تئاتر خصوصی، سرابی که هیچگاه هنر را سیراب نمیکند/ظهور و بروز دلالان هنری در تماشاخانههای خصوصی
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، این روزها در عرصه تئاتر واژه خصوصی سازی و تئاتر خصوصی یکی از چالش های عمده روبروی اهالی تئاتر است. چالشی که در ابتدا با هدف بهبود وضعیت کیفی تئاتر مطرح شد اما نتایج آن انتقادات فراوانی را به همراه آورده است.
از همان سالهای پایانی دهه هشتاد خصوصی سازی در تئاتر با احداث و رونق تماشاخانه های خصوصی در شهر تهران آغاز شد. اتفاقی که در سالهای ابتدایی توانست معضل عمده نبود سالن های نمایش برای گروه های جوان را حل نماید.
گروه های جوان می توانستند در تماشاخانه های خصوصی بدون عبور از مراحل اداری و مرسوم سالنهای محدود دولتی راحت تر به پروسه اجرای آثار خود فکر کنند. همین عاملی شد تا سیل عظیم فارغ التحصیلان تئاتر دریچه و روزنه امیدی در دلشان روشن شود.
سالهای ابتدایی تئاتر خصوصی و جوانه زدن بذر تماشاخانه های خصوصی به ظهور و بروز نسلی نوپا اما مستعد منتهی شد. نسلی که همواره با تمام مشکلات مالی می خواست اثر نمایشی خود را روی صحنه ببرد اما این تمام ماجرا نبود.
تئاتر دولتی و مرکز هنرهای نمایشی به یکباره و با رونق سالن های خصوصی چتر حمایتی و نظارتی خود را از روی تئاتر برداشت و اندک هزینه هایی را که به تئاتر اختصاص می داد به طور نسبی حذف کرد. این عدم حمایت و نظارت راه را برای تماشاخانه های خصوصی باز کرد. راهی که امروزه مشکلی بزرگ را در تئاتر رقم زده است.
تماشاخانه های خصوصی هر روز بر تعدادشان اضافه می شد و هر کدام بدون در نظر گرفتن استانداردهای یک سالن نمایشی سوله و اتاقی را به شکل سالن تئاتر در می آوردند. در این بین به دلیل نبود نهادی خاص برای نظارت بر کار تماشاخانه های خصوصی این سالن ها با توجه به نبود حمایت قیمت کرایه سالن را هر روز بالا بردند.
تماشاخانه های خصوصی که روزگاری چراغی روشن برای جوانان بود حالا تبدیل به بنگاهی برای در آمدزایی شده بود. گروه های جوان که با اندک سرمایه خود به تولید تئاتر می پرداختند از هر دو سمت طرد شده بودند. این گروه ها نه می توانستند از پس هزینه های هنگفت سالن های خصوصی بر آیند و نه در صف طولانی و طویل سالن های دولتی بایستند.
سالن های محدود دولتی نیز در این بین به جای حمایت از قشر جوان تئاتر راه سالن های خصوصی را پیش گرفتند و این بین نسل عظیمی از فارغ التحصیلان هنر نمایش سر در گم شدند.از طرفی نبود نظارت درست مرکز هنرهای نمایشی بر سالن های خصوصی باعث شد تا این سالن ها به صرف دریافت هزینه کف سالن به هر اثری امکان اجرا بدهند.
در این ورطه و افزایش سرسام آور هزینه های تولید یک اثر نمایشی پای اسپانسر ها و دلالان هنری به تئاتر باز شد. افرادی که تئاتر را از هنری اندیشه ورز به کالایی تجملاتی و لوکس تبدیل کردند.
این عناصر تازه رشد یافته از هر جا به سمت تئاتر روانه شدند و با تئوری گیشه محور بودن هنر تئاتر را تنها به یک تفریحگاه مبدل کردند. این عوامل که با نام تهیه کننده به تئاتر رسوخ کرده بودند با آوردن چهره های ورزشی و سینمایی به تئاتر فروش سالن های گران قیمت خصوصی را تضمین می کردند.
تماشاخانه های خصوصی نیز سرمست از بروز چنین آشفته بازاری هر روز قیمت پایه کرایه سالن ها را افزایش می دادند تا جایی که امروز به جایی رسیده ایم که اگر نمایشی چهره نداشته باشد و در سالنی خصوصی روی صحنه برود محکوم به شکست است.
مساله ای که در این میان بیش از همه به چشم می خورد تنزل فاحش سطح کیفی آثار نمایشی روی صحنه است. آثار با توجه به وجود تهیه کننده و حضور بازیگران سلبریتی که وقت چندانی برای تمرین تئاتر نمی گذارند طی یک ماه تمرین آماده نمایش می شود. این در حالی است که در گروه های تئاتر دانشجویی هر دوره تمرین حداقل سه ماه به طول می انجامد.
از طرفی فشار سالن های خصوصی، روند طولانی مدت تئاتر دولتی و همین طور نبود سرمایه جوانان را نیز به سمت تئاتر گیشه هدایت کرده است. جوانانی که یک روز تنها به کیفیت آثارشان فکر می کردند امروز به دنبال جذب تهیه کننده و استفاده از چهره های مطرح هستند. به امید اینکه بتوانند باز هم به روند فعالیتشان در تئاتر ادامه دهند.
تئاتر خصوصی در ابتدا با امید به بهبود کیفیت تئاتر و میدان دادن به نیروی جوان آغاز به کار کرد اما امروزه به یکی از مشکلات بزرگ تئاتر تبدیل شده است. مشکلی که به نقد تند بسیاری از اهالی قدیمی و اساتید تئاتری منجر شده است.
متاسفانه مرکز هنرهای نمایشی همچنان بدون توجه به تئاتر خصوصی تماشاخانه های خصوصی را به حال خود رها کرده است. اتفاقی که تئاتر را از لحاظ کیفی به حدی رسانده که مخاطب تنها برای خندیدن به سالن نمایش وارد می شود. حال باید دید با روند فعلی و سوزاندن انرژی و استعداد نسل جوان آینده تئاتر به چه سمتی خواهد رفت.