«ستاره های نبرد هوایی»؛ شرح زندگی ستارههایی که در آسمان نبرد هوایی مقدس درخشیدند
خبرگزاری میزان - کتاب ستاره های نبرد هوایی شرح زندگی ستاره هایی است که بیش از هشت سال در آسمان نبرد هوایی مقدس میان کشورمان و عراق درخشیدند.
سرتیپ احمد مهرنیا که خود از خلبانان دوران دفاع مقدس است، شرح زندگی و خاطرات 50 خلبان نامدار و گمنام را جمع آوری کرده و در قالب کتابی 480 صفحه ای روانه بازار کرده است.
پاسخ به نسل جدید در ستاره های نبرد هوایی
مهرنیا در مقدمه کتاب ستاره های نبرد هوایی که در یک مجموعه چهار جلدی منتشر شده است، هدف خود از نوشتن این کتاب را ضرورت پاسخگویی رزمندگان به سؤال های نسل آینده درباره واقعیت های دفاع مقدس ذکر می کند.
او با نوشتن کتاب ستاره های نبرد هوایی، علاوه بر قدردانی از هشت سال تلاش بی وقفه اعضای نیروی هوایی کشورمان در برابر دشمن، چند و چون مقاومت طولانی مدت خلبانان ایرانی را با وجود امکانات محدود در نبردی نابرابر شرح داده است.
برای مثال یکی از مشکلات خلبانان ایرانی لزوم حفظ هواپیماهای نظامی در بدترین شرایط بوده است. به علت کمبود مهمات خلبانان دلیر کشورمان تا جایی که می توانستند از ایجکت (پریدن از هواپیما با چتر نجات) خودداری می کردند و برای کاهش صدمات مالی به نیروی هوایی از جان خود می گذشتند.
آنچه کتاب ستاره های نبرد هوایی ، نیاز به تذکر دارد، این است که دو هواپیمای جنگنده اف ـ ۴ و اف ـ ۱۴، به علت پیچیدگیِ سامانه ها و نیاز به مراقبتِ مستمر از رادار و مباحث رهگیری، درگیری، انتخاب سلاح، و حتی شلیک موشک، علاوه بر خلبان که هدایت هواپیما را بر عهده دارد، نیازمند متخصصی است که در کابین عقب موارد گفته شده را بر عهده بگیرد تا خلبان با خیال راحت به امر پرواز بپردازد.
فروتنی
این متخصصان را افسران اسلحه و کنترل آتش یا ناوبر شکاری نیز مینامند. در کشورهای صاحب فنّاوری، ناوبران شکاری اهمیت زیادی دارند و در شرایطی حتی به خلبان ارجحیت دارند و به همین سبب، با افتخار از شغل خود یاد می کنند؛ اما در فرهنگ سازمانی گردان های پروازی ایران، گروهی از این عزیزان نه تنها خود را در درجة پایین تری از خلبان حس می کنند، بلکه گاهی دیده شده حتی به نزدیکان درجه یک خود نیز نگفته اند ناوبر هستند و همواره سعی داشتهاند این موضوع مکتوم بماند!
در کتاب کتاب ستاره های نبرد هوایی بیان شده از آنجا که ناوبران شکاری سهم بزرگی در ادارة جنگ هوایی در دوران دفاع مقدس داشتهاند و ثبت نشدن موقعیت، نقش، و خاطرات ایشان تصویر نهاییِ نبرد را تیره نشان میدهد، مؤلف سعی کردهاست این گروه را تشویق به ارائة نقش و خاطراتشان کند. با این حال، به دلیل گفتهشده عدهای فقط در صورتی حاضر به ذکر زندگینامه و خاطرات خود شدند که به کابین عقب ثابت بودنشان اشاره نشود. یا حتی از آنها هم به عنوان خلبان یاد شود!
گزیده متن:
صفحه 88- خاطره ای از خلبان مسعود اقدام
دلهره عجیبی داشتم. گرچه مطمئن بودم یاسینی خلبانی ماهر است، اما فکر می کردم آیا می توانیم سالم بنشینیم. به باند نزدیک شدیم وسرانجام چرخ ها باند را لمس کرد. کمی آرام تر شدم. هواپیما در انتهای باند ایستاد. به کمک عوامل فنی که دوان دوان به طرف ما آمدند، از هواپیما خارج شدیم.
بادیدن هواپیما عرق سردی بر تنم نشست. هواپیما چنان شده بود که گویی چند نفر باتبر به جانش افتاده بودند. کاناپی به شدت آسیب دیده و خرد شده بود. خیلی عجیب بود که هواپیما با این حجم آسیب، 125 مایل پرواز کند و یا فرود آید. این هواپیما چطور تا اینجا آمده …
انتهای پیام/