قمار آمریکا در سوریه؛ چرا ایران و روسیه حضور یافتند؟ / راهبرد آمریکا سلب قدرت بازدارندگی ایران است/ عناد فرقه شیرازی با جمهوری اسلامی، صداقت نظام را در بحث تقریب مذاهب اسلامی تایید میکند/ ضرورت طراحی سناریوهای مختلف برای جلوگیری از غافلگیری برجامی
روسها قبل از اینکه در سوریه ورود کنند در محافل راهبردی شان چنین تحلیل میکردند که سقوط سوریه یعنی انتقال بحران به ایران و سقوط تهران و در مرحله بعد، سقوط مسکو. یعنی به نظر آنها آمد که غرب با هم پیمانانش در منطقه از سوریه شروع کردهاند و هدف بعدی آنها تهران و ایران است و بعد از ایران هم نوبت خودشان است. از همین رو به این جمع بندی رسیدند که باید در سوریه از روسیه دفاع کنند.
خبرگزاری میزان -
مجمع تشخیص سیاست خارجی
میزان: میتوان شورای راهبردی روابط خارجی را نمونه مشابه مجمع تشخیص مصلحت نظام در امر سیاست خارجی دانست؟ یعنی شواریی که با عنایت به اختیارات و مسئولیتهای رهبری، مشورتهای مقتضی را به ایشان ارائه میدهد.
خرمشاد: به یک تعبیری همینطور است. این شورا یک بازوی مشورتی است که تلاش میکند در روابط خارجی احیانا نکات یا نقاطی که به دلیل روزمرگی دیده نمیشوند ببیند یا نکاتی که به ظاهر ساده میآید، ولی در چهارپنج سال آینده برای ما تعیین کننده خواهد بود را موشکافی کند.
روابط خارجی با مشاروههای خبره
میزان: در واقع مقام معظم رهبری در تعیین خط مشیهای عرصه سیاست خارجی از مشاورههای اشخاصی خبره در شورای راهبردی روابط خارجی بهره میگیرند.
خرمشاد: همیشه همین طور بوده است. تنها ساختاری که شاید به صورت نظاممند برای این کار هست رسما همین شورای راهبردی روابط خارجی است. در این شورا کمیسیونهای فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی – امنیتی در حوزه مرتبط با روابط خارجی دایر هستند. این کمیسیونها برآوردهای زیادی انجام میدهند و بعضا ماهها طول میکشد تا چند صفحه در مورد موضوعی مشخص که راهبردی تشخیص داده میشود، بعنوان راهبردهای جمهوری اسلامی در آن زمینه پیشنهاد شود.
رد موازی کاری با وزارت خارجه
میزان: حدود ۱۱ سال از زمان تشکیل شورای راهبردی روابط خارجی میگذرد، این شورا کجاها توانسته ورود کند؟ چه کارهایی داشته؟ برای نمونه در بحث برجام که مجری اش وزارت امور خارجه بوده، آیا اقدامی از جانب شورا صورت گرفته است؟ بحث دوم، بحث موازی کاری است، ممکن است این شائبه مطرح شود که وقتی وزارت امور خارجه دایر است، تشکیل شورای راهبردی روابط خارجی چه معنیای دارد؟
خرمشاد: اگر وزارت خارجهای بخواهد موثر عمل کند حتما باید شورای راهبردی داشته باشد؛ کما اینکه در ساختار جدید وزارت خارجه نیز این موضوع دیده شده است. به عبارتی وزارت خارجه اتاق عملیات است که درگیر مباحث روزمره زیادی است؛ کارگزاران وزارت خارجه باید مثل اتاق جنگ در صحنه نبرد دائمادر مقام کنش و واکنش باشند؛ بنابراین یک مرکزی لازم است که فارغ از این کنش و واکنشها بتواند افقهای دورتر را برای سیاست خارجی نشان بدهد. وزارت خارجههای فعال و دوراندیش همه دارای اتاقهای راهبردی هستند. در نتیجه ضرورت بحث راهبردی اندیشی برای سیاست خارجی و وجود ساختار در این زمینه نه تنها موازی کاری نیست بلکه از اوجب واجبات است. در خیلی از کشورها اتاقهای فکر متعددی دارند مثلا در ایالات متحده امریکا اتاقهای فکری متمایل به جمهوری خواهان، و متمایل به دمکراتها دایر است؛ همچنین مراکزی وجود دارد که با هر دو حزب این کشور کار میکنند. آنها محصولات و تولیداتی دارند که برایندش میشود اعمال سیاستگذاران آمریکایی.
ارائه گزارش به نهادهای مختلف
میزان: بنابراین میتوانیم بگوییم از آنجایی که طبق قانون تعیین راهبرد در حوزه سیاست خارجی از اختیارات و مسئولیتهای رهبری است، ایشان شورای راهبردی روابط خارجی را به عنوان نهاد ریل گذاری در نظر گرفته اند که وزارت خارجه موظف است این راهبردها را اجرایی کند.
خرمشاد: در گزارشهایی که خدمت مقام معظم رهبری ارائه شود، ایشان به هر مرکزی تشخیص بدهند، موضوع گزارش را ارجاع میدهند؛ گاهی این گزارشها به وزارت خارجه ارجاع میشود، گاهی نیز به شورای عالی امنیت ملی ارجاع میشود. گاهی هم به رئیس جمهور ارجاع داده میشود. به طور کلی این امر بستگی به اهمیت و جایگاه موضوع دارد. شورای راهبردی نیز براساس اولویتهایی که خودش تعیین میکند یا احیانا از سوی رهبر معظم انقلاب ارائه میشود، بر روی موضوعات کار میکند. برای سال ۹۷ کمیسیونهای مختلف شورا، اولویتهای مشخصی را تعیین کردند که نتیجه این تعیین اولویتها تقدیم مقام معظم رهبری می شود. ایشان حسب اهمیت موضوع، دستور گردش کار ارائه میکنند تا مورد استفاده مراکز مختلف در بحث روابط خارجی باشد.
میزان: می توانیم بگوییم شورا راهبردی روابط خارجی اصلیترین مرکزی است که سیاست ایران در حوزه خارجی، در آن تعیین میشود؟
خرمشاد: نه، این طور نیست؛ ما در روابط خارجی پیرامون نکات راهبردی میاندیشیم؛ در حوزه سیاست خارجی، امور بر عهده وزارت خارجه است. در شورای راهبردی روابط خارجی نکاتی که راهبردی است و ندیدن آنها ممکن است در درازمدت ما را دچار آسیب کند یا دیدن آنها میتواند منافع ملی را مضاعف و بهینه کند، رصد میشود و پیرامون آنها خط مشی ترسیم میشود. رهبری نیز در حوزه اجرای سیاست خارجی مسئولیتی ندارند و همان طور که اشاره کردید سیاست گذاریهای کلان را در این حوزه با مشورت گیری از مراکزی همچون شواری راهبردی انجام میدهند تا با دیدی وسیعتر و با افقی روشنتر و با بهره گیری از تجربیات دنیا و موقعیت ما در بین همسایگان در منطقه و در سطح جهان، تولید ادبیات و راهبرد صورت گیرد.
ضرورت داشتن سیاست همسایهای
میزان: مفاهیم و مسائل راهبردی در حوزه روابط خارجی چه مصادیقی دارد؟
خرمشاد: برای نمونه، داشتن سیاست همسایگی برای کشوری مثل ما نکتهای راهبردی است. ما از نادر کشورهایی هستیم که با ۱۵ کشور همسایه هستیم و مرز آبی و خاکی داریم. برای کشوری مثل ایران با این سابقه تاریخی و حضور در کانون یک حوزه تمدنی، سیاست همسایگی یک ضرورت است. شما به کثرت همسایههایی که ایران دارد، توجه کنید. موقعیت ایران ژئواستراتژیک است. در شمال ایران دو منطقه قفقاز و آسیای میانه واقع شده است. در شرق یک منطقه شبه قاره داریم که از طریق پاکستان است؛ در غرب منطقه آناتولی و قفقاز را داریم. در منطقه غربی از ناحیه عراق ما به جهان اسلام متصل میشویم. در جنوب منطقه خلیج فارس را داریم. برای هر کدام از این مناطق، سیاستهای ما مشخص است. به طور کلی ما داشتن سیاست همسایهای برای جمهوری اسلامی ایران را یک ضرورت میدانیم و خطوط کلی مرتبط با آن را براساس ادبیات جهان و سابقه خودمان بیان میکنیم.
سیاست همسایگی چیزی نیست که تقریبا هیچ دولتی منکرش باشد
میزان: آیا تغییر دولت ها، این خطوط کلی و راهبردی در عرصه سیاست خارجی را دستخوش دگردیسی میکند؟ برای نمونه، سیاست همسایگی که مورد تاکید شما بود میتواند جای خود را به تمرکز در آمریکای لاتین و یا اروپا بدهد؟
خرمشاد: در هرحال ما چرخش دولتها را داریم که براساس آرایی که مردم به روسای جمهور میدهند انتخاب میشوند طبیعی است که تحول در سیاست خارجی را هم داشته باشیم. منتهی یک سری اصول ثابتی است که رهبری حافظ آن اصول ثابت هستند. در واقع طبیعتا شورا هم باید در همان چارچوب عمل کند. سیاست همسایگی چیزی نیست که تقریبا هیچ دولتی منکرش باشد. ممکن است بعضی از دولتها بخشی از همسایهها را اهمیت بیشتری بدهند، ولی اصل وظیفه مرکزی مثل شورای راهبردی، گوشزد کردن این مسئله و تولید ادبیات در مورد این مسئله و برجسته کردن اهمیت آن است.
میزان: به صورت مصداقی بفرمایید آیا موردی بوده که دولتها بخواهند خطوط کلی و راهبردی عرصه سیاست خارجی را زیرپا بگذارند و با تذکر شورای راهبردی مواجه شده باشند؟
خرمشاد: ما طبیعتا به دلیل وظیفه راهبردی که داریم کمتر وارد مباحث روزمره میشویم. مباحث روزمره مرتبط با دستگاه سیاست خارجی است. شورای راهبردی کمتر در مباحث یومیه و روزمره ورود میکند مگر اینکه در جایی یک موضوع روزمره جنبه راهبردی داشته باشد. در مورد برجام در مواردی، چون به هر حال یک ریل گذاری است که در آینده هم سایر ابعاد روابط خارجی ما را تحت الشعاع قرار میدهد، شورا ورود پیدا کرد.
سناریوهای مختلف در قبال برجام برای جلوگیری از غافلگیری طراحی شود
میزان: دو سال از اجرای برجام میگذرد؛ مراکز مختلفی از جمله هیئت عالی نظارت بر برجام، وزارت امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در این رابطه متمرکز هستند. موضع شورای راهبردی در قبال برجام چیست؟ در رابطه با برجام چه اقداماتی انجام داده؟ اردیبهشت ماه قراراست رئیس جمهور امریکا پیرامون برجام نظر نهایی خودشان را اعلام کند؛ آیا در شورای راهبردی پیرامون آینده نگری در قبال برجام اقدامی صورت گرفته است؟
خرمشاد: من در مقام سخن گوی شورا نیستم که بگویم شورا چه کار باید بکند یا چه کار نکند. رئیس شورا مواضع شورا را اعلام میکند. اما به هر حال باید کشور آمادگی لازم را برای شرایط مختلفی که ممکن است برای برجام پیش بیاید داشته باشد. شما نهادها و مراکزی را برشمردید که پیرامون برجام وظایف مشخصی را برعهده دارند؛ حال اگر ما نیز ورود کنیم تداخل ایجاد میشود. برجام موضوعی است که متولی آن مشخص است. هم قانونگذار هم مجری وارد این موضوع شدهاند. البته اگر یک جایی ابهامی وجود دارد یا خلایی هست شاید به لحاظ راهبردی ورود ما دلیلی داشته باشد. اما به طور کلی راهبرد کلان آن است که سناریوهای مختلف در قبال برجام برای جلوگیری از غافلگیری طراحی شود.
میزان: شما اقداماتی که باید برای پیشگیری از غافلگیری صورت گیرد را به متولین برجام گوشزد میکنید؟
خرمشاد: بله
میزان: راهبردهای سیاست خارجی برای سال جدید مشخص شده است؟
خرمشاد: کمیسیونهای شورای راهبردی در این رابطه پیشنهادات خود را داده اند، اما هنوز این پیشنهادات را مصوب نکردهایم.
یکی از مشکلاتی که در جهان داریم تصویری است که از ما ارایه میشود
میزان: اجازه بفرمایید وارد موضوع دیگری شویم. اخیرا کنفرانس امنیتی تهران برگزار شد که شورای راهبردی روابط خارجی در آن مشارکت داشت. برگزاری این کنفرانس مفید بود؟ اصلا ارزیابی شما از برگزاری چنین کنفرانس هایی چیست؟
خرمشاد: تقریبا تمام کشورهای مطرح، یک کنفرانس امنیتی دارند. هدف کشورها از برپایی این نوع کنفرانسها این است که بتوانند در آن مواضع خودشان را بیان کنند و نقطه نظرات دیگران را نیز بشنوند. همچنین این نوع کنفرانسها محملی برای لابی کردن نیز میتواند باشد. این نوع کنفرانسها برای ما اهمیت مضاعف دارد به این دلیل که یکی از مشکلاتی که در جهان داریم تصویری است که از ما ارایه میشود. رقبا و دشمنان ما از ما تصویرسازی میکنند. بر همین اساس لازم بود یک ایستگاه سالیانهای تشکیل شود که در آن افراد و مقامها و دستگاههای مهم امنیتی و سیاسی جهان بتوانند حضور داشته باشند و در تهران بصورت بلاواسطه حرفهای ایران را بشنوند؛ و احیانا اگر لازم شد حرفهایی به ایران منتقل کنند. دو سال قبل ایده تشکیل نشست امنیتی در تهران مطرح شد. به دلیل راهبردی بودن این مسئله برای کشور ما قبول کردیم به عنوان یکی از دستگاههای کمک کننده برای انجام آن باشیم. ایده اش از ما نبود، ولی وقتی ایده اش مطرح شد و مشخص شد راهبردی است، ما استقبال کردیم و امیدواریم که این موضوع جا بیفتد و مثلا سی نفر از شخصیتها و دستگاههای امنیتی و سیاسی جهان هر ساله وعدهگاهشان در یک تاریخ مشخصی تهران باشد.
میزان: کنفرانس امسال توانست ما را به آن اهدافی که داریم برساند؟
خرمشاد: در حدی که از یک کنفرانسی مثل این انتظار بود خوب بود؛ طبیعتا میتواند بهتر باشد، ولی با توجه به اینکه این کنفرانس دوسالانه است و برای دومین بار تشکیل میشد، بخش قابل توجهی از توقعات را برآورده کرد.
ایران در امنیت داخلی از هیچ قدرت بیرونی بهره نمیبرد
میزان: شما ۱۹ دی ماه بود در گفت و گوی ویژه خبری گفتید که امنیت وارداتی نیست. مردم خودمان باید تامین امنیت کنند؛ الزامات این تامین امنیت به چه صورتی است؟
خرمشاد: در یک منطقه، تامین امنیت بدون مشارکت مجموعه اعضای شکل دهنده آن منطقه امکان ندارد. همه اجزای منطقه از وزن مساوی برخوردار نیستند، ولی حتما باید همه آنها در آن امنیت دیده و مشارکت داده شوند. منطقه ما به دلیل حساس بودن در واقع میتواند امنیت منطقهای اش خودبنیاد باشد یا یک جورایی اتکای به قدرتهای بیرونی داشته باشد. در جهان امروز بصورت خالص هیچ کدام از اینها یافت نمیشود به گونهای که فقط و فقط داخلیها یا فقط و فقط بیرونیها باشند. بازیگرانی در منطقه داریم که تفاوتهای فاصله داری را دارند. یک طرف جمهوری اسلامی ایران را داریم که تقریبا در امنیت داخلی اش از هیچ قدرت بیرونی بهره نمیبرد و به همین جهت طرفدار این است که امنیت منطقهای با مشارکت حداکثری بازیگران منطقه اتفاق بیفتد. بعضی از بازیگران هستند که تلاش میکنند امنیت را با اتکای به سلاح و توانمندیهای قدرتهای خارجی خارج از منطقه به دست بیاورند؛ این جاست که درواقع این مسائل منطقه مطرح میشود که آیا امنیت میتواند وارداتی باشد؟ امنیت از مقولههایی است که باید خود بنیاد باشد؛ سوار بر دوش یا ریشه در مردم آن کشور باشد. ریشه در گذشته آن کشور تاریخ آن کشور اصول و ارزشهای آن کشور داشته باشد؛ لذا صحبت از دعوت بازیگران دیگر به این که به امنیتی خودبنیاد بیندیشند است؛ تا راحتتر بتوان به نظم و امنیت منطقهای در قالب مشارکت همه بازیگران رسید. بازیگرانی که باید توجه داشته باشند که امنیت وارداتی بادوام و با ثبات و ادامه دار نخواهد بود.
از شکاف شیعه و سنی هیچ کسی بهره نمیبرد جز اسرائیل و غرب
میزان: اخیرا با توجه به اتفاقی که برای سفارت ایران در انگلیس افتاد، بحث راهبرد «تقریب مذاهب» که جمهوری اسلامی ایران پیگیری می کند پررنگ شد. خیلیها میخواهند هجمه کنند و این سیاست را برهم بزنند به نظر شما این شدنی است اگر شدنی است؟ - که هر احتمالی وجود دارد - نکات راهبردی اش چیست که در این حوزه رعایت کنیم؟
خرمشاد: الازهر مصر یک زمانی پیش قراول و پرچمدار تقریب مذاهب اسلامی بود. بر مبنای توافقی که بین «شیخ محمود شلتوت» و «مرحوم آیتالعظمی بروجردی» صورت گرفت، جهان اسلام به این جمع بندی رسید که تشدید شکاف شیعه و سنی مصنوعی و با مداخله عوامل بیرونی است؛ لذا در صدد برآمدند این شکاف را پر کنند و توفیقات خوبی نیز به دست آوردند.از حدود ۵ سال قبل عربستان سعودی به دلیل تغییر موضعی که در حاکمیتش حادث شد تلاش کرد، استراتژی وحدت و تقریب در جهان اسلام را که از ناحیه جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود به شکست بکشاند. در واقع سعودیها با نسخهای که برایش تجویز کردند با پول و پشتیبانی فکری تلاش خود را مصروف به شکست کشاندن ایده تقریب گرداند و وارد جنگها و تجاوزهای منطقهای شد. عربستان سعودی با پول و ثروت نفتی که داشت، تلاش کرد هم شکاف شیعه و سنی را فعال کند هم شکاف عرب و عجم را. چند دهه کار کردند، تولید ادبیات، تولید مبلغ، پشتوانه پولی و سازمان دهی گروههای تکفیری مثل داعش و القاعده یا النصره، از توان کشوری برمی آمد که خودش مسلمان باشد و در جهان اسلام جایگاهی داشته باشد. عربستان سعودی، ایران را به عنوان رهبر جهان تشیع و سرسلسله جنبان عجم هدف قرار داد تا یک زمانی هم موفق بود، ولی در طی یکی دو سال اخیر، ثابت شد که این در به روی پاشنهای که عربستان و هئیت حاکمه آمریکا طراحی کرده نمیچرخد. جهان اسلام آگاه شده که این نوع دمیدن در افراط گری و در کمال ناباوری ایران را به جای رژیم صهیونیستی نشاندن به تدریج در میان گروههای مسلمان دارای بصیرت غیرمعقول جلوه میکند. از شکاف شیعه و سنی هیچ کسی بهره نمیبرد جز اسرائیل و غرب که به هر حال منابع جهان اسلام را به یغما میبرند و تحقیر میکنند. جهان اسلام میفهمد که بن سلمان که صدها میلیارد دلار به ترامپ داده در واقع پول ملت مسلمان را به یک آمریکایی داده است. در شرایطی که تعداد زیادی از گرسنگی در جاهای مختلف جهان اسلام از دنیا میروند. ولیعهد سعودی به انگلستان، بیش از ۷۰ میلیارد دلار داده تا دهانشان را ببندد تا نگویند چرا به آمریکاییها پول دادی و به ما ندادی. جهان اسلام این موارد را میفهمد. شما در محافل خصوصی نخبگان جهان عرب بنشینید همین تحلیل را دارند که من و شما بیان میکنیم. در نتیجه بدنه و نخبگان جهان اسلام متوجه مسئله شدهاند. اگر مثلث غربی عربی عبری، ۵ سال قبل دارای توفیقاتی بود، اکنون موقعیت جمهوری اسلامی ایران بعنوان مبلغ تقریب و وحدت مسلمین و راس جبهه مقاومت، در شرایط بهتری قرار گرفتهاست.
سعودیها در هیچکدام از اقداماتشان به توفیق نرسیدند
میزان: به لحاظ راهبردی و کلان در حوزه تقریب مذاهب سیاست کلان جمهوری اسلامی باید به چه صورت باشد که نه متهم به انفعال در برابر گستاخی سعودیها شود و نه پازل دشمن تکمیل شود؟
خرمشاد: در راهبردی اندیشی و راهبردی عمل کردن طبیعتا نباید تابع احساسات بود. روی اصلی سکه را که تعیین کننده است باید دید. عربستان در همین مسیر دشمنی با ایران در منطقه ما مجموعهای از جنگهای نیابتی را شروع کرده که میتوانست سرنوشت دیگری را داشته باشد. جنگ نیابتی در سوریه، جنگ نیابتی در عراق، جنگ نیابی در بحرین، جنگ نیابتی در یمن، جنگ نیابتی در لبنان. درست است که عربستان در یک جاهایی نوعی عملیات انتحاری سیاسی دارد و در ظاهر چنین میآید که جمهوری اسلامی ایران خویشتنداری میکند؛ ولی آدمهایی که آگاه و خبره در مباحث منطقه هستند میدانند که سعودیها در هیچکدام از اقداماتشان به توفیق نرسیدند. هیچکس نمیگوید عربستان در سوریه دست برتر را دارد. کسی امروز نمیگوید که برنده پرونده سوریه تا الان عربستان بوده است. یکی از علل اقدامات عربستان از حالت تعادل خارج کردن ایران است که بعد بتواند از آب گلآلود ماهی بگیرد. ولی مجموعه عرصههایی که سعودی باز کرده با هدف اینکه در کوتاه مدت تمامش کند، در هیچ کدام تقریبا طرفی نبسته است. در سوریه بشار اسدی بود که با ما نیم بند کار میکرد، ولی الان اتفاقاتی که در این کشور افتاده باعث شده که بگویند حضور ایران تقویت شده است. اگر سعودیها باعثش نبودند، ایران نمیتوانست حضوری در سوریه داشته باشد. در لبنان نیز همین طور است. در یمن اگر قبول میکردند که به هر حال حوثیها در تشکیل دولت مشارکت پیدا میکردند و کار سیاست در این کشور سامان میگرفت طبیعتا نفوذ ایران به اندازهای که الان هست نمیبود. در واقع سعودیها در هر جبههای برای ضربه زدن به ایران وارد شدند نه تنها آسیبی نرساندند بلکه ناخواسته به نفع ایران عمل کردند.
چرا ایران در سوریه حضور یافت؟
میزان: چرا ایران در سوریه حضور یافت؟
خرمشاد: به لحاظ راهبردی وقتی ماجرای سوریه شروع شد من بعنوان یک مدرس دانشگاه تحلیلم این بود که آینده سوریه آینده نظام بین الملل را رقم خواهد زد. آن موقع هنوز اصلا ایران به ماجرای سوریه ورود نکرده بود حتی از ایران تقاضایی برای ورود نیز نشده بود. از ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ جهان وارد یک دوران گذار به لحاظ نظم شده بود. نظم دو قطبی غرب فروپاشیده بود. دوره گذار علی القاعده باید کوتاه میبود، ولی حدود ۲۰ سال طول کشید تا ایالات متحده امریکا خودش را به عنوان برنده جنگ سرد و تنها قطب حاکم بر جهان بداند. اما قدرتهای غیر غربی سپرده شدن سرنوشت جهان به دست یک قطب را نپذیرفتند و آنرا به منزله فاجعه برای بشر تلقی کردند. قدرتهایی مثل چین، روسیه، هند، و کشورهایی نوظهوری مانند برزیل. همه اینها فکر میکردند که به همان اندازه که سپردن تمام قدرت در یک کشور در دست یک فرد به استبداد و دیکتاتوری میانجامد در نظام بین الملل نیز چنانچه همه امور دست امریکا باشد باید فاتحه بشریت خوانده شود. در نتیجه جهان پس از جنگ سرد، به ترتیب وارد مراحل «تک قطبی»، «تک چند قطبی» و «چند تک قطبی» شد. ماجرای سوریه وقتی اتفاق افتاد تلاش صورت گرفت ایالات متحده امریکا یا غرب بتوانند این «چند تک قطبی» را مضمحل کنند و جهانی با محوریت غرب و امریکا نظم دهند. سوریه دارای موقعیتی است که میتواند در ابعاد مختلف از جمله انرژی، امنیت رژیم صهیونیستی، کنترل رقبا و ... برای غرب بویژه آمریکا حائز اهمیت باشد. اگر سوریه به کنترل غرب درمیآمد از یکسو دست و پای روسها جمع میشد و از سویی دیگر ارتباط ایران با محور مقاومت قطع میشد. تجزیه سوریه و عراق و به موازات آن تجزیه سایر کشورهای منطقه گام بعدی در نظر گرفته شده از سوی آمریکاییها بود. اینکه ترامپ به هیلاری کلینتون میگوید تو ۷ میلیارد هزینه کردهای و فایدهای نداشته است، ناظر بر همین امر است. یعنی آمریکا برای منافعش در منطقه غرب آسیا هزینههای متقبل شد که عملا در صحنه میدانی با شکست مواجه شد. درست پیش از وقایع سوریه قرار بود مربع ترکیه، عراق، ایران و سوریه شکل بگیرد که نقطه مقابل شورای همکاری خلیج فارس باشد. مربع جدیدی که دو ظلع آن عرب بودند و دو ضلع دیگر آن عرب نبودند. در این راستا بعد از سالها اردوغان بعنوان شخص اول ترکیه به سوریه سفر کرده بود و بشار نیز متقابلا به ترکیه رفته بود. ولی ناگهان ترکیه در آن سوی معادله در نقطه مقابل ایران میایستد. چرا اینگونه شد و چرا اضلاع این مربع به تقابل روی آوردند؟ جواب من دو سال قبل این بود که احتمالا باید به اردوغان وعدههایی مبنی بر تجدید امپراتوری عثمانی و استقرار نظام نوعثمانی داده باشند.
قرار بود از سوریه اتفاقات جدیدی رقم بخورد
میزان: هیلاری کلینتون میگوید به صد کشور سفر کردم که داعش را به رسمیت بشناسند؛ این امر بدان معناست که برنامهریزی گستردهای از سوی غربیها صورت گرفته بود. کجای محاسباتشان اشتباه بود که توطئههایشان به شکست انجامید؟
خرمشاد: ارتش داعش یک ارتش چند ملیتی بود. برای اولین بار در جهان اتفاق میافتاد که دهها هزار نفر از ۸۰ کشور در جهان در جغرافیایی مشخصی میجنگیدند. لازمه جنگیدن، آموزش دیدن است؛ خب این دهها هزار نفر عضو داعش کجا آموزش میدیدند؟ لازمه جنگ داشتن سلاح است از کجا سلاح تهیه میکردند؟ لازمه جنگ تامین ارزاق و خوراک است، چه سازمان و تشکیلاتی ارزاق و خوراکشان را تامین میکرد؟ لازمه جنگ پوشاک است لازمه جنگ وسیله نقلیه است دهها هزار وسیله نقلیه که از منطقهای به منطقه دیگر میبردند را چه کسی خریده بود؟ چه طور منتقل شده بودند؟ چرا این همه گردش مالی برای اقدامات داعش را نمیدیدند؟ در واقع به رسمیت شناختن داعش توسط غرب به اینصورت محقق شده بود. یعنی جهان در کمال ناباوری چشمان خود را بست و یک گروهی شکل گرفت که بخشهایی از سه کشور را جدا و به عنوان دولت جدید اعلام کرده بود. تا آن زمان در قالب ساختار سازمان ملل و شورای امنیت غرب خودش را موظف به حفظ دولتهای موجود میدانست و کیان هر دولتی با خطر مواجه میشد سازمان ملل و شورای امنیت ورود میکرد تا این کیان به مخاطره نیفتد، اما از این جا قضیه برعکس شد یعنی غرب و شورای امنیت و اعضای آن قبول کردند گروهی شکل بگیرد که بخشی از عراق و سوریه و لبنان را داشته باشد و یک دولت جدید شکل بدهد. از سویی دیگر برای تسهیل و تسریع کار، دولتهای مستقر آن سه کشور مورد تحریم قرار گرفتند تا دولت جدید خودخواندهای را در قلمروی کشورهای خود شاهد باشند. این خودش نشانه این تغییر شیفت پارادایمی بود که در ذهنیت اداره جهان اتفاق افتاده بود. به عبارت دیگر در ذهنیت غرب اینگونه شکل گرفته بود که سازمان ملل و شورای امنیت ساختارهای مناسب با فضای جنگ سرد را دارند و چون شرایط تغییر کرده نیاز به ساختارهای جدید است. اگر احیانا نقش غرب در ایجاد حکومت خودخوانده داعش عملیاتی میشد احتمالا یکی از گامهای بعدی تغییر در ساختار سازمان ملل بود. ترامپ یک بخشهایی از این نقشه را کلید میزند. توافقات را لغو میکند، حق عضویت در یونسکو را نمیپردازد، تحریمهای یک جانبه فراتر از شورای امنیت وضع میکند، کنگره امریکا نقش پارلمان جهان را بازی میکند، تصمیم میگیرد تحریم میکند و همه دنیا مجبورند تمکین کنند؛ بنابراین قرار بوداز سوریه اتفاقات جدیدی رقم بخورد؛ تصادفی نیست که در واقع عربستان برای فراهم آوردن مقدمات این اتفاقات، این همه هزینه میکند؛ حقوق به جنگجویان میدهد؛ اسلحه میدهد؛ ماشین میدهد؛ در واقع هدف کسب سهم از فضای پس از تغییرات بود. در این میان اشتباه استراتژیک ترکیه این بود که گول چراغ سبزی را خورد که از جایگاهش در نظام آینده و سهمش از کیک موقعیت آتی منطقه نشانش داده بودند. ترکیه به سبب جایگاه اقتصادی میتوانست در عراق و سوریه و به طور کلی در سطح منطقه، دست برتر را بگیرد، اما فریب خورد و پس از آن دچار بحرانهای درونی متوالی شد و تا مرز کودتا و جنگ داخلی هم پیش رفت.
شگرد مذاکره را خوب بلدند
میزان: شکست متوالی پروژههای آمریکا در منطقه غرب آسیا میتواند افول قدرت جهانی این کشور را در پی داشته باشد؟
خرمشاد: در این رابطه با قاطعیت نمیتوان نظر داد. اکنون جهان پرآشوب است. این آشوب اقتضائات خودش را دارد. وقتی دوران گذار طولانی میشود قدرتهای متوسط و میانیای که شکل گرفتهاند تلاش میکنند برای نظم آینده سهم بیشتری داشته باشند. در نتیجه هر کدام درصدد تضعیف رقیب برمیآیند و رقبای آنها نیز متقابلا اقداماتی انجام میدهند که همین امر بر دامنه آشوب میافزاید. در این جهان و منطقه پرآشوب درست است که جمهوری اسلامی دست برتر را دارد، ولی رقبای قدری نیز وجود دارند که این دست برتر ما را به رسمیت نمیشناسند و نسبت به آن تمکین نمیکنند؛ بر همین اساس برای ضربه زدن و تضعیف ما اقداماتی انجام میدهند. حرفهایی که در مورد مذاکره منطقهای نیز از سوی غربیها بعضا شنیده میشود در همین راستا ارزیابی میشود؛ یعنی تمام آنچه در ۵ - ۶ سال اخیر با جنگ نتوانسته بودند به دست بیاورند را میخوهند با مذاکره کسب کنند. باید توجه داشت که آنها شگرد مذاکره را خوب بلدند. به هر ترتیب، ما شاهد یک جهان پر آشوبی هستیم. در جهان پرآشوب بازیگران از جمله جمهوری اسلامی ایران، چارهای جز قدرتمندتر شدن ندارند. ایران در این شرایط آشوب اگر بخواهد پا پس بکشد شبیه آنچه که در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، تکرار میشود. در آن جنگ ما پل پیروزی شدیم، ولی یک پول سیاه کف دست ما نگذاشتند. در شرایط فعلی نیز تحلیل ما از اوضاع نباید مبتنی بر اوضاع عادی باشد بلکه شرایط در جهان و منطقه ما عادی نیست. شرایط، شرایط آشوب است و در این شرایط باید قدرتمند باشید تا بمانید والا کلاهتان پس معرکه است. در روابط بین الملل و در نظام بین الملل بازیگر ضعیف، مرده محسوب میشود؛ بازیگر ضعیف را زیر لگد لگدمال میکنند. ایران با توجه به گذشته تاریخیاش نمیتواند ضعیف باشد؛ لذا باید این مسئله را به صورت جدی نگاه کرد که سر ایستگاهی که قرار است در مورد آینده منطقه و جهان تصمیم گرفته شود ما با پشتوانه تاریخی و تمدنی خود با اقتدار عمل کنیم. اساسا یکی از علل مورد تحریم قرار گرفتن ما از سوی امریکاییها سرمایهگذاری آنها برای تضعیف و کم کردن منابع قدرت ایران است تا بتوانند در موعد مباحث منطقهای با پول کمتری ایران را بخرند یا معاوضه بکنند یا سهم کمتری به ایران بدهند. لذاالان یکی از حساسترین لحظات تاریخ از این جهت است که ما در یک دوران گذار هستیم و در یک پروندههایی وارد شدیم که گریزناپذیر بودهاند.
میزان: این لحظه حساس قطعا نیازمند تصمیمات حساس و دقیقی است؛ در چنین شرایطی کار مجموعهای مثل شورای راهبردی مهم است نکات راهبردی مدنظر شما برای تجویز اتخاذ سیاست اصولی در چنین برهه حساسی چیست؟
خرمشاد: بخشی در شورای راهبردی وجود دارد که در آن تمام این مسائل به صورت جزئی مورد بررسی موشکافانه قرار میگیرد.
استراتژی امریکا سلب قدرت بازدارندگی از ایران است
میزان: قدرت مولفههای مختلفی دارد از جمله آنها، توان موشکی است؛ غرب برای تحدید اقتدار موشکی ما اصرار دارد؛ نقطه نظر شما در این رابطه چیست؟
خرمشاد: به هر حال آن هم حسابش دو دو تا چهارتاست. طرف مقابل هم میداند که ما در چه شرایطی در یک جهان پرآشوب زندگی میکنیم؛ اطراف ما پر از دشمنیهایی است که هدفش ما بودیم یعنی قرار بوده به هر حال بعد از سوریه و عراق نوبت ما باشد؛ در این فضا ما یک سلسله عوامل بازدارنده داریم که میتواند مانع اقدامات دشمنان علیه ما شود. یکی از این عوامل بازدارنده پشتیبانی مردمی نظام است یعنی دشمنان یک هجمه وسیع و فشار سنگینی را میآورند یک مرتبه یک انتخابات اتفاق میافتد این هجمه را مدت زیادی میشکند و آرام میکند یا یک تظاهراتی مانند ۲۲ بهمن اتفاق میافتد؛ بنابراین این پشتوانه مردمی خنثی کننده اقدامات ایذایی دشمنان است. از جمله عوامل بازدارنده دیگری که وجود دارد یکی توان هستهای کشور بوده است. عملا توان هستهای کشور را از ما گرفتند؛ نظام قبول کرد به دلیل اینکه بتواند بخشی از فشارها را کم کند. آنها میدانستند ما سلاح هستهای نداریم، ولی در مقابل فشارها عملا ما بازدارندگی بواسطه توان هستهای را با برجام از دست دادیم. دشمنان در شرایط آشوب منطقه، همه رقبای ما را به لحاظ نظامی تجهیز و تسلیح کردند و با آنها پیمانهای نظامی منعقد کردند. از سویی دیگر استراتژی امریکا در قبال ایران که آنرا کتمان نیز نمیکند، سلب قدرت بازدارندگی از ایران است. یعنی گرفتن قدرت بازدارندگی از ایران در حوزههای هسته ای، موشکی و مردمی. برای چه در محیط پر آشوب و پر دشمن منطقه باید موشکهایمان را بدهیم. دشمن صریحا میگوید به چیزی جزء مرگ تو راضی نیستم، اما بوسطه بازدارندگی موشکی تو فعلا کاری از دستم ساخته نیست؛ بنابراین خنده دار است چیزی که باعث شده که فعلا شما را نکشند را تقدیم آنها کنی.
اگر یک دولت مبتنی بر آرای مردم در فلسطین شکل بگیرد همه ادیان آزاد هستند
میزان: تحلیل شما پیرامون طرح پیشنهادی ایران در خصوص محو رژیم غاصب صهیونیستی با برگزاری همه پرسی در سرزمینهای اشغالی با مشارکت ساکنان اصلی سرزمین فلسطین، چیست؟
خرمشاد: قبل از انقلاب اسلامی، سازمان ملل یک کمیتهای تشکیل داد تا بحران فلسطین را با تاسیس دولت اسرائیل حل کند. یکی از اعضای کمیته مزبور نماینده ایران بود؛ در آن کمیته دو راه حل مطرح شد؛ ایده دو دولت و ایده یک دولت؛ آن زمان نماینده ایران بیان میکند که برای برقراری ثبات در منطقه چارهای جز برپایی یک دولت نداریم و اگر دو دولت در سرزمین فلسطین شکل گیرد نظم و ثبات مستقر نمیشود. سرانجام پیرامون این موضوع در کمیته مزبور رای گیری میکنند و با یک رای نظریه دو دولت رای میآورد. ولی پیش بینی نماینده ایران مبنی بر اینکه منطقه روی ثبات نخواهد دید و این بحران حل نخواهد شد در طول چند دهه اثبات میشود. ملاحظه میکنید ایران چه در قبل از انقلاب و چه در بعد از انقلاب به نام عقل و منطق راه حلش برای حل این بحران، ایده یک دولت است. امااین یک دولت چه دولتی؟ کدام دولت؟ دولت یهودی یا صهیونیستی؟ دولت مسلمان؟ دولت مسیحی؟ جمهوری اسلامی ایران که بعد از انقلاب روی کار آمده براساس یک قاعده منطقی پذیرفته شده جهانی میگوید چارهای جز پذیرش ماهیت یک دولت وجود ندارد و بدون آن، این خونریزی تمام نخواهد شد. بدین معنا که مردم اصلی فلسطین از طریق همه پرسی تعیین کنند چه دولتی روی کار باشد. اما آنچه که مانع از اجرایی شدن این قاعده منطقی مبتنی بر یک سنت تاریخی میشود همان منافع رژیم صهیونیستی است. دولتهایی که طرفدار رژیم صهیونیستی هستند عقل و منطق و سنت دمکراتیک را کنار میگذارند و اصرار بر دو دولتی دارند. اخیرا ترامپ هم قدس را بعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت. علی رغم اینکه قدس فقط هم مسلمان نیست؛ مسیحیها هم آنجا را یک سرزمین مقدس میدانند؛ یک شهر بین المللی و بین الادیانی محسوب میشود. اگر یک دولت مبتنی بر آرای مردم در سرزمین فلسطین بر اساس آرای ساکنان اصلی این سرزمین شکل بگیرد قدس هم چنین ماهیتی را پیدا میکند و همه ادیان آزاد هستند در آن حضور پیدا کنند و هیچ کس حق مالکیت ندارد.
فرقه شیرازیها به نوعی تکفیریهای شیعه محسوب میشوند
میزان: تحلیل شما درباره پیگیری سیاست تفرقه افکنانه از سوی دشمنان با توجه به اقدامات اخیر عناصر وابسته به فرقه شیرازی چیست؟
خرمشاد: فرقه شیرازیها به نوعی تکفیریهای شیعه محسوب میشوند و جمهوری اسلامی ایران به همان اندازهای که با تکفیریهای سنی سر ناسازگاری و جنگ دارد به نام عقل و دین با گروه مشابه در درون تشیع هم اینچنین است. عناد فرقه شیرازی با جمهوری اسلامی، صداقت نظام را در بحث تقریب مذاهب اسلامی و لزوم توجه به منافع امت اسلامی ثابت میکند.
گروه سیاسی - وحید عظیمنیا؛ چند سالی است یک بازوی مشورتی در حوزه سیاست خارجی با عنوان «شورای راهبردی روابط خارجی» تشکیل شده است. تارنمای این شورا «یک اتاق فکر و نهاد مشورتی رهبری با رویکردی راهبردی در حوزه روابط خارجی» را درباره آن نوشته و تاکید کرده است شورای راهبردی روابط خارجی در خرداد سال ۱۳۸۵ با حکم مقام معظم رهبری و باهدف نقش آفرینی در تصمیم گیریهای کلان، نشان دادن افقهای نو در روابط خارجی، بهره مندی از نظرات نخبگان و تدوین شاخصها در جهت نیل به اهداف سند چشم انداز کشور تشکیل شد.
حضرت آیتالله خامنهای ۲۵ خرداد ۱۳۹۳ با صدور حکمی اعضای جدید شورای راهبردی روابط خارجی را منصوب کردند. در این حکم خطاب به کمال خرازی آمده است: نظر به ضرورت تکمیل اعضای شورای راهبردی روابط خارجی، آقایان: دکتر سعید جلیلی، دکتر ابراهیم شیبانی، حسین طارمی، مهدی مصطفوی اهری، سردار احمد وحیدی بعنوان اعضای جدید آن شورا با ریاست جنابعالی منصوب می شوند. با توجه به تجربیات دوره ی گذشته و نقش این شورا در یاری رساندن مسئولان برای تصمیم گیریهای کلان و بهره مندی از نخبگان در این عرصه، امید است در دوره ی جدید شاهد حضور موثرتر آن شورا در وظائف محوله باشیم.
همزمان با ورود به چهارمین سال فعالیت دور دوم شورای راهبردی روابط خارجی با دبیر این شورا به گفتوگو نشستیم. گفتوگوی یک ساعته تحریریه سیاسی با محمدباقر خرمشاد به قرار زیر است:
میزان: آقای دکتر بدوا سپاسگزارم که وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید. حضرتعالی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و استاد گروه علوم سیاسی این دانشگاه هستید. درباره سوابق اجرایی هم برای ما بفرمایید.
خرمشاد: من هم از شما و همه همکارنتان تشکر میکنم. یک دوره رئیس سازمان فرهنگ ارتباطات اسلامی، یک سال معاون آموزش و پژوهش وزارت خارجه و ۴ سال معاون فرهنگی اجتماعی وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» بودم. البته چند سالی هم در سمت معاون آموزشی دانشکده مدیریت سیاسی دانشگاه علامه فعالیت کردم و یک سال هم رئیس دفتر معاونت سیاسی مرکز پژوهشهای مجلس بودم.
ماهیت شورای رواهبردی روابط خارجی
میزان: بعضا این سوال مطرح می شود که علی رغم وجود وزارت امور خارجه چه نیازی به ایجاد ساختار جدید همچون «شورای راهبردی روابط خارجی» هست. درباره ماهیت این شورای و ضرورت تشکیل آن چه توضیحی دارید؟
خرمشاد: سابقه شورای راهبردی روابط خارجی در خارج از ایران به شورای راهبردی خارجی آمریکا بازمیگردد که دهها سال است تشکیل شده؛ شورای مزبور اساسا بعد از جنگ جهانی دوم نقش تعیین کنندهای در اقدامات و اعمال راهبردی امریکا داشته است. در حال حاضر، «شورای خارجی اروپا» از شوراهای مشهور روابط خارجی است که به شدت فعال است. همچنین شورای راهبردی روابط خارجی سایر کشورها را داریم که فعال هستند. از سویی دیگر در برخی کشورها اتاق فکرهایی با کارکرد مشابه همین شورای روابط خارجی وجود دارد. به صورت سالیانه نیز رتبه بندی این شوراها یا این اتاق فکرها و ۳۰ الی ۴۰ شورای برتر اعلام میشود. در ایران شورای روابط خارجی، عنوان «شورای راهبردی روابط خارجی» به خودش گرفته است و در سال ۸۵ با دستور مقام معظم رهبری شکل گرفت. این شورا یک تشکیلات وابسته به ایشان و وابسته به دفتر مقام معظم رهبری است که وظیفه اش نشان دادن افقهای دور در روابط خارجی است. از آنجایی که براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی از حوزههای اختیار رهبری محسوب میشود، برای اینکه کشور در مقوله سیاست خارجی گرفتار روزمرگی نباشد، شورای راهبردی روابط خارجی شکل گرفته که بتواند نکات و نقاط راهبردی را در روابط خارجی نشان بدهد؛ بنابراین شورای مزبور در جایگاه مشاور برای مقام معظم رهبری قرار دارد و کارش در این مدت با فراز و فرودهایی که داشته همین بوده است.
میزان: پس این شورا زیر نظر مقام معظم رهبری فعال است و با وزارت خارجه کاری ندارد
خرمشاد: بله به لحاظ ساختاری، ارتباطی با وزارت خارجه ندارد.
خرمشاد: من هم از شما و همه همکارنتان تشکر میکنم. یک دوره رئیس سازمان فرهنگ ارتباطات اسلامی، یک سال معاون آموزش و پژوهش وزارت خارجه و ۴ سال معاون فرهنگی اجتماعی وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» بودم. البته چند سالی هم در سمت معاون آموزشی دانشکده مدیریت سیاسی دانشگاه علامه فعالیت کردم و یک سال هم رئیس دفتر معاونت سیاسی مرکز پژوهشهای مجلس بودم.
ماهیت شورای رواهبردی روابط خارجی
میزان: بعضا این سوال مطرح می شود که علی رغم وجود وزارت امور خارجه چه نیازی به ایجاد ساختار جدید همچون «شورای راهبردی روابط خارجی» هست. درباره ماهیت این شورای و ضرورت تشکیل آن چه توضیحی دارید؟
خرمشاد: سابقه شورای راهبردی روابط خارجی در خارج از ایران به شورای راهبردی خارجی آمریکا بازمیگردد که دهها سال است تشکیل شده؛ شورای مزبور اساسا بعد از جنگ جهانی دوم نقش تعیین کنندهای در اقدامات و اعمال راهبردی امریکا داشته است. در حال حاضر، «شورای خارجی اروپا» از شوراهای مشهور روابط خارجی است که به شدت فعال است. همچنین شورای راهبردی روابط خارجی سایر کشورها را داریم که فعال هستند. از سویی دیگر در برخی کشورها اتاق فکرهایی با کارکرد مشابه همین شورای روابط خارجی وجود دارد. به صورت سالیانه نیز رتبه بندی این شوراها یا این اتاق فکرها و ۳۰ الی ۴۰ شورای برتر اعلام میشود. در ایران شورای روابط خارجی، عنوان «شورای راهبردی روابط خارجی» به خودش گرفته است و در سال ۸۵ با دستور مقام معظم رهبری شکل گرفت. این شورا یک تشکیلات وابسته به ایشان و وابسته به دفتر مقام معظم رهبری است که وظیفه اش نشان دادن افقهای دور در روابط خارجی است. از آنجایی که براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی از حوزههای اختیار رهبری محسوب میشود، برای اینکه کشور در مقوله سیاست خارجی گرفتار روزمرگی نباشد، شورای راهبردی روابط خارجی شکل گرفته که بتواند نکات و نقاط راهبردی را در روابط خارجی نشان بدهد؛ بنابراین شورای مزبور در جایگاه مشاور برای مقام معظم رهبری قرار دارد و کارش در این مدت با فراز و فرودهایی که داشته همین بوده است.
میزان: پس این شورا زیر نظر مقام معظم رهبری فعال است و با وزارت خارجه کاری ندارد
خرمشاد: بله به لحاظ ساختاری، ارتباطی با وزارت خارجه ندارد.
مجمع تشخیص سیاست خارجی
میزان: میتوان شورای راهبردی روابط خارجی را نمونه مشابه مجمع تشخیص مصلحت نظام در امر سیاست خارجی دانست؟ یعنی شواریی که با عنایت به اختیارات و مسئولیتهای رهبری، مشورتهای مقتضی را به ایشان ارائه میدهد.
خرمشاد: به یک تعبیری همینطور است. این شورا یک بازوی مشورتی است که تلاش میکند در روابط خارجی احیانا نکات یا نقاطی که به دلیل روزمرگی دیده نمیشوند ببیند یا نکاتی که به ظاهر ساده میآید، ولی در چهارپنج سال آینده برای ما تعیین کننده خواهد بود را موشکافی کند.
روابط خارجی با مشاروههای خبره
میزان: در واقع مقام معظم رهبری در تعیین خط مشیهای عرصه سیاست خارجی از مشاورههای اشخاصی خبره در شورای راهبردی روابط خارجی بهره میگیرند.
خرمشاد: همیشه همین طور بوده است. تنها ساختاری که شاید به صورت نظاممند برای این کار هست رسما همین شورای راهبردی روابط خارجی است. در این شورا کمیسیونهای فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی – امنیتی در حوزه مرتبط با روابط خارجی دایر هستند. این کمیسیونها برآوردهای زیادی انجام میدهند و بعضا ماهها طول میکشد تا چند صفحه در مورد موضوعی مشخص که راهبردی تشخیص داده میشود، بعنوان راهبردهای جمهوری اسلامی در آن زمینه پیشنهاد شود.
رد موازی کاری با وزارت خارجه
میزان: حدود ۱۱ سال از زمان تشکیل شورای راهبردی روابط خارجی میگذرد، این شورا کجاها توانسته ورود کند؟ چه کارهایی داشته؟ برای نمونه در بحث برجام که مجری اش وزارت امور خارجه بوده، آیا اقدامی از جانب شورا صورت گرفته است؟ بحث دوم، بحث موازی کاری است، ممکن است این شائبه مطرح شود که وقتی وزارت امور خارجه دایر است، تشکیل شورای راهبردی روابط خارجی چه معنیای دارد؟
خرمشاد: اگر وزارت خارجهای بخواهد موثر عمل کند حتما باید شورای راهبردی داشته باشد؛ کما اینکه در ساختار جدید وزارت خارجه نیز این موضوع دیده شده است. به عبارتی وزارت خارجه اتاق عملیات است که درگیر مباحث روزمره زیادی است؛ کارگزاران وزارت خارجه باید مثل اتاق جنگ در صحنه نبرد دائمادر مقام کنش و واکنش باشند؛ بنابراین یک مرکزی لازم است که فارغ از این کنش و واکنشها بتواند افقهای دورتر را برای سیاست خارجی نشان بدهد. وزارت خارجههای فعال و دوراندیش همه دارای اتاقهای راهبردی هستند. در نتیجه ضرورت بحث راهبردی اندیشی برای سیاست خارجی و وجود ساختار در این زمینه نه تنها موازی کاری نیست بلکه از اوجب واجبات است. در خیلی از کشورها اتاقهای فکر متعددی دارند مثلا در ایالات متحده امریکا اتاقهای فکری متمایل به جمهوری خواهان، و متمایل به دمکراتها دایر است؛ همچنین مراکزی وجود دارد که با هر دو حزب این کشور کار میکنند. آنها محصولات و تولیداتی دارند که برایندش میشود اعمال سیاستگذاران آمریکایی.
ارائه گزارش به نهادهای مختلف
میزان: بنابراین میتوانیم بگوییم از آنجایی که طبق قانون تعیین راهبرد در حوزه سیاست خارجی از اختیارات و مسئولیتهای رهبری است، ایشان شورای راهبردی روابط خارجی را به عنوان نهاد ریل گذاری در نظر گرفته اند که وزارت خارجه موظف است این راهبردها را اجرایی کند.
خرمشاد: در گزارشهایی که خدمت مقام معظم رهبری ارائه شود، ایشان به هر مرکزی تشخیص بدهند، موضوع گزارش را ارجاع میدهند؛ گاهی این گزارشها به وزارت خارجه ارجاع میشود، گاهی نیز به شورای عالی امنیت ملی ارجاع میشود. گاهی هم به رئیس جمهور ارجاع داده میشود. به طور کلی این امر بستگی به اهمیت و جایگاه موضوع دارد. شورای راهبردی نیز براساس اولویتهایی که خودش تعیین میکند یا احیانا از سوی رهبر معظم انقلاب ارائه میشود، بر روی موضوعات کار میکند. برای سال ۹۷ کمیسیونهای مختلف شورا، اولویتهای مشخصی را تعیین کردند که نتیجه این تعیین اولویتها تقدیم مقام معظم رهبری می شود. ایشان حسب اهمیت موضوع، دستور گردش کار ارائه میکنند تا مورد استفاده مراکز مختلف در بحث روابط خارجی باشد.
میزان: می توانیم بگوییم شورا راهبردی روابط خارجی اصلیترین مرکزی است که سیاست ایران در حوزه خارجی، در آن تعیین میشود؟
خرمشاد: نه، این طور نیست؛ ما در روابط خارجی پیرامون نکات راهبردی میاندیشیم؛ در حوزه سیاست خارجی، امور بر عهده وزارت خارجه است. در شورای راهبردی روابط خارجی نکاتی که راهبردی است و ندیدن آنها ممکن است در درازمدت ما را دچار آسیب کند یا دیدن آنها میتواند منافع ملی را مضاعف و بهینه کند، رصد میشود و پیرامون آنها خط مشی ترسیم میشود. رهبری نیز در حوزه اجرای سیاست خارجی مسئولیتی ندارند و همان طور که اشاره کردید سیاست گذاریهای کلان را در این حوزه با مشورت گیری از مراکزی همچون شواری راهبردی انجام میدهند تا با دیدی وسیعتر و با افقی روشنتر و با بهره گیری از تجربیات دنیا و موقعیت ما در بین همسایگان در منطقه و در سطح جهان، تولید ادبیات و راهبرد صورت گیرد.
ضرورت داشتن سیاست همسایهای
میزان: مفاهیم و مسائل راهبردی در حوزه روابط خارجی چه مصادیقی دارد؟
خرمشاد: برای نمونه، داشتن سیاست همسایگی برای کشوری مثل ما نکتهای راهبردی است. ما از نادر کشورهایی هستیم که با ۱۵ کشور همسایه هستیم و مرز آبی و خاکی داریم. برای کشوری مثل ایران با این سابقه تاریخی و حضور در کانون یک حوزه تمدنی، سیاست همسایگی یک ضرورت است. شما به کثرت همسایههایی که ایران دارد، توجه کنید. موقعیت ایران ژئواستراتژیک است. در شمال ایران دو منطقه قفقاز و آسیای میانه واقع شده است. در شرق یک منطقه شبه قاره داریم که از طریق پاکستان است؛ در غرب منطقه آناتولی و قفقاز را داریم. در منطقه غربی از ناحیه عراق ما به جهان اسلام متصل میشویم. در جنوب منطقه خلیج فارس را داریم. برای هر کدام از این مناطق، سیاستهای ما مشخص است. به طور کلی ما داشتن سیاست همسایهای برای جمهوری اسلامی ایران را یک ضرورت میدانیم و خطوط کلی مرتبط با آن را براساس ادبیات جهان و سابقه خودمان بیان میکنیم.
سیاست همسایگی چیزی نیست که تقریبا هیچ دولتی منکرش باشد
میزان: آیا تغییر دولت ها، این خطوط کلی و راهبردی در عرصه سیاست خارجی را دستخوش دگردیسی میکند؟ برای نمونه، سیاست همسایگی که مورد تاکید شما بود میتواند جای خود را به تمرکز در آمریکای لاتین و یا اروپا بدهد؟
خرمشاد: در هرحال ما چرخش دولتها را داریم که براساس آرایی که مردم به روسای جمهور میدهند انتخاب میشوند طبیعی است که تحول در سیاست خارجی را هم داشته باشیم. منتهی یک سری اصول ثابتی است که رهبری حافظ آن اصول ثابت هستند. در واقع طبیعتا شورا هم باید در همان چارچوب عمل کند. سیاست همسایگی چیزی نیست که تقریبا هیچ دولتی منکرش باشد. ممکن است بعضی از دولتها بخشی از همسایهها را اهمیت بیشتری بدهند، ولی اصل وظیفه مرکزی مثل شورای راهبردی، گوشزد کردن این مسئله و تولید ادبیات در مورد این مسئله و برجسته کردن اهمیت آن است.
میزان: به صورت مصداقی بفرمایید آیا موردی بوده که دولتها بخواهند خطوط کلی و راهبردی عرصه سیاست خارجی را زیرپا بگذارند و با تذکر شورای راهبردی مواجه شده باشند؟
خرمشاد: ما طبیعتا به دلیل وظیفه راهبردی که داریم کمتر وارد مباحث روزمره میشویم. مباحث روزمره مرتبط با دستگاه سیاست خارجی است. شورای راهبردی کمتر در مباحث یومیه و روزمره ورود میکند مگر اینکه در جایی یک موضوع روزمره جنبه راهبردی داشته باشد. در مورد برجام در مواردی، چون به هر حال یک ریل گذاری است که در آینده هم سایر ابعاد روابط خارجی ما را تحت الشعاع قرار میدهد، شورا ورود پیدا کرد.
سناریوهای مختلف در قبال برجام برای جلوگیری از غافلگیری طراحی شود
میزان: دو سال از اجرای برجام میگذرد؛ مراکز مختلفی از جمله هیئت عالی نظارت بر برجام، وزارت امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در این رابطه متمرکز هستند. موضع شورای راهبردی در قبال برجام چیست؟ در رابطه با برجام چه اقداماتی انجام داده؟ اردیبهشت ماه قراراست رئیس جمهور امریکا پیرامون برجام نظر نهایی خودشان را اعلام کند؛ آیا در شورای راهبردی پیرامون آینده نگری در قبال برجام اقدامی صورت گرفته است؟
خرمشاد: من در مقام سخن گوی شورا نیستم که بگویم شورا چه کار باید بکند یا چه کار نکند. رئیس شورا مواضع شورا را اعلام میکند. اما به هر حال باید کشور آمادگی لازم را برای شرایط مختلفی که ممکن است برای برجام پیش بیاید داشته باشد. شما نهادها و مراکزی را برشمردید که پیرامون برجام وظایف مشخصی را برعهده دارند؛ حال اگر ما نیز ورود کنیم تداخل ایجاد میشود. برجام موضوعی است که متولی آن مشخص است. هم قانونگذار هم مجری وارد این موضوع شدهاند. البته اگر یک جایی ابهامی وجود دارد یا خلایی هست شاید به لحاظ راهبردی ورود ما دلیلی داشته باشد. اما به طور کلی راهبرد کلان آن است که سناریوهای مختلف در قبال برجام برای جلوگیری از غافلگیری طراحی شود.
میزان: شما اقداماتی که باید برای پیشگیری از غافلگیری صورت گیرد را به متولین برجام گوشزد میکنید؟
خرمشاد: بله
میزان: راهبردهای سیاست خارجی برای سال جدید مشخص شده است؟
خرمشاد: کمیسیونهای شورای راهبردی در این رابطه پیشنهادات خود را داده اند، اما هنوز این پیشنهادات را مصوب نکردهایم.
یکی از مشکلاتی که در جهان داریم تصویری است که از ما ارایه میشود
میزان: اجازه بفرمایید وارد موضوع دیگری شویم. اخیرا کنفرانس امنیتی تهران برگزار شد که شورای راهبردی روابط خارجی در آن مشارکت داشت. برگزاری این کنفرانس مفید بود؟ اصلا ارزیابی شما از برگزاری چنین کنفرانس هایی چیست؟
خرمشاد: تقریبا تمام کشورهای مطرح، یک کنفرانس امنیتی دارند. هدف کشورها از برپایی این نوع کنفرانسها این است که بتوانند در آن مواضع خودشان را بیان کنند و نقطه نظرات دیگران را نیز بشنوند. همچنین این نوع کنفرانسها محملی برای لابی کردن نیز میتواند باشد. این نوع کنفرانسها برای ما اهمیت مضاعف دارد به این دلیل که یکی از مشکلاتی که در جهان داریم تصویری است که از ما ارایه میشود. رقبا و دشمنان ما از ما تصویرسازی میکنند. بر همین اساس لازم بود یک ایستگاه سالیانهای تشکیل شود که در آن افراد و مقامها و دستگاههای مهم امنیتی و سیاسی جهان بتوانند حضور داشته باشند و در تهران بصورت بلاواسطه حرفهای ایران را بشنوند؛ و احیانا اگر لازم شد حرفهایی به ایران منتقل کنند. دو سال قبل ایده تشکیل نشست امنیتی در تهران مطرح شد. به دلیل راهبردی بودن این مسئله برای کشور ما قبول کردیم به عنوان یکی از دستگاههای کمک کننده برای انجام آن باشیم. ایده اش از ما نبود، ولی وقتی ایده اش مطرح شد و مشخص شد راهبردی است، ما استقبال کردیم و امیدواریم که این موضوع جا بیفتد و مثلا سی نفر از شخصیتها و دستگاههای امنیتی و سیاسی جهان هر ساله وعدهگاهشان در یک تاریخ مشخصی تهران باشد.
میزان: کنفرانس امسال توانست ما را به آن اهدافی که داریم برساند؟
خرمشاد: در حدی که از یک کنفرانسی مثل این انتظار بود خوب بود؛ طبیعتا میتواند بهتر باشد، ولی با توجه به اینکه این کنفرانس دوسالانه است و برای دومین بار تشکیل میشد، بخش قابل توجهی از توقعات را برآورده کرد.
ایران در امنیت داخلی از هیچ قدرت بیرونی بهره نمیبرد
میزان: شما ۱۹ دی ماه بود در گفت و گوی ویژه خبری گفتید که امنیت وارداتی نیست. مردم خودمان باید تامین امنیت کنند؛ الزامات این تامین امنیت به چه صورتی است؟
خرمشاد: در یک منطقه، تامین امنیت بدون مشارکت مجموعه اعضای شکل دهنده آن منطقه امکان ندارد. همه اجزای منطقه از وزن مساوی برخوردار نیستند، ولی حتما باید همه آنها در آن امنیت دیده و مشارکت داده شوند. منطقه ما به دلیل حساس بودن در واقع میتواند امنیت منطقهای اش خودبنیاد باشد یا یک جورایی اتکای به قدرتهای بیرونی داشته باشد. در جهان امروز بصورت خالص هیچ کدام از اینها یافت نمیشود به گونهای که فقط و فقط داخلیها یا فقط و فقط بیرونیها باشند. بازیگرانی در منطقه داریم که تفاوتهای فاصله داری را دارند. یک طرف جمهوری اسلامی ایران را داریم که تقریبا در امنیت داخلی اش از هیچ قدرت بیرونی بهره نمیبرد و به همین جهت طرفدار این است که امنیت منطقهای با مشارکت حداکثری بازیگران منطقه اتفاق بیفتد. بعضی از بازیگران هستند که تلاش میکنند امنیت را با اتکای به سلاح و توانمندیهای قدرتهای خارجی خارج از منطقه به دست بیاورند؛ این جاست که درواقع این مسائل منطقه مطرح میشود که آیا امنیت میتواند وارداتی باشد؟ امنیت از مقولههایی است که باید خود بنیاد باشد؛ سوار بر دوش یا ریشه در مردم آن کشور باشد. ریشه در گذشته آن کشور تاریخ آن کشور اصول و ارزشهای آن کشور داشته باشد؛ لذا صحبت از دعوت بازیگران دیگر به این که به امنیتی خودبنیاد بیندیشند است؛ تا راحتتر بتوان به نظم و امنیت منطقهای در قالب مشارکت همه بازیگران رسید. بازیگرانی که باید توجه داشته باشند که امنیت وارداتی بادوام و با ثبات و ادامه دار نخواهد بود.
از شکاف شیعه و سنی هیچ کسی بهره نمیبرد جز اسرائیل و غرب
میزان: اخیرا با توجه به اتفاقی که برای سفارت ایران در انگلیس افتاد، بحث راهبرد «تقریب مذاهب» که جمهوری اسلامی ایران پیگیری می کند پررنگ شد. خیلیها میخواهند هجمه کنند و این سیاست را برهم بزنند به نظر شما این شدنی است اگر شدنی است؟ - که هر احتمالی وجود دارد - نکات راهبردی اش چیست که در این حوزه رعایت کنیم؟
خرمشاد: الازهر مصر یک زمانی پیش قراول و پرچمدار تقریب مذاهب اسلامی بود. بر مبنای توافقی که بین «شیخ محمود شلتوت» و «مرحوم آیتالعظمی بروجردی» صورت گرفت، جهان اسلام به این جمع بندی رسید که تشدید شکاف شیعه و سنی مصنوعی و با مداخله عوامل بیرونی است؛ لذا در صدد برآمدند این شکاف را پر کنند و توفیقات خوبی نیز به دست آوردند.از حدود ۵ سال قبل عربستان سعودی به دلیل تغییر موضعی که در حاکمیتش حادث شد تلاش کرد، استراتژی وحدت و تقریب در جهان اسلام را که از ناحیه جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود به شکست بکشاند. در واقع سعودیها با نسخهای که برایش تجویز کردند با پول و پشتیبانی فکری تلاش خود را مصروف به شکست کشاندن ایده تقریب گرداند و وارد جنگها و تجاوزهای منطقهای شد. عربستان سعودی با پول و ثروت نفتی که داشت، تلاش کرد هم شکاف شیعه و سنی را فعال کند هم شکاف عرب و عجم را. چند دهه کار کردند، تولید ادبیات، تولید مبلغ، پشتوانه پولی و سازمان دهی گروههای تکفیری مثل داعش و القاعده یا النصره، از توان کشوری برمی آمد که خودش مسلمان باشد و در جهان اسلام جایگاهی داشته باشد. عربستان سعودی، ایران را به عنوان رهبر جهان تشیع و سرسلسله جنبان عجم هدف قرار داد تا یک زمانی هم موفق بود، ولی در طی یکی دو سال اخیر، ثابت شد که این در به روی پاشنهای که عربستان و هئیت حاکمه آمریکا طراحی کرده نمیچرخد. جهان اسلام آگاه شده که این نوع دمیدن در افراط گری و در کمال ناباوری ایران را به جای رژیم صهیونیستی نشاندن به تدریج در میان گروههای مسلمان دارای بصیرت غیرمعقول جلوه میکند. از شکاف شیعه و سنی هیچ کسی بهره نمیبرد جز اسرائیل و غرب که به هر حال منابع جهان اسلام را به یغما میبرند و تحقیر میکنند. جهان اسلام میفهمد که بن سلمان که صدها میلیارد دلار به ترامپ داده در واقع پول ملت مسلمان را به یک آمریکایی داده است. در شرایطی که تعداد زیادی از گرسنگی در جاهای مختلف جهان اسلام از دنیا میروند. ولیعهد سعودی به انگلستان، بیش از ۷۰ میلیارد دلار داده تا دهانشان را ببندد تا نگویند چرا به آمریکاییها پول دادی و به ما ندادی. جهان اسلام این موارد را میفهمد. شما در محافل خصوصی نخبگان جهان عرب بنشینید همین تحلیل را دارند که من و شما بیان میکنیم. در نتیجه بدنه و نخبگان جهان اسلام متوجه مسئله شدهاند. اگر مثلث غربی عربی عبری، ۵ سال قبل دارای توفیقاتی بود، اکنون موقعیت جمهوری اسلامی ایران بعنوان مبلغ تقریب و وحدت مسلمین و راس جبهه مقاومت، در شرایط بهتری قرار گرفتهاست.
سعودیها در هیچکدام از اقداماتشان به توفیق نرسیدند
میزان: به لحاظ راهبردی و کلان در حوزه تقریب مذاهب سیاست کلان جمهوری اسلامی باید به چه صورت باشد که نه متهم به انفعال در برابر گستاخی سعودیها شود و نه پازل دشمن تکمیل شود؟
خرمشاد: در راهبردی اندیشی و راهبردی عمل کردن طبیعتا نباید تابع احساسات بود. روی اصلی سکه را که تعیین کننده است باید دید. عربستان در همین مسیر دشمنی با ایران در منطقه ما مجموعهای از جنگهای نیابتی را شروع کرده که میتوانست سرنوشت دیگری را داشته باشد. جنگ نیابتی در سوریه، جنگ نیابتی در عراق، جنگ نیابی در بحرین، جنگ نیابتی در یمن، جنگ نیابتی در لبنان. درست است که عربستان در یک جاهایی نوعی عملیات انتحاری سیاسی دارد و در ظاهر چنین میآید که جمهوری اسلامی ایران خویشتنداری میکند؛ ولی آدمهایی که آگاه و خبره در مباحث منطقه هستند میدانند که سعودیها در هیچکدام از اقداماتشان به توفیق نرسیدند. هیچکس نمیگوید عربستان در سوریه دست برتر را دارد. کسی امروز نمیگوید که برنده پرونده سوریه تا الان عربستان بوده است. یکی از علل اقدامات عربستان از حالت تعادل خارج کردن ایران است که بعد بتواند از آب گلآلود ماهی بگیرد. ولی مجموعه عرصههایی که سعودی باز کرده با هدف اینکه در کوتاه مدت تمامش کند، در هیچ کدام تقریبا طرفی نبسته است. در سوریه بشار اسدی بود که با ما نیم بند کار میکرد، ولی الان اتفاقاتی که در این کشور افتاده باعث شده که بگویند حضور ایران تقویت شده است. اگر سعودیها باعثش نبودند، ایران نمیتوانست حضوری در سوریه داشته باشد. در لبنان نیز همین طور است. در یمن اگر قبول میکردند که به هر حال حوثیها در تشکیل دولت مشارکت پیدا میکردند و کار سیاست در این کشور سامان میگرفت طبیعتا نفوذ ایران به اندازهای که الان هست نمیبود. در واقع سعودیها در هر جبههای برای ضربه زدن به ایران وارد شدند نه تنها آسیبی نرساندند بلکه ناخواسته به نفع ایران عمل کردند.
چرا ایران در سوریه حضور یافت؟
میزان: چرا ایران در سوریه حضور یافت؟
خرمشاد: به لحاظ راهبردی وقتی ماجرای سوریه شروع شد من بعنوان یک مدرس دانشگاه تحلیلم این بود که آینده سوریه آینده نظام بین الملل را رقم خواهد زد. آن موقع هنوز اصلا ایران به ماجرای سوریه ورود نکرده بود حتی از ایران تقاضایی برای ورود نیز نشده بود. از ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ جهان وارد یک دوران گذار به لحاظ نظم شده بود. نظم دو قطبی غرب فروپاشیده بود. دوره گذار علی القاعده باید کوتاه میبود، ولی حدود ۲۰ سال طول کشید تا ایالات متحده امریکا خودش را به عنوان برنده جنگ سرد و تنها قطب حاکم بر جهان بداند. اما قدرتهای غیر غربی سپرده شدن سرنوشت جهان به دست یک قطب را نپذیرفتند و آنرا به منزله فاجعه برای بشر تلقی کردند. قدرتهایی مثل چین، روسیه، هند، و کشورهایی نوظهوری مانند برزیل. همه اینها فکر میکردند که به همان اندازه که سپردن تمام قدرت در یک کشور در دست یک فرد به استبداد و دیکتاتوری میانجامد در نظام بین الملل نیز چنانچه همه امور دست امریکا باشد باید فاتحه بشریت خوانده شود. در نتیجه جهان پس از جنگ سرد، به ترتیب وارد مراحل «تک قطبی»، «تک چند قطبی» و «چند تک قطبی» شد. ماجرای سوریه وقتی اتفاق افتاد تلاش صورت گرفت ایالات متحده امریکا یا غرب بتوانند این «چند تک قطبی» را مضمحل کنند و جهانی با محوریت غرب و امریکا نظم دهند. سوریه دارای موقعیتی است که میتواند در ابعاد مختلف از جمله انرژی، امنیت رژیم صهیونیستی، کنترل رقبا و ... برای غرب بویژه آمریکا حائز اهمیت باشد. اگر سوریه به کنترل غرب درمیآمد از یکسو دست و پای روسها جمع میشد و از سویی دیگر ارتباط ایران با محور مقاومت قطع میشد. تجزیه سوریه و عراق و به موازات آن تجزیه سایر کشورهای منطقه گام بعدی در نظر گرفته شده از سوی آمریکاییها بود. اینکه ترامپ به هیلاری کلینتون میگوید تو ۷ میلیارد هزینه کردهای و فایدهای نداشته است، ناظر بر همین امر است. یعنی آمریکا برای منافعش در منطقه غرب آسیا هزینههای متقبل شد که عملا در صحنه میدانی با شکست مواجه شد. درست پیش از وقایع سوریه قرار بود مربع ترکیه، عراق، ایران و سوریه شکل بگیرد که نقطه مقابل شورای همکاری خلیج فارس باشد. مربع جدیدی که دو ظلع آن عرب بودند و دو ضلع دیگر آن عرب نبودند. در این راستا بعد از سالها اردوغان بعنوان شخص اول ترکیه به سوریه سفر کرده بود و بشار نیز متقابلا به ترکیه رفته بود. ولی ناگهان ترکیه در آن سوی معادله در نقطه مقابل ایران میایستد. چرا اینگونه شد و چرا اضلاع این مربع به تقابل روی آوردند؟ جواب من دو سال قبل این بود که احتمالا باید به اردوغان وعدههایی مبنی بر تجدید امپراتوری عثمانی و استقرار نظام نوعثمانی داده باشند.
سادهانگاری است اگر تصور شود آمریکاییها فرشته نجات هستند
سادهانگاری است اگر تصور شود آمریکاییها فرشته نجات هستند و هر جا مستبد هست در کنار مردم میایستند و پیراهن سفید میپوشند و شاخه زیتون برمیدارند. یعنی به عبارتی خود آمریکاییها ساده سازی میکنند تا ابعاد پیچیده و پنهان قضایا مخفی باشد. مابه ازای اتفاقی که در منطقه میافتاد کنترل انرژی جهان را تغییر میداد؛ یعنی جریان انرژیای که برای مثال چینیها برای رشد مطلق اقتصادی بدان نیاز دارند کاملا در ید قدرت آمریکاییها میشد. از سویی دیگر امنیت اسرائیل نیز تضمین میشد. همچنین برای سالها بافت جغرافیای منطقه تغییر میکرد. بر همین اساس تمام بازیگران بزرگ جهانی، خیلی زود فهمیدند که سوریه برای سوریه نیست، سوریه آغازی برای نظم جهان است. از این جا این گره باز میشود. برای اینکه دوران گذار به یک انجامی برسد که در آن غرب دست برتر را داشته باشد نیاز به یک «ساکس پیکو» جدید بود؛ لذا به همین جهت بود که روسها قبل از اینکه در سوریه ورود کنند در محافل راهبردی شان چنین تحلیل میکردند که سقوط سوریه یعنی انتقال بحران به ایران و سقوط تهران و در مرحله بعد، سقوط مسکو. یعنی به نظر آنها آمد که غرب با هم پیمانانش در منطقه از سوریه شروع کردهاند و هدف بعدی آنها تهران و ایران است و بعد از ایران هم نوبت خودشان است. از همین رو به این جمع بندی رسیدند که باید در سوریه از روسیه دفاع کنند.
میزان: پس چرا گفته میشود که ایران برای ورود روسیه به سوریه به مسکو باج داده است؟
خرمشاد: اتفاقا بالعکس. روسها فهمیدند که غرب در سوریه دست به یک قمار بزرگ زده است؛ آنها به این آگاهی رسیدند یا باید در سوریه زود و به موقع وارد عمل شوند یا همان طور که غرب گفته طرف بازنده باشند و مقدار زیادی عقب نشینی کنند و در نتیجه این فضا شکل گرفت.
سادهانگاری است اگر تصور شود آمریکاییها فرشته نجات هستند و هر جا مستبد هست در کنار مردم میایستند و پیراهن سفید میپوشند و شاخه زیتون برمیدارند. یعنی به عبارتی خود آمریکاییها ساده سازی میکنند تا ابعاد پیچیده و پنهان قضایا مخفی باشد. مابه ازای اتفاقی که در منطقه میافتاد کنترل انرژی جهان را تغییر میداد؛ یعنی جریان انرژیای که برای مثال چینیها برای رشد مطلق اقتصادی بدان نیاز دارند کاملا در ید قدرت آمریکاییها میشد. از سویی دیگر امنیت اسرائیل نیز تضمین میشد. همچنین برای سالها بافت جغرافیای منطقه تغییر میکرد. بر همین اساس تمام بازیگران بزرگ جهانی، خیلی زود فهمیدند که سوریه برای سوریه نیست، سوریه آغازی برای نظم جهان است. از این جا این گره باز میشود. برای اینکه دوران گذار به یک انجامی برسد که در آن غرب دست برتر را داشته باشد نیاز به یک «ساکس پیکو» جدید بود؛ لذا به همین جهت بود که روسها قبل از اینکه در سوریه ورود کنند در محافل راهبردی شان چنین تحلیل میکردند که سقوط سوریه یعنی انتقال بحران به ایران و سقوط تهران و در مرحله بعد، سقوط مسکو. یعنی به نظر آنها آمد که غرب با هم پیمانانش در منطقه از سوریه شروع کردهاند و هدف بعدی آنها تهران و ایران است و بعد از ایران هم نوبت خودشان است. از همین رو به این جمع بندی رسیدند که باید در سوریه از روسیه دفاع کنند.
میزان: پس چرا گفته میشود که ایران برای ورود روسیه به سوریه به مسکو باج داده است؟
خرمشاد: اتفاقا بالعکس. روسها فهمیدند که غرب در سوریه دست به یک قمار بزرگ زده است؛ آنها به این آگاهی رسیدند یا باید در سوریه زود و به موقع وارد عمل شوند یا همان طور که غرب گفته طرف بازنده باشند و مقدار زیادی عقب نشینی کنند و در نتیجه این فضا شکل گرفت.
قرار بود از سوریه اتفاقات جدیدی رقم بخورد
میزان: هیلاری کلینتون میگوید به صد کشور سفر کردم که داعش را به رسمیت بشناسند؛ این امر بدان معناست که برنامهریزی گستردهای از سوی غربیها صورت گرفته بود. کجای محاسباتشان اشتباه بود که توطئههایشان به شکست انجامید؟
خرمشاد: ارتش داعش یک ارتش چند ملیتی بود. برای اولین بار در جهان اتفاق میافتاد که دهها هزار نفر از ۸۰ کشور در جهان در جغرافیایی مشخصی میجنگیدند. لازمه جنگیدن، آموزش دیدن است؛ خب این دهها هزار نفر عضو داعش کجا آموزش میدیدند؟ لازمه جنگ داشتن سلاح است از کجا سلاح تهیه میکردند؟ لازمه جنگ تامین ارزاق و خوراک است، چه سازمان و تشکیلاتی ارزاق و خوراکشان را تامین میکرد؟ لازمه جنگ پوشاک است لازمه جنگ وسیله نقلیه است دهها هزار وسیله نقلیه که از منطقهای به منطقه دیگر میبردند را چه کسی خریده بود؟ چه طور منتقل شده بودند؟ چرا این همه گردش مالی برای اقدامات داعش را نمیدیدند؟ در واقع به رسمیت شناختن داعش توسط غرب به اینصورت محقق شده بود. یعنی جهان در کمال ناباوری چشمان خود را بست و یک گروهی شکل گرفت که بخشهایی از سه کشور را جدا و به عنوان دولت جدید اعلام کرده بود. تا آن زمان در قالب ساختار سازمان ملل و شورای امنیت غرب خودش را موظف به حفظ دولتهای موجود میدانست و کیان هر دولتی با خطر مواجه میشد سازمان ملل و شورای امنیت ورود میکرد تا این کیان به مخاطره نیفتد، اما از این جا قضیه برعکس شد یعنی غرب و شورای امنیت و اعضای آن قبول کردند گروهی شکل بگیرد که بخشی از عراق و سوریه و لبنان را داشته باشد و یک دولت جدید شکل بدهد. از سویی دیگر برای تسهیل و تسریع کار، دولتهای مستقر آن سه کشور مورد تحریم قرار گرفتند تا دولت جدید خودخواندهای را در قلمروی کشورهای خود شاهد باشند. این خودش نشانه این تغییر شیفت پارادایمی بود که در ذهنیت اداره جهان اتفاق افتاده بود. به عبارت دیگر در ذهنیت غرب اینگونه شکل گرفته بود که سازمان ملل و شورای امنیت ساختارهای مناسب با فضای جنگ سرد را دارند و چون شرایط تغییر کرده نیاز به ساختارهای جدید است. اگر احیانا نقش غرب در ایجاد حکومت خودخوانده داعش عملیاتی میشد احتمالا یکی از گامهای بعدی تغییر در ساختار سازمان ملل بود. ترامپ یک بخشهایی از این نقشه را کلید میزند. توافقات را لغو میکند، حق عضویت در یونسکو را نمیپردازد، تحریمهای یک جانبه فراتر از شورای امنیت وضع میکند، کنگره امریکا نقش پارلمان جهان را بازی میکند، تصمیم میگیرد تحریم میکند و همه دنیا مجبورند تمکین کنند؛ بنابراین قرار بوداز سوریه اتفاقات جدیدی رقم بخورد؛ تصادفی نیست که در واقع عربستان برای فراهم آوردن مقدمات این اتفاقات، این همه هزینه میکند؛ حقوق به جنگجویان میدهد؛ اسلحه میدهد؛ ماشین میدهد؛ در واقع هدف کسب سهم از فضای پس از تغییرات بود. در این میان اشتباه استراتژیک ترکیه این بود که گول چراغ سبزی را خورد که از جایگاهش در نظام آینده و سهمش از کیک موقعیت آتی منطقه نشانش داده بودند. ترکیه به سبب جایگاه اقتصادی میتوانست در عراق و سوریه و به طور کلی در سطح منطقه، دست برتر را بگیرد، اما فریب خورد و پس از آن دچار بحرانهای درونی متوالی شد و تا مرز کودتا و جنگ داخلی هم پیش رفت.
شگرد مذاکره را خوب بلدند
میزان: شکست متوالی پروژههای آمریکا در منطقه غرب آسیا میتواند افول قدرت جهانی این کشور را در پی داشته باشد؟
خرمشاد: در این رابطه با قاطعیت نمیتوان نظر داد. اکنون جهان پرآشوب است. این آشوب اقتضائات خودش را دارد. وقتی دوران گذار طولانی میشود قدرتهای متوسط و میانیای که شکل گرفتهاند تلاش میکنند برای نظم آینده سهم بیشتری داشته باشند. در نتیجه هر کدام درصدد تضعیف رقیب برمیآیند و رقبای آنها نیز متقابلا اقداماتی انجام میدهند که همین امر بر دامنه آشوب میافزاید. در این جهان و منطقه پرآشوب درست است که جمهوری اسلامی دست برتر را دارد، ولی رقبای قدری نیز وجود دارند که این دست برتر ما را به رسمیت نمیشناسند و نسبت به آن تمکین نمیکنند؛ بر همین اساس برای ضربه زدن و تضعیف ما اقداماتی انجام میدهند. حرفهایی که در مورد مذاکره منطقهای نیز از سوی غربیها بعضا شنیده میشود در همین راستا ارزیابی میشود؛ یعنی تمام آنچه در ۵ - ۶ سال اخیر با جنگ نتوانسته بودند به دست بیاورند را میخوهند با مذاکره کسب کنند. باید توجه داشت که آنها شگرد مذاکره را خوب بلدند. به هر ترتیب، ما شاهد یک جهان پر آشوبی هستیم. در جهان پرآشوب بازیگران از جمله جمهوری اسلامی ایران، چارهای جز قدرتمندتر شدن ندارند. ایران در این شرایط آشوب اگر بخواهد پا پس بکشد شبیه آنچه که در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، تکرار میشود. در آن جنگ ما پل پیروزی شدیم، ولی یک پول سیاه کف دست ما نگذاشتند. در شرایط فعلی نیز تحلیل ما از اوضاع نباید مبتنی بر اوضاع عادی باشد بلکه شرایط در جهان و منطقه ما عادی نیست. شرایط، شرایط آشوب است و در این شرایط باید قدرتمند باشید تا بمانید والا کلاهتان پس معرکه است. در روابط بین الملل و در نظام بین الملل بازیگر ضعیف، مرده محسوب میشود؛ بازیگر ضعیف را زیر لگد لگدمال میکنند. ایران با توجه به گذشته تاریخیاش نمیتواند ضعیف باشد؛ لذا باید این مسئله را به صورت جدی نگاه کرد که سر ایستگاهی که قرار است در مورد آینده منطقه و جهان تصمیم گرفته شود ما با پشتوانه تاریخی و تمدنی خود با اقتدار عمل کنیم. اساسا یکی از علل مورد تحریم قرار گرفتن ما از سوی امریکاییها سرمایهگذاری آنها برای تضعیف و کم کردن منابع قدرت ایران است تا بتوانند در موعد مباحث منطقهای با پول کمتری ایران را بخرند یا معاوضه بکنند یا سهم کمتری به ایران بدهند. لذاالان یکی از حساسترین لحظات تاریخ از این جهت است که ما در یک دوران گذار هستیم و در یک پروندههایی وارد شدیم که گریزناپذیر بودهاند.
میزان: این لحظه حساس قطعا نیازمند تصمیمات حساس و دقیقی است؛ در چنین شرایطی کار مجموعهای مثل شورای راهبردی مهم است نکات راهبردی مدنظر شما برای تجویز اتخاذ سیاست اصولی در چنین برهه حساسی چیست؟
خرمشاد: بخشی در شورای راهبردی وجود دارد که در آن تمام این مسائل به صورت جزئی مورد بررسی موشکافانه قرار میگیرد.
استراتژی امریکا سلب قدرت بازدارندگی از ایران است
میزان: قدرت مولفههای مختلفی دارد از جمله آنها، توان موشکی است؛ غرب برای تحدید اقتدار موشکی ما اصرار دارد؛ نقطه نظر شما در این رابطه چیست؟
خرمشاد: به هر حال آن هم حسابش دو دو تا چهارتاست. طرف مقابل هم میداند که ما در چه شرایطی در یک جهان پرآشوب زندگی میکنیم؛ اطراف ما پر از دشمنیهایی است که هدفش ما بودیم یعنی قرار بوده به هر حال بعد از سوریه و عراق نوبت ما باشد؛ در این فضا ما یک سلسله عوامل بازدارنده داریم که میتواند مانع اقدامات دشمنان علیه ما شود. یکی از این عوامل بازدارنده پشتیبانی مردمی نظام است یعنی دشمنان یک هجمه وسیع و فشار سنگینی را میآورند یک مرتبه یک انتخابات اتفاق میافتد این هجمه را مدت زیادی میشکند و آرام میکند یا یک تظاهراتی مانند ۲۲ بهمن اتفاق میافتد؛ بنابراین این پشتوانه مردمی خنثی کننده اقدامات ایذایی دشمنان است. از جمله عوامل بازدارنده دیگری که وجود دارد یکی توان هستهای کشور بوده است. عملا توان هستهای کشور را از ما گرفتند؛ نظام قبول کرد به دلیل اینکه بتواند بخشی از فشارها را کم کند. آنها میدانستند ما سلاح هستهای نداریم، ولی در مقابل فشارها عملا ما بازدارندگی بواسطه توان هستهای را با برجام از دست دادیم. دشمنان در شرایط آشوب منطقه، همه رقبای ما را به لحاظ نظامی تجهیز و تسلیح کردند و با آنها پیمانهای نظامی منعقد کردند. از سویی دیگر استراتژی امریکا در قبال ایران که آنرا کتمان نیز نمیکند، سلب قدرت بازدارندگی از ایران است. یعنی گرفتن قدرت بازدارندگی از ایران در حوزههای هسته ای، موشکی و مردمی. برای چه در محیط پر آشوب و پر دشمن منطقه باید موشکهایمان را بدهیم. دشمن صریحا میگوید به چیزی جزء مرگ تو راضی نیستم، اما بوسطه بازدارندگی موشکی تو فعلا کاری از دستم ساخته نیست؛ بنابراین خنده دار است چیزی که باعث شده که فعلا شما را نکشند را تقدیم آنها کنی.
اگر یک دولت مبتنی بر آرای مردم در فلسطین شکل بگیرد همه ادیان آزاد هستند
میزان: تحلیل شما پیرامون طرح پیشنهادی ایران در خصوص محو رژیم غاصب صهیونیستی با برگزاری همه پرسی در سرزمینهای اشغالی با مشارکت ساکنان اصلی سرزمین فلسطین، چیست؟
خرمشاد: قبل از انقلاب اسلامی، سازمان ملل یک کمیتهای تشکیل داد تا بحران فلسطین را با تاسیس دولت اسرائیل حل کند. یکی از اعضای کمیته مزبور نماینده ایران بود؛ در آن کمیته دو راه حل مطرح شد؛ ایده دو دولت و ایده یک دولت؛ آن زمان نماینده ایران بیان میکند که برای برقراری ثبات در منطقه چارهای جز برپایی یک دولت نداریم و اگر دو دولت در سرزمین فلسطین شکل گیرد نظم و ثبات مستقر نمیشود. سرانجام پیرامون این موضوع در کمیته مزبور رای گیری میکنند و با یک رای نظریه دو دولت رای میآورد. ولی پیش بینی نماینده ایران مبنی بر اینکه منطقه روی ثبات نخواهد دید و این بحران حل نخواهد شد در طول چند دهه اثبات میشود. ملاحظه میکنید ایران چه در قبل از انقلاب و چه در بعد از انقلاب به نام عقل و منطق راه حلش برای حل این بحران، ایده یک دولت است. امااین یک دولت چه دولتی؟ کدام دولت؟ دولت یهودی یا صهیونیستی؟ دولت مسلمان؟ دولت مسیحی؟ جمهوری اسلامی ایران که بعد از انقلاب روی کار آمده براساس یک قاعده منطقی پذیرفته شده جهانی میگوید چارهای جز پذیرش ماهیت یک دولت وجود ندارد و بدون آن، این خونریزی تمام نخواهد شد. بدین معنا که مردم اصلی فلسطین از طریق همه پرسی تعیین کنند چه دولتی روی کار باشد. اما آنچه که مانع از اجرایی شدن این قاعده منطقی مبتنی بر یک سنت تاریخی میشود همان منافع رژیم صهیونیستی است. دولتهایی که طرفدار رژیم صهیونیستی هستند عقل و منطق و سنت دمکراتیک را کنار میگذارند و اصرار بر دو دولتی دارند. اخیرا ترامپ هم قدس را بعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت. علی رغم اینکه قدس فقط هم مسلمان نیست؛ مسیحیها هم آنجا را یک سرزمین مقدس میدانند؛ یک شهر بین المللی و بین الادیانی محسوب میشود. اگر یک دولت مبتنی بر آرای مردم در سرزمین فلسطین بر اساس آرای ساکنان اصلی این سرزمین شکل بگیرد قدس هم چنین ماهیتی را پیدا میکند و همه ادیان آزاد هستند در آن حضور پیدا کنند و هیچ کس حق مالکیت ندارد.
فرقه شیرازیها به نوعی تکفیریهای شیعه محسوب میشوند
میزان: تحلیل شما درباره پیگیری سیاست تفرقه افکنانه از سوی دشمنان با توجه به اقدامات اخیر عناصر وابسته به فرقه شیرازی چیست؟
خرمشاد: فرقه شیرازیها به نوعی تکفیریهای شیعه محسوب میشوند و جمهوری اسلامی ایران به همان اندازهای که با تکفیریهای سنی سر ناسازگاری و جنگ دارد به نام عقل و دین با گروه مشابه در درون تشیع هم اینچنین است. عناد فرقه شیرازی با جمهوری اسلامی، صداقت نظام را در بحث تقریب مذاهب اسلامی و لزوم توجه به منافع امت اسلامی ثابت میکند.
میزان: آقای دکتر مجدد سپاسگزارم که فرصت خودتان را در اختیار ما قرار دادید.
خرمشاد: من هم از شما و مجموعه تشکر می کنم.
خرمشاد: من هم از شما و مجموعه تشکر می کنم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *