انتخاب بریکس؛ ماندن در قامت ائتلافی اقتصادی
خبرگزاری میزان - توافق عربستان و ایران با همکاری چین در جهت زمینهسازی برای گسترش راهبردی بریکس نقش داشت؛ این نزدیکی حضور ایران، عربستان و امارات را در یک صف محقق ساخت.
در عین حال، این امر به نوبه خود باعث افزایش اعتبار این گروه شده و ورود شرکای جدیدی به بریکس را رقم زد که بیش از ۱۰ درصد از کل تولید گاز جهان و حدود ۲۰ میلیون بشکه نفت در روز را در اختیار دارند؛ این بدان معنا است که دیپلماسی نرم چین در خلیج فارس بعد از اینکه توانست ۲ کشور متناقض دارای اختلاف را به نفع بریکس گردهم آورد، ضربه سنگینی به آمریکا وارد کرده است.
به گزارش «العرب آنلاین»، بر کسی پوشیده نیست که حضور امارات در بریکس، یک دستاورد مهم ژئواستراتژیک و اقتصادی برای گروه کشورهای بریکس است، زیرا این کشور کوچک، شبکهای از بنادر را در ۴۰ کشور و شش قاره در اختیار دارد که برجستهترین آنها در مرکز گذرگاههای دریایی مهم در جریان تجارت جهانی قرار دارند.
از سوی دیگر، با وجود مشکلات اقتصادی که مصر با آنها دست و پنجه نرم میکند -مشکلاتی که در نتیجه پیامدهای جنگ در اوکراین افزایش یافته است - پیوستن این کشور به گروه بریکس به علت موقعیت جغرافیاییاش خالی از دستاوردهای ژئواستراتژیک نبوده است.
به این ترتیب که این کشور اتصال دهنده میان ۲ قاره آسیا و آفریقا است و بخش بزرگی از حرکت تجارت بینالمللی از طریق این کشور انجام میشود؛ این کشور حلقه اتصال مهمی در راه ابریشم به شمار میرود.
با پیوستن آرژانتین به بریکس این گروه روی تنگه ماژلان دست گذاشت؛ این تنگه اقیانوس اطلس را به اقیانوس آرام و پنج کشور در آمریکای جنوبی را به یکدیگر متصل میکند و از طریق آن ۷۵ درصد تجارت خارجی آرژانتین صورت میگیرد.
این تنگه رسیدن به بازارهای منطقهای را که دربردارنده تقریبا بیش از ۲۴۰ میلیون نفر است، آسان خواهد کرد.
طرح توسعه بریکس مبتنی بر مبانی صرفا اقتصادی بوده است، حتی اگر جنبه ژئواستراتژیک آن به علت تلاقی مستقیمش با زبان اقتصاد مورد توجه قرار گیرد.
از اینرو محاسبات سیاسی در برابر واقعگرایی این سازمان و اهدافش رنگ باختند؛ رهبران این گروه خواستند جهتگیری سازمان خود را به سمت چالشهای اقتصادی سوق دهند، بدون این که به سمت اهداف دیگری بروند که باعث میشود این گروه به نسخه دیگری از جنبش عدم تعهد تبدیل شود.
انتهای پیام/