روایت شهید مدافع حرم از "بخور و بخواب" در سوریه/ آخرین تماس تصویری شهید حسینی با همسرش
همسر شهید سید محمد حسن حسینی "شهید مدافع حرم" به ذکر خاطره ای از آخرین تماس اینترنتی خود با همسرش پرداخت.
همسر شهید سید محمد حسن حسینی "شهید مدافع حرم" در گفتوگو با خبرنگار گروه سیاسی ، اظهار کرد: زندگی مشترک من و شهید حسینی 16 سال به طول انجامید و در این مدت خواست خدا این بود که ما بچه دار نشویم.
وی در پاسخ به ان سوال که آیا شهید حسینی شما را از فعالیتهایش در سوریه آگاه می کرد یا نه، عنوان کرد: هر وقت از اوضاع و احوال سوریه و کارهای ایشان در آنجا می پرسیدم؛ می گفت "هیچ؛ بخور و بخواب"؛ البته از مدتی قبل از شهادتشان، وقتی ایشان به عملیات می رفت به من اطلاع می داد. بقیه دوستانش می گفتند سید فرمانده است ولی خودش چیزی در این باره نمی گفت.
این همسر شهید مدافع حرم در ادامه به ذکر خاطره ای از آخرین تماس اینترنتی خود با همسرش پرداخت و گفت: سید محمد حسن، با من تماس گرفت و پرسید کجایی؛ گفتم خانه؛ گفت دلم برایت خیلی تنگ شده می خواهم ببینمت؛ پیشنهاد برقراری تماس تصویری از طریق اینترنت را داد؛ ولی گفت "صدایت در نیاید هندزفری ندارم دوستانم در اطرافم هستند، ممکن است صدایت را بشنوند"؛ تماس گرفتیم، تا چشمم به صورتش افتاد اشک هایم روانه شد و سید محمد حسن تماس را قطع کرد؛ پیام دادم چرا قطع کردی؛ گفت دلم تنگ شده خواستم ببینمت بعد تو فقط داری گریه میکنی؛ به او قول دادم گریه نکنم تا فقط یک بار دیگر زنگ بزند؛ زنگ زد و دو نفری با بغض فقط به همدیگر نگاه کردیم؛ این تماس آخرین تماس ما در دو روز مانده به شهادت سید محمد حسن بود.
وی در پایان نیز در پاسخ به این سوال که اگر زمان به عقب برگردد، با اعزام همسرش به سوریه مشکل خواهد داشت یا خیر، تصریح کرد: من با قاطعیت می گویم اگر روزی زمان به عقب برگردد می خواهم همراه سید همین راه را انتخاب کنم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *