تیر خلاص عربستان سعودی به استراتژی خاورمیانهای آمریکا؛ توپ و تشرهای آمریکا مشکلی برای نفوذ ایران در منطقه ایجاد نمیکند
نشریه نیویورک تایمز در مقالهای نوشت که هدف استراتژی خاورمیانهای دولت آمریکا این بود که با همکاری عربستان از آنچه نفوذ ایران در خاورمیانه خوانده میشود جلوگیری شود. در عوض اکنون ما انتظار داریم شاهد راحتی روزافزون تهران در استفاده از نفوذش در منطقه علیرغم تحریمهای که از هفته گذشته مجددا اجرایی شدند، باشیم.
به گزارش گروه بین الملل ، نشریه نیویورک تایمز در مقالهای به موضوع قتل خاشقجی توسط حکومت عربستان پرداخته و از آن به عنوان فرصتی طلایی برای ایران یاد میکند.
در این مقاله آمده است: قتل یک روزنامه نگار باعث شد تا استراتژی ضعیف دولت آمریکا در دوستی و نزدیکی با عربستان به منظور ممانعت از آنچه گسترش نفوذ ایران خوانده میشود، بیش از پیش آسیب ببیند.
دولت آمریکا آماده اعتراف به آن نیست؛ اما استراتژی خاورمیانهای این دولت در حال حاضر به دلیل قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار مخالف در ماه گذشته در کنسولگری عربستان در ترکیه به شدت دچار مشکل شده است. فشار اخیر دولت آمریکا بر عربستان سعودی برای آتش بس در جنگ علیه یمن نشانه واضحی از این امر است که اعتبار عربستان سعودی -قلب استراتژی خاورمیانهای آمریکا- تا چه حد حتی در نگاه ترامپ رئیس جمهور آمریکا کاهش یافته است.
هدف استراتژی خاورمیانهای دولت آمریکا این بود که با همکاری عربستان از نفوذ ایران در خاورمیانه جلوگیری شود. در عوض اکنون ما انتظار داریم شاهد راحتی روزافزون تهران در استفاده از نفوذش در منطقه علیرغم تحریمهایی که از هفته گذشته مجددا اجرایی شدند، باشیم.
این بدان معنا نیست که ایران پس از قتل خاشقجی انتظار تغییراتی در رویکرد آمریکا نسبت به خود داشته باشد، بلکه تضعیف اعتماد به عربستان سعودی در سراسر منطقه احتمالا درستی استراتژی فعلی ایران را تایید کند؛ مدیریت فشارهای آمریکا با بسیج منابع داخلی، تکیه بر اروپا، چین و روسیه برای باز نگه داشتن کانالهای اقتصادی با ایران و تقویت روابط با متحدان و موقعیت نفوذ سیاسی.
در طول سال گذشته، ایران توانست از تشدید تنشها با آمریکا جلوگیری کند. تاکنون ایران نشانهای از اخذ تصمیم برای رها کردن سوریه علیرغم تهدیدات مکرر رژیم صهیونیستی نشان نداده است.
ایران پس از آشوبهای اخیر در بصره به عراقیها کمک کرد تا با اتحادی سیاسی دولت را تشکیل دهند.
در حال حاضر، احتمالا مقامات تهران انتظار دارند یک عربستان سعودی تضعیف شده، عملیات نظامی خود در یمن و نیز محاصره قطر را به پایان برساند. به ویژه اگر سعودیها به مشاوره و تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ یمن تکیه داشته باشند. ضمن این که احتمالا دولت ریاض درصدد تقویت روابط خود با ایران نیز باشد تا از این طریق بتواند روابط خود را با ترکیه که از محاصره قطر توسط عربستان اعلام نارضایتی کرده و پس از ارتکاب قتل سعودی ها در خاک این کشور، آنکارا را بیش از پیش عصبانی کرد، بهبود ببخشد.
در این صورت مقامات ایرانی در قدرت چانه زنی خود در مذاکرات در زمینه برنامههای هستهای و موشکی خود خواهند داشت. ایران در حال حاضر این اعتماد به نفس را دارد که ایران با ابزار اقتصادی اثرات تحریم آمریکا را برطرف کند. ایران میتواند به اندازه کافی نفت خود را بفروشد و تجارتی مناسب با چین، هند و روسیه داشته باشد تا اقتصاد خود را پویا نگه دارد. همه احزاب مختلف در ایران تحت پرچم واحد جبهه مشترکی راتشکیل دادهاند.
دولت ترامپ با ادعای ناکارآمد بودن توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران در متوقف ساختن گسترش نفوذ ایران در منطقه، به صورت یکجانبه از آن خارج شد. ترامپ مدعی است توافق جدیدی باید صورت بگیرد که به اندازه کافی قدرتمند باشد. اما به نظر میرسد ترامپ اکنون دستیابی به وعده خود مبنی بر مجبور کردن ایران برای آمدن پای میز مذاکره را بسیار دشوارتر از پیش میبیند. اگر هم ایران بر سر میز مذاکره هم حاضر شود به معنای موقعیت ضعیف او نخواهد بود. همه کاری که این کشور انجام میدهد پافشاری بر تعهدات توافقی است که باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا آن را امضا کرده و پذیرش شکست استراتژی " فشار حداکثر" از سوی ترامپ است.
دولت آمریکا از نخست تصورش بر این بود که بتواند نفوذ منطقهای خود را از طریق همکاری نزدیک با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، تقویت کرده و گسترش دهد. اما یک سری از اشتباهات بزرگ عربستان سعودی که در نهایت به قتل خاشقجی منجر شد، این امر را با شکست مواجه کرد. این اقدام عربستان فضای بیشتری برای ابتکارات استراتژیک در اختیار عربستان گذاشت.
اتکا بر عربستان برای محدود کردن نفوذ ایران همواره از سوی کارشناسان مورد تردید بود. عربستان سعودی هرگز به تنهایی و مستقلا در مقابله با نفوذ منطقهای ایران موفق نبوده است و در سالهای اخیر تنها نفوذ ایران در منطقه گسترش یافته است. به عنوان مثال، عربستان سعودی از تمام اهداف عملی خود در سوریه دست شسته و میدان را به آمریکا واگذار کرد تا با ایران مواجه شود و در نهایت بازی را باخت.
بزرگترین اشتباهات عربستان سال ۲۰۱۵ با جنگ بی رحمانه علیه یمن آغاز شد و در سال گذشته با محاصره ناموفق قطر و پس از آن بازداشت طولانی مدت نخست وزیر لبنان که نتوانست وابستگی حریری به حزب الله را کاهش دهد، آغاز شد. از دیگر تلاشهای خام این کشور ترساندن سایر کشورهای عرب از تعامل با ایران و متحدانش بود. همه این اقدامات تاثیری منفی داشتند، زیرا بازیگران اصلی منطقه که برخی از متحدان آمریکا بودند، دریافتند که عربستان سعودی تهدید بزرگتری است.
موضوع خاشقجی نقطه اوج این اقدامات بود. این حادثه ضعف هسته استراتژی ترامپ را تشدید کرد همانطور که خود محمد بن سلمان و به موازات آن همکاری وی با آمریکا را تضعیف کرد. توانایی عربستان سعودی برای کمک به رژیم صهیونیستی در مقابله با ایران و فراهم آوردن پوشش سیاسی برای توافق نهایی با فلسطینیها اکنون بسیار بعید به نظر میرسد. دست رژیم صهیونیستی ضعیف شده، در حالی که ترکیه - که خواستار نفوذ بیشتر منطقهای بوده و نگرانیهای مشترکی با ایران در مورد اتحاد عربستان و رژیم صهیونیستی دارد – پیشرفتهایی داشته است.
در حال حاضر مشخص است که عربستان سعودی قادر به ایجاد ائتلاف منطقهای برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه نخواهد بود. مگر این که ترامپ با ارسال نیروهایی عظیم این کار را انجام دهد و آنها را تا زمان اطمینان از عدم بازگشت نفوذ ایران در منطقه در آن جا حفظ کند. او میتواند امیدوار باشد ثبات منطقهای تنها با تمرکز بر اولویت بخشی به پایان دادن به یک جنگ در منطقه حاصل شود.
در مورد ایران لازم نیست خیلی خود را عصبانی کنید. فقط باید منتظر بمانید تا دولت آمریکا تعادل قدرت در خاورمیانه را کاملا درک کند. با بر باد رفتن سراب ترامپ برای ایجاد نظمی عربی، واقعیت صریحی ظاهر میشود: هیچ چالش عربی قابل اعتمادی در مقابله با نفوذ منطقهای ایران وجود ندارد و هیچ چشم اندازی برای کاهش آن با تهدید و توپ و تشرهای امریکا دیده نمیشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *