التقاطیون و منافقین دم از اسلام اصیل میزنند و این درد است
التقاطیون و منافقین دم از اسلام اصیل میزنند و این درد است، برای مسلمانان جهان که نشستهاند و فریاد نمیکشند. مسئولیت خیلی سنگین است. باید خط سرخ تشیع زنده بماند. باید غربیها و شرقیها کنار بروند تا زمانی که ظالمان و قداره بندان تاریخ هستند، باید مبارزه کرد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی ، شهید قامت بیات در سال ۱۳۴۰ در یکی از روستاهای زنجان به دنیا آمد و در ۱۸ بهمن ۱۳۶۱ به شهادت رسید.
متن وصیتنامه این شهید بزرگوار به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
من پاسدار وارث خونهای پانزده قرن خط سرخ شهادت تشیع در عصر استثنایی و پرخاطره قرار گرفته ام و مسئولیتها بر دوشهایم سنگینی میکند. به آینده و گذشته مینگرم. پس از فکرها و اندیشهها به نتیجهای میرسم که در راه پیش خودم میبینم؛ و یکی اینکه همچون امام حسین (علیه السلام) مانند شهدای کربلا با تمامی وجودم در راه خدا بودن و رفتن ما انتخاب کنم، به صف شهدا بپیوندم؛ و دومی مانند طاغوتها و یزیدها حیوان وار بمانم و هیچ حرکتی هجرتی نداشته باشم و هیچ در هیچ شوم. در این دنیا نزد خداوند و در برابر خون پاک شهدا و مجروحین، مسئول و در آن دنیا نیز به آتش دوزخ گرفتار شوم.
اولین راه را انتخاب میکنم. تصمیم میگیرم که حرکت کنم. هجرت میکنم و در اولین قدم به موانع و سدها بر میخوریم که حیوانات انسان نما که جلو حرکت و تکامل انسانها را گرفته و در گوشه و کنار جامعه به فتنه گری و آشوب پرداخته اند و باز میبینم که چگونه شیطانهای بزرگ و کوچک کمر به نابودی اسلام بسته اند. بار دیگر میخواهند خون صدها هزار شهید و مجروح را به تباهی بکشند و این حرکت توحیدی را از راه مستقیم منحرف کنند. بر هر مسلمان وظیفه شرعی است که برخیزند و با این استعمارگران و شیاطین و تجاورزگران تاریخ بستیزند. چون هدف آنها از بین بردن انسانیت و اسلامیت است.
من یک پاسدار اسلام هستم. به سهم خود باید حرکت کنم، برای آزادی مستضعفین و برقراری حکومت اسلامی باید به امام زمان (عج) لبیک بگویم. اینان خوب میدانند که اگر اسلام پا بگیرد، دیگر جایی برای ماندن آنها نیست. چون حکومتهای آنان متزلزل است. بنابراین به هر قیمتی که شده میکوشند، اسلام عزیز و مظلوم را نابود کنند. این جاست که صدام عفلقی و حسنی مبارک با اسرائیل غاصب، پیمان دوستی و ملک خالد با هواپیماهای آواکس آمریکایی از خانه خدا پاسداری میکنند.
التقاطیون و منافقین دم از اسلام اصیل میزنند و این درد است، برای مسلمانان جهان که نشستهاند و فریاد نمیکشند. مسئولیت خیلی سنگین است. باید خط سرخ تشیع زنده بماند. باید غربیها و شرقیها کنار بروند تا زمانی که ظالمان و قداره بندان تاریخ هستند، باید مبارزه کرد.
بنابراین تصمیم گرفتم به سوی الله و رشد انسانیت، با آگاهی از مکتبم هجرت کنم و سرزمین اسلامی را از اشغال این بی دینان و فتنه جویان وابسته به شیاطین شرق و غرب دربیاورم. که ناگهان به فکر مرگ و شهادت میافتم. سخنان امام خمینی به یاد میافتد که فرموده: ((مقصد ما مکتب ماست و یا در جایی فرمود: ((مکتب ما شهادت ماست و یا از پیشوای اسلام حضرت علی (علیه السلام) که فرمود: ((به خدا سوگند علاقه پسر ابوطالب به مرگ بیشتر از علاقه طفل به پستان مادرش است.
وقتی پیشوایم، یعنی الگوهای انسان ها، این چنین مرگ را توصیف میکنند، من که خود را شیعه و پیرو او میدانم چرا باید از مرگ و شهادت در راه خدا هراسی داشته باشم. او که امام و مقتدا و الگوی ما بود، در محراب عبادت وقتی شمشیر بر فرقش زدند، فرمود: ((به خدای کعبه سوگند [رستگار]شد.. از این دنیا رفت و راحت شد. پس ما نیز باید بگوییم و در صحنه باشیم. اگر نباشیم تنها ناممان شیعه است و رسممان شرک.
یک سفارش به تمام برادران رزمنده که در جبهه حق علیه باطل میجنگند، این است که: برای شادی روح شهدا سنگرها را پر کنند و خالی نگذارند. بالخصوص سنگر اصلی انقلاب را (مسجد)؛ و دیگر این که در برگزاری مجلس ترحیم من طوری نباشد که دشمنان اسلام شاد شوند. حال عزاداری میکنید، بکنید. گریه و زاری میکنید، بکنید. نقل و شیرینی پخش میکنید، بکنید. طوری باشد که اسلام شکوفا و امام عزیز سربلند و خوشحال [شود.]در آخر از پدر و مادرم تشکر میکنم که برای بزرگ کردن من زحمت کشیدهاند. مرا حلال کرده و از تمام دوستان و آشنایان حلالی برایم بگیرند و خدای متعال برایشان صبر و رحمت عطا کند. مادر گرامیم! افتخار کن که غیر از قامت بیات پنچ فرزند داری که میتوانی آنها را هم در راه خدا قربانی بدهی.
والسلام علیکم و رحمالله و برکاته
متن وصیتنامه این شهید بزرگوار به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
من پاسدار وارث خونهای پانزده قرن خط سرخ شهادت تشیع در عصر استثنایی و پرخاطره قرار گرفته ام و مسئولیتها بر دوشهایم سنگینی میکند. به آینده و گذشته مینگرم. پس از فکرها و اندیشهها به نتیجهای میرسم که در راه پیش خودم میبینم؛ و یکی اینکه همچون امام حسین (علیه السلام) مانند شهدای کربلا با تمامی وجودم در راه خدا بودن و رفتن ما انتخاب کنم، به صف شهدا بپیوندم؛ و دومی مانند طاغوتها و یزیدها حیوان وار بمانم و هیچ حرکتی هجرتی نداشته باشم و هیچ در هیچ شوم. در این دنیا نزد خداوند و در برابر خون پاک شهدا و مجروحین، مسئول و در آن دنیا نیز به آتش دوزخ گرفتار شوم.
اولین راه را انتخاب میکنم. تصمیم میگیرم که حرکت کنم. هجرت میکنم و در اولین قدم به موانع و سدها بر میخوریم که حیوانات انسان نما که جلو حرکت و تکامل انسانها را گرفته و در گوشه و کنار جامعه به فتنه گری و آشوب پرداخته اند و باز میبینم که چگونه شیطانهای بزرگ و کوچک کمر به نابودی اسلام بسته اند. بار دیگر میخواهند خون صدها هزار شهید و مجروح را به تباهی بکشند و این حرکت توحیدی را از راه مستقیم منحرف کنند. بر هر مسلمان وظیفه شرعی است که برخیزند و با این استعمارگران و شیاطین و تجاورزگران تاریخ بستیزند. چون هدف آنها از بین بردن انسانیت و اسلامیت است.
من یک پاسدار اسلام هستم. به سهم خود باید حرکت کنم، برای آزادی مستضعفین و برقراری حکومت اسلامی باید به امام زمان (عج) لبیک بگویم. اینان خوب میدانند که اگر اسلام پا بگیرد، دیگر جایی برای ماندن آنها نیست. چون حکومتهای آنان متزلزل است. بنابراین به هر قیمتی که شده میکوشند، اسلام عزیز و مظلوم را نابود کنند. این جاست که صدام عفلقی و حسنی مبارک با اسرائیل غاصب، پیمان دوستی و ملک خالد با هواپیماهای آواکس آمریکایی از خانه خدا پاسداری میکنند.
التقاطیون و منافقین دم از اسلام اصیل میزنند و این درد است، برای مسلمانان جهان که نشستهاند و فریاد نمیکشند. مسئولیت خیلی سنگین است. باید خط سرخ تشیع زنده بماند. باید غربیها و شرقیها کنار بروند تا زمانی که ظالمان و قداره بندان تاریخ هستند، باید مبارزه کرد.
بنابراین تصمیم گرفتم به سوی الله و رشد انسانیت، با آگاهی از مکتبم هجرت کنم و سرزمین اسلامی را از اشغال این بی دینان و فتنه جویان وابسته به شیاطین شرق و غرب دربیاورم. که ناگهان به فکر مرگ و شهادت میافتم. سخنان امام خمینی به یاد میافتد که فرموده: ((مقصد ما مکتب ماست و یا در جایی فرمود: ((مکتب ما شهادت ماست و یا از پیشوای اسلام حضرت علی (علیه السلام) که فرمود: ((به خدا سوگند علاقه پسر ابوطالب به مرگ بیشتر از علاقه طفل به پستان مادرش است.
وقتی پیشوایم، یعنی الگوهای انسان ها، این چنین مرگ را توصیف میکنند، من که خود را شیعه و پیرو او میدانم چرا باید از مرگ و شهادت در راه خدا هراسی داشته باشم. او که امام و مقتدا و الگوی ما بود، در محراب عبادت وقتی شمشیر بر فرقش زدند، فرمود: ((به خدای کعبه سوگند [رستگار]شد.. از این دنیا رفت و راحت شد. پس ما نیز باید بگوییم و در صحنه باشیم. اگر نباشیم تنها ناممان شیعه است و رسممان شرک.
یک سفارش به تمام برادران رزمنده که در جبهه حق علیه باطل میجنگند، این است که: برای شادی روح شهدا سنگرها را پر کنند و خالی نگذارند. بالخصوص سنگر اصلی انقلاب را (مسجد)؛ و دیگر این که در برگزاری مجلس ترحیم من طوری نباشد که دشمنان اسلام شاد شوند. حال عزاداری میکنید، بکنید. گریه و زاری میکنید، بکنید. نقل و شیرینی پخش میکنید، بکنید. طوری باشد که اسلام شکوفا و امام عزیز سربلند و خوشحال [شود.]در آخر از پدر و مادرم تشکر میکنم که برای بزرگ کردن من زحمت کشیدهاند. مرا حلال کرده و از تمام دوستان و آشنایان حلالی برایم بگیرند و خدای متعال برایشان صبر و رحمت عطا کند. مادر گرامیم! افتخار کن که غیر از قامت بیات پنچ فرزند داری که میتوانی آنها را هم در راه خدا قربانی بدهی.
والسلام علیکم و رحمالله و برکاته
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *