تاثیر مدیریت خشم بر پیشگیری از جرم

11:45 - 23 مرداد 1403
کد خبر: ۴۷۸۷۹۶۸
دسته بندی: مجله حقوقی ، عمومی
تاثیر مدیریت خشم بر پیشگیری از جرم
مدیریت خشم به عنوان یکی از راه‌های موثر در پیشگیری از جرم امری اکتسابی است؛ یعنی افراد برای اعمال مدیریت بر خشم خود به فراگیری و آموزش نیاز دارند.

خبرگزاری میزان - عبارت «پیشگیری بهتر از درمان است» عبارتی رایج و مورد قبولی است و به همین جهت تمامی محافل علمی و قضایی از پسندیده بودن پیشگیری از جرایم و عدم اولویت برخورد کیفری سخن می‌گویند، اما مساله مهم این است که با شناسایی عوامل ایجاد کننده جرم، راهکاری برای پیشگیری از وقوع جرم ارائه شود.

کنترل و مدیریت خشم یکی از راه‌های موثر در پیشگیری از وقوع بسیاری از جرایم است.

تعریف خشم و تفاوت آن با پرخاشگری و خشونت

«خشم» از هیجاناتی است که با آدمی زاده می‌شود و تمام عمر وی را همراهی می‌کند و حتی سرنوشت او را رقم می‌زند. موضوعی که می‌تواند باعث موفقیت‌ها و شکست‌های فردی و اجتماعی شود و یا زندگی را سخت و طاقت فرسا کند.

خشم، احساسی است دارای جنبه‌های گوناگون که می‌تواند ممدوح و پسندیده یا مذموم و منشا جرم باشد.

خشم و پرخاشگری، گرچه ظاهرا مفهوم بسیار نزدیکی دارند، اما مترادف و ملازم هم نیستند بلکه متفاوت از یکدیگرند.

پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده‌اند که هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری باشد و می‌تواند به شکل سواستفاده کلامی، تهدید کردن یا اعمال آسیب زننده باشد، اما خشم احساسی است که الزاماً به پرخاشگری منجر نمی‌شود.

بنابراین، فرد ممکن است خشمگین شود بدون این‌که الزاما رفتار پرخاشگرانه داشته باشد. پرخاشگری می‌تواند تجلی‌گر خشم باشد.

همچنین «خشونت» نیز مفهوم مستقلی از خشم و پرخاشگری دارد. خشونت آن است که شخص بخواهد با زور و تهدید کسی را وادار کند که مطابق میل و خواست او عملی را انجام دهد و مطابق میل او فکر کند. به تعبیری خشونت شکل افراطی رفتار پرخاشگرانه است که باعث آسیب مشخص به فرد قربانی می‌شود.

برخی از افراد به دلیل عدم توانایی در کنترل هیجانات و عصبانیت خود بلافاصله مرتکب جرایم خشن می‌شوند و لحظاتی پس از ارتکاب جرم از کار خود پشیمان می‌شوند.
پژوهش‌های متعددی نیز ثابت کرده که بین خشم و ارتکاب برخی از جرایم مانند ضرب و جرح، توهین و حتی قتل رابطه مثبتی وجود دارد.

لذا، بهتر است بستر به وجود آورنده خشم را از بین برد و اگر خشمی ایجاد شد آن را مدیریت کرد تا در قالب پرخاشگری و خشونت ابراز نشود و موجبات دخالت حقوق کیفری را فراهم نکند؛ بنابراین مهم‎ترین اقدام کاربردی در مورد خشم، کنترل و مدیریت آن است. مدیریت خشم به‌عنوان راهی برای پیشگیری از جرم و مقابله با بزهکاری مطرح می‌شود.

انواع خشم

خشم به طور کلی به دو نوع تهاجمی و انفعالی تقسیم می‌شود.

خشم انفعالی شکل‌های متفاوتی دارد، اما می‌تواند به نوعی پرخاشگری غیرکلامی تعبیر شود که به صورت منفی خود را بروز می‌دهد و معمولاً جایی به وجود می‌آید که فرد از دست کسی عصبانی است، ناراحتی خود را مخفی می‌کند و به‌درستی احساسش را بیان نمی‌کند و به‌جای آن با خشم به دیگران نگاه می‌کند و رفتاری سرد و خشن در پیش می‌گیرد.

اما در خشم تهاجمی، فرد عصبانی ناگهان دست به برخوردی تند کلامی (مانند توهین) یا فیزیکی (مانند ضرب و جرح یا حتی قتل) زده و به خود و اطرافیانش صدمه می‌زند و کنترل رفتار خود را به‌کلی از دست می‌دهد. این افراد معمولاً با کوچکترین تحریکی عصبانی شده و عکس‌العمل شدیدی از خود نشان می‌دهند.

اغتشاش و آشوب‌های خیابانی معمولاً از سوی این افراد صورت می‌گیرد. گاهی نیز رفتار‌های جنون‌آمیزی از آن‌ها سر می‌زند.

بسیار شنیده‌ایم محکومان به قصاصی که عامل اصلی ارتکاب قتلشان را خشم و عدم توانایی کنترل آن دانسته‌اند.

تاثیر خشم در وقوع جرم به حدی است که قاضی شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت در این مورد گفته است: بیشترین فراوانی قتل‌ها مربوط به قتل‌های هیجانی ناشی از خشم آنی و نزاع‌های دسته جمعی هستند و پس از آن با قتل‌های با سبق تصمیم (قتل با اندیشه قبلی) مواجه هستیم.

شهریاری علت ارتکاب قتل‎‌ها را غالبا به دلایل هیجانی و عدم کنترل خشم اعلام کرده است، و در این زمینه اظهار داشته است: بعضا به دلیل یک چشم وهم‌چشمی یا درگیری پشت چراغ راهنمایی و رانندگی شاهد وقوع یک فقره قتل هستیم، یا به دلیل یک طلب مالی بسیار کوچک و ناچیز مانند ۳۰ هزار تومان، فردی جان فرد دیگری را به دلیل خشم از وی می‌گیرد.

در همین زمینه اخبار فراوانی وجود دارد در رابطه با اعتراف‌های قاتلان و ضاربانی که علت اصلی جنایت ارتکابی را خشم آنی دانسته‌اند. در اینجا به چند نمونه از این موارد اشاره می‌شود:

مدیریت خشم

افراد حق دارند خشم خود را به شکلی بی‌خطر و جرأت‌مندانه ابراز کنند. خشم می‌تواند نیروی مثبت باشد به این شرط که با حساسیت و قاطعیت کنترل شود. اکثر مردم به این نکته واقف نیستند که می‌توانند خشمشان را مهار کنند.

مدیریت خشم، به افراد می‌گوید که چگونه با تمرکز بر روی چیز‌های مثبت خشم خود را مدیریت کنند؛ چگونه دیدگاهشان را به زندگی تغییر دهند و چگونه برخورد‌ها را به چالش تبدیل کنند.

نگاه و نگرش انسان نقش تعیین‌کننده‌ای بر دیگر جنبه‌های رفتاری وی دارد. انسان آن‌گونه که می‌اندیشید واکنش نشان می‌دهد واکنش‌های هیجانی و رفتاری تابع نگرش اوست؛ بنابراین مدیریت اندیشه، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.

عوامل ایجاد کننده خشم و پرخاشگری

برخی معتقدند حالت خشم به دلایل فردی و روان شناختی ایجاد می‌شود، اما پرخاشگری می‌تواند دلایل بسیاری از جمله دلایل اجتماعی، اقتصادی فرهنگی و حتی سیاسی داشته باشد.

به‌نظر می‌رسد تحصیلات کم، پایگاه پایین اقتصادی فرد در جامعه، فقر و بی‌پولی، بیکاری، فقدان فضای گفتمان در جامعه و حتی برنامه‌های یک سویه رسانه‌ها همه و همه در بروز خشونت تأثیرگذار باشند؛ بنابراین دولت‌ها با انجام اموری مانند: مدیریت بهتر شهری، کاهش ترافیک، تسریع امور در ادارات، ایجاد فضای سبز، از بین بردن یکنواختی ساختمان‌ها و محلات و حتی کاهش آلودگی هوا می‌توانند به میزان قابل توجهی زمینه‌های تولید خشم در جامعه را کاهش دهند و به تبع آن، جرایم نشأت گرفته از خشم را تحت کنترل درآورند.

همچنین ناهنجاری‌هایی که از دنیای بیرون به درون خانه رسوخ می‌کند، از عوامل اصلی عصبانیت در خانواده‌ها است و افزایش عصبانیت در خانواده‌ها تا حدودی معلول تغییرات چشمگیر محیط زندگی انسان‌هاست.

علاوه بر موارد مذکور به طور کلی عصبانی شدن، یکی از نتایج ثانوی ناکامی است؛ بنابراین هر آنچه باعث ناکامی می‌شود، باعث کاهش آستانه تحمل می‌شود و خشم را ایجاد می‌کند.

منظور از ناکامی هر نیازی است که برآورده نشده است. برای بررسی عصبانیت باید بررسی کرد نیاز اولیه‌ای که ناکام باقی مانده است چیست.

عوامل جسمی مانند خستگی، گرسنگی، بی‌خوابی و هر احساس ناخوشایند جسمی و عوامل بیرونی و محیطی مانند: مشکلات کاری و اداری، مشکلات خانوادگی نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی نیز در کاهش آستانه تحمل مؤثر هستند.

در بسیاری از موارد عصبانیت در ناکامی‌ها، سرخوردگی‌ها، محرومیت‌ها، تنبیه‌ها، تحقیر و تهدید و ترس‌ها و حتی حمایت و محبت‌های افراطی والدین ریشه دارد که در دوران کودکی بر افراد وارد آمده است.

مدیریت خشم و پیشگیری از جرایم

مدیریت خشم، فرآیند یادگیری نحوه تشخیص نشانه‌های عصبانیت و اقدام برای رسیدن به آرامش و مواجهه با موقعیت به شیوه مثبت است.

الف- خشم و ارتکاب جرم

در صورتی‌که شخصی قادر به کنترل خشم و یا مدیریت آن نباشد و دچار عصبانیت آنی و غیرقابل کنترل شود لاجرم آن را بروز می‌دهد.

برخی از این حالات ابراز خشونت با وقوع مواردی مانند پرخاشگری کلامی (توهین، قذف و ...) یا پرخاشگری عملی (رانندگی با سرعت غیرمجاز، ضرب‌وجرح و یا حتى قتل) در محدوده حقوق کیفری وارد می‌شود.

زمان که شخص دچار خشم غیرقابل کنترل باشد به خوب یا بدبودن عمل ارتکابی توجه چندانی نمی‌کند و ویژگی بازدارندگی مجازات‌ها را نادیده می‌گیرد.

خشونت علاوه بر اینکه می‌تواند در فرد خشمگین، موجبات ارتکاب جرم را فراهم آورد، می‌تواند ابعاد گسترده‌تری نیز داشته باشد.

خشم، نوعی نگرانی عمده برای جوامع محسوب می‌شود؛ زیرا در بسیاری از موارد به رفتار‌هایی منجر می‌شود که خسارت‌های فراوانی به کشور‌ها تحمیل می‌کند. برای مثال رفتار‌های ضد اجتماعی و تهاجمی از تبعات و پیامد‌های خشم است. همچنین خشم با شدت افسردگی، مصرف کوکائین، الکل و اقدام به خودکشی نیز همبستگی دارد.

ب- اهمیت آموزش مدیریت خشم

خشم همیشه امری مذموم و ناپسند نیست. خشم، احساسی انسانی است که اگر به موقع و به میزان مناسب ابراز شود می‌تواند نقش سازنده داشته باشد.

برخی اوقات ابراز خشم در قالب فریاد‌های بشر دوستانه علیه ظلم و بیداد جلوه‌گر می‌شود تا به افرادی که حقوق بشر را زیر پا می‌گذارند هشدار دهد.

البته باید توجه داشت در کنار اذعان بر کارکرد سازندگی و پسندیده خشم، برخی اوقات می‌تواند منشا برخی از جرایم شود.

در جوامع کنونی که افراد بیش از گذشته در برابر شرایط نامساعد و فشار‌های زندگی قرار گرفته‌اند. این افزایش مشکلات، افراد را در شرایطی قرار می‌دهد که به‌طور دائم فشار‌های روانی را تجربه کنند.

با توجه به این موضوع، لزوم آگاهی بر روش‌های مهارت زندگی مخصوصا مدیریت خشم بیشتر احساس می‌شود.

تحقیقات متعددی نشان داده که بین فراگیری مدیریت خشم و پیشگیری از جرایم رابطه مستقیمی وجود دارد و هرچه افراد به فنون کنترل خشم آگاه‌تر باشند و توانایی بیشتری در کنترل خشم داشته باشند، کم‌تر تحت تأثیر خشم افراطی مرتکب جرم می‌شوند.

آموزش مدیریت خشم می‌تواند تأثیر به‌سزایی بر روابط زوجین با یکدیگر و با فرزندانشان داشته باشد و با بهبود روابط خانوادگی، زمینه‌های جرم خشونت خانگی را که بزه‌دیده آن غالباً زنان و کودکان هستند را از بین ببرد.

یادگیری روش‌های مناسب حل تعارض و مدیریت خشم به زوج‌ها امکان حل و کنترل تعارضات به شیوه سازنده را می‌دهد و از اختلافات زناشویی، درگیری و طلاق پیشگیری می‌کند.

تحقیقات نشان داده آموزش گروهی مهار خشم به شیوه شناختی-رفتاری بر کاهش خشم والدین مؤثر بوده و ارتباط آنان را با فرزندانشان بهبود می‌بخشد.

ج- مؤلفه‌های اصلی آموزش مدیریت خشم

مؤلفه‌های اصلی و محتوای برنامه‌های آموزشی مدیریت خشم، شامل این موارد می‌شود:

  • آشنایی با خشم و پیامد‌های آن
  • محرک‌های خشم و پاسخ‌های متداول
  • ادراک پدیدارشناختی محرک‌ها و تجربه خشم
  • نقش افکار منفی در تجربه خشم
  • الگو‌های شخصی تجربه خشم 
  • نظارت بر علائم هشداردهنده
  • گزارش تجربه‌ها و رویداد‌های خشم
  • آرام‌سازی و کاهش تنش
  • تغییر افکار منفی و کنترل خشم
  • آموزش جرأت‌ورزی و مهارت‌های ارتباطی
  • آموزش راهبرد‌های حل مسئله
  • آموزش مصون‌سازی در مقابل اضطراب

د- مدیریت خشم و پیشگیری از جرم

اکنون که تأثیر خشم بر ایجاد مقدمات جرم پوشیده نیست، باید به دنبال پیشگیری از جرم از طریق مدیریت خشم بود.

هرچه افراد جامعه کمتر در موقعیت‌های خشم‌آور حضور داشته باشند و هرچه فنون کنترل و مدیریت خشم را بهتر آموزش دیده باشند؛ احتمال دچار شدن به خشم و پرخاشگری و روی آوردن به ارتکاب جرم کاهش می‌یابد.

مدیریت خشم علاوه بر در بر گرفتن مفاهیمی، چون کظم غیظ، حلم و بردباری که جملگی در حیطه پیشگیری اجتماعی از جرایم قرار می‌گیرند از راه‌های دیگری نیز قابل اعمال است.

مدیریت خشم مفهومی فراتر از کنترل یا فرو خوردن خشم است. به تبع این گستردگی مفهوم می‌توان ادعا کرد که مقوله مدیریت خشم در دو حیطه پیشگیری اجتماعی و پیشگیری وضعی به‌کار می‌آید.

آنجا که سخن از کنترل خشم با سفارش به حلم و بردباری، گذشت و کظم غیظ است در محدوده پیشگیری اجتماعی قرار دارد، اما زمانی که به اقداماتی برای جلوگیری از حضور فرد در شرایط خشونت‌آفرین و ناتوان‌سازی اشخاص از اعمال خشم متوسل می‌شویم، حیطه پیشگیری وضعی است.

یکی از موجبات اختلاف بین افراد این است که برخی از افراد آگاهی ندارند که چگونه احساس خشم خود را مدیریت کنند.

کنترل خشم پیش از منتج شدن به رفتار‌های تهاجمی و پرخاشگرانه، امری حیاتی در روابط بین فردی است.

وقتی مردم خشم خود را به‌طور مناسب کنترل می‌کنند می‌توانند به‌طور مثبت با درگیری‌ها و اختلافات مقابله کنند.

اگر فرد بتواند خشم خود را کنترل کند می‌تواند پاسخی با رفتار‌های مثبت داشته باشد. این بدان معنی است که او می‌تواند احساسات خشم خود را به‌صورت سازنده مدیریت کند.

مؤلفه‌های پیشگیری از جرم، از طریق مدیریت خشم در حقوق کیفری ایران

گرچه می‌توان گفت قانونگذار کیفری ایران به‌طور خاص بر مدیریت خشم به عنوان راهکاری برای پیشگیری از جرایم نظر نداشته، اما موادی در قوانین کیفری یافت می‌شود که گویای واقف بودن مقنن به تنوع طرق پیشگیری از جرایم است.

در مواد متعددی می‌توان قصد قانونگذار را از پیشگیری اولیه (برای کل افراد جامعه) و پیشگیری ثانویه (برای گروه‌های در معرض خطر) جرایم کشف کرد.

به‌عنوان نمونه بند آخر ماده ٤٣ قانون مجازات اسلامی بیان داشته: در تعویق مراقبتی دادگاه می‌تواند با توجه به جرم ارتکابی، خصوصیات مرتکب و شرایط زندگی او، به نحوی که در زندگی وی با خانواده‌اش اختلال اساسی و عمده ایجاد نکند مرتکب را به اجرای یک یا چند مورد از دستور‌های زیر در مدت تعویق، ملزم نماید:

.. ح) گذراندن دوره یا دوره‌های خاص آموزش و یادگیری مهارت‌های اساسی زندگی یا شرکت در دوره‌های تربینی، اخلاقی، مذهبی، تحصیلی یا ورزشی.‌

می‌توان اذعان کرد که مقنن با وضع این ماده درصدد پیشگیری از تکرار جرم از ناحیه محکوم بوده است (پیشگیری ثانویه)

بنابراین، مطابق ماده مذکور قاضی دادگاه می‌تواند مجرمی را که صدور حکم وی به تعویق افتاده یا اجرای مجازاتش معلق شده به گذراندن دوره آموزش و یادگیری راه‌ها و فنون مدیریت و کنترل خشم محکوم کند. این مهم از طریق شرکت در دوره‌های تربیتی روان شناسی اخلاقی و مذهبی امکان‌پذیر است.

مدیریت خشم از طریق مذکور می‌تواند در حیطه پیشگیری اجتماعی از جرم بحث شود؛ چون با گذراندن دوره‌های روانشناسی و مذهبی پیرامون مدیریت خشم، فرد، نحوه برخورد با خشم را آموزش می‌بیند و دیگر با کوچک‌ترین تلنگری از جانب قوه خشم، آن را در قالب افعال انحرافی بروز نمی‌دهد.

در قانون آیین دادرسی کیفری نیز اختیاراتی به مقامات قضایی اعطا شده تا قضات بتوانند احکامی با هدف پیشگیری از تکرار جرم صادر کنند.

به عنوان مثال ماده ۸۱ قانون فوق که یکی از نوآوری‌های این قانون محسوب می‌شود، به دادستان اختیار داده با وجود شرایطی تعقیب متهم را تعلیق کند و اشاره شده: «در این صورت دادستان متهم را حسب مورد، مکلف به اجرای برخی از دستور‌های زیر می‌کند:

... ث) خودداری از رفت‌وآمد به محل یا مکان معین حداکثر به مدت یک سال ..

چ) شرکت در کلاس‌ها یا جلسات آموزشی فرهنگی و حرفه‌ای در ایام و ساعات معین، حداکثر به مدت یک سال

د) عدم ارتباط و ملاقات با شرکای جرم و بزه دیده به تعیین دادستان برای مدت معین

لذا دادستان در مقام تعلیق تعقیب نیز می‌تواند در صدد پیشگیری از جرایم بر آید. به‌عبارتی دادستان می‌تواند مطابق بند (ج) متهم را مکلف کند که در کلاس‌ها و جلسات آموزشی مربوط به کنترل و مدیریت خشم شرکت کند، تا از این طریق به پیشگیری ثانویه از نوع اجتماعی نائل شود.

مضافاً این که دادستان می‌تواند در ضمن صدور قرار تعلیق، تعقیب، مطابق بند‌های (ث) و (د) محکوم را از رفت و آمد به محل یا مکان خاص و ارتباط با ملاقات با شرکای جرم مخصوصا بزه‌دیده برای مدت معین محروم کند. دستورات مندرج در بند‌های اخیرالذکر می‌تواند با دلیل جلوگیری مجرم از حضور در مکان‌ها و موقعیت‌های خشم‌آفرین توجیه شود؛ بنابراین زمانی‌که دادستان پیش‌بینی کند که حضور متهم در مکانی موجب تداعی خاطرات خشم‌آور می‌شود یا ملاقات متهم با بزه‌دیده باعث شعله‌ور شدن مجدد خشم بزه‌دیده یا اولیای وی می‌شود اختیار دارد که مطابق ماده مذکور اقدام کند اقدام دادستان برای پیشگیری از تکرار جرم با توسل به بند‌های (ث) و (د) می‌تواند وارد در حیطه پیشگیری وضعی از جرایم شود.

اقدامات قضایی در زمینه مدیریت خشم برای پیشگیری از جرم

بحث آموزش کنترل هیجان و مدیریت خشم به نهاد‌های متعددی مربوط می‌شود، اما دستگاه قضایی نیز نسبت به این امر بی‌توجه نبوده و اقدامات موثری در این رابطه انجام داده است که به عنوان نمونه به برخی از این موارد اشاره می‌شود.

معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان تهران (آذرماه ۱۴۰۲) از مراقبت‌های پس از آزادی، بر محکومانی که به سرقت‌های خشن ارتکاب داشته‌اند، با هدف نظارت بر آن‌ها و ارائه حمایت‌های اجتماعی و مددکاری خبرداد.

وی در زمینه راهکار کاهش خشونت در جامعه گفت: ارتقاء آگاهی عمومی جامعه و آموزش‌های شهروندی گام بلند معاونت اجتماعی پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان تهران در پیشگیری از خشونت است.

طراحی و ساخت محتوا‌های مختلف رسانه‌ای در قالب نماهنگ و بروشور، ارسال پیامک‌های پیشگیری از خشونت در راستای ارتقا آگاهی عمومی جامعه و آموزش‌های شهروندی، همکاری و هماهنگی و استفاده از ظرفیت و توانایی نهاد‌های مردمی در راستای پیشگیری از خشونت و بکارگیری ظرفیت نهاد‌های مردمی از طریق شناسایی اساتید و مدرسان کنترل خشم و برگزاری کارگاه آموزش کنترل خشم از جمله برنامه‌هایی است که در راستای پیشگیری از خشونت در حال انجام است.

از دیگر اقدامات قضایی در این زمینه می‌توان به افتتاح کلینیک کنترل خشم باهدف مطالعه دلایل و آمار، ارائه آموزش‌های عمومی و گروهی و یافتن راهکار‌های درمانی برای این معضل نیز اشاره کرد.

راه‌اندازی پایگاه سلامت فرزندان طلاق با کارگاه‌هایی در حوزه تکنیک‌های مهارت حل مسئله، کنترل خشم، شناخت و کنترل عوارض و آسیب‌های روانی در کودکان طلاق، نیز از دیگر اقداماتی است که در این زمینه انجام شده است.

در نتیجه مواردی که بیان شد می‌توان گفت، مدیریت خشم امری اکتسابی است؛ یعنی افراد برای اعمال مدیریت بر خشم خویشتن به فراگیری و آموزش نیاز دارند.

آموزش‌های مکرر و کاربردی توسط نهاد خانواده، مدرسه، دانشگاه و رسانه‌های عمومی می‌تواند کارساز باشد. چنانچه راه‌ها و فنون مدیریت خشم در سطح جامعه آموزش همگانی داده شود و در سطوح خاص، همچون زندانیان - چه در هنگام تحمل حبس و چه در دوران پس از آزادی - بر راه‌های غلبه بر خشم تکیه شود، می‌توان انتظار داشت که در آینده کمتر شاهد بسیاری از جرایم ناشی از بروز آنی خشم باشیم.

اگر خشم در جوامع مدیریت شود، بسیاری از جرایم که بیشترین وام خود را از خشم می‌گیرند، مثل خشونت خانگی، ضرب و جرح، توهین و حتی قتل تحت کنترل درآمده و آمار این گونه جرایم کاسته خواهد شد.

به همین جهت لازم است فنون و تکنیک‌های مهارت زندگی و مدیریت خشم در سطح جامعه به طور همگانی آموزش داده شود.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *