حضور پورمحمدی در گفتگوی ویژه خبری/ پورمحمدی: بیثباتی در برنامهها یک بحران جدی است
خبرگزاری میزان - برنامه گفتگوی ویژه خبری با حضور مصطفی پورمحمدی نامزد چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری پخش شد.
مشروح این برنامه را در ادامه میبینید:
امشب در گفتگوی ویژه خبری میزبان حجت الاسلام والمسلمین آقای مصطفی پورمحمدی یکی دیگر از شش نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستیم.
آقای پورمحمدی از برنامه هفتم آغاز میکنیم، ۶ برنامه ۵ ساله در کشور تصویب و تدوین شده است. بفرمایید که شما در تدوین و تصویب کدام برنامهها نقش داشتید و اصلاً الگوی برنامه ۵ ساله را چقدر برای کشور مفید میدانید؟
پورمحمدی: بله من در ۶ برنامه که تا الان تدوین شده فکر میکنم برنامه دوم و چهارم و پنجم و ششم در آن نقش داشتم و در برنامه اول، سوم و هفتم دیگر دخیل در تدوین، مشورتها و کارهای برنامه نبودم، ولی در آن برنامههایی که عرض کردم حضور داشتم.
سوال: چقدر الگوی ۵ ساله را برای کشور مفید میدانید؟
پور محمدی: مشکلی که الان در برنامه ۵ ساله داریم، اصلاً در نظام برنامهریزی کشور داریم رهبری معظم انقلاب هم در یکی از سخنرانیهایشان اشاره کردند که گزارشها حکایت از این دارد که مثلاً بین ۳۰ تا ۳۵ درصد از برنامهها اجرا شده است، حتی مثلاً برنامه ششم را برآورد کردیم که زیر ۳۰ درصد است من خودم که سازمان بازرسی بودم برنامه سوم را که ارزیابی کردیم و گزارش تهیه کردیم تازه خوشبینانه حدود ۴۲ -۴۳ درصد ارزیابی کردیم که موسسات دیگر و نهادهای دیگر بین ۳۷ -۳۸ درصد، ۳۲ درصد برآورد کردند.
یک مسئله جدی است که برنامه برای اجرا است، چرا این طور شده است؟ بعضی وقتها میگویند اجرا نکردند، مدیران و مجریان منضبط نیستند، دقت و توجه به برنامه ندارند یا فقط هدفها و سیاستهای خودشان را دارند تعقیب میکنند، شاید هم یک فرض دیگر را باید مطرح کنیم و آن این که شاید نظام برنامهریزی ما اشکال دارد که با این ناکامیهای پی در پی مواجه شدیم باید به این فکر کنیم ببینیم برنامه یک سری لوازمی دارد، ملزوماتی دارد باید ملزوماتش فراهم بشود، باید واقع بینانه باشد، باید شرایط و بستر اجرای برنامه فراهم باشد ابزار هم مادی و هم ابزار انسانی و هم ظرفیتهای اجتماعی امکان تحقق برنامه را به ما بدهد.
شرایط بیرونی هم که میتواند روی برنامه تاثیر بگذارد باید به آنها توجه کنیم و با توجه به آنها برنامه را بگذاریم. گاهی اوقات حوادث غیر مترقبهای پیش میآید مثلا زلزله میآید، سیل میآید، جنگی در میگیرد، حالا در کشور یا بیرون از کشور در منطقه اینها همه روی برنامهها تاثیر میگذارد. معمولاً در نظامات برنامهریزی سناریوهای مختلفی را پیش بینی و طراحی میکنند برای این که اگر شرایط مختلفی شد برنامه ریسک مناسبی برایش در نظر گرفته شده باشد و کم و کاست یا افزایش آن را با یک درصد منطقی بتوانند تعقیب کنند.
ما معمولاً در برنامهریزیهایمان به این مسائل کمتر توجه شده، این یکی از مسائلی است که به نظر من باید خیلی به آن فکر کنیم یکی از مسائل دیگر که الان در دنیا برنامههای ۵ ساله، ۱۰ ساله تا حدودی منسوخ شده است یک سیاست گذاری کلان دارند مثلاً برنامه ۲۰ ساله بعضی جاها ۱۰ ساله، بعضی جاها ۲۵ ساله هدف گذاری میکنند ۳ یا ۵ برنامه میگذارند بعد برنامه، چون باید ریز بشود با بودجه تنظیم شود معمولاً ۲ سال یا یک سال تنظیم میکنند ندیدم، شاید مثلاً روی ۳ سال هم انجام شده است، چون هنر برنامه تطبیقش با بودجه است و با درآمدها است با او باید تنظیم شود، چون احکام کلی که ربطی به برنامه ندارد آن قوانین خاص خودش را دارد، برنامه میخواهد اجرا شود.
در دنیای معاصر سرعت تحولات خیلی زیاد است اینطور نیست که شما پیش بینی کنید ۱۰ سال دیگر یا ۵ سال دیگر چه اتفاقی میافتد یعنی ما مواجه با اتفاقاتی که در دنیا سریع دارد انجام میشود و همه مناسبات را به هم میریزد و تقریباً نظام برنامهریزی در دنیا متوجه این معنا است از این جهت برنامهها و زمانبندی برنامهها را روی مبنای یک سال، دو سال تنظیم میکنند.
حالا مشکل دیگری که در کشور ما وجود دارد این است که ما برنامه ۵ ساله که مینویسیم توسط یک تیمی، یک دولت، یک مجلس تنظیم میشود و بعد میرود مثلاً با سیاستهای کلی در مجمع تشخیص تطبیق داده میشود، شورای نگهبان تایید میکند مراحل قانونی اش را طی میکند که شما هم اشاره فرمودید الان موارد اختلافی شده، اصرار مجلس است رفته در مجمع تشخیص مصلحت نظام.
خوشبختانه الان یک مقطعی است که تطبیق تصویب داریم که به آن میپردازیم. ببینید الان برنامه را کسی دیگر نوشته، یک مجلس دیگر و یک دولت دیگر دولت برادر عزیزمان شهید رئیسی رحمت الله علیه با همکارانشان زحمت کشیدند این برنامه را تدوین کردند به مجلس دادند آن هم مجلس قبلی این را تصویب کرده، حالا ما میخواهیم این برنامه را که یک مجلس دیگر، یک دولت دیگر تصویب کرده به دولت جدید بدهیم خوب دولت شعارهای جدید دارد و کاندیداها شعارهای متفاوت دارند و بعد مردم به یک شعار، به یک اولویت تمایل پیدا میکنند و به این نامزد رای میدهند و این نامزد پیروز میشود بعضی وقتها این نامزد شعارهایش با برنامه قابل تنظیم کامل و دقیق نیست، خوب چگونه میخواهد اجرا کند؟ انتظارات مردم را چطور میخواهد جواب بدهد، چون این محاسبات باید بودجه اش، زمانبندی اش در برنامه شده باشد، ولی میآید، قول داده، بعد قانون است باید برنامه را اجرا کند این مشکلاتی را برای اجرا در نظام برنامه ریزی ایجاد میکند.
ما الان مواجه هستیم با این سیستم برنامهریزی که ایجاد کردیم، تطبیق این فضاها با هم مشکلات جدی را دارد برای ما ایجاد میکند و حالا جالب است در همین برنامه من دیدم ماده مکملی در برنامه داریم که حالا این را اشاره میکنم آمده در برنامه هفتم ماده ۳۵ الحاقی در همین برنامه میگوید که دولت مکلف است ظرف حداکثر یک سال پس از لازم الاجرا شدن این قانون نسبت به موارد زیر اقدام لازم را به عمل آورد یعنی این موارد را تنظیم کند تا یک سال بیاورد به مجلس تحویل دهد.
آن وقت تمام آن ۲۵ عنوان است که من چند عنوان را میخوانم، برنامه تجهیز منابع مالی برای تحقق رشد ۸ درصدی، برنامه رفع ناترازیهای اقتصاد کلان، برنامه الزامات رشد ۲۵ درصدی صادرات غیر نفتی، برنامه تقویت و پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، برنامه نظام تامین مالی خرد، برنامه تحقق عدالت مالیاتی، برنامه ارتقاء شاخصهای عدالت اجتماعی، من چند تا را من خواندم ۲۵ تا است، خوب برنامه همینها است اینها هیچکدام مشخص نشده تا یک سال دیگر دولت قبلی یا دولت جدید اینها را بیاورد به تصویب برساند، پس برنامه چیست؟
برنامه همینها است اینها باید عدد و رقم میشد اینها اساس برنامه است، اینها را که همه را حواله دادیم به زمان دیگر بعد همین برنامه، ما دو سال برنامه نداشتیم، دو، سه سال طول کشید تا این برنامه تنظیم شود پس برنامه که دو سه سال تنظیم شود و دولت با بیبرنامگی ادامه برنامه گذشته را دارد انجام میدهد، از آن طرف هم میگوییم که تحقق پیدا نکرده بعد هم برنامه را یک دولت و مجلس دیگر میدهد، یک دولت دیگر باید اجرا کند.
ظاهرا دلیل عدم تحقق روشن است خیلی جای دوری نباید برویم، چرا تحقق پیدا کرده، شکل این برنامه دارد داد میزند که نمیشود درست اجرایش کرد پس باید فکر کنیم ما نمیتوانیم فقط مدیران و کارشناسان را مسئول بدانیم، کارمندان دستگاههای دولتی را مسئول بدانیم که شما برنامه را اجرا نمیکنید، افراد منظم و منضبط به برنامه نیستید نمیتوانیم این ادعا را بکنیم الان همین برنامه که الان نوشته شده آن قدر زحمت کشیده شده شما هم اشاره کردید رفته شورای نگهبان تایید نکرده، تازه رفته مجلس اصرار کرده آمده مجمع تشخیص حالا جالبتر آن که برادر عزیزما شهید رئیسی اشاره کردند که در این برنامه دستکاری زیاد شده است این برنامه که ما دادیم برنامهای نیست که مجلس دارد تصویب میکند.
یعنی حتی دولت قبلی هم اگر میخواست به حیات خودش ادامه بدهد و برنامه را اجرا کند که خودش پیشنهاد داده میگوید در این برنامه خیلی تغییرات داده شده و برای من با این تغییرات زیاد قابل اجرا نیست، اینها ساختارهایی در نظام برنامهریزی است و اینها زیرساختهای اجرای مقررات را در کشور سست میکند و چشم اندازهای ما را در نظام برنامه ریزی، زمانبندی اجرای آنها را سخت میکند و پیوسته ما نمره منفی باید به همه بدهیم میگوییم همه ناموفق هستند، همه کارنامهها ضعیف است و به مردم پیام منفی میدهیم و من فکر میکنم ما حق نداریم با این سبک برنامه ریزی پیام منفی به جامعه بدهیم. ما باید برنامههایمان را دقیق تنظیم کنیم و بعد بگوییم الحمدلله ۹۰ درصد، ۸۰ درصد بلکه ۱۰۲ درصد، ۱۰۵ درصد بیش از برنامه اجرا کردیم، چون وقتی که برنامه خوب تنظیم میشود قابل اجرا میشود، قابل زمانبندی درست میشود، میشود اجرایش کرد و حس مثبتی به جامعه القا میکند و من فکر میکنم این مشکل جدی است که با آن روبرو شدیم، حالا نمیدانیم تازه مجمع تشخیص هم به این زودی برنامه را بدهد انشاالله، تازه من عرض کردم ماده ۳۵ الحاقی را چه کار کنیم، ۲۵ عنوان مهم برنامه ارجاع داده شد تا یک سال دیگر تنظیم شود پس آنها در برنامه نیست حالا مورد به مورد میگویم اگر رفتیم جلو در سوالات بعدی شما به آنها خواهم پرداخت.
سوال: آسیب شناسی را از عدم اجرای برنامهها به طور کامل انجام دادید، حالا برنامه سوم را اشاره کردید دیوان محاسبات کشور برنامه ششم را آمار داده که حدود ۳۰ درصد اجرایی شده است امسال سال اول اجرای برنامه هفتم است، سال اول دولت چهاردهم است و سال اول مجلس دوازدهم است. اول بپرسم که جایگاه برنامه هفتم در دولت آینده شما چیست و، چون اشاره کردید به آسیب شناسی و مواردی را ذکر کردید برای اجرای کامل برنامه هفتم چه راهکارهایی را پیش بینی کردید؟
پورمحمدی: ما باید ملتزم به قانون باشیم این اصل است اگر چیزی قانون شد حق نداریم از آن تخلف و تعدی کنیم این یک اصل است اگر اشکالی دارد باید اشکالش را از طرق قانونی برطرف کنیم تلقی من این است که ما ناچار میشویم اصلاحیههایی بدهیم حالا آن ماده ۳۵ الحاقی که گفتم مثلاً خودش یک ارجاع جدی داده که دولت روی آن برنامه بدهد این دست ما را باز کرده، این ضعف برنامه است، ولی به نفع مجریان میشود که خود برنامه قانونگذار اشاره کرده که به شما وقت میدهیم تا بروید بررسی کنید و پیشنهاداتتان را بیاورید من فکر میکنم ما باید تمام لوازم مربوط به اجرای برنامه را تدارک ببینیم که این کار را خواهیم کرد، انضباط برنامهای را حاکم میکنیم یعنی در سیستم القا خواهیم کرد، انضباط لازم را در اجرای برنامه را تاکید خواهیم کرد، خود من فرد برنامهای هستم و در برنامه سختگیر هستم در همه دستگاههایی که بودم همیشه حساب و کتاب جدی داشتیم نمره میدادیم هیئتهای داوری متعدد برای کنترل اجرای برنامه داشتیم و به این اعتقاد دارم که حالا مناسبتهای دیگر شد توضیح خواهم داد، اما ظاهراً با این وضعی که ما در برنامه با آن روبرو هستیم ناچار خواهیم شد که اصلاحیههایی بدهیم برای برنامه و البته در آینده من امیدوار هستم که به سمت برنامه ریزی دقیق عملیاتی قابل اجرا و محاسبه و کنترل و نظارت پذیری بهتر حرکت کنیم، یک حرکت زیرساختی و زیربنایی است انشالله در موقعیت مناسب خودش ما باید این کار را انجام بدهیم.
سوال: هم در سیاستهای کلی تاکید شده هم اولویت اصلی و محور اساسی برنامه هفتم روی موضوع پیشرفت اقتصادی همراه با عدالت است، نرخ رشد اقتصادی ۸ درصد و البته موضوعی که بر آن تاکید شده افزایش بهرهوری از دولت آینده، حضرتعالی برای تحقق این موارد چه راهکارهایی را پیش بینی کرده است؟
پورمحمدی: ما الان مشکلی که در اقتصاد داریم ثبات اقتصادی است، ما اول باید سیاستهای کلان و ثابت خودمان را مشخص کنیم یعنی بگوییم مثلاً در مورد تورم نرخ ارز، نقدینگی تعرفههایی که میخواهیم بگذاریم، حمایتهایی که از بازار سرمایه میخواهیم بکنیم تکلیفمان را روشن کنیم اگر نسبت به اینها تکلیف ما روشن نباشد یک موقع بگوییم نرخ ارز دستوری است، یک موقع بگوییم آزاد میگذاریم شناور است بازار خودش را با آن تطبیق میدهد.
یک موقع میگوییم نه ما باید تعیین کنیم، اما چگونه تعیین میکنیم، تا یک جا فشار میآوریم کنترل میکنیم و بعد یک جا از دستمان در میرود فنر رها میشود یک دفعه به سرعت بالا میرود باز دوباره تلاش میکنیم در یک مقطع نگهش میداریم. بیثباتی یکی از بحرانهای جدی هر حوزهای است به خصوص اقتصاد که از این جهت فوق العاده آسیب میپذیرد این برای سیاستهای کلان است و نکته دیگر آن مخارج دولت است یعنی اگر دولت شما پرهزینه شد باز نمیتوانید یک تنظیم برنامه اقتصادی قابل توجه را داشته باشید الان گاهی اوقات سیاستهایی اتخاذ میشود که هزینه سنگینی توسط دولت روی بودجه عارض میشود با کسری بودجه مواجه میشویم مثلاً گزارشهایی که سازمان برنامه داده بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ همت این عدد خیلی عدد بزرگی است ما با کسری به خاطر بودجه دولت روبرو میشویم تمام نظام برنامهریزی ما را مختل میکند و سیاست کلان اقتصادی ما را مخدوش خواهد کرد.
پس ببینید یکی سیاست ارزی- ریالی است، یکی هزینههای دولت است، یکی تورم است که اینها سیاستهای کلان است و اینها باید مشخص شود تا ما بتوانیم تحقق اهداف برنامه را تضمین کنیم. نکته دیگر در لایههای میانی است ما باید رفع موانع را از سر بنگاهها تضمین کنیم، شما نمیتوانید با موانعی که متاسفانه سر بسیاری از بنگاههای اقتصادی، صنعتی، تولیدی و خدماتی ما است انتظار داشته باشید که نقش خودشان را در اقتصاد خوب بازی کنند. آن رشدی که برایشان پیش بینی کردید محقق شود، این موانع را هم در حوزههای میانی باید به آن توجه کنیم. نکتهای که الان اینجا اشاره شده بحث رشد ۸ درصدی است، میانگین رشد اقتصادی ایران در ۵۰ سال گذشته فکر میکنم حدود ۴ درصد است در دهه گذشته مثلاً خوشبینانه ۲ و خردهای درصد است، حالا دو سه سال اخیر با گشایشهایی که ایجاد شد در نفت و اقدامات دیگر این عدد یک مقدار رشد نشان داد ما میخواهیم از این دهه گذشته میانگین بگیریم یعنی بعید میدانم به دو و نیم برسیم، آن وقت ما میخواهیم به ۸ درصد برسیم حالا ۸ درصد لوازمش چقدر است؟
برآورد کارشناسان که داریم صحبت میکنیم این است که حداقل سالانه ۲۰۰ میلیارد یورو، دلار که نزدیک هم است به بودجه کشور تزریق شود، پیش بینی این است که اگر خوب عمل کنیم، همه عوامل سیاستهای کلانمان را، سیاستهای میانی و سیاستهای خردمان را خوب تنظیم کنیم، در اجرا خوب هماهنگی اجرا داشته باشیم میتوانیم ۵۰ درصد این نیاز را یعنی مثلاً حدود ۱۰۰ میلیارد یورو را از منابع داخلی خودمان تامین کنیم، ولی همچنان ۵۰ درصد دیگر را باید از منابع خارجی تامین کنیم. تمام اقتصادهای موفق پس از جنگ جهانی دوم تاکنون نشان داده که رشد اقتصادیشان را جذب سرمایههای بین المللی، بازارهای مختلف، افراد مختلف، بنگاههای مختلف جذب کردند، جذابیت و مزیت ایجاد کردند آن سرمایه را جذب خودشان کردند، تولید کردند، سود مناسب را به سرمایهگذار دادند، رونق اقتصادی به جامعهشان دادند، اشتغال و منافع دیگری به دست آمده ما این ۱۰۰ میلیارد دلار یا یورو را چگونه میخواهیم تامین کنیم؟
مبنای محاسباتی ما چیست که حالا یکی از همان الحاقیههای ماده ۳۵ الحاقی یکی از مواردش همین بود در برنامه باید بگوییم مدلش چیست و سیاستها، یکی از مشکلات روابط خارجی است، تحریمها یکی از نشانه گیریهای اصلی اش این است که مانع انتقال و جذب سرمایههای خارجی شود. حتی ما سرمایههای ایرانی خارج از کشور هم برایمان سخت میشود طبق تحریمهایی که انجام شده اینها را جذب کنیم. حالا در برنامه، لوازم را دیدم که آورده مثلاً حدود ۱۰ میلیارد یورو سالانه ما بتوانیم جذب سرمایه کنیم، این جذب سرمایه ۱۰ میلیاردی عملاً پاسخگوی نیازهای رشد ۸ درصدی نیست.
این عدم تناسب را چه جوری میخواهیم حل کنیم ما و این کار بسیار سخت و پیچیده است، ببینید برنامه جای بیان اهداف و آرمانها و آرزوها که نیست، برنامه باید کاملاً واقع بینانه انجام شود نکته دیگری که باز ما در نرخ رشد باهاش روبرو هستیم عدد صفرمان در برنامه چیست الان در چه وضعیتی هستیم ببینیم اصلاً برنامه ششم تمام شده ما الان کجاییم آمارها جدولها و نمودارها چگونه است، چی به ما دیکته میکنه، خوب کو، ما نمیتوانیم بیاییم یک برنامهای را بگوییم بعد بگوییم که نه ما پله ششم بودیم تازه دعوا کنیم که ما پله چهارم بودیم.
حالا که بحث مالیاتی شد عددها را خواهم گفت که وضع چطور است دعوا همین جا میشود ما الان میخواهیم برنامه را اجرا کنیم نرخ ۸ درصدی را اصلاً به وجود بیاوریم بعد بگوییم که مبانی مال و اعداد پایهمان چیست و باید آمارها شفاف و منطبق با هم و تایید شده نه اینکه باز آمارهای اختلافی برخی مراجعی داریم که آمارهای اختلافی ارائه میدهند ببینید پس برای تحقق این برنامه و اهدافی که در این برنامه است ما از زوایای مختلف موضوع را باید بررسی کنیم من فکر میکنم که مهمترین مسئله ما انضباط کلان است.
سیاست کلان خودمان را روشن کنیم ثبات اقتصادی ایجاد کنیم حالا من در بخشهای دیگر این را توضیح بیشتر میدهم یکی از مسائل مهمی که الان تعیین کننده است فراتر از سیاستهای اقتصادی و بسیار تعیین کننده است در موفقیت برنامه و اجرای برنامه اعتماد، بخش فعال چه کلان و چه خرد بنگاههای بزرگ میانه متوسط و کوچک به سیاست پای ما اعتماد کنند به مجریان یعنی دولت اعتماد کنند دولت به آنها اعتماد داشته باشد تعامل مثبت و اعتمادی داشته باشند مردم به سیاستهای دولت اعتماد کنند وقتی که بگویند آقا بروید در بورس رونق دارد مردم بروند در بورس بعد ببینند یک مدتی سود داد بعد یک دفعه متوقف شد خوب این بیاعتمادی نظام فعالیتها و ثبات اقتصادی ما را به هم میزند آن وقت ما عین همین سرمایهگذار میخواهد برود در بانک میگوید که من چقدر بگذارم چقدر سود میدهید یک عدد برای یک مدتی عدد عوض میشود.
ببینید این سیاستها بیاعتمادیها را تشدید میکند هم بین دولت و فعالان اقتصادی و هم بین دولت و مردم، چون اقتصاد مشارکت همه را میطلبد اگر همه توش آمدند اقتصاد میتواند به هدفهایش برسد، اگر بنا شد که مردم بیاعتماد شوند پولهایشان را میگذارند در خانه، تبدیل به دلار میکنند تبدیل به سکه میکنند، تبدیل به اشیای قیمتی دیگر میکنند نتوانستند میروند در بازار ماشین میریزند نمیدونم حالا ملک یک موقعی همیشه مثبت بوده یا آنجا یا کالاهای مشابه میریزند ببینید اینها مشکلات ماست این سرمایه در بازار تولید نمیآید در گردش اقتصادی نمیآید سرمایهدار میرود میخوابد یک گوشهای قایم میشود.
چون نمیداند که چه بازاری به او سود خواهد داد ما این اعتمادسازی را باید بکنیم، این رکن اساسی هر سیاستی است بهترین سیاست و برنامه بدون اعتمادسازی ناموفق هست و ناکام است، من تمام تلاش خودم را معطوف به این مسئله خواهم کرد با اقتصاددانهای زیادی مذاکره داشتم البته من قبلاً، چون فرزندان و بستگان نزدیک و دامادهایم همه اقتصاد خوانده دانشگاه شریف و دانشگاه تهران و جاهای دیگر هستند یکسره در خانه بحث اقتصادی زیادی با هم داریم بعد اهلش هم هستم و مطالعه میکنم و پیوسته آمارهای اقتصادی را میخوانم حالا این چند ساله که در دولت نبودم دیگر درگیر ریز نیستم.
ولی کلان اقتصاد را پیگیری میکنم این چند روز اخیر دیگر از صبح زود تا دیر وقت نشستهایم با اقتصاددانهای بزرگ و برجسته داریم مذاکره میکنیم که چگونه آن اعتمادسازی را در جامعه ایجاد کنیم با اعتماد میتوانیم قدمهایمان را آهسته برداریم البته برنامه اشکال دارد باشه اصلاحیه میدهیم یک سری اصول ثابت مورد اجماع داریم اینها را درش دعوا نداریم و اختلاف نداریم روی آنها تمرکز خواهیم داد پایههایمان را روی آنها استوار میکنیم، ولی پس از اعتمادسازی امکان رشد و تحقق اهداف برنامه انشاالله برای ما محقق خواهد شد.
سوال: در برنامه، چون دوتا اشاره کردید به ثبات اقتصادی و البته نرخ ارز میپردازم به آن چیزی که در سیاستهای کلی و البته در برنامه هفتم مورد تاکید است، یعنی ایجاد ثبات در سطح عمومی قیمتها تک رقمی کردن تورم و موضوع نرخ ارز و بپرسم که خواسته در این موارد برنامهریزیها و راهکار شما چیست؟
پورمحمدی: ببینید من در بخش قبلی، چون پیوستگی دارد این سوال دوم شما تا حدودی شرح دادم اگر ما این اتفاقات را که عرض کردم بتوانیم رقم بزنیم که حتماً تغییر خواهیم کرد ثبات اقتصادی و ثبات مالی اصطلاحی است که به کار میبرند متخصصین فن این را بتوانیم ایجاد کنیم بعد روی نرخ ارز بتوانیم یک ثباتی یا حتی به صورت شناور یا اگر میخواهیم دولت هم نرخ تعیین کند با یک ثبات تضمین شدهای بتوانیم باهاش روبرو شویم و پس از آن مشکلات الان ناترازی بانکها را که حالا بحث جدی است ما در مباحثات اقتصادیمان باید بحث ناترازی بانکها و علت ناترازی بانکها که الان یکی از عوامل تعیین کننده در تورم شده و نکته دیگر هزینه دولت که این هزینه دولت هزینه یکسره در حال افزایش است خودش منجر به تورم دارد میشود.
اینها باید کنترل شود من مصمم هستم که اینها را کنترل کنم و لبته شرایط خیلی سختی است من نمیخواهم به ملت شریفمان قول بدهم مردم ما الان به قول دادنهای ما تا حد زیادی بیاعتماد شدهاند، من تمام تلاش خودم را با بهترین تیمهای اقتصادی موجود کشور معطوف خواهم داشت بر اینکه بازار را تا حد امکان به ثبات برسانیم این نرخ تورم لجام گسیخته را تا حدودی مدیریت کنیم هزینه دولت را مدیریت کنیم و ناترازی انرژی یکی از عوامل موثر است در افزایش هزینهها و ایجاد تورم آن را هم به نحوی مدیریت کنیم فکر میکنم این چند تا سوالی که حضرت عالی مطرح کردید در ثبات قیمتها و اینها تا حد زیادی موفق خواهیم شد، ولی اینها چیزی نیست که این چرخه تورم را و نقدینگی را و نرخ ارز و نرخ سود را بشود کاهش داد ببینید در همین مدت اخیر نرخ ارز از ۱۸ رسید به ۲۰ و ۲۱ و ۲۲ الان بانکها ۲۹ بیرون مواردی و حتی بانکها با ۳۶ و ۳۷ درصد بیرون در بازار ۴۰ و۴۰ و چند درصد دارد سودها محاسبه میشود هزینه سرمایه است.
یعنی ببینید با اینکه نمیشود قیمتها را کنترل کرد اینها اساسش از شعار که نمیشود داد که ما بیاییم بگوییم فردا قیمتها را کنترل میکنیم، ولی باید این را بدانیم کسانی که میخواهند بیایند مدیریت کنند و برنامهریزی کنند اینها را میفهمند مشکلات کشور را میدانند پنهانکاری نمیخواهند بکنند با مردم صادق هستند راستش را میگویند اشکالات را میگوییم توانمان را هم میگوییم، ولی مهمتر از همه مشارکت میخواهیم مردم باید بیایند میدان، فعالان اقتصادی باید بیایند میدان، صاحبان سرمایه باید بیایند میدان متخصصین ما باید بیایند میدان، کارشناسان و دانشگاهیها و به خصوص جوانان ما باید بیایند میدان، استارتاپیها باید بیایند میدان، دانش بنیانها باید جدی بیایند میدان، با هم این بار بزرگ را برداریم نکته مهم این است اعتماد کنیم، اینکه من گفتم رکن اساسی اعتماد است بله میتوان، ولی این مقدماتش را حتماً باید فراهم کنیم خیلی خوشبین هستم من و تجربههای گذشته و حالا به مناسبت شد من پروژههای بزرگ و طرحهای بزرگی را در گذشته توانستیم اجرا کنیم با اعتمادسازی الحمدالله جواب بسیار خوبی از سمت مردم گرفته فکر میکنیم که آینده خیلی به درد ما میخورد آن تجربههای گذشته ما.
سوال: آقای پورمحمدی اصلاح ساختار بودجه و البته تحول در نظام مالیاتی موضوع و مطلبی است که در سیاستهای کلی بر آن تاکید شده و در این بین مواردی مثل مبارزه با فرارهای مالیاتی پیش میآید مباحثی مثل هوشمندسازی مطرح میشود راهکارهای شما برای تحقق آنچه که تاکید شده چیست؟
پورمحمدی: ببینید یکی از مسائل مهم برای تامین بودجه هر کشوری به خصوص آنهایی که اقتصادهای خوب دارند بحث نظام مالیاتی است نظام مالیاتی یک خط افقی دارد که از همه هیچکس استثنا ندارد همه را شامل میشود یک خط عمودی دارد که هر کسی به میزان درآمدش مالیات بپردازد تا اجرای عدالت مالیاتی شود خوب کی این محقق میشود که ما اطلاعات کافی از افراد داشته باشیم این اطلاعات به صورت شفاف اخذ شود با محاسبات دقیق طبق قانون از مودیان مالیاتی گرفته شود نظام ممیزی نظام مندرسی است دیگر با این اقتصاد بزرگ با این گردش مالی بزرگ با این صدها هزار بنگاه میلیونها مودی دیگر نمیشود شما با نظامهای دیگر و ممیزیها حل کرد.
حتماً اینجا شما نیازمند بانکهای جامع اطلاعاتی اطلاعات کامل سیستمها و نرمافزارهای توانمندی است برای محاسبه و بعد عادلانه مالیات را بگیرید خوب در این صورت بسیاری از فرارهای مالیاتی را میتوانید جلویش را بگیرید من آن دورهای که در دولت بودم عضو شورای عالی پولشویی بودما میرفتیم میدیدیم که بسیار گردش مالی بزرگ من یادم است در یک پرونده ۲۴ هزار میلیارد تومان گردش مالی بود در یک پرونده حدود ۳۵۰۰۰ یا ۳۶۰۰۰ میلیارد تومان این برای ۶ تا ۷ سال پیش است برای حالا هم نیست ۷ تا ۸ سال پیش که من دولت بودم بعد دیدیم که در اینها اکیپ اینها یک پیرزنی است در یک روستا یک جا یک دختر ۷ ساله که فوت کرده یک عده آدم ۱۳ ساله آدم حتی سواد چندانی نداشت حسابها با آنها بود و یک شبکه عظیمی در جنوب کشور و در شهرهای مرکزی ایجاد کرده بودند توان پولشویی فوق العاده گسترده کانالهای قاچاق اقتصادهای زیرزمینی سیاه ببینید.
اینها عمده فرار مالیاتی را اینجا دارد سیر میکند، ولی ما میرویم کجا هرچه فشار داریم میرویم روی بنگاههایی که منظم هستند حالا کوچک و بزرگ کارمند و مغازهدار تولید کننده خرد اینها که خیلی راحتتر است زندگی درست دارند میکنند حالا یک جا کم و زیاد میکنند خیلی وقتها فشار را روی آنها میآوریم در حالی که ما الان کلی فشار فرار مالیاتی داریم نقاط پنهان مالیاتی داریم باید تمرکز ما را بگذاریم اینجا ببینید ما الان مشکلمان این است که نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی نسبت به جی دی پی در دنیای اقتصادهای قابل قبول بین ۱۳ تا ۵ تا ۱۶ درصد است نسبتش در اقتصادهای خوب از ۲۰ شروع میشود تا ۳۲ میگویند میانگین ۲۵ ما رسیدهایم به ۶ رسیده بودیم قرار بوده در چند سال گذشته به ۹ و ۱۰ برسیم آخرین آمار به ما میگوید که نسبت ۴ است دوباره در برنامه هفتم آمده به ۱۰ برسیم سالی ۱ تا ۱ و دو دهم باید افزایش بدهیم تا برسیم به این.
ببینید خیلی مشکل الان داریم یعنی ما به نسبتی که باید مالیات بگیریم نیست، ولی این مالیات گیری نه از ضعفا نه آنهایی که منظم هستند نه آنهایی که شفافند وباره فشار به اینها نیاوریم برویم سراغ آنجایی که پنهان است مالیات نمیدهند گردش مالی روشن ندارند این تنها راهش همان سیاست کلی است که من عرض کردم.
دولت الکترونیک است و امروز هوش مصنوعی ما باید هوش مصنوعی را متمرکز کنیم روی دولت الکترونیک و این قابلیت را به سازمان مالیاتی مان بدهیم که هدایت کنیم دریافت مالیات را از آنجایی که باید به اقتصاد کشور تزریق شود به هر حال خوشبختانه، چون من از زمان سازمان بازرسی مسائل سازمان مالیاتی را تعقیب میکردم و بعد شورای عالی پولشویی هم که خودم بودم، الان من با کارشناسان و مدیرانش من تازه جلسه داشتم دیدم خیلی آمادگیهای خوبی داریم ظرفیتهای خوب نرمافزارهای خوب بانکهای خوبی ایجاد شده جوانهای آیتی من خوبی، متخصصین بخش خوبی هم داری من خیلی خوشبین هستم، در این جهت و ما میتوانیم یک تحول اقتصادی از این جهت که درآمدهای غیر نفتمان را انشاالله تضمین کنیم به جای با ثبات خوبی برسانیم و رشد بدهیم و درآمدهای نفتی مان را منابعمان را برویم در صندوق توسعه ملی و به عنوان درآمد ثابت و سرمایه ثابت و سرمایه بین نسلی حفظ کنیم اینها اساس کار است که طبعاً باید انجام شود.
سوال: مسکن، شاخص دسترسی به مسکن در برنامه هفتم تا پایان برنامه هفت و نیم سال در نظر گرفته شده حالا طبق تعریفی که این شاخص است تعداد سالهای مورد نیاز برای خرید خانه به شرط اینکه کل درآمد خانوار به خرید مسکن اختصاص پیدا کند برنامه شما برای رسیدن به این هدف؟
پورمحمدی: من فکر میکنم اصلا این آمار خیلی آمار دقیقی نیست، ببینید الان مردم دارند میبینند بینندگان ما دارند میبینند و میشنوند درآمدشان را هیچی نخورند و هیچ جا نروند جمع کنند میتوانند خونه بخرند میشود، الان محاسبات میگویند که بالای ۴۰ تا ۵۰ سال باید شما همه بودجه و سرمایهتان را بگذارید یک خانه تامین کنید نمیشود، پس ما باید واقع بینانه حرف بزنیم، ولی باید تلاش کنه ما چه باید بکنیم این مسئله مهمی است در گذشته تجربه مسکن مهر را داریم تجربه مسکن ملی را داریم یک بحث زمین است که بحث مهمی است البته در زمین جانماییها مهم است زیر ساختهایش مهم است.
ما در نوبتهای مختلف این دوتا را مشکل داشتیم هزینههای سربار بعدی زیادی ایجاد شد من خودم سازمان بازرسی روی مسکن مهر یک گزارش بسیار سنگین و مفصلی را شاید بیش از ۷ تا ۸ ماه طول کشید وزیر مسکن را خواستیم دستاندرکاران را خواستیم بحث زیادی آنجا کردیم که این روش چقدر موفق است چقدر ناموفق است و چقدر تورم ایجاد میکند همان موقع بحث تورمش بحث جدی بود و زیرساختها هم که هزینه بسیار مجددی ایجاد کرد، ولی ببینید ما مهم این است که به مسکن توجه کنیم.
ما اگر برای مسکن بحث زمین را نه به صورت کلی و شعاری بلکه با یک برنامهریزی دقیق و در نقاط خوب جانمایی کنیم دوباره شهرهایمان را پیچیدهتر نکنیم و این تجمع جمعیتی، مهاجرت مجدد ایجاد نکنیم که خیلی الان شهرسازیهای ما مسکنهایی که عمومی دسته جمعی تجمع ایجاد کردهایم موجب مهاجرتها شده حاشیه شهرها را گسترش دادهایم اینها خوب مشکلاتی است که باید توجه کنیم یکی از سیاستهایی که از قبل بود، ولی آنچنان که مطلوب بود پیش نرفت بافتهای فرسوده است ببینید بافتهای فرسوده در شهرها، چون ما کشور زلزله خیزی هستیم آسیب پذیری زیادی برای ما دارد ما هم باید مشکل آسیب پذیری مان را حل کنیم.
بعد هم متاسفانه خانهها فرسوده شده خیلیهایش را به اتباع خارجی میدهند محلهای افراد خاصی است مشکلاتی دارد مواد فروشی میشود مشکلات بیماریهای واگیری در آن دارد اتفاق میافتد مسائلی است که از گذشته ما در بافتهای فرسوده داشتهایم، تقریبا من تمام بافتهای فرسوده شهرها را در دورههای مختلف که بودم رفتهام بازدید کردهام و این را که دارم میگویم با آگاهی و بازدید مستقیم خودم است از خیلی از اینها بقیش هم با گزارشها خواندهایم و این حرفها ما اولاً بافتهای فرسوده را باید برنامهریزی منسجمتر و قویتری انجام بدهیم و این خودش خیلی کمک به ما میکند بافتهای فرسوده زیرساختهایش آماده است یعنی آب، برقش و گازشها همش آماده است و هزینههای زیرساختی ما را کم میکند پلیس، درمانگاه، مدرسه خیلی وقتها پارک را میشود به خدمات دیگر اضافه کرد دسترسیها را بیفزاییم این خودش یک راهی است خیلی کمک میکند به ما در بحث مسکن بعد مرحله بعدی زمین بافت فرسوده.
نکته بعدی هم وامهای هدایت شده دقیق و به نحوی که کمک جدی باشد برای کسانی که میخواهند مسکن حالا چه پیمانکارانی که میخواهند تجمعی بسازند و یا افرادی که میخواهند حالا یک مقدار زمینی گرفتند ۶ تا ۸ تا با هم شدهاند مثلاً میخواهند یک بلوکی را بسازند به هر حال ببینید مواردش را که در خود قانون اشاره کرده، ولی یک لوازمی دارد که عرض کردم حالا جزئیاتش را هم من در نظرم است و در یادداشتهای من هم است دیگر طبعاً الان وقت ما هم خیلی اجازه نمیدهد، ولی مسکن مسئله جدی است به هیچ وجه ما از مسکن نمیتوانیم غافل شویم و البته یک چیزهایی باید جلویش را بگیریم امروز یک چیزی حدوداً فکر میکنم بالای ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار خانه آخرین گزارشاتی که من دارم خالی با متراژهای تقریباً ۱۵۰ متر به بالا سرمایه کشور خوابیده.
ببینید خیلی مشکل است عدد بسیار بزرگ سرمایه کشور خوابیده ما اگر اینها را میرفتیم هدایت میکردیم دیگر اجازه ندهیم رشد پیدا کند اجازه ندهیم توسعه پیدا کند و بگذاریم این سرمایهگذاریها در مسکنهای خرد و کوچک بیاید که حتی شاید سودآور هم بیشتر برایشان باشد به هر حال سیاستهای مختلفی است که حتماً ما باید تعقیب کنیم مسئله مسکن دغدغه جدی همه مردم ما به خصوص جوانان ما است و ما میخواهیم آرامش اگر بخواهیم به جامعه بدهیم یکی از ارکانش تامین مسکن برای شهروندانمان است که من متعهد به این معنا هستم انشاالله که بتوانیم موفق شویم.
سوال: ۱ دقیقه و ۳۰ ثانیه زمان داریم جمعبندی بفرمایید؟
پورمحمدی: بله به هر حال ما ظاهرا سوالات زیادی را شما اول جلسه فرمودید که سوالات زیادی داریم بخش زیادی را نرسیدیم واقعاً حق هم همین است ما باید هر سوالی که میشود تا آنجایی که امکان دارد توضیح بدهیم اغناپذیر باشد.
ببینید من فکر میکنم نظام اقتصادی یک تفکر جامع میخواهد یک برنامه جامع میخواهد روابط خارجی را باید در آن ببینید مناسبات داخلی را باید ببینید، رابطه دولت با قوا را باید ببینید، رابطه دولت با سرمایهگذاران را باید ببینید، رابطه دولت را با مردم باید ببینید، میزان مصرف دولت را باید ببینیم، میزان مصرف منابع مردم را باید ببینیم.
حالا ما در ناترازی سوخت مکرر همه گفتهایم اینها را باید ببینیم و بعد هماهنگی در اجرا و مدیران کارآمد کارشناسان متعهد و اخلاص در عمل اینها لازمه تحقق است در غیر این صورت نمیشود برنامه خوب را دست مدیر ناکار آمد یا کارشناسی که تعهد کاری ندارد داد، مطمئناً همین دچار برخی سرنوشتهایی میشود که در برخی دورانها با آن روبرو بودیم.
انتهای پیام/