بودند و صدمات بسیاری به نیروهای دولتی و مردمی وارد کردند در برداشت.
وی به مبارزات زنده یاد میرزا تقی خان (امیر کبیر) با فرقه بهائیت اشاره و تاکید کرد: با روی کارآمدن امیرکبیر، تدابیر ویژهای در مورد بابیان در نظرگرفته شد. امیرکبیر در آن زمان و به دلیل حساسیت شرایط کشور و حفظ کیان ایران، تصمیماتی گرفت و مبارزه با بهائییها را در اولویت کار خود قرار داد و پس از دو سال شکست سختی به آنها وارد کرد.
فرناق تصریح کرد: بابیها در آن دوران و در یکی از اقدامات سازمانی و تشکیلاتی خود اقدام به ترور ناصرالدین شاه کردند که این عملیات تروریستی ناموفق بود و همین امر خطر آنها را به پادشاه نشان داد؛ بنابراین برخورد سختی با این فرقه انجام گرفت و بسیاری از این افراد دستگیر و به زندان محکوم شدند.
وی ادامه داد: «بهاالله» سرکرده فرقه «بابیه» با وساطت دولت روسیه، که در آن زمان حق کاپیتولاسیون درایران را از آن خود کرده بود، توانست از اعدام فرار کرده و در نهایت به ممالک عثمانی تبعید شود. بهاءالله فهمید که فعالیت نظامی در ایران برای او و فرقهاش فایدهای نخواهد داشت و حکومت به سختی با آنها مقابله خواهد کرد، از طرفی مردم و علما نیز از آنها تنفر داشته و هیچ همراهی با این فرقه نخواهند داشت.
وی در ادامه افزود: حضور بهاء و اطرافیانش در ملک عثمانی و نزدیکی این کشور با تفکرات غربی سبب شد تا سران بهائی مفاهیم جدید را در تفکرات خود مطرح کنند. آنها برخی از مباحثی که بعد از انقلاب فرانسه در اروپا رواج یافته بود، مانند آزادی اجتماعی، برابری زن و مرد، تعدیل اقتصادی، صلح جهانی، نکوهش جنگ، و ... را به عنوان شعارهای بهائیت در نظر گرفته و خود را صلح طلب نامیدند و این رویکردی بود که بهاء آن را به ظاهر در پیش گرفت.
فرناق تصریح کرد: بهائیت بعد از انتخاب شعارهای خوش رنگ و لعاب وارد کارزار فعالیت شد! آنها اظهار داشتند که به قدرت نظامی - سیاسی اعتقادی ندارند و بیشتر در قالب یک گروه روحانی در جامعه به فعالیت میپردازند! اما در نهایت حکومت جهانی هدف ویژه و خاص آنهاست، به همین دلیل برنامههایی را برای ریاست «بیت العدل» برجهان در نظر دارند، گرچه فعلا زمینه آن برای آنها فراهم نیست.
وی درباره فرقه بهائیت بیان کرد: بهائیان با وجود تلاشهای تبلیغات فراوان که داشتند هیچگاه نتوانستند جمعیت قابل توجهی را جذب کنند. نکته قابل توجه اینکه سخنان و تفکر آنها در اروپا و کشورهای غربی نیز جذابیت خاصی ندارد و تبلیغات آنان بیاثر است. اما تبلیغات فریبکارانه آنها بر روی کودکان و نوجوانان درکشورهای جهان سومی و ایران میتواند جذاب به نظر برسد و تصویر اولیه خوب و جذابی را برای مخاطبان ترسیم کند.
انتهای پیام/