تقریظهای رهبر انقلاب سرانه مطالعه را در کشور افزایش داده است/ادبیات داستانی ما وابسته به غرب شده است
نویسنده کتاب "در وادی ادبیات" گفت: تقریظ کتب توسط شخص رهبر معظم انقلاب تاثیر عمدهای بر صنعت کتاب داشته که به هیچ وجه قابل انکار نیست. مطالعه و تقریظ کتب توسط حضرت آقا باعث دیده شدن و فروش بسیار زیاد مجموعه آثار شده و مردم با دیدن این آثار اقبال بسیاری به سایر کتب تقریظ شده نشان میدهند.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، این روزها مساله فضای مجازی و تاثیرات سو این فضا بر فرهنگ و ساختار خانواده بیش از پیش پر رنگ شده و محققان و پژوهشگران به دنبال یافتن راهکاری برای مقابله با این فضا هستند.
از سویی فضای مجازی تهدیدی جدی برای کتاب و کتابخوانی محسوب شده و به گفته اکثر نویسندگان و اهل قلم این فضا نسل جوان را از مطالعه کتاب دور کرده است. همواره کم بودن سرانه مطالعه کتاب در ایران دغدغه ای جدی بوده است. دغدغه ای که بدون شک با ورود و رواج فضای مجازی به بحرانی مدرن مبدل شده است.
در همین راستا خبرنگار گروه فرهنگی ، در گفتوگویی تفصیلی با "احمد شاکری" نویسنده آثاری همچون "در وادی ادبیات"، "خواب نما"، "در عالم اسراری است" و "باران نیمروز" مسائلی همچون سرانه مطالعه کتاب، حضور کتب قاچاق و ممنوعه و همچنین تاثیر فضای مجازی بر کتابخوانی را مورد بحث قرار داده است.
سالانه آمار گوناگونی در خصوص سرانه مطالعه کتاب منتشر میشود. آیا این آمارها با واقعیت کتابخوانی در کشور نزدیک است؟
در مورد بحث کتاب و کتابخوانی آمارگیریهای متعددی در این بخش ارائه میشود. اختلاف دیده شده در این آمارها بر اساس معیارهایی است که مراجع برای سرانه مطالعه کشور در نظر میگیرند اما آنچه در مورد سرانه مطالعه مورد توافق اکثر نهادهای آمار دهنده است این است که همه اعتقاد دارند سرانه مطالعه در ایران بسیار کم بوده و هر روز درحال کاهش است.
ارائه آمار سالانه تغییری در روند سرانه مطالعه کتاب ایجاد خواهد کرد؟
این آمارها به خودی خود فایدهای ندارند مگر اینکه بتواند زمینه را برای رشد کتاب و کتابخوانی فراهم کند. به نظر میرسد نوعی ناهماهنگی بین آمارها و برنامهریزیهای صورت گرفته برای کتاب و کتابخوانی وجود دارد. ما نیازمند نوعی روش و برنامه ریزی درست و مدون برای افزایش سرانه مطالعه هستیم.
راهکاری برای افزایش سرانه مطالعه در کشور وجود دارد؟
بدون شک میزان مطالعه در کشور به برنامه ریزیهای کلان عرصه کتاب و ادبیات وابسته است به عنوان مثال شاید یکی از کمترین انتظاراتی که از مجموعههای فرهنگی میرود این است که خودشان اهل مطالعه بوده و در همین راستا اهل ارائه نظر در خصوص سرانه مطالعه کشور باشند.
پس به نظر شما باید مطالعه از ادارات ما آغاز شود؟
بله همین طور است. نمونه آشکاری در این زمینه وجود دارد که هم مایه مباهات است و هم جای تعجب دارد و آن این است که یکی از راهکارهای فوق العاده کاربردی در بخش مطالعه کتاب تقریظ های مقام معظم رهبری بر برخی آثار است.
تقریظ مقام معظم رهبری بر آثار چگونه به صنعت چاپ کمک میکند؟
این اتفاق یعنی تقریظ کتب توسط شخص رهبر معظم انقلاب تاثیر عمدهای بر صنعت کتاب داشته که به هیچ وجه قابل انکار نیست. مطالعه و تقریظ کتب توسط حضرت آقا باعث دیده شدن و فروش بسیار زیاد مجموعه آثار شده و مردم با دیدن این آثار اقبال بسیاری به سایر کتب تقریظ شده نشان میدهند. ضمن اینکه باید بدانیم مجموعههایی که پس از تقریظ به چاپ میرسند جزء کوچکی از تقریظهای مقام معظم رهبری و دایره مطالعات ایشان هستند. این اتفاق از این جهت که توانسته صنعت چاپ را رشد ببخشد و باعث افزایش سرانه مطالعه کتاب شود باعث مباهات است.
این اتفاق بسیار با اهمیتی است که بالاترین مقام کشور اسلامی ایران تا به این حد به موضوع کتاب و کتابخوانی اهمیت میدهند و باید این توجه ویژه حضرت آقا را ارج نهاد. کتابخوانی و توجه ویژه مقام معظم رهبری به مقوله کتاب باید سرلوحه بسیاری از مقامات ما قرار بگیرد آنها باید میزان مطالعه خود را بالا ببرند تا الگویی برای جامعه خود باشند.
مطالعه کتاب از سوی مسئولین به نوعی تبلیغ فرهنگی محسوب میشود. آیا این تبلیغ کفایت می کند؟
بسیار مشخص است که وقتی چهرههای شاخص سیاسی، فرهنگی و ورزشی کالای فرهنگی ارزشمندی همچون کتاب را تبلیغ نکنند مردم نیز کمتر به سوی آن خواهند رفت. نکته دوم آن است که مسئولین ما باید به صورت عملی به اهل قلم اهمیت بدهند، زیرا کتابخوانی و نویسنده کتاب علت و معلول یکدیگر هستند و برای تولید آثاری فاخر باید به نویسندگان اهمیت بیشتری داده شود.
آیا تبلیغات در عرصه کتاب با توجه به مشکل کاهش سرانه مطالعه کافی است؟
نه. در کشور ما آنقدر که به تصویر اهمیت میدهند به قلم اهمیت نداده و تمام انرژی تبلیغاتی خود را صرف مسائل تصویری میکنند. به عنوان مثال سینما به حد زیادی ذهن و فکر و تبلیغ مسئولین ما را در برگرفته است که هیچ اهمیتی به حوزه کتاب نمیدهند. بی آنکه بدانند حتی خود سینما نیز در بخش فیلمنامه به اهل قلم نیازمند است. مسئولین ما باید علاوه بر مطالعه کتاب نگاهی حامیانه نیز نسبت به صنعت نشر و نویسندگان داشته باشند. این اتفاق منحصر به مسئولین فرهنگی نیست و باید تمام مسئولین ما از جمله مسئولین اقتصادی، سیاسی و ورزشی در بخش کتاب فعالیت بیشتری را اعمال کنند.
اهل قلم تا چه حد میتوانند درباره مسائل روز با مردم ارتباط برقرار کنند؟
در بحث هستهای که چندی است در محافل رسانه و اهل قلم باب سخن را آغاز کرده و حاشیه و نوشتههای آنها به خوبی به آشنایی مردم با این مسائل کمک کرده است. مسئولین ما باید باور داشته باشند که با روایت صحیح و صادق از یک موضوع میشود مردم را به صورت مستقیم با آن آشنا کنند. درنمونهای دیگر مثلاً دریک مسابقه والیبال تصویر همه چیز را نمیتواند نشان دهد و بعد از آن قلم به کمک تصویر آمده و آن مسابقه را پوشش کامل میدهد. اهل قلمی که در بازار کتاب حضور دارند به هیچ وجه از طریق نگارش کتاب نمیتوانند امرار معاش کنند.
در این میان وظیفه نویسنده برای افزایش میل مردم برای مطالعه کتاب چیست؟
راوی و اهل قلم باید دارای حرف و تاثیرگذار باشند. زیرا اگر این طور نباشد به هیچ وجه درمیان مردم برای خوانش کتاب ایجاد دغدغه نمیکند. سرانه مطالعه کتاب چرخشی طبیعی دارد که باید همه زنجیرههای آن به درستی به یکدیگر وصل شوند تا افزایش بیابد. به عنوان مثال کتاب دا یکی از بزرگترین موفقیتها ما در عرصه کتاب بوده است، چون دیدیم علاوه بر تقریظ مقام معظم رهبری عدهای از هنرمندان نیز با توجه به علاقه خود به مضمون این اثر کتاب "دا" را به صورت گسترده تبلیغ کردند.
بسیاری در روزگار کنونی اهل مطالعه هستند اما کتاب خوب به آنها معرفی نمی شود. راهکاری برای این مشکل وجود دارد؟
این اتفاق بسیار مهم است، زیرا نشان میدهد که شاید مطالعه در کشور ما کم باشد، اما جامعه در خصوص اینکه چه بخواند حساس است، بسیاری از مردم ما دوست دارند کتاب بخوانند، اما نمیدانند که چه کتابی را بخوانند و بعضاً شهرت غلط برخی نویسندگان باعث شده تا به سمت آثار زرد بروند. چاره این قضیه آن است که مجرایی درست برای تبلیغات آثار فاخر ادبی ایجاد شود تا مردم به راحتی با آثار صحیح و سالم برای مطالعه آشنا شوند.
بسیاری از منتقدان وجود فضای مجازی را بحرانی سر راه سرانه کتابخوانی میدانند. این برداشت درست است؟
رسانههای مجازی و در کل فضای مجازی به هیچ وجه نمیتواند جایگزین خوبی برای مطالعه کتاب باشد. فضای مجازی رقیب واقعی مطالعه در کشور نیست، زیرا در این فضا پراکنده خوانی وجود دارد و از هر موضوعی بسیار کوتاه به میان میآید، اما نکته این است که باید به روحی که تشنه است و به دنبال حقیقت و کمال میگردد منشاء اصلی را نشان داد. فضای مجازی نظارت خود را نیازمند است و دانشگاهها و فضاهای ادبی باید آنقدر آماده و مجهز باشند که بتوانند در مقابله با این پدیده نوظهور اقدامات درستی را اتخاذ کند. اقداماتی که متاسفانه تاکنون لحاظ نشده است.
راه مقابله با فضای مجازی چیست؟
فضای مجازی این روزها رقیب جدی نیست، اما بحران تازهای را در صنعت کتاب بوجود آورده است. ما باید بتوانیم برای فضای مجازی نیز خوراک مناسب تولید کنیم تا جوانانی که در این فضا حضور دارند بتوانند با آثار درست ادبی رو به رو شوند. ما باید از فضای مجازی به عنوان یک ظرفیت استفاده کنیم ظرفیتی که متاسفانه حالت عکس پیدا کرده و مطالعه کتاب در آن حل شده است.
چگونه فضای مجازی را به یک ظرفیت تبدیل کنیم؟
ادبیات چیزی نیست که در دهه یا سده حاضر شکل گرفته باشد. ادبیات قانون سادهای است که با همان فرمول ساده توانسته هزاران سال بقا داشته باشد. این فرمول بدون شک حتی با حضور فضای مجازی نیز تغییر نخواهد کرد. آن چیزی که میتوان در این مبحث مطرح کرد آن است که نویسنده باید دارای تجربه عمیق و نو باشد و همین تجربه نو باعث میشود که در فضای مجازی نیز مورد اقبال قرار بگیرد.
وظیفه رسانه در قبال ادبیات چیست؟
در بخش رسانه و کتاب همچنان ما مشکلات زیادی داریم، زیرا بخش کتاب در رسانهها هنوز عمومی و بومی نشده است ما نیازمند آن هستیم که به درستی فضای مجازی را تحلیل کنیم و از طریق همین فضا و تبلیغات موثر در آن مردم را با کتاب بیش از پیش آشنا کنیم.
قاچاق کتاب و عرضه آثار ممنوعه بحران دیگری در عرصه کتابخوانی است. با این معظل باید چگونه برخورد کرد؟
در مورد مساله قاچاق کتاب و انتشار کتب ممنوع قائل به این نیستم که باید جلوی این قضیه را با خشونت گرفت اما این را هم بگویم این نوع آثار به هیچ وجه به نفع فضای ادبیات ما نیست. متأسفانه ما در ادبیاتمان بیش از حد به ادبیات داستانی غرب وابسته شدهایم و همین عاملی شده تا اینگونه آثار همچنان بقای خود را ادامه دهند. به عنوان مثال کتاب بوف کور صادق هدایت از این دست آثار است که در همین مجاری کتب ممنوعه و قاچاق به فروش میرسد.
نوشتههای صادق هدایت نمونه آثاری هستند که قصد هنجارشکنی دارند؟
صادق هدایت از فرهنگ دینی و بومی ما هیچ چیز را در کتابهایش نیاورده و میتوان گفت که نویسندهای کاملا دین ستیز است. این قضیه را میتوان کاملا در نشانه شناسی آثارش پیدا کرد. کتاب بوف کور صادق هدایت فضایی سالم ندارد و متاسفانه به طور بسیارگستردهای تبلیغ میشود. فضای این کتاب کاملاً بیمارگونه است و همین عامل باعث شده تا مخاطب درک درستی از مطالعه آن به دست نیاورد. مشکل اصلی مجرایی است که باعث شده آثاری همچون بوف کور صادق هدایت آثار ادبی نامیده شوند. فضای تولید آثار ادبی باید اصلاح شود و باید به تجربیات درست گذشته نگاه شود. ادبیات انقلاب اسلامی ما به عنوان مثال یکی از بهترین منابع و مراجع برای حل مشکلات امروز است. درخصوص کتب قاچاق و ممنوع واکنشهای دفعی و سلبی جواب نمیدهد و باید این مشکل را به صورت بنیادین و از ریشه حل کرد.
یکی از مشکلات مطرح شده را میتوان عدم بروزرسانی درست آثار مذهبی دانست. این کتابها معمولاً به همان سبک قدیم چاپ میشوند و همین عاملی شده تا نسل جوان ارتباطی با آنها نداشته باشد.
مساله به روز شدن آثار دینی و چاپ آثاری مذهبی با ادبیات مدرن امروز مشکلی چند وجهی است که باید آن را از جهات مختلف بررسی کرد. نکتهای که میتوان به آن اشاره کرده این است که در این راستا باید در ابتدا نویسندگان قدم اول را بردارند.
برخی اتفاقات که به عنوان مانع در برابر نویسندگان ترسیم میشود شبه مانع هستند و با اهداف سیاسی مطرح میشوند که از جمله آنها میتوان به مسئله سانسور اشاره کرد. به عنوان مثال گروه شبه روشنفکری این روزهای ادبیات ما دلیل کاهش سرانه مطالعه را سانسور در بخش ادبیات میدانند که این به هیچ وجه درست نیست. این دلیل کاملا غیر واقعی و فاقد اولویت است، زیرا خیلی از همین نویسندگان شبه روشنفکر وقتی آثارشان را از مراجع غیر قانونی در غرب منتشر میکنند با استقبال رو به رو نمیشوند و میتوان فهمید که مشکل آنها سانسور نیست بلکه غنای ادبی آثارشان است.
در پایان نظر خودتان و راهکار شما برای ارتباط بهتر مخاطب با کتاب چیست؟
ادبیات هر دوره از تاریخ بازتاب و زاییده جامعه روز است ما انتظار داریم ادبیات این روزها در جامعه تأثیر بگذارد، اما باید وضع تاثیر جامعه در ادبیات را نیز ارتقا ببخشیم نه اینکه ادبیات ما صرفاً به سیاه نمایی و هنجار شکی بپردازد بلکه باید کمی به روز باشیم. زیرا ادبیات ما این روزها بیشتر با تأخیر به مسائل روز میپردازد یعنی به معنای واقعی کلمه ادبیات ما به زمان حال نزدیک نیست. به عنوان مثال اگر بخواهیم به موضوع دفاع مقدس هم بپردازیم با دهه تاخیر آن را مطرح میکنیم. به عنوان مثال همین روزها مسئله جاسوسی هستهای بسیار به روز است و نویسندگان باید در همین دوران به آن بپردازند. مسائلی همچون مقاومت، جنگ درسوریه و شهدای مدافع حرم مسائلی است که باید در همین دوران به آنها نگاه شده و در مورد آنها نوشت. نویسندگان باید مسائل روز جامعه خود را بشناسند، اما متاسفانه ادبیات ما نتوانسته همسو با زمانه خود پیش برود. زیرا مردم در این روزگار میخواهند آثار با تحلیل مسائل روز پیش برود نه آنکه به مسائل سالها قبل بپردازد. ادبیات این روزهای ایران ادبیاتی کند است ما نه تنها به اتفاقات آینده نگرانه نرسیدهایم بلکه از بازتاب اتفاقات حال نیز بازمانده و تنها به گذشته میپردازیم. همین فاصله باعث شده تا مشتری ادبیات در جامعه کم باشد و به تبع آن سرانه مطالعه کشور پایین بیاید.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *