ابراهیم همین‌طور که شنا می‌رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد

3:30 - 28 تير 1397
کد خبر: ۴۳۵۹۲۶
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
یادم هست یکبار در زورخانه، مرشد به خاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا (س) نمود. ابراهیم همین‌طور که شنا می‌رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد.من و دیگران، نمی‌ فهمیدیم که چرا ابراهیم اینگونه گریه می‌کند.

ابراهیم همین‌طور که شنا می‌رفت، با صدای بلند شروع به گریه کردبه گزارش گروه سیاسی ، پهلوان بسیجی «ابراهیم هادی» از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب است. بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان غریب کشورمان را که در کتاب «سلام بر ابراهیم ۲» گردآوری شده است، منتشر می‌کند.

یا فاطمه‌الزهرا (س)

ازهمان دورانی که در زورخانه بودیم و اطلاعات دینی من و امثال من کم بود، ابراهیم به خوبی با معارف دینی آشنا بود. به تمامی اهل بیت ارادت داشت، اما نسبت به حضرت زهرا (س) ارادت ویژه‌ای داشت.  نام مادر سادات را که به زبان می‌آورد، بلافاصله می‌گفت:سلام الله علیها.

یادم هست یکبار در زورخانه، مرشد به خاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا (س) نمود. ابراهیم همین‌طور که شنا می‌رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد.من و دیگران، نمی‌ فهمیدیم که چرا ابراهیم اینگونه گریه می‌کند. لحظاتی بعد صدای او بلندتر شد و به هق‌هق افتاد. طوری شد که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد زوزرخانه شعرش را عوض کرد.

حالا کسی که در زورخانه و در حین ورزش اینگونه هست، تصور کنید که در هیئت و موقع شنیدن مصیبت مادر سادات، چه حالی پیدا می‌کند؟



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *