حافظ شاعری با افکاری عمیق؛ اشعار حافظ را با ظرف خود بسنجید
پوریا شیرانی در گفتوگو با میزان در مورد بزرگداشت حافظ و جنس اشعار او، گفت: شاعران زیادی هستند که به شعر حافظ و جایگاهش در دیدگاه عمومی رشک میورزند. شعر حافظ علاوه بر دارا بودن صنایع شعری مناسب از لطافت، روانی و سلیسی بسیاری برخوردار است.
وی اظهار کرد: غزل حافظ عنصر خاصی به نام «آنی» را در خود گنجانده است. همین «آنی» بودن شعرش به عنوان توانمندیهای مهم و اثرگذار، سبب شده تا شعر او از سایر غزلها و اشعار شاعران توانمند و نامآور مجزا باشد. از سوی دیگر زلالی روح یک شاعر و وصل بودن به منبعی عظیم به نام خداوند متعال درک عمیقی از هستی در شاعر به دنبال داشته است.
شیرانی، نگاه فلسفی حافظ را ویژه دانست و افزود: شاعر باید از ابعاد متفاوت به مسائل نگاه کند. نگاه فلسفی حافظ در سرودن اشعارش نشان میدهد که او در زمان بیان ابیات ابعاد زیادی را در نظر گرفته و همین امر سبب شده که شعر حافظ به عنوان شاعری ماندگار و پرطرفدار در جامعه شناخته شود. حافظ خارج از المانهای سایر شاعران حرکت نکرد، بلکه با رعایت همان فنون شعر و جهانشناسی خاص خود با مردم صحبت کرده است.
وی جنس شعر حافظ را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: حافظ در بیان مسائل علاوه بر در نظر گرفتن دشواریهای و سختیهای زندگی، مخاطب خود را بهسوی نور، موفقیت و سعادت هدایت میکند. او برای اشعار خود درک عمیقی را در نظر گرفته و شالودهای از توانمندیها را به کار میبرد. از این رو یک پله از شاعران بزرگ بالاتر است. او فنون و نگاه خاص به موضوعات را در هم تنیده و غزلیاتی ارزنده را تولید و ارائه کرده است.
شاعر کتاب «غزل قالب»، تاکید کرد: حافظ با توجه به مطالعات خود به بررسی اشعار تمام شاعران قبل از خود پرداخته است، همچنین تسلطی که بر قرآن کریم داشته سبب شده تا همه را در کنار یکدیگر گذارد و از هر گلستانی گلی را انتخاب میکند و به آن میپردازد. بدین ترتیب حدود ۵۰۰ غزل از او باقیمانده است.
شاعری برای همه قرنها
شیرانی در بخشی دیگر به سبک شعر حافظ اشاره و تصریح کرد: یکی از دلایلی که سبب شده است شعر حافظ در طول قرنها و سالها همچنان از رونق و توجه ویژهای برخوردار باشد، تلفیق هنرمندانه او از عشق و ایمان است. شاعران دیگری همانند خیام از زندگی، قدردانی از خدا، سخن میگویند، مولوی نیز از فلسفه و عرفان سخن به میان میآورد، اما سبکی که حافظ انتخاب میکند، بسیار ویژه و خاص است، به همین دلیل کمتر دیده میشود تا اشعاری منتسب به حافظ انتشار یابد. سبکی که حافظ آن را در پیش گرفته بود، منحصربهفرد بود و شاعران کمتری توانستند به آن اقبال داشته باشند.
وی اظهار کرد: ابیاتی که حافظ سروده ۵۰۰ بیت است و شعرایی همانند صائب که حدود دو هزار بیت سروده و اکنون تنها هزار بیت آن وجود دارد یا اشعار فراوانی وجود دارد که به رودکی انتصاب میدهند درحالیکه اشعار باقیمانده از رودکی بسیار محدود و کم است. حافظ بهواسطه یکی از دوستدارانش به عنوان محمد گلاندام توانست همان ۵۰۰ بیت را در دیوان گردآوری کند. البته کتابی دیگر با عنوان دیوان «حافظ یکتایی» وجود دارد که در آن ابیات زیادی با عنوان حافظ گردآوری شده است که بررسیها نشان داده این اشعار متعلق به حافظ نیست. مولانا در سخنان خود تکلیفش را از ابتدا در مورد ابیات و شعر مشخص کرده و مولاناشناسان به راحتی بر اساس شاخصهای معین از شعر مولانا اشعار انتصاب دادهشده را شناسایی میکنند، زیرا شعر مولانا لایههای پنهان زیادی دارد، اما عرفانی که در شعر او وجود دارد، جنسش با ابیات و اشعار حافظ متفاوت است.
شاعری با چهرهای جهانی
این شاعر به مقایسه شعر حافظ با سایر شعرای نامدار ادبیات فارسی پرداخت و بیان کرد: اگر مقایسهای بین اشعار حافظ و مولانا داشته باشیم، درمییابیم که شعر و فن شاعرانه در مولوی کاملا متفاوت بوده و توانمندی در بیان اشعار نسبت به حافظ کاملاً فرق دارد. حتی شعر سعدی که با زبانبازی بسیاری بیان شده و به زبان امروز ما نزدیکتر است، تفاوتهای بسیاری با حافظ دارد.
شیرانی درباره تفأل مرسوم ایرانیان به شعر حافظ، افزود: وقتی ما به شعر حافظ تفأل میزنیم، هیچگاه حال بد دریافت نمیکنیم. این امر نشاندهنده این است که وی در شعرگویی از اشعار چندبعدی استفاده کرده است، اگرچه در اشعار به رنجها و مشکلات اشاره دارد، اما مخاطب خود را به سمت شادمانی حرکت میدهند. به عبارت دیگر ابتدا با مخاطب همراه و همدل میشود و آرام آرام او را به سمت نیکی و سعادت هدایت میکند؛ این نوع نگاهش ویژه است.
وی اظهار کرد: حافظ در اشعار خود بسیار کلی صحبت میکند. این نکته است که در قرآن کریم به خوبی دیده میشود و بدین ترتیب میتوان از این اشعار استنباطهای متفاوتی داشت.
علماندوزی حافظ
شاعر کتاب «با تو بودن»، اظهار کرد: حافظ اگرچه برخی از اشعارش را به وضوح از اشعار دیگر شاعران قدیمتر از خودش برداشته و در به کار بردن آنها هیچگونه ابایی ندارد، اما توانسته این اشعار را بهنوعی ماهرانه در شعرهای خود جای دهد؛ به شکلی که امروز بسیاری از این اشعار بهواسطه حافظ و یا با نام حافظ شناخته میشود.
وی از نگاه یک نمایشنامهنویس به حافظ پرداخت و تاکید کرد: سریالهای بسیاری از شخصیتهای برجسته فیلسوفان و همچنین شاعران بزرگ ساخته شده است، اما من همواره با خودم فکر میکنم اگر قرار بود من نمایشنامه و یا فیلمی در مورد شخصیت حافظ بنویسم، هیچگاه نمیتوانستم شخصیت او را بهدرستی تعیین کنم. اینکه حافظ فردی خجول و گوشهنشین بود و یا آدمی اجتماعی، فردی بداخلاق یا متدین، هرگز از اشعارش مشخص نمیشود. تاریخ نیز اطلاعات مستندی در این زمینه ارائه نکرده است. آنچه مسلم است، این مهم خواهد بود که هیچکس جرات نکرده برای به تصویر کشیدن زندگی ادیب بزرگ و شاعر توانمندی همچون حافظ قدم جلو بگذارد، زیرا هرگز نمیتوان شخصیت این شاعر توانمند را مشخص کرد.
جهانشناسی حافظ
وی در بخشی دیگر ضمن اشاره به نگاه حافظ به جهان، افزود: حافظ در اشعارش دیدگاهی خاص از جهان هستی دارد و بسیاری از اشعار از درونش میتراود. حافظ جهان خودش را دارد و به نظر میرسد که نیازی به جهان ما ندارد. شاید این نکته بوده که شعر او را نسبت با سایر شاعران متمایز کرده است.
شاعر کتاب «به تو فکر میکنم» درباره ترجمه و تفسیر شعر حافظ، تصریح کرد: حافظشناسانی همچون منوچهر مرتضوی کتابهایی را در مورد حافظ نوشتهاند که مطالعه آنها بد نیست، اما من معتقدم اگر میخواهیم، شعر حافظ را درک کنیم باید خودمان حافظ را بخوانیم و از درون خودمان حافظ را بشناسیم. یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد، این مورد است که هر کسی بهاندازه ظرف خود از اشعار حافظه استفاده میکند. به قول شاعر «هر کسی از ظن خود شد یار من، از درون من نجست اسرار من».
شیرانی در پایان درباره تفسیر و ترجمه اشعار حافظ، گفت: من معتقدم تفسیر شعر به نوعی ظلم در حق خودمان است، به جای اینکه شعری را تفسیر کنیم، باید آن را باز کنیم. معنی کردن شعر، به اشعار ضربه میزنند ما برای شناخت شعر کافی است که بدانیم حافظ قرار است در ادامه اشعارش به کجا پل بزند تا بتوانید معنای شعر حافظ را دریابید.
انتهای پیام/
خبرنگار: انسیه بغدادی