ترور؛ بارزترین نمونه خوی استکباری و شلیک به انسانیت از سوی آمریکا
خبرگزاری میزان – ترور همیشه یکی از ابزارهای سیاست خارجی آمریکا بوده و است؛ تعداد تلاشهای آمریکا برای حذف دشمنان خارجی از طریق ابزارهای غیرقانونی و غیراخلاقی و مشکوک در تاریخ این کشور، قابل تامل است.
ترورهای انجام شده توسط دولت آمریکا در طول نیم قرن گذشته کم نبوده است.
«ویلیام بلوم»، نویسنده کتاب «کشتن امید؛ مداخلات نظامی آمریکا و سیا از جنگ جهانی دوم» به انبوهی از تهاجمها، بمبارانها، سرنگونی دولتها، ترورها، شکنجهها و جوخههای مرگ دولت آمریکا اشاره میکند.
ممنوعیت ترور مقامهای خارجی که در پی رسواییها متعدد سیا در دهههای 1960 و 1970 اعلام شده بود، زیاد دوام نیاورد و از سال 1976 تاکنون آمریکا همچنان درگیر تلاش برای ترور مقامهای خارجی است.
ترور؛ ابزار سیاست خارجی آمریکا
دولت آمریکا با هنر سیاه ترورهای سیاسی بیگانه نیست؛ این کشور طی دهههای گذشته، تکنیکهای پیچیدهای را علیه دشمنان خود به کار گرفته است.
این تکنیکها از اعزام شیمیدانهای مسلح به سم کشنده تا مسموم کردن غذا، از حملات پهپادی تا بمباران با جنگندهها را در بر میگیرد.
از اواخر دهه 1950، «سیا» (سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) به شکلی مستقیم در توطئه برای ترور سران و مقامهای خارجی شرکت داشته است؛ اقدام برای ترور «فیدل کاسترو» از کوبا، «پاتریس لومومبا» از کنگو و «رافائل تروخیو» از جمهوری دومینیکن» از آن جمله هستند.
در اواسط دهه 1970، مجموعه ای از افشاگریها درباره دخالت «سیا» در تلاشهای ترور به تحقیقات متعدد دولت و کنگره آمریکا منجر شد.
نتیجه بررسی یکی از کمیتههای سنا نشان میداد که «سیا» به لطف ترکیبی از رازداری، ابهام در مورد خطوط مسئولیت بین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و کاخ سفید و البته «انکار قابل قبول» توانسته است در حوادث ترور مشارکت داشته باشد.
اصطلاح «انکار قابل قبول»، در ابتدا برای بیان این نکته بیان شد که عملیاتهای مخفی آمریکا باید به گونهای انجام شود که به شکلی قابل قبول دخالت آمریکا را منکر شود اما بعدا برای دور نگه داشتن رئیس جمهور از جزئیات عملیات مخفی تفسیر شد تا او بتواند به شکلی قابل قبول اطلاعات خود را انکار کند.
کمیته مذکور توصیه میکرد که قانونی برای غیرقانونی اعلام کردن ترور معرفی شود که براساس آن گروهی از مقامهای خارجی که نمیتوان هدف قرار داد، مشخص شوند؛ اما دولت «فورد» در سال 1975 هرگونه تلاش کنگره برای اصلاح سرویسهای اطلاعاتی را ممنوع کرد.
اگرچه «فورد» در سال 1976 ترور را ممنوع کرد اما معنای این کلمه عمیقا مبهم باقی ماند «هیچ کارمند دولت آمریکا نباید در ترور سیاسی شرکت کند یا برای دست داشتن در آن توطئه کند.»
- بیشتر بخوانید:
- عناوین روزهای هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی
- آمریکا پیشرو در یکجانبه گرایی، تحریم و تجاوز به حقوق ملتها
این دستور در طول دوره ریاست جمهوری «کارتر» با حذف صفت «سیاسی» تغییر یافت و در دولت «ریگان» با فرمان اجرایی 12333 تایید شدغ ابهام ذاتی در این دستور در سالهای گذشته دخالتهای آمریکا در انواع ترور را رقم زده است.
از جمله ترورهایی که آمریکا در سایه ابهام مذکور انجام داد، میتوان به هشت سوءقصد به جان «فیدل کاسترو» و ترور «عماد مغنیه» از فرماندهان حزب الله اشاره کرد.
با گل آلودتر شدن آبها پس از حادثه 11 سپتامبر، «جورج دبلیو بوش» به «سیا» این اختیار را داد تا آن چه تروریستهای خارج از کشور (از جمله شهروندان آمریکایی) خوانده میشدند، هدف قرار دهد؛ مجوز استفاده از نیروی نظامی(AUMF) که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، به وضوح نشان داد که آمریکا میتواند افراد را هدف قرار دهد، به این معنا که «سیا» میتواند حملات از پیش برنامه ریزی شده علیه اهداف فردی انجام دهد.
دولت «باراک اوباما»، با توجیه «احتمال قریب الوقوع بودن تهدید ناشی از تروریستها»، به شکل چشمگیری تعداد عملیاتهای تروریستی را افزایش داد.
قانونی بودن قتل هدفمند در قوانین داخلی آمریکا
اغلب ترورها و قتلهای هدفمند دولت آمریکا، از سوی کنگره تایید شده و با مجوز استفاده از نیروی نظامی انجام میشوند.
این بدان معناست که ترور و قتل هدفمند تحت قوانین داخلی آمریکا قانونی هستند و محدودیتهای قانونی موجود در این رابطه توان مقابله با اختیارات رئیس جمهور را ندارد.
ترورهای دولتی آمریکا که با گستاخی و بی پروایی در سراسر جهان انجام میشوند، پیام وحشتناکی را به جهان مخابره میکنند؛ چراکه به موازات افزایش شمار قربانیان این ترورها، دولت آمریکا از هرگونه مجازات مصون میماند.
استفاده آمریکا از آدمکشها و جنگندهها در سراسر جهان خطر و بی مجازات ماندن آنها، عادی شدن این پدیده را در پی دارد.
انتهای پیام/