دلایل هراس آمریکا از پایان نبرد در سوریه و هزیمت تروریستهای تکفیری
اکنون که حدود 5 سال از جولان تروریستهای موردحمایت غرب در سوریه میگذرد، آنها در نهایت ضعف و فترت قرار دارند؛ در واقع استراتژی جبهه استکبار برای گسیل تروریستهای تکفیری به سرزمینهای مقاومت از جمله سوریه در حال شکست است و مستکبرین از این سناریو خود نیز طرفی نبستند؛ با نگاهی گذرا به تحولات میدانی نبرد در سوریه بویژه اتفاقات اخیر حلب، صحت گزاره فوق تایید میشود.
خبرگزاری میزان -
گروه سیاسی : سید حسن نصرالله در دهمین سالروز پیروزی حزب الله لبنان بر رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 33 روزه، در مصاحبه با شبکه المنار به نکته مهمی اشاره کرد که واکاوی آن، تحلیلگران را به یک ارزیابی معقول و منطقی از وقایع سیاسی و میدانی این روزهای منطقه میکشاند.
دبیرکل حزب الله لبنان در این مصاحبه تاکید کرد که "آنچه اکنون در سوریه اتفاق میافتد انتقام از پیروزی جنگ 33 روزه است"؛ با بررسی و کنارهم چیدن چند گزاره، صحت این بخش از گفتار "سید مقاومت" آشکار میشود.
چندی پیش "الیوت آبرامز"، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوره بوش پسر، به صراحت اعتراف کرد که «اهداف جنگ ۳۳ روزه به معادلات منطقهای نیز مربوط بود و تلاش میشد با این جنگ ایران ضعیف و جایگاه اسرائیل در منطقه تقویت شود.» اما پیروزی حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه، همه معادلات آنان را بر هم زد.
تغییر استراتژی غرب پس از نبرد 33 روزه
پس از شکست رژیم صهیونیستی به نمایندگی از جبهه استکبار در جنگ 33 روزه سال 2006، استراتژیستهای دنیای سلطه به صدا درآمدن زنگ خطر را با تمام وجود احساس کردند؛ آمریکاییها که پیشتر در زمان تهاجم به عراق و افغانستان از زایش خاورمیانهای نوین سخن گفته بودند، با قدرتگیری و عرضاندام محور مقاومت، میراث خود را در خطر زوال می دیدند؛از اینرو با یک شیفت(تغییر) استراتژیک، سیاست تجهیز و تسلیح سگ هار منطقهای شان یعنی رژیم صهیونیستی را برای مدتی مسکوت گذاشته و به رژیمهای مرتجع به ظاهر اسلامی منطقه پناه بردند تا خطر محور مقاومت را با دلارهای نفتی و مدارس تبلیغی - تکفیری مورد حمایت سعودی، دفع کنند.
اتخاذ سیاست "جنگ نیابتی" از سوی غرب با حمایت همهجانبه سعودیها
در پیش گرفتن جنگ نیابتی و تخلیه انرژی محور مقاومت با تجهیز و تسلیح گروهکهایی که به ظاهر اسلامی هستند اما استراتژی غرب را پیاده سازی میکنند؛ سیاست دیگری بود که استراتژیستهای دنیای استکبار بکار بستند و در اتخاذ این سیاست، سعودیها حمایتهای مادی و غیرمادی بسیاری را نسبت به مستکبرین و در راس آنها آمریکا، مبذول داشتند.
نقش آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس در تاسیس داعش
هیلاری کلینتون وزیرخارجه سابق آمریکا در کتاب خاطراتش تحت عنوان "تصمیمهای دشوار" صریحا اعلام میکند که در دوره ریاستش بر دستگاه دیپلماسی آمریکا، برای تاسیس داعش و به رسمیت شناساندن آن به 112 کشور دنیا سفر کرد؛ "ادوارد اسنودن" پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا نیز فاش کرده است که داعش توسط سرویسهای جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس در عملیاتی به نام "لانه زنبور" ایجاد شده است.
همچنین این نکته که سرکردگان داعش بویژه شخص "ابوبکرالبغدادی" دست آموز موساد هستند، تقریبا بر هیچکس پوشیده نیست؛ البته از نقش روباه پیر استعمار یعنی انگلیس خبیث هم در شکلگیری گروهکهای تکفیری- تروریستی در منطقه نباید غافل شد؛ "دیوید میلیبند" وزیر خارجه اسبق انگلیس چندی پیش در جریان دفاعیات تونی بلر در محکمه ای پیرامون همکاری انگلیس با آمریکا در تجاوز به عراق، به نخست وزیر اسبق انگلیس گوشزد کرد که نمیتواند نقش لندن در شکل گیری داعش را انکار کند.
اما اکنون که حدود 5 سال از جولان تروریست های موردحمایت غرب در سوریه میگذرد، آنها در نهایت ضعف و فترت قرار دارند؛ در واقع استراتژی جبهه استکبار برای گسیل تروریستهای تکفیری به سرزمینهای مقاومت از جمله سوریه در حال شکست است و مستکبرین از این سناریو خود نیز طرفی نبستند، با نگاهی گذرا به تحولات میدانی نبرد در سوریه بویژه اتفاقات اخیر حلب، صحت گزاره فوق تایید میشود.
نگرانی غرب از برتری محور مقاومت در نبرد سوریه
البته غربیها هرگز نمیخواهند استراتژی دوم شان با شکست مواجه شود چرا که میدانند بازگشت به سناریو اول یعنی رودررو کردن رژیم صهیونیستی با محور مقاومت عایدی جز نابودی این رژیم و به فنا رفتن تمام سرمایههای نظامی و اقتصادی غرب در منطقه خاورمیانه نخواهد داشت؛ از اینرو نهایت تلاش خود را بکارخواهند بست که در نبرد سوریه، محور مقاومت دست برتر را پیدا نکند.
سناریوهای غرب برای جلوگیری از هزیمت تروریستها در سوریه
غربیها و بویژه آمریکاییها برای عدم توفیق محور مقاومت در نبرد سوریه که تحقق آن به منزله پایان کار تروریستهای تکفیری و در مرحله بعد، نابودی رژیم صهیونیستی به دست با کفایت رزمندگان محور مقاومت است، سناریوهای پیچیدهای را تنظیم کردهاند؛ آن ها در مرحله نخست تلاش خواهند کرد تا به سیاق مالوف 5 سال اخیر به صورت پنهان حمایتهای لجستیکی و تسلیحاتی خود را از تروریستهای تکفیری انجام دهند؛ سناریو بعدی طراحی شده از سوی آمریکا برای عدم توفیق محور مقاومت، تحریک کردها در سوریه است؛ در میدان سیاسی نیز آنها تلاش خواهند کرد ضمن جلوگیری از تشکیل ائتلاف تهران، مسکو و آنکارا برای فیصله بحران سوریه، معارضان خوش پوش و کرواتی را که میانهرو میخوانند تقویت کنند و تروریستهای تکفیری را هم به زیر بیرق آنها بیاورند؛ تغییر نام گروهک تروریستی جبهه النصره به جبهه "فتح شام" در راستای همین استراتژی اتخاذ شده جبهه استکبار است.
"رابرت مالی" از اعضای ارشد شورای امنيت ملی كاخ سفيد اخیرا به موازات تحولات میدانی سوریه و دست برتر محور مقاومت در این تحولات و بویژه هزیمت تروریستها در حلب، اعلام کرده که"واشنگتن آمادگی آن را دارد که با اتخاذ تصمیماتی جنگ در سوریه را تا سرنگونی نظام بشار اسد طولانی کند".
بنابراین همانگونه که سید حسن نصرالله اخیرا متذکر شده است، تکاپوی این روزهای استکبار در سوریه از شکستی سنگینی ناشی میشود که آن ها ده سال پیش در لبنان متحمل شدند؛ شکستی که مستکبرین برای جلوگیری از تکرارش چارهای جز روشن نگه داشتن تنور درگیریها در سوریه ندارند.
انتهای پیام/
دبیرکل حزب الله لبنان در این مصاحبه تاکید کرد که "آنچه اکنون در سوریه اتفاق میافتد انتقام از پیروزی جنگ 33 روزه است"؛ با بررسی و کنارهم چیدن چند گزاره، صحت این بخش از گفتار "سید مقاومت" آشکار میشود.
چندی پیش "الیوت آبرامز"، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوره بوش پسر، به صراحت اعتراف کرد که «اهداف جنگ ۳۳ روزه به معادلات منطقهای نیز مربوط بود و تلاش میشد با این جنگ ایران ضعیف و جایگاه اسرائیل در منطقه تقویت شود.» اما پیروزی حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه، همه معادلات آنان را بر هم زد.
تغییر استراتژی غرب پس از نبرد 33 روزه
پس از شکست رژیم صهیونیستی به نمایندگی از جبهه استکبار در جنگ 33 روزه سال 2006، استراتژیستهای دنیای سلطه به صدا درآمدن زنگ خطر را با تمام وجود احساس کردند؛ آمریکاییها که پیشتر در زمان تهاجم به عراق و افغانستان از زایش خاورمیانهای نوین سخن گفته بودند، با قدرتگیری و عرضاندام محور مقاومت، میراث خود را در خطر زوال می دیدند؛از اینرو با یک شیفت(تغییر) استراتژیک، سیاست تجهیز و تسلیح سگ هار منطقهای شان یعنی رژیم صهیونیستی را برای مدتی مسکوت گذاشته و به رژیمهای مرتجع به ظاهر اسلامی منطقه پناه بردند تا خطر محور مقاومت را با دلارهای نفتی و مدارس تبلیغی - تکفیری مورد حمایت سعودی، دفع کنند.
اتخاذ سیاست "جنگ نیابتی" از سوی غرب با حمایت همهجانبه سعودیها
در پیش گرفتن جنگ نیابتی و تخلیه انرژی محور مقاومت با تجهیز و تسلیح گروهکهایی که به ظاهر اسلامی هستند اما استراتژی غرب را پیاده سازی میکنند؛ سیاست دیگری بود که استراتژیستهای دنیای استکبار بکار بستند و در اتخاذ این سیاست، سعودیها حمایتهای مادی و غیرمادی بسیاری را نسبت به مستکبرین و در راس آنها آمریکا، مبذول داشتند.
نقش آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس در تاسیس داعش
هیلاری کلینتون وزیرخارجه سابق آمریکا در کتاب خاطراتش تحت عنوان "تصمیمهای دشوار" صریحا اعلام میکند که در دوره ریاستش بر دستگاه دیپلماسی آمریکا، برای تاسیس داعش و به رسمیت شناساندن آن به 112 کشور دنیا سفر کرد؛ "ادوارد اسنودن" پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا نیز فاش کرده است که داعش توسط سرویسهای جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس در عملیاتی به نام "لانه زنبور" ایجاد شده است.
همچنین این نکته که سرکردگان داعش بویژه شخص "ابوبکرالبغدادی" دست آموز موساد هستند، تقریبا بر هیچکس پوشیده نیست؛ البته از نقش روباه پیر استعمار یعنی انگلیس خبیث هم در شکلگیری گروهکهای تکفیری- تروریستی در منطقه نباید غافل شد؛ "دیوید میلیبند" وزیر خارجه اسبق انگلیس چندی پیش در جریان دفاعیات تونی بلر در محکمه ای پیرامون همکاری انگلیس با آمریکا در تجاوز به عراق، به نخست وزیر اسبق انگلیس گوشزد کرد که نمیتواند نقش لندن در شکل گیری داعش را انکار کند.
اما اکنون که حدود 5 سال از جولان تروریست های موردحمایت غرب در سوریه میگذرد، آنها در نهایت ضعف و فترت قرار دارند؛ در واقع استراتژی جبهه استکبار برای گسیل تروریستهای تکفیری به سرزمینهای مقاومت از جمله سوریه در حال شکست است و مستکبرین از این سناریو خود نیز طرفی نبستند، با نگاهی گذرا به تحولات میدانی نبرد در سوریه بویژه اتفاقات اخیر حلب، صحت گزاره فوق تایید میشود.
نگرانی غرب از برتری محور مقاومت در نبرد سوریه
البته غربیها هرگز نمیخواهند استراتژی دوم شان با شکست مواجه شود چرا که میدانند بازگشت به سناریو اول یعنی رودررو کردن رژیم صهیونیستی با محور مقاومت عایدی جز نابودی این رژیم و به فنا رفتن تمام سرمایههای نظامی و اقتصادی غرب در منطقه خاورمیانه نخواهد داشت؛ از اینرو نهایت تلاش خود را بکارخواهند بست که در نبرد سوریه، محور مقاومت دست برتر را پیدا نکند.
سناریوهای غرب برای جلوگیری از هزیمت تروریستها در سوریه
غربیها و بویژه آمریکاییها برای عدم توفیق محور مقاومت در نبرد سوریه که تحقق آن به منزله پایان کار تروریستهای تکفیری و در مرحله بعد، نابودی رژیم صهیونیستی به دست با کفایت رزمندگان محور مقاومت است، سناریوهای پیچیدهای را تنظیم کردهاند؛ آن ها در مرحله نخست تلاش خواهند کرد تا به سیاق مالوف 5 سال اخیر به صورت پنهان حمایتهای لجستیکی و تسلیحاتی خود را از تروریستهای تکفیری انجام دهند؛ سناریو بعدی طراحی شده از سوی آمریکا برای عدم توفیق محور مقاومت، تحریک کردها در سوریه است؛ در میدان سیاسی نیز آنها تلاش خواهند کرد ضمن جلوگیری از تشکیل ائتلاف تهران، مسکو و آنکارا برای فیصله بحران سوریه، معارضان خوش پوش و کرواتی را که میانهرو میخوانند تقویت کنند و تروریستهای تکفیری را هم به زیر بیرق آنها بیاورند؛ تغییر نام گروهک تروریستی جبهه النصره به جبهه "فتح شام" در راستای همین استراتژی اتخاذ شده جبهه استکبار است.
"رابرت مالی" از اعضای ارشد شورای امنيت ملی كاخ سفيد اخیرا به موازات تحولات میدانی سوریه و دست برتر محور مقاومت در این تحولات و بویژه هزیمت تروریستها در حلب، اعلام کرده که"واشنگتن آمادگی آن را دارد که با اتخاذ تصمیماتی جنگ در سوریه را تا سرنگونی نظام بشار اسد طولانی کند".
بنابراین همانگونه که سید حسن نصرالله اخیرا متذکر شده است، تکاپوی این روزهای استکبار در سوریه از شکستی سنگینی ناشی میشود که آن ها ده سال پیش در لبنان متحمل شدند؛ شکستی که مستکبرین برای جلوگیری از تکرارش چارهای جز روشن نگه داشتن تنور درگیریها در سوریه ندارند.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان
روسیه نباید این بار فریب امریکا را بخورد باید از موجودیت خود و اعتبار خود در سیاست و پیش دستی خود علیه انها استفاده کند تا از جا بلند نشوند والا انتقام تمام این مدت را از انها می گیرند. سوریه نقطه عطف تاریخ وجود روسیه است. ایران از اول مقاوم بوده است و تکلیفش مشخص است اما روسیه عنوان ابر قدرتی داشته است و باید از حیثیت خود دفاع کند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *