متحد شوید و مافیاها را از شهر بیرون کنید/ معضلاتی مثل موضوع «کن پامنار» دغدغه شخصی من است
خبرگزاری میزان - اشکان درویشی این روزها فیلم سینمایی «کن پامنار» را با موضوع کودکان کار و کودک همسری در سینماهای منتخب هنر و تجربه در حال اکران دارد و پیش از نوروز نیز نمایش «فیش آباد» با موضوع حقوقهای نجومی روی صحنه داشت. او همچنین قرار است فیلم بعدی خود با عنوان «ایجنت» را درباره پشت پردههای فوتبال بسازد. با درویشی درباره «کن پامنار»، موضوعش و همچنین مافیای اکران گفتوگویی داشتیم که میخوانید:
چرا هم در نمایش و هم در فیلم خود به کودکان کار پرداختید؟ چه اولویتی برای این کودکان دارید؟
به دلیل اینکه احساس میکنم موضوع کودکان کار یک چالش بزرگ اجتماعیست که اگر به آن پرداخته نشود و تلنگرهای اینچنینی مثل «کن پامنار» و «فیش آباد» و هزاران اثر دیگر ایجاد نشود، تبدیل به یک فاجعه خواهد شد؛ معضلاتی که هم اکنون بسیاری از ناهنجاریهای سطح خیابان و خانوادهها را شامل میشود، اولویت مهمی برایم هستند، چون ایران را دوست دارم و وجب به وجب کوچه پس کوچهها و خیابانها و حتی گوشه گوشه خرابههای ایران هم مسئله و دغدغه من است، چون عاشق کشورم هستم.
در فیلم «کن پامنار» در کنار دغدغه برای کودکان کار به کودک همسری هم اشاره داشتید، اما از یک دختر افغانستانی به عنوان قربانی این موضوع استفاده کردید؟ آیا به دلیل ممیزیها این کار انجام شده یا میخواستید نشان دهید که عشق حد و مرز ندارد؟
واقعیت این است که میخواستم اتحاد و همدلی کودکان ایرانی را برای حل مشکل یک دختر افغان به تصویر بکشم و نشان دادن این اتحاد برایم از عبور و رد شدن از ممیزیها بسیار مهمتر بود، چون ایرانیها در حل مشکلات هر انسانی با هر ملیت و دین و اعتقادی تمام قد تلاش میکنند و این قضیه برای کل جهان اثبات شده است که ایرانی جماعت قلب و دلی بزرگ دارد.
در فیلم «چند متر مکعب عشق» و چند فیلم دیگر به این نوع عشق بین یک پسر ایرانی با یک دختر افغان اشاره شده است. دلیل این بازنمایی چیست؟ فکر نمیکنید که تکراری شده و برای مخاطب تا حدی تکراری است؟
قصه «کن پامنار» سه سال در ذهنم پرورش داده میشد و شاید نداشتن پتانسیل مالی و کمبود حمایت و امکانات سینمای مستقل و عدم حمایت از فیلمساز مستقل باعث شد زمانی بسازم که مشابه آن ساخته شده بود. شاید اگر پول زیادی داشتم همان چند سال پیش زمانی میساختم که همه در ناب بودن قصه حیرت کنند.
فیلم در برخی سکانسها که بچهها با هم شوخی میکنند تم طنز دارد و به نوعی فیلم را بالا میکشد، چرا این فیلم را در ژانر طنز نساختید؟
مثل کشتیگیرها که در بعضی فنها مشهور میشوند و آن فن را شگرد خود میکنند، حس میکنم در چندین تئاتر و برنامه تلویزیونی و اثر هنری و فیلمنامه و نمایشنامه و فیلم کوتاه و حتی فیلم بلند بعدیام که اسمش «ایجنت» است از این قضیه مستثنی نیست. این را شگرد خودم میدانم که با مخاطب لحظاتی شیرین را سپری میکنم تا در زمانی که انتظارش را ندارد، هم حرف حق که بعضا تلخ است را به خوردش بدهم و هم تاثیر مطلب را به قلب و دلش بنشانم و این به نظرم نوعی سبک خاص محسوب میشود.
سانسهای محدود هنروتجربه و اکران در ساعات نامطلوب چقدر به فیلم ضربه میزند؟
امیدوارم اکرانهای هنرتجربه را افزایش دهند و ساعت سانسهایش بهتر شود، چون به واقع تنها حامی سینما و فیلمساز مستقل محسوب میشود و انگیزهای برای فیلمسازان جوان است.
همه از مافیای اکران مطلع هستند، اما باز هم فیلم میسازند و در نوبت اکران قرار میگیرند. چرا باید مافیای اکران برای سینمایی که مخاطب ندارد وجود داشته باشد؟
مافیای اکران وجود دارد چون حامی فیلمساز مستقل و تنها و مظلوم هنوز وجود ندارد و هنروتجربه هم با این حجم از حمایت زورش به مافیای سینما نمیرسد. امیدوارم این مافیا ریشه کن شود که تبدیل به دکان و بازار سیاه برای برخی افراد خاص شده که همه هم آنها را میشناسند، اما جرات ندارند انتقاد کنند.
من هم انتقاد میکنم چون دنبال سهمخواهی از سینما نیستم. این سینما انگار ارث پدری مافیاهای خطرناکی است که فیلمسازان مجبورند برای گرفتن پروانه ساخت و… به آنها وصل و آویزان شوند. حرفم با دوستان فیلمسازم این است؛ پولتان را خرج این آدمهای سیاه نکنید، مثل بازی شهروند و مافیا متحد شوید و مافیاها را از این بازار سیاه بیرون کنید تا راه برای فیلمسازان مستقل و آیندهدار و مستعد باز شود.
تعداد شهروندها همیشه در همه بازیها از مافیاها بیشتر است، فقط باید بلد باشند از قدرت نقشهایی که در اختیار آنهاست جسورانه استفاده کنند.
گفتگو از احمدرضا معراجی
انتهای پیام/