آمریکا ترامپیسم را رد کرد؛ انتخابات میان دورهای آتش اختلافات را در آمریکا شعله ور کرد
استاد دانشگاه برکلی آمریکا طی سخنانی درباره انتخابات میاندورهای این کشور میگوید که آمریکا ترامپیسم را رد کرده است.
خبرگزاری میزان -
جدا کسی انتظار نداشت مجلس سنا دچار تحولی جدی شود، زیرا جمهوریخواهان اکثریت را در این مجلس در اختیار داشتند جایی که دموکراتها همچنان پشت سر جمهوری خواهان گام بر میداشتند.
میدان نبرد واقعی، مجلس نمایندگان بود که دموکراتها برای کسب اکثریت راه سختی در پیش نداشتند و توانستند ۲۱۸ کرسی مورد نیاز برای کنترل مجلس را به دست آورند.
آنها این کار را کردند.
ترامپ در این انتخابات نامزد نبود، اما انتخابات میاندورهای برای او در حکم رفراندومی برای ریاست جمهوریاش بود؛ بنابراین آمریکاییها مخالف مجلس نمایندگانی با اکثریت جمهوریخواه شدند که باید نقش نظارتی خود بر ترامپ را انجام میداد، ولی کاری نکرد. این امر خشم ترامپ را در پی داشت.
کشور، ترامپ را در این انتخابات رد کرد، اما لحظهای شک نکرد که این کابوس ملی همچنان ادامه دارد.
ترامپ هنوز در کاخ سفید است و احتمالا تا ۲ سال دیگر نیز همان جا خواهد ماند.
حزب جمهوریخواه کنترل خود بر مجلس سنا را حفظ کرده است.
فاکس نیوز همچنان سرویس تبلیغاتی ترامپ است. اگرچه ارتباط فاکس و ترامپ پس از آخرین گردهمایی انتخاباتی وی در این شبکه با اجرای "شان هانتی و جنین پیرو" کمی مبهم به نظر میرسد.
مردم آمریکا بیشتر از گذشته هدف دروغها و نفرت پراکنی ترامپ قرار خواهند گرفت که توسط سنای جمهوری خواه و فاکس نیوز تقویت میشوند.
انتظار میرود ترامپ با هر اشتباهی که مرتکب میشود از سوی مجلس نمایندگان دموکرات مورد پرسش قرار بگیرد. سیاست آمریکا مطمئنا بیش از گذشته موذیانه تر، ناهنجارتر و زشتتر خواهد شد. ما به گروههایی با درجات مختلف عصانیت تقسیم خواهیم شد.
بدتر از همه، آمریکا همچنان به تهدیدهای واقعی در حال رشد که با روی کار آمدن ترامپ بدتر شدهاند، پاسخی نخواهد داد؛ تهدیداتی مانند تغییرات اقلیمی، سرکوب نظرات و آرا، نفوذ خارجیها در انتخابات آمریکا، گرانترین هزینهها برای حداقل سیستم خدمات درمانی و بهداشتی، نابرابری درآمد، ثروت و قدرت سیاسی.
آمریکا در نهایت بر ترامپ غلبه و وی را از کار برکنار خواهد کرد. چالش سختتر غلبه بر دلایلی است که ترامپ و جمهوریخواهان را در این کشور به قدرت رسانده است.
برخی نژادپرستی و برخی دیگر ناسیونالیسم را سرزنش میکنند. اما این سموم از زمان شکل گیری حزب جمهوریخواه، آمریکا را زهرآلود کردهاند.
مساله جدید، تعامل میان آنها و مشکلات درازمدت اقتصادی با وجود دهها میلیون کارگر آمریکایی است که بیشترشان سفیدپوست و فاقد تحصیلات دانشگاهی هستند.
آنها پایه و اساس حزب دموکرات بودند. بسیاری از آنها اعضای اتحادیههای تجاری بودند که ارتباطشان با قدرت به آنان سهم بیشتری از دستاوردهای رشد اقتصادی را میداد.
رکود اقتصادی طولانی مدت نوعی ناامیدی برای آنان را در پی داشت که سبب شد در طول زمان معترضان زیادی را با آنان همراه سازد.
در عین حال، بیشترین دستاورد اقتصادی به افرادی رسید که جز یک درصد بالای جامعه از لحاظ ثروت بودند و ثروت آنان اکنون از مجموع ثروت ۹۰ درصد جامعه بیشتر است. این ثروت به افراد مذکور، توانایی سیاسی لازم برای کاهش یا قطع پرداخت مالیات، کمکهای مالی از سوی وال استریت، یارانههای اتحادیهای و لغو مقررات را میداد. این عوامل به نوبه خود سبب انباشت ثروت بیشتر برای آنان شد.
همه این مسائل پیش از روی کار آمدن ترامپ هم وجود داشت، اما مساله این است که دموکراتها علیرغم حضور مکرر در کاخ سفید و کنترل همزمان مجالس سنا و نمایندگان، موفق به تغییر شرایط نشدند.
ترامپ شرایط را با کاهش مالیات برای ثروتمندان و شرکتها، کاهش محدودیتهای وال استریت و اجرای قوانین در راستای صرفه جویی شرایط را بدتر کرد.
ممکن است مشاغل برگردند، اما به دلیل هزینههای بالای مسکن، مراقبتهای بهداشتی و آموزشی کارآیی نخواهند داشت و ناامنتر از همیشه خواهند بود. در حال حاضر از هر پنج آمریکایی یک نفر با قراردادی در حال کار است که هیچگونه بیمه بیکاری، مرخصی استعلاجی و یا حقوق بازنشستگی در مفاد آن گنجانده نشده است.
احتمالا به همین دلیل ترامپ در انتخابات میاندورهای به جای اقتصاد بر ترس و نفرت متمرکز شد.
در نتیجه او برای نخستین بار راه را برای دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ باز کرد. آنها میتوانند حزب مورد اعتماد ۹۰ درصد پایین جامعه باشند که ائتلافی موثر با طرفداران کشور چند نژادی و چند قومی ایجاد کنند تا کنترل اقتصاد و دموکراسی را در کنترل داشته باشند.
آنها بر دو مساله عمده تمرکز میکنند: اول، افزایش قدرت خرید ۹۰ درصد پایین جامعه از طریق اتحادیههای قوی تر، افزایش یارانه ها، وضع مالیاتهای بیشتر و خدمات درمانی عمومی.
دوم، از طریق تامین مالی انتخابات از طریق مجاری غیر سیاسی، افشای کامل منابع مالی اقدامات سیاسی مانند انتخابات و بستن درهای ارتباطی دولت و کسب و کار.
دموکراتها نباید برای حرکت به مرکز تلاش کنند. دیگر مرکزی وجود ندارد؛ زیرا آمریکاییها مانند سابق دیگر چپ یا راست نیستند. اکثریت قریب به اتفاق آمریکاییها در حال حاضر ضد بنگاه داری دولت هستند که قابل فهم است.
انتخاب درست نه پوپولیسم اقتدارگرای ترامپ تحت حمایت منابع پولی و نه پوپولیسم دموکرات جدید تحت حمایت بقیه آمریکا است.
سمت و سوی کشور را نمیتوان روشنتر از این دید.
به گزارش گروه بین الملل ، رابرت ریچ، استاد دانشگاه برکلی آمریکا گزارشش درباره انتخابات میاندورهای این کشور را با این جملات آغاز کرد: "اشتباه نکنید، آمریکا ترامپیسم را رد کرد. "
جدا کسی انتظار نداشت مجلس سنا دچار تحولی جدی شود، زیرا جمهوریخواهان اکثریت را در این مجلس در اختیار داشتند جایی که دموکراتها همچنان پشت سر جمهوری خواهان گام بر میداشتند.
میدان نبرد واقعی، مجلس نمایندگان بود که دموکراتها برای کسب اکثریت راه سختی در پیش نداشتند و توانستند ۲۱۸ کرسی مورد نیاز برای کنترل مجلس را به دست آورند.
آنها این کار را کردند.
ترامپ در این انتخابات نامزد نبود، اما انتخابات میاندورهای برای او در حکم رفراندومی برای ریاست جمهوریاش بود؛ بنابراین آمریکاییها مخالف مجلس نمایندگانی با اکثریت جمهوریخواه شدند که باید نقش نظارتی خود بر ترامپ را انجام میداد، ولی کاری نکرد. این امر خشم ترامپ را در پی داشت.
کشور، ترامپ را در این انتخابات رد کرد، اما لحظهای شک نکرد که این کابوس ملی همچنان ادامه دارد.
ترامپ هنوز در کاخ سفید است و احتمالا تا ۲ سال دیگر نیز همان جا خواهد ماند.
حزب جمهوریخواه کنترل خود بر مجلس سنا را حفظ کرده است.
فاکس نیوز همچنان سرویس تبلیغاتی ترامپ است. اگرچه ارتباط فاکس و ترامپ پس از آخرین گردهمایی انتخاباتی وی در این شبکه با اجرای "شان هانتی و جنین پیرو" کمی مبهم به نظر میرسد.
مردم آمریکا بیشتر از گذشته هدف دروغها و نفرت پراکنی ترامپ قرار خواهند گرفت که توسط سنای جمهوری خواه و فاکس نیوز تقویت میشوند.
انتظار میرود ترامپ با هر اشتباهی که مرتکب میشود از سوی مجلس نمایندگان دموکرات مورد پرسش قرار بگیرد. سیاست آمریکا مطمئنا بیش از گذشته موذیانه تر، ناهنجارتر و زشتتر خواهد شد. ما به گروههایی با درجات مختلف عصانیت تقسیم خواهیم شد.
بدتر از همه، آمریکا همچنان به تهدیدهای واقعی در حال رشد که با روی کار آمدن ترامپ بدتر شدهاند، پاسخی نخواهد داد؛ تهدیداتی مانند تغییرات اقلیمی، سرکوب نظرات و آرا، نفوذ خارجیها در انتخابات آمریکا، گرانترین هزینهها برای حداقل سیستم خدمات درمانی و بهداشتی، نابرابری درآمد، ثروت و قدرت سیاسی.
آمریکا در نهایت بر ترامپ غلبه و وی را از کار برکنار خواهد کرد. چالش سختتر غلبه بر دلایلی است که ترامپ و جمهوریخواهان را در این کشور به قدرت رسانده است.
برخی نژادپرستی و برخی دیگر ناسیونالیسم را سرزنش میکنند. اما این سموم از زمان شکل گیری حزب جمهوریخواه، آمریکا را زهرآلود کردهاند.
مساله جدید، تعامل میان آنها و مشکلات درازمدت اقتصادی با وجود دهها میلیون کارگر آمریکایی است که بیشترشان سفیدپوست و فاقد تحصیلات دانشگاهی هستند.
آنها پایه و اساس حزب دموکرات بودند. بسیاری از آنها اعضای اتحادیههای تجاری بودند که ارتباطشان با قدرت به آنان سهم بیشتری از دستاوردهای رشد اقتصادی را میداد.
رکود اقتصادی طولانی مدت نوعی ناامیدی برای آنان را در پی داشت که سبب شد در طول زمان معترضان زیادی را با آنان همراه سازد.
در عین حال، بیشترین دستاورد اقتصادی به افرادی رسید که جز یک درصد بالای جامعه از لحاظ ثروت بودند و ثروت آنان اکنون از مجموع ثروت ۹۰ درصد جامعه بیشتر است. این ثروت به افراد مذکور، توانایی سیاسی لازم برای کاهش یا قطع پرداخت مالیات، کمکهای مالی از سوی وال استریت، یارانههای اتحادیهای و لغو مقررات را میداد. این عوامل به نوبه خود سبب انباشت ثروت بیشتر برای آنان شد.
همه این مسائل پیش از روی کار آمدن ترامپ هم وجود داشت، اما مساله این است که دموکراتها علیرغم حضور مکرر در کاخ سفید و کنترل همزمان مجالس سنا و نمایندگان، موفق به تغییر شرایط نشدند.
ترامپ شرایط را با کاهش مالیات برای ثروتمندان و شرکتها، کاهش محدودیتهای وال استریت و اجرای قوانین در راستای صرفه جویی شرایط را بدتر کرد.
ممکن است مشاغل برگردند، اما به دلیل هزینههای بالای مسکن، مراقبتهای بهداشتی و آموزشی کارآیی نخواهند داشت و ناامنتر از همیشه خواهند بود. در حال حاضر از هر پنج آمریکایی یک نفر با قراردادی در حال کار است که هیچگونه بیمه بیکاری، مرخصی استعلاجی و یا حقوق بازنشستگی در مفاد آن گنجانده نشده است.
احتمالا به همین دلیل ترامپ در انتخابات میاندورهای به جای اقتصاد بر ترس و نفرت متمرکز شد.
در نتیجه او برای نخستین بار راه را برای دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ باز کرد. آنها میتوانند حزب مورد اعتماد ۹۰ درصد پایین جامعه باشند که ائتلافی موثر با طرفداران کشور چند نژادی و چند قومی ایجاد کنند تا کنترل اقتصاد و دموکراسی را در کنترل داشته باشند.
آنها بر دو مساله عمده تمرکز میکنند: اول، افزایش قدرت خرید ۹۰ درصد پایین جامعه از طریق اتحادیههای قوی تر، افزایش یارانه ها، وضع مالیاتهای بیشتر و خدمات درمانی عمومی.
دوم، از طریق تامین مالی انتخابات از طریق مجاری غیر سیاسی، افشای کامل منابع مالی اقدامات سیاسی مانند انتخابات و بستن درهای ارتباطی دولت و کسب و کار.
دموکراتها نباید برای حرکت به مرکز تلاش کنند. دیگر مرکزی وجود ندارد؛ زیرا آمریکاییها مانند سابق دیگر چپ یا راست نیستند. اکثریت قریب به اتفاق آمریکاییها در حال حاضر ضد بنگاه داری دولت هستند که قابل فهم است.
انتخاب درست نه پوپولیسم اقتدارگرای ترامپ تحت حمایت منابع پولی و نه پوپولیسم دموکرات جدید تحت حمایت بقیه آمریکا است.
سمت و سوی کشور را نمیتوان روشنتر از این دید.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *