ظهور و سقوط سلبریتیها در عرصه تئاتر/نسل جوان بزرگترین قربانی تئاتر گیشه زده
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، دوران حضور سلبریتی در عرصه تئاتر از سال 1394 آغاز شد. در آن زمان مخالفان و موافقان زیادی با حضور چهرههای ورزشی و سینمایی در تئاتر وجود داشت که هر کدام دلایل خاصی برای اثبات نظرشان داشتند.
موافقان ورود سلبریتی ها به تئاتر این ورود را راهی برای رونق بخشیدن به صنعت تئاتر و همچنین جذب اقشار مختلف جامعه به این هنر می دانستند. از طرفی آنها این حضور را باعث رشد و گسترش تماشاخانههای خصوصی می دانستند.
از طرفی مخالفان این ورود بر این باور بودند که نفس حضور سلبریتی ها در تئاتر ایرادی ندارد اما با نوع ورود و هدف ورود آنها مخالف بودند. آنها معتقد بودند این چهره ها نه برای افزایش بخشیدن به کیفیت یک اثر بلکه تنها به هدف جذب مخاطب به تئاتر روانه شده اند.
سالهای اول این حضور بسیار موفق بود و از طرفی همزمان چندین تماشاخانه خصوصی پای به عرصه وجود گذاشتند. حضور چهره های مطرح در تئاتر با خود عنصری به نام تهیه کنندگان غیر تئاتری را وارد کرد. همان زمان بود که چتر حمایتی خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی کمرنگ تر از سابق شد.
همین کنار کشیدن مرکز هنرهای نمایشی باعث شد تا به نوعی تئاتر به طور کامل در دستان تهیه کنندگان و سرمایه گذاران بیفتد و از طرفی مرکز هنرهای نمایشی هیچ دخل و تصرفی در محتوای آثار نداشت و به نوعی آینده محتوایی تئاتر را رها کرد.
کم کم سلیقه مخاطب تئاتری از اثر برتر به سمت آثاری رفت که چهره مطرح سینمایی و ورزشی در خود داشتند. به واسطه دستمزد بالای این بازیگران ناخواسته قیمت بلیت تئاتر بی محابا افزایش یافت و قشر دانشجو و کم درآمد کمتر به سوی تئاتر می رفتند.
رقابت در میان تماشاخانه های خصوصی بالا گرفت و تماشاخانه های دولتی نیز که قافیه را از دست داده می دیدند به همان روش آوردن سلبریتی روی آورند. حالا نکته ابتدایی در عقد قرارداد با سالن نمایش، نمایشنامه و کارگردان نبود بلکه اولین صحبت بر سر تعداد و مشهور بودن چهره ها بود.
چندی نگذشت که آثاری که پیشتر با یک چهره سلبریتی فروش خوبی داشتند مجبور شدند تعداد سلبریتی ها را افزایش دهند تا از رقابت سنگین تئاترهای پر سلبریتی دور نمانند. به تبع همین افزایش تعداد قیمت بلیت روز به روز بالاتر می رفت و جامعه آماری مخاطبان کوچکتر می شد.
حال چندین سال از اولین حضور سلبریتی ها در تئاتر گذشته است. چندین تماشاخانه که تمام تمرکزشان را روی حضور چهره ها گذاشته بودند به سبب اجرای آثار کم کیفیت مخاطب خود را از دست داده اند. از سویی چهره های سینمایی و ورزشی با ظهور شبکه نمایش خانگی روی خوشی به تئاتر نشان نمی دهند.
از سویی نداشتن محل ثابت برای تماشاخانه ها و استیجاری بودن آنها باعث شد بسیاری از آنها رو به تعطیلی بروند. برخی دیگر از تماشاخانه ها نیز برای حفظ مخاطب به باز اجرای آثاری می پرداختند که پیشتر فروش خوبی داشته اند.
امروز تئاتر در بدترین حال خود در ده سال گذشته به سر می برد. نمایش ها با حضور یک یا دو سلبریتی نمی فروشند. مخاطب قدیمی تئاتر که به دنبال آثار با کیفیت بود کلاً از دیدن آثار دلزده شده و مخاطب عام هم تنها به دیدن آثاری می رود که بالاترین تعداد سلبریتی را دارند.
همین معادلات باعث شده تا آثار پرفروش این روزها حداقل پنج یا شش چهره پرفروش داشته باشند و البته قیمت بلیت این آثار سر به آسمان می کشد. مرکز هنرهای نمایشی نیز همچنان در برابر این مشکلات منفعل باقی مانده وبه نوعی تئاتر را به حال خود گذاشته است.
حضور و سقوط سلبریتیها در تئاتر طی ده سال گذشته فراز و فرودهای فراوانی را برای هنر نمایش به همراه داشته اما بزرگترین و شاید غیر قابل جبرانترین ضررش به نسل جوانی بوده که طی این سالها به دلیل نداشتن سرمایه مجبور به خانه نشینی شده است. نسلی که امروز دیگر نمی تواند از پس هزینه های گزاف تولید یک تئاتر بر آید.