آزار و اذیتهای سریالی مرد شیشهای در شمال پایتخت/متهم: ملیحه معتادم کرد
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، هفته گذشته مأموران کلانتری ۱۲۴ قلهک موفق به بازداشت راننده خودروی پرشیا یی شدند که قصد داشت زن جوانی را با زور سوار بر خودرویش کند.
مأموران پلیس، راننده پرشیا را در یک تعقیب و گریز بازداشت کرده و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد خودروی وی سرقتی است.
تحقیقات تکمیلی نشان داد این متهم شیطانصفت تاکنون چندین زن و دختر را در شمال پایتخت مورد آزار و اذیت قرار داده و ربوده است.
خودت را معرفی کن؟
امید هستم
چند سالت است؟
۳۰ ساله ام.
چند دختر یا زن را ربودی؟
درست یادم نیست، اما فکر کنم هفت نفر. من کاری به آنها نداشتم قسم میخورم. اصلا در حال خودم نبودم. اصلا مغزم به من فرمان نمیداد. یک نفر، یک صدایی به من میگفت: دخترها را سوار کن! آنقدر تکرار میکرد که من به حالت جنون میرسیدم برای همین هم به سمت خانمها میرفتم و این داستانها به وجود آمد.
در پرونده ات نوشته بیش از ۲۰ شاکی داری؟
الان با شما حرف بزنم، شاکیها بیشتر هم میشوند.
چرا این کارها را میکردی؟
میخواستم انتقام بگیرم.
خودت حرفهایی که میزنی را باور میکنی؟
آره باور میکنم، چون شما جای من نیستید که اینطوری زخم خورده باشید.
مگر چه اتفاقی برایت افتاده ؟
من بچه فقیری نیستم. وضع مالی پدرم خیلی خوب است. دو سال پیش در یک مهمانی با یک خانمی آشنا شدم که خیلی دوستش داشتم. خیلی روزگار خوبی با هم داشتیم.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
هیچی ملیحه من را معتاد کرد. هر شب یک جا مهمانی میرفتیم در جریان همین مهمانیها من به شیشه معتاد شدم.
بعد چی شد؟
خانواده ام متوجه شدند. البته اعتیادم را نه فهمیدند که سیگار زیاد میکشم. بابام خیلی حساس است.
منبع درآمد داری؟
نه از پدرم پول میگرفتم. خرج شیشه خیلی گران میشد. چند بار دزدی کردم از آنجایی که دزد نیستم، خیلی زود لو رفتم. بار اول افتادم زندان. از زندان که بیرون آمدم فهمیدم ملیحه ازدواج کرده ؛ او دیگر هیچ وقت جواب من را نداد.
بعد در خیابان راه افتادی که از زنهای دیگر انتقام بگیری؟
اره دقیقا همین بود. از همه خانمها متنفر شده بودم. حتی با مادر و خواهر خودم هم حرف نمیزدم. مگر کاری داشتم یا درخواستی. کلا از زنها زده شدم.
قصه آن صدایی که میشنوی و به تو دستور میدهد چی هست؟
قصه نیست به خدا. شماها سالم هستید، هنوز مواد نکشیدید. نمیدانید شیشه که میکشم، اصلا حالم خوب نیست. همه اش دلشوره و استرس دارم؛ همه هیکلم عرق میکند. بعد یک صدایی دایم در گوشم صدا میکند. من را وادار میکند که کارهایی را انجام بدهم.
خب بعد آن صدا به تو گفت، چه کار کنی؟
هر وقت شیشه مصرف میکردم، روحی به من دستور میداد که زنان و دختران جوان را بربایم و مورد آزار و اذیت قرار بدهم. به همین دلیل ابتدا خودرو سرقت میکردم و با خودروی سرقتی زنان جوان و دختران را سوار میکردم.
با چه تهدید میکردی؟
با چاقو یا پیچ گوشتی.
خانمها را میترساندی؟
بله فقط ترساندن بود آزار و اذیت نداشتم.
در این مدت چند تا ماشین سرقت کردی؟
فکر کنم سه خودرو.
فکر میکردی دستگیر بشوی؟
نه.
فکر میکنی چه فرجامی در انتظارت است؟
من قید زندگی ام را زده ام، الان عکسم را چاپ میکنید. یک دو جین از من شکایت میکنند. کسی هم نیست دنبال کارهایم باشد .
پشیمان نیستی؟
کاش هیچ وقت به مهمانی نمیرفتم و با ملیحه آشنا نمیشدم. همه زندگیم را تباه کر.د او بود که من را با شیشه آشنا کرد وگرنه من اصلا سیگار هم نمیکشیدم. همه عمر و جوانی ام به باد رفت.
بازپرس پرونده از شهروندان خواست چنانچه فرد یا افرادی از سوی مرد شیطانصفت مورد آدمربایی و آزار و اذیت قرار گرفتهاند، برای طرح شکایت به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.