استیصال صهیونیستها در برابر مقاومت
خبرگزاری میزان _ جعفر قنادباشی در روزنامه حمایت نوشت: «عاموس یادلین» رئیس سابق سازمان ضداطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی و رئیس فعلی اندیشکده مطالعات امنیت داخلی در گفتوگو با کانال 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی «جبهههای نگرانکننده» در مواجهه با ایران و حزبالله را برشمرد.
این مقام برجسته اطلاعاتی به زوایایی از سردرگمی تلآویو در برابر تهران اشاره کرده که سران تصمیمگیر و تصمیمساز این رژیم برخلاف آن موضعگیری کردهاند. یادلین از «برنامه هستهای ایران»، «موشکهای دقیق حزبالله لبنان» و «سوریه» بهعنوان عوامل نگرانکننده نامبرده و این در حالی است که «نفتالی بنت»، نخستوزیر متوهم رژیم صهیونیستی از تقابل جدی با ایران بهعنوان «حمله به سر هشتپا» یاد کرده است!
یادلین این نگرانیها را موضوعاتی فراحزبی و فراجناحی میداند و در مورد برخی از آنها شامل «ایران هستهای» به نمایندگی از هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی اظهار سرگردانی کرده است. به گفته یادلین؛ «نمیدانیم باید از بازگشت به توافقی حمایت کنیم که ایران را از نظر هستهای به عقب برمیگرداند اما پول زیادی به آن میدهد یا از عدم بازگشت به توافق حمایت کنیم که این سیاست رسمی اسرائیل است اما اگر ایران غنیسازی ۹۰ درصدی انجام داد یا از توافق منع گسترش سلاح هستهای خارج شد، چه کنیم؟»
رژیم صهیونیستی درباره ایران هستهای، سالهاست که دچار تزلزل و تذبذب شده و نمیتواند با واقعیتها روبرو شود. جمهوری اسلامی یکی از امضاکنندگان «ان.پی.تی» و متعهد به عدم تولید و گسترش تسلیحات اتمی است، درحالیکه تلآویو زیر بار پیمان منع گسترش سلاح هستهای نرفته است. نکته خوشمزه ماجرا اینجاست که یک رژیم جعلی، با پروندهای قطور در جنایت و نسلکشی و برخوردار از 400 کلاهک هستهای (بر اساس گزارش انستیتو بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم)، از نظامی که هیچگاه آغازکننده جنگ نبوده و شدیدترین نظارتهای پادمانی و فراپادمانی بر آن اعمال گردیده، طلبکار شده و میکوشد جای متهم و شاکی را عوض کند!
تلآویو در دوره نخستوزیری نفتالی بنت، راهبرد «مرگ با هزاران زخم» در مواجهه با جمهوری اسلامی را اعلام کرد؛ به این مفهوم که بهجای حمله مستقیم نظامی، اقدامات ایذایی و تخریبی در همه حوزهها را روی میز قرار داد. اعتبار این گزینهها خیلی زود منقضی شد و سیاست مضحک حمله به سر هشتپا در دستور کار سران اسرائیل قرار گرفت. ادعای آنها این است که بهجای تمرکز بر هدف قرار دادن «پراکسیها» (نیروهای نیابتی ایران)، میخواهند مستقیماً با ابرقدرت منطقه رو در رو شوند.
خب، باید پرسید حماس، جهاد اسلامی، حزبالله لبنان و دیگر ارکان مقاومت را که روزی تمسخر میکردند و بهحساب نمیآوردند را از شعاع تهدیدات خود دور کردهاند که حالا 4 هزار کیلومتر دورتر، قصد بازی با آتش را دارند؟ پاسخ ایران به شرارتهای رژیم صهیونیستی بسیار پشیمان کننده است و هزاران موشک دوربرد و دقیق آمادهاند در صورت حماقت اشغالگران علیه اهداف هستهای و یا هر نوع تعرض دیگری، سرزمینهای اشغالی را شخم بزنند.
در خصوص ناکارآمدی ارتش اسرائیل در برابر مقاومت سرفراز لبنان، پیش از آنکه حتی لازم باشد حزبالله توان خود را به رخ رژیم موقت صهیونیستی بکشد، افسران نظامی و اطلاعاتی این رژیم از ترس موشکباران گسترده و زمینگیر شدن ارتش در چند جبهه، مدتهاست که شیون سر داده و کاسه چه کنم به دست گرفتهاند. یادلین درباره قدرت بالای نظامی حزبالله چندی پیش اذعان کرده بود که مقاومت لبنان «در صدر فهرست تهدیدها علیه اسرائیل قرار دارد. مقیاس این امر، میزان مواد منفجرهای است که طرف مقابل میتواند بر سر اسرائیل فرو بریزد.» قابلیتهای فوقالعاده عملیاتی حزبالله در چند جبهه، موشهای اسرائیلی را تار و مار خواهد کرد.
نخست اینکه حزبالله در حال حاضر زرادخانهای مملو از موشکهای نقطهزن دارد که هرلحظه اراده کند، میتواند اهداف حیاتی و حساس رژیم صهیونیستی را زیر آتشگرفته و منهدم کند. بهاینترتیب، صهیونیستها در کفه سنگین موازنه وحشت قرار گرفتهاند و تردیدی ندارند که بهمحض شلیک موشک یا تعرض به خطوط قرمز حزبالله، شهابهای سوزان مقاومت به جانشان خواهد افتاد.
دوم، توان دریایی مقاومت در مقایسه با مقطع جنگ 33 روزه، ارتقاء چشمگیری یافته و در بزنگاه خود، صهیونیستها را شگفتزده خواهد کرد. در سال 2006 حزبالله با هدف قرار دادن ناوچه «ساعر»، ضرب شست جانانهای به متجاوزان نشان داد و همان شلیک، طلیعهای برای ارتقاء تاکتیکهای دریایی حزبالله شد. تأسیس یگان غواصی حماس که پیوندهای نزدیکی با حزبالله دارد و در جریان نبرد «شمشیر قدس»، جلسات مشترکی با حضور مشاوران ایرانی و لبنانی برگزار میکرد، حاکی از آن است که مقاومت لبنان تجارب خود را در حوزه دریایی در اختیار حماس قرار داده است.
سوم، در نبرد سایبری و پهپادی، حزبالله لبنان به توانمندیهایی دستیافته که اگر نگوییم همه، بهطور حتم بخشهایی زیادی از آن برای دشمن ناشناخته باقیمانده است. چند سال پیش وقتی پهپاد مقاومت توانست ساعتها بر فراز مقرهای حساس و تأسیسات حیاتی اسرائیل پرواز کند و به نیروگاه هستهای دیمونا برسد، متخصصان فناوری اذعان کردند که آن اتفاق، تنها نوک کوه یخی است که برتری فناورانه حزبالله در پس آن قرار دارد و بسیاری از آن، خارج از دید است.
چهارم، نقطه قوت حزبالله در نبردهای چریکی است. برخلاف اسرائیل که تیپ «گولانی» و یگان «سایرت متکل» را برای جنگهای نامنظم و درگیریهای بحرانی تشکیل داده، چریکهای مقاومت لبنان از اساس برای مواقع حساس و نبردهای نامنظم آموزش دیدهاند. مهارت حزبالله در نبرد زمینی، یکی از علل شکست اسرائیل در سال 2006 بود که در گزارش گروه تحقیق «وینو- گراد» نیز سهم قابلتوجهی داشت. در جنگهای احتمالی بعدی، حزبالله بهطور حتم از شیوههای گذشته که دشمن با آنها آشناست استفاده نخواهد کرد و از غافلگیریهای جدیدی رونمایی خواهد نمود.
افزون بر این، نگرانی «یادلین» از موضوع سوریه در حالی است که مقاومت لبنان نقش محوری در صیانت از کیان این کشور بر عهده دارد. یکی از دلایل بمباران فرودگاه دمشق توسط رژیم صهیونیستی میتواند با هدف قرار دادن مسیر ترانسفر تجهیزات نظامی و نیروهای حزبالله در صورت آغاز یک جنگ تمامعیار دیگر در سوریه ارتباط داشته باشد. مسیر جایگزین در این صورت، محور زمینی سوریه، عراق و ایران برای پشتیبانی از جنگ خواهد بود که پایگاه آمریکا در «التنف»، مزاحم اتصال این خط ارتباطی است. با این حساب، هدف قرار دادن همزمان فرودگاه «بن گوریون» و پایگاه التنف در سوریه، راهکار و پاسخ مقاومت به شیطنتهای اسرائیل است که با توجه به وسعت سرزمینی منطقه، اقدام متقابل دشمن را دشوار میکند.
و نکته پایانی اینکه گرچه نگرانیهای رئیس سابق سازمان ضداطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی به سه مورد محدودشده و هر کدام از آنها نیز از اعتبار بالایی برخوردارند اما دایره مشکلات عفونی و لاینحل اشغالگران فراتر از آن است و دور نیست زمانی که بیماریهای حاد این رژیم، مرگ آن را رقم بزند.
- بیشتر بخوانید:
- حماقت نکبتها
انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.