رهایی عنکبوت زرد از اتهام آزار و اذیت سریالی زنان/ نجات مرد گرفتار در چاه توسط بازیکنان تیم نفت
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ،عامل قتل دلخراش پسر 11ساله، در جریان تازهترین اعترافهای خود مدعی شد چون نمیخواسته این کودک مورد آزار و اذیت قرار بگیرد، او را کشته است. با دستور قضایی مرد جوان دیروز به پزشکی قانونی منتقل شد تا سلامت روحی و روانی او بررسی شود. علی 24 ساله متهم است، پسر 11 ساله همسایهشان به نام ابوالفضل را 17 شهریور امسال در خیابان رباط کریم به بهانه دیدن کبوترهایش به خانهشان برد و او را با50 ضربه چاقو از پای درآورد.
متهم چند روز بعد از جنایت همراه برادرش بازداشت شد و اعتراف کرد کودک را کشته و در کیلومتر 55 جاده قم ـ تهران در چمدانی رها کرده است. در این مرحله جسد کودک کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد.
علی در اعترافات جدید خود درباره جنایت گفت: من ابوالفضل را میشناختم. او در نزدیکی خانهمان زندگی میکرد، پدرش هم مقابل خانهمان مغازه موتورسازی داشت. او را موقع رفتن به مغازه و بوستان محله میدیدم. آن شب ابوالفضل را در خیابان دیدم و به بهانه نشان دادن کبوترها به خانه بردم. چاقو را از آشپزخانه برداشتم و در جیب شلوارم گذاشتم. او کبوترها را دید و با هم به طبقه اول آمدیم. با چاقو به او حمله کردم و با ضربههایی او را کشتم.
متهم به قتل درباره انگیزهاش از قتل گفت: خودم دوبار مورد آزار و اذیت قرار گرفتهام، نمیخواستم او در همان بوستان محله مشکلی مثل من برایش پیش بیاید. او را کشتم تا مورد آزار و اذیت قرار نگیرد. بعد از قتل، جسد را در پتو پیچیدم، برادرم که آمد موضوع را گفتم و با قرار دادن جسد در چمدان آن را در جاده رها کردیم. او میگفت به پلیس زنگ بزنیم تا جسد پیدا شود و خانوادهاش از نگرانی خلاص شوند. اما من ترسیدم و نگذاشتم. در آن چند روز کابوس میدیدم و میترسیدم از خانه بیرون بروم.
علی که دو هفته پیش خدمت سربازی را به پایان رسانده، درباره جراحت روی دستش هم گفت: سه روز قبل از جنایت به مغازهای رفتم و ده هزارتومان بال مرغ خریدم. پنج سال کار قصابی کرده بودم و میخواستم بالهای مرغ را خرد کنم که دستم برید. برای درمان دو روز در بیمارستان بستری شدم.
دیروز متهم برای مشخص شدن سلامت روانیاش به پزشکی قانونی منتقل شد.
رهایی عنکبوت زرد از اتهام آزار و اذیت سریالی زنان
مجرم مشهور به «عنکبوت زرد» که به اتهام آزار و اذیت چهار زن پای میز محاکمه ایستاده بود، با موشکافی ماجرا از سوی قضات دادگاه و کشف مدارک جدید از مجازات اعدام رها شد.پاییز 95، زنی متاهل به یکی از کلانتریهای پایتخت مراجعه کرد و گفت: «مدتی قبل دو نفر از دوستانم به نامهای لیلا و سمیه سراغم آمدند و گفتند مردی جوان و ثروتمند به نام سعید آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و از این کار خود فیلم تهیه کرده است. برای کمک به دوستانم با سعید قرار گذاشتم، اما او به بهانه پس دادن فیلم، مرا به ویلایش در سرخهحصار کشاند و با تهدید مورد آزار و اذیت قرار داد.»
با ثبت این شکایت، دستگیری سعید به جریان افتاد و همزمان لیلا و سمیه نیز مورد تحقیق قرار گرفتند. ابتدا لیلا به ماموران گفت: «فروردین 94 برای خرید به یکی از سوپرمارکتهای تهران رفته بودم و با سعید آشنا شدم. مدتی با هم دوست بودیم تا اینکه به تصاویر خصوصیام دست پیدا کرد و با تهدید به انتشار آنها، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. من آن زمان متاهل بودم و این اتفاق باعث طلاق و افسردگیام شد. از ترس آبرویم به پلیس مراجعه نکردم و ماجرا را به دوستم سمیه گفتم.» سپس سمیه گفت: «برای کمک به لیلا و پس گرفتن فیلم با سعید قرار گذاشتم. روز حادثه، همراه لیلا و کودک خردسالم به خانه سعید در یکی از شهرهای اطراف رفتیم. داشتیم حرف میزدیم که ناگهان سعید، کودکم را از پنجره آپارتمان به بیرون گرفت و گفت اگر تن به نیت شومش ندهم، او را پرت میکند.»
سعید 35 ساله پس از مدتی دستگیر شد و برای محاکمه در اختیار شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور قاضی مستشار حشمتالله توکلی قرار گرفت. او در هر دو جلسه غیرعلنی دادگاه خود را بیگناه دانست و گفت: «ارتباط من با شاکیان فقط در حد دوستی ساده بود و هیچ آزار و اذیتی انجام ندادم.»
با پایان محاکمه، قضات وارد شور شده و متهم را از آزار و اذیت چهار زن تبرئه و به جرم برقراری ارتباط نامشروع به صد ضربه شلاق حدی، 18 ماه اقامت اجباری در شهری دورافتاده و 180 ساعت کار در خدمات عمومی شهرداری محکوم کردند.
قاضی حسین اصغرزاده، رئیس شعبه هشتم دادگاه درباره حکم صادره گفت: «در این پرونده با سه ادعای اصلی از سوی شاکیان روبهرو بودیم که با دقت و حساسیت بالا مورد بررسی قرار گرفت و نادرست بودنشان محرز شد. نخست اینکه یکی از شاکیان گفته بود متهم، کودک خردسال او را از پنجره خانه به بیرون گرفته بود، اما در تحقیقات هیچکدام از ساکنان آپارتمان این موضوع را تائید نکردند. مورد دوم، ادعای وجود رد ناخن یکی از شاکیان روی دیوار خانه متهم بود. این موضوع نیز مورد بررسی دقیق قرار گرفت و مشخص شد رد روی دیوار ناشی از مقاومت انسان نیست. در سومین مورد نیز یکی از شاکیان مدعی شده بود متهم او را سوار ماشین کرده و به زور به ویلایش در سرخهحصار برده بود. در این منطقه گیتهای بازرسی دقیق در مسیر عبور خودروها وجود دارد. پس از بررسی دوربینها، ماموری را که در لحظه عبور خودروی متهم در گیت حضور داشت، احضار کردیم. او پس از شناسایی چهره متهم و شاکی گفت آن روز شاکی، رفتار شکبرانگیزی نداشت.»
اصغرزاده با تاکید بر این مدارک، افزود: «این پرونده از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار بود، اما درنهایت با توجه به مدارک مهم به دست آمده، متهم از تجاوز به عنف تبرئه و از اعدام رها شد.»
بازیکنان تیم فوتبال راه آهن ناجی مرد گرفتار در چاه
بازیکنان تیم فوتبال راهآهن ناجی مرد گرفتار در چاه شدند. فوتبالیستهای جوان در تماس با امدادگران این مرد را زنده از چاه بیرون کشیدند.عصر چهارشنبه گذشته یکی از ماموران کلانتری 135 آزادی تهران با محسن مدیر روستا، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران تماس گرفت و از سقوط دو مرد جوان به داخل چاهی در زیر پل ستاری خبر داد.
ماموران با حضور در آنجا مشاهده کردند آتشنشانان یک جوان را نجات داده و جسد دیگری را از چاه خارج کردهاند که با هماهنگی قضایی جسد او به پزشکی قانونی منتقل شد.
مرد مصدوم در جریان تحقیقات به افسر تحقیق گفت: من و دوستم سوار خودروی وانت به این محل آمدیم. نشانی محلی را که قرار بود به آنجا برویم، گم کردیم. او پیاده شد تا از رهگذری در آن حوالی نشانی را بپرسد. زمانی که نیامد سراغش رفتم که خودم هم به داخل چاه افتادم. سعی کردم از چاه خارج شوم که نشد. سرانجام چند نفر صدای کمکخواهیام را شنیدند و با آتشنشانی تماس گرفتند و با آمدن آنها نجات یافتم.
با گفتههای مرد مصدوم ماموران اطراف را جستوجو کردند و خودروی آنها را در همان حوالی یافتند. او برای ادامه درمان به بیمارستان منتقل شد. در این مرحله ماموران دریافتند، چند فوتبالیست متوجه حادثه شده بودندکه به تحقیق از این افراد پرداختندکه معلوم شد؛ آنها از فوتبالیستهای تیم راه آهن تهران بودند که هنگام گذر از محل حادثه صدای کمکخواهی را شنیده و با اورژانس و پلیس تماس گرفتهاند. در مرحله بعدی ماموران علت باز بودن دهانه چاه را از مسئولان شهرداری پرسیدند که معلوم شد آنجا دارای دریچه بوده تا کسی به داخل آن نیفتد، اما گویا دریچه به سرقت رفته است. به دلیل مشکوک بودن حادثه مرد مصدوم با دستور قضایی بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران بازداشت شده و قرار است بعداز بهبود مورد تحقیق قرار گیرد.
مرگ مشکوک جوان ایرانی در اسپانیا
مرگ مشکوک جوان ایرانی در اسپانیا کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران را با معمایی پیچیده روبهرو کرد.روزهای پایانی هفته گذشته مردی با حضور در کلانتری مستقر در فرودگاه امام خمینی(ره) تهران از افرادی که پسرش را کشتهاند، شکایت کرد. شاکی به افسر تحقیق گفت: پسر 31سالهام برای کار و ادامه زندگی به اسپانیا سفر کرد و هر از گاهی برای دیدن من و دیگر اعضای خانواده به ایران میآمد. او شرایط زندگیاش خوب بود. اما این اواخر با افرادی اختلافهای کاری و مالی پیدا کرده بود. قرار بود بزودی به ایران و نزد ما بیاید که خبری از او نشد. وی افزود: نگرانش شدم و چندبار با تلفن او تماس گرفتم که پاسخگو نبود تا اینکه چند روز پیش از طریق یکی از دوستانش متوجه شدم او در اسپانیا فوت کرده است. با اطلاع از مرگ او شوکه شدم. به مرگ او مشکوک هستم و گمان میکنم او توسط افرادی که با آنها اختلاف و درگیری داشت، کشته شده است. پرونده برای ادامه تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و بازپرس محسن مدیرروستا، دستور تحقیقات بیشتر در این پرونده را صادر کرد.
محاکمه متهمان قتل بدون جسد
مردی که متهم است زنی میانسال را در پی برقراری ارتباط پنهانی کشته است در جلسه دادگاه قتل را گردن دوستش انداخت. هشت سال پس از ماجرا هنوز جسد مقتول کشف نشده است. آبان 88 دختری با مراجعه به کلانتری از مفقود شدن مادرش خبر داد و گفت: «مادرم پونه، امروز به خانه یکی از آشنایانمان به نام کریم رفت و از آنجا با من تماس گرفت و گفت برای شام به خانه برمیگردد اما ساعت ده و نیم شب تلفن همراهش از دسترس خارج شد.»
با ثبت این شکایت کریم دستگیر شد و با اعتراف به قتل پونه گفت جسد را با همدستی دوستش رامین به بیابانهای اطراف تهران برده و آتش زدهاند. با ثبت این اعتراف، رامین نیز دستگیر شد اما تلاشها برای کشف جسد بینتیجه ماند تا رسیدگی به پرونده هشت سال زمان ببرد. نخستین جلسه محاکمه متهمان، صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. سپس کریم در جایگاه ایستاد و با انکار اعترافاتش گفت: «پونه را از قبل میشناختم و با هم ارتباط پنهانی داشتیم. روز حادثه به خانهام آمده بود اما ناگهان کنار یخچال از حال رفت و روی زمین افتاد. آن موقع رامین هم در خانه بود. من از ترسم به طبقه دوم رفتم و رامین با نیسانش جسد را برد. فشارهای بازجویی باعث شد به قتل اعتراف کنم.» سپس رامین به اتهام اختفای جسد و جنایت بر میت در جایگاه ایستاد و با اظهار بیگناهی گفت: «آن روز کریم به من زنگ زد و گفت برای برقراری ارتباط پنهانی با زنی جوان به خانهاش بروم اما تا به آنجا رفتم مرا به زور داخل دستشویی انداخت و گفت مرد دیگری هم در خانه است و نمیخواهد ما با هم روبهرو شویم. چند دقیقه بعد در دستشویی را باز کرد. وقتی پونه را دیدم متوجه شدم زنی میانسال است برای همین خانه را ترک کردم. آن موقع پونه زنده بود.»
قضات به دلیل حضور نیافتن یکی از اولیای دم، جلسه رسیدگی را تجدید کردند.