زخمهایی که همچنان تازه و دردناکند
صحبت از خشونتی که مسلمانان روهینگیایی تجربه کردهاند بسیار دشوار است؛ کشته شدن مردان در حال فرار، تجاوز به زنان، کشته شدن زنان و کودکان و .... زخمهای جسمی التیام یافتند، اما زخمهای روحی همچنان تازه و دردناکند.
خبرگزاری میزان -
فرار از آتش و گلوله فرصت کمی برای جمع آوری اموال میداد. پیر و جوان، زخمی و سالم از رودخانههای گل آلود عبور کردند. روهینگیا نام اقلیت مسلمان در میانمار بودایی است. دین و زبان متفاوت آنان باعث ایجاد این تصور شده که آنان خارجی یا مهاجران غیرقانونی هستند. پس از گذشت چند دهه حاشیه نشینی، آزار و شکنجه آنها هم چنان به عقاید دینی خود وفادار ماندهاند.
پایگاه گاردین میگوید که آنها در اردوگاههای خود در بنگلادش مساجد را برپا کردهاند. مدارس اسلامی را تاسیس کردند. یک دختر ۱۲ ساله که در اردوگاه پناهجویان زندگی میکند رویای خود را خوردن غذا در میانمار در کنار اعضای خانواده ۱۶ نفرهاش که اکنون ۱۴ نفر از آنان کشته شدهاند، میداند. وی گفت: «با هر نفسی به خانوادهام فکر میکنم و وقتی به آنان فکر میکنم از غذا خوردن لذت نمیبرم. احساس گرسنگی نمیکنم، چون میدانم غذای کمی دارم.»
صحبت از خشونتی که آنان تجربه کردهاند، بسیار دشوار است؛ کشته شدن مردان در حال فرار، تجاوز به زنان، کشته شدن زنان و کودکان و .... زخمهای جسمی التیام یافتند، اما زخمهای روحی همچنان تازه و دردناکند.
گروههای متعددی برای درمان آسیبهای روحی در اردوگاههای پناهندگان مشغول هستند. آنها تلاش میکنند تا به پناهندگان یاد بدهند که چگونه در کنار هم زندگی کنند. تاکنون تیمی از مشاوران ۵۷۰۰ جلسه مشاوره فردی و کمتر از ۱۲۰۰۰ جلسه گروهی برگزار کردهاند.
در ماههای اخیر تغییرات روانی خاصی در میان پناهندگان بروز کرده است: خشونت خانگی به افسردگی، اضطراب و ناامیدی اضافه شده است. تجاوز، اختلال استرس پس از سانحه را به همراه دارد و برخی از قربانیان تجاوز به خشونت گرایش پیدا میکنند.
وضعیت برای زنان و مردان متفاوت است. زنان علیرغم آسیبهای بسیار همچنان مادر و همسر باقی میمانند و امور زندگی را پیش میبرند، اما مردان احساس بیهودگی میکنند و هویت خود را از دست رفته میبینند.
درد و رنج این جا بسیار است، اما با قدم زدن در اردوگاه متوجه وجود زندگی میشوید. کودکان متولد میشوند، جوانها ازدواج میکنند و پسرها بازی میکنند. بازار سبزیجات مملو از جمعیت است. مسجد مومنان را به نماز فرا میخواند. کودکان در اردوگاه میدوند و گویا خنده دارترین چیز را مشاهده میکنند و خنده سر میدهند. اینجا انعطاف پذیری انسان و توانایی یافتن نور صلح در تاریکترین مکانها دیده میشود.
دختر ۱۲ ساله روهینگیایی میگوید تنها چیزی که مرا خوشحال میکند شادی تنها برادرم است نه غذا، نه دوستان، نه بازی و نه لباسهای زیبا.
به گزارش گروه بین الملل ؛ رابین هامون، عکاس برنده جایزه عکاسی از مسلمانان روهینگیایی، گفت: بازماندگان پاکسازی قومی در میانمار آسیبهای روانشناختی عمیقی دیدهاند.
یکی از بزرگترین تصورات غلط مرسوم شفابخش بودن زمان است. یک سال از آغاز عملیات پاکسازی قومی توسط ارتش میانمار علیه مسلمانان روهینگیا که بحران گسترده پناهندگان را در پی داشت، میگذرد. نزدیک به یک میلیون روهینگیایی با فرار از آتش و اعدام خود را به اردوگاههای پناهندگان در بنگلادش رساندند. بسیاری از آنان مورد تجاوز قرار گرفتند، بسیاری کشته شدند، هزاران نفر زخمی شدند. اردوگاههای پرجمعیت روهینگیاییها در بنگلادش مملو از افراد مبتلا به آسیبهای روانی و اختلال استرس پس از سانحه است. اینجا زمان شفابخش نیست.
فرار از آتش و گلوله فرصت کمی برای جمع آوری اموال میداد. پیر و جوان، زخمی و سالم از رودخانههای گل آلود عبور کردند. روهینگیا نام اقلیت مسلمان در میانمار بودایی است. دین و زبان متفاوت آنان باعث ایجاد این تصور شده که آنان خارجی یا مهاجران غیرقانونی هستند. پس از گذشت چند دهه حاشیه نشینی، آزار و شکنجه آنها هم چنان به عقاید دینی خود وفادار ماندهاند.
پایگاه گاردین میگوید که آنها در اردوگاههای خود در بنگلادش مساجد را برپا کردهاند. مدارس اسلامی را تاسیس کردند. یک دختر ۱۲ ساله که در اردوگاه پناهجویان زندگی میکند رویای خود را خوردن غذا در میانمار در کنار اعضای خانواده ۱۶ نفرهاش که اکنون ۱۴ نفر از آنان کشته شدهاند، میداند. وی گفت: «با هر نفسی به خانوادهام فکر میکنم و وقتی به آنان فکر میکنم از غذا خوردن لذت نمیبرم. احساس گرسنگی نمیکنم، چون میدانم غذای کمی دارم.»
برای اصطلاح "بیماری روانی" در زبان روهینگیایی معادلی وجود ندارد. آنها از شرایط صلح آمیز ذهن برای تعریف سلامت روانی استفاده میکنند و معتقدند ذهنهای غیر صلح آمیز، مضطرب، افسرده و آسیب دیدهاند. دلیل این تعریف این است که روهینگیا مدت هاست صلح را تجربه نکرده است.
صحبت از خشونتی که آنان تجربه کردهاند، بسیار دشوار است؛ کشته شدن مردان در حال فرار، تجاوز به زنان، کشته شدن زنان و کودکان و .... زخمهای جسمی التیام یافتند، اما زخمهای روحی همچنان تازه و دردناکند.
گروههای متعددی برای درمان آسیبهای روحی در اردوگاههای پناهندگان مشغول هستند. آنها تلاش میکنند تا به پناهندگان یاد بدهند که چگونه در کنار هم زندگی کنند. تاکنون تیمی از مشاوران ۵۷۰۰ جلسه مشاوره فردی و کمتر از ۱۲۰۰۰ جلسه گروهی برگزار کردهاند.
در ماههای اخیر تغییرات روانی خاصی در میان پناهندگان بروز کرده است: خشونت خانگی به افسردگی، اضطراب و ناامیدی اضافه شده است. تجاوز، اختلال استرس پس از سانحه را به همراه دارد و برخی از قربانیان تجاوز به خشونت گرایش پیدا میکنند.
وضعیت برای زنان و مردان متفاوت است. زنان علیرغم آسیبهای بسیار همچنان مادر و همسر باقی میمانند و امور زندگی را پیش میبرند، اما مردان احساس بیهودگی میکنند و هویت خود را از دست رفته میبینند.
درد و رنج این جا بسیار است، اما با قدم زدن در اردوگاه متوجه وجود زندگی میشوید. کودکان متولد میشوند، جوانها ازدواج میکنند و پسرها بازی میکنند. بازار سبزیجات مملو از جمعیت است. مسجد مومنان را به نماز فرا میخواند. کودکان در اردوگاه میدوند و گویا خنده دارترین چیز را مشاهده میکنند و خنده سر میدهند. اینجا انعطاف پذیری انسان و توانایی یافتن نور صلح در تاریکترین مکانها دیده میشود.
دختر ۱۲ ساله روهینگیایی میگوید تنها چیزی که مرا خوشحال میکند شادی تنها برادرم است نه غذا، نه دوستان، نه بازی و نه لباسهای زیبا.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *