زمستانی دیگر بدون آقا تختی/ فقدان جهان پهلوان ۵۶ ساله شد
خبرگزاری میزان - امروز، یکشنبه، ۱۷ دی، پنجاه و ششمین سالگرد درگذشت جهان پهلوان تختی است. خیلیها به او لقب پوریایولی زمانه یا رستمدستان شاهنامه را دادند، اما شاید بتوان گفت او نه رستم بود و نه پوریای ولی، او فقط خودِ خودش، غلامرضا تختی بود.
این روزها که میشود، همه دوباره یادش میافتیم. برایش مرثیه یا مدیحهای مینویسیم و میشود الگوی اخلاقیمان، البته فقط در حرف. میرود تا سال بعد، تا دوباره اواسط دیماه که برسد و سالروز درگذشت آقا تختی تکرار شود و به داستانهایش بپردازیم و بار دیگر از او بگوییم؛ از غلامرضا تختی، پهلوان بیبدیل تاریخ معاصر ورزش، تنها قهرمانی که وقتی باخت هم از روی دوش مردم که دوستش میداشتند، پایین نیامد. قهرمانی که رفت توی دل مردم و دیگر بیرون نیامد.
مصطفی تاجیک همیشه تأکید داشت که تنها یک جهان پهلوان هست و آن هم آقا تختی است، این نظر باعث دلخوری بسیاری از نامداران شد و حتی یکبار با یکی از بزرگان و صاحب بازوبند پهلوانی نیز سر این موضوع کدورت پیش آمد.
تختی چرا تختی شد و چرا همه جا میگویند آقا تختی؟ چون فروشی نبود و کسی نتوانست او را بخرد. در همان زمانی که فوقالعادهاش قطع شد و برای سرپرستی خانوادهاش در تنگنا قرار گرفته بود، روزی در چلوکبابی حاج اسماعیل روبهروی پامنار که الان بانک ملی شده، مشغول ناهار خوردن بودیم که حسن آقا فرزند حاج اسماعیل که با ایشان دوست صمیمی بودیم به سر میز ما آمد و به آقا تختی گفت، میخواهم با شما شریک بشوم. آقا تختی گفت: کجا؟ حسن حاج اسماعیل گفت: در شاهآباد سه طبقه ساختمان ساختهام تا در آنجا چلوکبابی افتتاح کنیم. آقا تختی گفت من پولی ندارم و ایشان در جواب گفت احتیاجی به پول شما نیست، سه دانگ از این ملک را به نام شما میکنیم و فقط روی تابلو مینویسم چلوکبابی تختی و سود آن نصف به نصف و فردا هم محضر میرویم. آقا تختی با خوشرویی و خنده گفت باشه و به من گفت: که دیگر اینجا نیاییم و خدا شاهد است که دیگر پا توی آن چلوکبابی نگذاشت.
در همان زمانها که با بحران مالی دست و پنجه نرم میکرد، کارخانه روغن نباتی و کبریتسازی برای تبلیغات محصولات خود به او پول زیادی پیشنهاد کرده بودند که با جواب منفی آقا تختی روبهرو شدند. بله او فروشی نبود و کسی نتوانست او را بخرد.
تیمسار ایزدپناه رئیس فدراسیون وقت، دو سالی بعد از چاپ عکس آقا تختی و در اوج گرفتاری مالی ایشان به من گفت که به آقا تختی بگو که اگر در ۲۸ مرداد در رادیو از طرف ورزشکاران به شاه تبریک بگوید، ۵۰ هزار تومان به او پاداش میدهم، به آقا تختی گفتم و ایشان قبول نکرد که اگر این پیشنهادها را قبول میکرد دیگر، تختی نبود. خصوصیاتی که آقای تختی داشت هیچکس نمیتواند کاملاً آن را بیان کند. جهان پهلوان ایران همه جا به مولای خودش، حضرت علی (ع) اقتدا میکرد.
بارها در گزارشهای ورزشی و یا مصاحبهها دیدهام که مجری و گزارشگرها با قهرمانی که در المپیک و یا پیکارهای بینالمللی مدال با ارزش طلا را کسب کرده، با عنوان جهان پهلوان یاد میکند. کسب مدال طلا، کار آسانی نیست و باید هم از آن قهرمان تجلیل و قدردانی شود، ولی نه به هر قیمت و به هر بهایی. اگر به قلب آن قهرمان رجوع شود نه تنها از لقب جهان پهلوانی خوشحال نمیشود بلکه عَرَق شرمندگی روی صورتش نمایان میشود، چرا که آن قهرمان میداند تا رسیدن به پهلوانی راهیست دشوار و رسیدن به جهان پهلوانی دست نیافتنی.
از اینکه میگویم دست نیافتنی، به این خاطر است که جهان پهلوانی تختی ۳ سال بازوبند پهلوانی گرفت، سالها قهرمان کشور شد، قهرمان آسیا، قهرمان جهان، حضور در چهار المپیک: در المپیک ۱۹۵۲ مدال نقره، در المپیک ۱۹۵۶ مدال طلا، در المپیک ۱۹۶۰ مدال نقره و در المپیک ۱۹۶۴ مقام چهارم را به دست آورد. اینها از افتخارات قهرمانی او بود که هنوز در هیچ یک از رشتههای ورزشی ایران نصیب هیچ قهرمانی نشده است و شاید تکرار هم نشود.
رسیدن به جهان پهلوانی و خصوصیات اخلاقی او که تا امروز دیده نشده و یا کمتر دیده شده است، چرا که برای رسیدن به جهان پهلوانی باید راه علی (ع) را دنبال کرد. اعتقاد به خدا و ائمه اطهار، ایثار و از خودگذشتگی و خدمت به مردم، فروتنی نداشتن کبر و غرور، گشادهرویی، پشت کردن به مال دنیا که تمام آنها در وجود خادم حضرت علی (ع) بود. نمازش همیشه اول وقت بود. روزهاش حتی در سر تمرینات و مسابقات قطع نمیشد. ایثار و از خودگذشتگی را به نهایت رسانده بود و این شد که برای همیشه جاودانه شد.
انتهای پیام/