پاسداشت آزادی و حقوق همگان در حکومت امام علی (ع)
گروه فرهنگی - متن زیر یادداشتی است که مصطفی دلشاد تهرانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر نهج البلاغه در مورد پاسداشت آزادی و حقوق همگان در حکومت امام علی (ع) نوشته است:
اهتمام امام علی (ع) در آزادسازی مردم
امیرمؤمنان علی (ع) رسالت خود را در این میدید که با آزادکردن مردمان از بندهای اسارت و ذلّت و نجاتبخشیدن آنان از زنجیرهای بردگی و بندگی و با فراهم کردن وجوه مختلف آزادی، مردمان را هدایت نماید. امام (ع) درباره این وجه از راه و رسم نیکوی خود فرموده است: «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جَوَارَکُمْ، وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی مِنْ وَرَائِکُمْ. وَ أَعْتَقْتُکُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ، وَ حَلَقٍ الضَّیْمِ: با شما به نیکویی به سر بردم، و همۀ تلاش خود را نمودم تا پاسداریتان نمایم و از بندهای خواری آزادتان کردم و از حلقههای ستم رهایتان نمودم.» (نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۹)
لزوم نظارت کامل بر عملکرد زمامداران و کارگزاران
در حکومت امام علی (ع) زمامداران و مسئولان و کارگزاران تحت مراقبت و نظارت دائمی قرار داشتند تا به درستی امانتداری و خدمتگزاری کنند و به مردم ستمی ننمایند و حقّی را پایمال نکنند و از دایرهی رفق و مدارا پا فراتر نگذارند. امام علی (ع) در این باره در عهدنامهی مالک اشتر چنین فرمان داده است: «ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ؛ فَإِنَّتَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لاِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِعْمَالِ الاَْمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ.» (نهج البلاغه، نامۀ ۵۳)
سپس بر کارهای آنان (زمامداران و مسئولان و کارگزاران) مراقبت دار، و دیده بانانی راستگو و وفاپیشه بر ایشان بگمار، که مراقبتِ مخفی ونهانیِ تو در امور و رفتار و کارهای ایشان، برانگیزانندۀ آنان است به رعایت امانت و خدمت، و رفق و ملایمت با مردم.
پاسداشت آزادی و حقوق همگان در حکومت امام علی (ع)
در حکومت امیرمؤمنان علی (ع) هیچکس به خاطر دین و مذهب و آیین و عقیدۀ خویش سلب آزادی نشد و از حقوق انسانی و اجتماعی محروم نگردید، بلکه آن حضرت حکومت را پاسدار حرمت و حقوق همگان با هر دین و آیینی دانسته و کارگزاران خود را در این جهت رهنمود داده، چنانکه در عهدنامه مالک اشتر فرموده است: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ، وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ، وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لاَ تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعًا ضَارِیًا تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ، أَوْ نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ، یَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ، وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ، وَیُؤْتَی عَلَی أَیْدِیهِمْ فِی الْعَمْدِ وَ الْخَطَاءِ، فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلَ الَّذِی تُحِبُّ وَ تَرْضَی أَنْ یُعْطِیَکَ اللهُ مِن عَفْوهِ وَ صَفْحِهِ ... وَ لاَ تَنْدَمَنَّ عَلَی عَفْوٍ، وَ لاَ تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَةٍ، وَ لاَ تُسْرِعَنَّ إِلَی بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً.» (نهج البلاغه، نامۀ ۵۳)
قلب خود را لبریز ساز از رحمت بر مردمان و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی کردن به همگان و همچون جانوری درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری! زیرا مردمان دو دستهاند: دستهای برادر دینی تواند و دستهی دیگر در آفرینش با تو همانندند؛ گناهی از ایشان سر میزند، یا علّتهایی بر آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان میرود. پس به خطاهایشان منگر و از گناهشان درگذر، چنانکه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید ... و بر بخشش پشیمان مشو و بر کیفر شادی مکن و به خشمی که توانی خود را از آن برهانی مشتاب.
امام علی (ع) مسلمانان و غیر مسلمانان را یکسان تحت حمایت حکومت برشمرده و سفارش نموده است که نسبت به همۀ آنان با رحمت و دوستی و مهربانی رفتار شود و کسی به سبب غیر مسلمان بودن از آزادیهای فردی و اجتماعی محروم نگردد و با همه مردمان مدارا شود.
نکتۀ درخور توجّه بسیار در اینجا این است که امام (ع) با تعبیر «نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ» (آنان که در آفرینش با تو همانندند) به همۀ آنان که دین و مذهب و آیینی جز اسلام دارند، عنایت نموده و به هیچوجه محدودیتی در این امر قائل نشده و همه را مشمول حقوق انسانی و اجتماعی و دارای حقّ انتخاب و در خورِ رفتار و سلوک شایسته از جانب حکومت براساس رحمت و ملایمت و دادورزی و میانهروی دانسته است.
نفی تحمیل نظر، عقیده، دین و ایمان در حکومت امام علی (ع)
در اندیشۀ امام علی(ع) هیچ کس حق ندارد نظر و عقیدۀ خود را به دیگران تحمیل کند و حکومت حق ندارد عقیدهای خاص را به مردمان تحمیل نماید، زیرا انسان به دلیل انسان بودنش موجودی آزاد و مختار و دارای حقّ انتخاب است و خود باید آزادانه و مختارانه راه خویش را انتخاب نماید و پذیرای هدایت شود، و نیز ایمان و اعتقاد چیزی نیست که با اکراه و اجبار در قلب بنشیند. ایمان و اعتقاد از امور قلبی است که تا دریچۀ دل آدمی بر آنها گشوده نشود و از سرِ میل و اختیار، و نه اکراه و اجبار، پذیرای آن نشود، معنا نمییابد. به بیان امام علی (ع): «الاْیمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ: ایمان، شناختن به دل است.»(نهج البلاغه ، حکمت ۲۲۷ )
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالاً وَ إِدْبَارًا، فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا، فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُکْرِهَ عَمِیَ: دلها را هوایی است و روی آوردنی و پشت کردنی؛ پس دلها را آنگاه به کار گیرید که خواهان است و روی در کار، چه دل اگر به ناخواه به کاری وادار شود، کور گردد.»(همان، حکمت ۱۹۳)
در امور قلبی اکراه و اجبار راه ندارد و ایمان و عقیده چون از امور قلبی است، بیگمان اکراه را در آن راهی نیست، و دین و ایمانی ارزش دارد که از روی اختیار و آزادی و با حقّ انتخاب شکل گرفته باشد، و آنچه به قلب تحمیل شود، اموری کور و بیارزش است، و عقیدۀ تحمیلی را هیچ بهایی نیست. امیرمؤمنان علی (ع) هرگز نظر و عقیدۀ خود را ـ با علم به اینکه به تمام معنا حق است ـ به دیگران تحمیل نکرد، چنانکه فرمود: «وَ لَسْتُ أَرَی أَنْ أُجْبِرَ أَحَدًا عَلَی عَمَلٍ یَکْرَهُهُ: من این را صحیح نمیدانم و حقّ خود نمی دانم که کسی را مجبور به کاری کنم که از آن کار کراهت دارد.»(أنساب الاشراف ، بلاذری ، ج ۴ ، ص ۳۹۰)
امام علی (ع) در چنان مرتبۀ والایی از انسانیت و کمالات و قوّت قرار داشت که ساحت وجودی و رفتار سیاسی و سلوک حکومتیاش هرگز به تحمیل نظر و عقیده آلوده نگشت، زیرا توسّل به زور و عنف، و بهره گرفتن از اکراه و اجبار در تحمیل عقیده و نظر از جانب کسانی است که ناتوانی و ضعف خود را به وسیلۀ چنین ابزاری جبران میکنند.
آنکه در اندیشه و نظر، و در اعتقاد و باور راسخ و محکم است و توان استدلال و دفاع از عقیدۀ خود را دارد، متوسل به زور و تحمیل عقیده نمیشود. آنان که خود را در تبیین نظر و عقیدهی خویش ضعیف میبینند و توان دفاع از آرا و اندیشههای خود را ندارند، برای جبران ضعف و ناتوانی خویش به زور سرنیزه و قدرت شمشیر پناه میبرند و به تحمیل عقایدی خاص به زور حکومت متوسّل میشوند.
در حکومت امیرمؤمنان علی (ع) هیچ جایی برای تحمیل عقیده وجود نداشت و همگان از آزادی عقیده به تمام معنا برخوردار بودند و علی (ع) هرگز به وادی تحمیل عقیده گام نگذاشت.