زندگی انتزاعی در یک جهان بیمکان
عصر روز گذشته (یکشنبه دهم مرداد) سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شاهد نمایش و نقد و بررسی سه فیلم «روزی دو سه دیگر هم»، «من نگویم شرح آن» و «بَرد» از ساختههای حمید جعفری بود.
به گزارش گروه فرهنگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در ابتدای جلسهی نقد و بررسی این آثار که رامتین شهبازی به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، ناصر صفاریان، مسئول جلسههای نمایش فیلم و مجری برنامه با اشاره به این که فیلمهای به نمایش درآمده، آشکارا برای مخاطب به معنای عام ساخته نشده، به استقبال قابل توجه تماشاگران از این فیلمها اشاره کرد.
وی در ادامهی صحبتهای خود، از کارگردان این فیلمها که به تازگی و پس از شرکت در جشنوارههای «ویزیون دورئل» (در سوئیس) و «هاتداکس» (در کانادا) به کشور برگشته، خواست تا تجربهی اخیر خود از مواجهه با تماشاگران جشنوارههای خارجی را با کسانی که به تماشای این فیلمها آمدهاند به اشتراک بگذارد.
حمید جعفری در ابتدای صحبتهای خود ضمن سپاسگزاری از حضور خانم فوزیه مجد و آقای خسرو دهقان بهعنوان استادان خود در جلسهی نمایش فیلم گفت: «همیشه سعی کردهام کارم را همانطور که اعتقاد دارم انجام بدهم. در حقیقت، از کار خودم یک تصور دارم و سعی میکنم در مسیر شکلگیری همان کار هم قدم بردارم، اما در مورد توجه به سلیقهی مخاطب عام باید بگویم توجه چندانی به این موضوع ندارم.»
وی همچنین با اشاره به واکنش تماشاگران جشنوارههای خارجی از مستند «بَرد» گفت: «باید اعتراف کنم استقبالی که تماشاگران جشنوارههای مورد بحث از این مستند داشتند، حتی از انتظار خود من هم بیشتر بود.»
صحبتهای رامتین شهبازی، بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. وی فیلم دوم این مجموعه (من نگویم شرح آن) را به تعریف کلاسیک و موجود از نمادگرایی نزدیکتر دانست و گفت: «البته از قرن هجدهم به این سو نگاه به مقولهی تمثیل و نمادگرایی به قدری گسترده شده که هر اثر هنری، خصوصاً آنهایی که ریشه در متون ادبی دارند را میتوان تمثیلی نامید. در حقیقت این آثار ریشه در عنصری دارند که باب تاویل و تفسیر دربارهی آنها گشوده و باز است.»
وی مستند «من نگویم شرح آن» را فیلمی با یک جهان نشانهگرا دانست و افزود: «این فیلم، ما (تماشاگران فیلم) را به حقیقت دیگری ارجاع میدهد و این نوع نگاه کاملاً در تقابل با فیلم سوم این مجموعه یعنی «بَرد» قرار میگیرد.»
شهبازی در ادامهی صحبتهای خود موضوع هر سه فیلم به نمایش درآمده را زندگی دانست و گفت: «اگر مستند «من نگویم شرح آن» را یک اثر تمثیلی بدانیم باید اشاره کرد که در مقابل، فیلم «بَرد» یک اثر پدیدارشناسانه است. در این فیلم، سختی و زندگی یک زن به گونهای به تصویر درآمده که تماشاگر از مواجه شدن با آن نوع سختی بتواند زندگی دشوار او را درک کند. به عبارتی دیگر وجه شاعرانهای که ما را به تعریف موجود از نگاه تمثیلی نزدیک میکند در «من نگویم شرح آن» بیشتر دیده میشود تا آثاری نظیر «روزی دو سه دیگر هم» و «بَرد».
در ادامهی جلسه، ناصر صفاریان فیلمهای به نمایش درآمده را تصویری از سه موقعیت متفاوت در زندگی، آنهم بدون نمایش جغرافیای محیط دانست و از سازندهی این آثار خواست تا دربارهی تعمد احتمالی خود برای عدم نمایش محل زندگی شخصیتهای خود توضیحاتی ارائه کند.
حمید جعفری در پاسخ به این نکته گفت: «باید اشاره کرد که این فیلمها اطلاعرسان نیستند و طبعاً پرداختن به جغرافیای زندگی شخصیتها در آنها متفاوت است. البته در انتهای فیلم «بَرد» یک کپشن استفاده شده که در آن به محل زندگی شخصیت اصلی فیلم اشاره میشود، اما در مجموع تلاشم این بود تا در این سه فیلم به مکان خاصی اشاره نکنم.»
در ادامهی جلسه، رامتین شهبازی با اشاره به پختگی مستند «بَرد» در مقایسه با دو فیلم دیگر، نحوهی چینش سکانسهای این فیلم را از جمله امتیازهای آن برشمرد و گفت: «تنها نکتهای که این سه فیلم را مثل یک نخ نامریی به هم وصل میکند، اشاره به زندگی است و البته تحمل سختی توسط بعضی از انسانها در برخی شرایط خاص.»
وی همچنین در پاسخ به اظهار نظر یکی از تماشاگران حاضر در سالن با اشاره به تاثیرپذیری احتمالی فیلمسازان از برخی سینماگران قبل از خود گفت: «این نکته به خودی خود اشکال محسوب نمیشود و بیشتر یک بحث بینامتنی است که تاثیر آدمها از پدیدههای مختلف را به نمایش میگذارد.»
شهبازی سپس با اشاره به بحث بیمکانی در مستندهای به نمایش درآمده گفت: «این عناصر هر چهقدر هم که از فیلمها حذف شده باشند باز هم وجه شاعرانهی آنها را بیشتر تقویت کرده و کاری میکنند تا ذهن تماشاگر به نکتهی خاصی ارجاع نداشته باشد.»
در بخش دیگری از این جلسه حمید جعفری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی ارتباط فیلمهای به نمایش درآمده با زندگی واقعی افراد گفت: «تمام صحنههای این فیلم واقعی است، اما معنای چنین حرفی این نیست که من دخالتی در صحنهها نداشته و چیزی را نچیدهام.»
وی در توضیح این نکته گفت: «نوع مواجههی من با واقعیت اینگونه نیست که هر آنچه در لحظه اتفاق بیفتد را ضبط کنم. در حقیقت مهمترین تمهید من در این سه فیلم حذف کردن بود و اینقدر این کار را ادامه دادم تا چیزی که دنبالش بودم بیشتر خودش را نشان بدهد.»
بخش پایانی نقد و بررسی این مستندها به صحبتهای رامتین شهبازی، منتقد مهمان جلسه اختصاص داشت. وی با اشاره به پررنگ بودن وجه داستانی در فیلم «من نگویم شرح آن» گفت: «در این فیلم یک حرکت از جزء به کل دیده میشود و این خیلی شبیه کاری است که ما در زندگی انجام میدهیم تا به انتها برسیم.»
این منتقد سینما سپس با اشاره به وجه کهنالگویی در یکی از صحنههای این فیلم گفت: «آنچه که در این فیلم بهعنوان جزء انتخاب شده، در تفکرها و فرهنگهای مختلف هم دیده میشود و به دوخته شدن سرنوشت اشاره دارد.»
شهبازی گفت: «در این فیلم، صاحب اثر آنقدر نشانهها را در اختیار تماشاگر میگذارد تا او به درک تازهای از شناخت اسطوره برسد. اما در این فیلم به یک کهنالگوی شناخته شده ارجاع داده میشود که زندگی در آن در حال بافته شدن و با شیبی آرام به سوی پایانی به وسعت مرگ در حال حرکت است.»
وی پس از اشاره به دید شاعرانهی فیلم مورد بحث و ابراز خوشحالی از تماشای آثاری که به تعبیر او سازندهشان از یک نگاه ویژه برخوردار است گفت: «در میان این سه مستند، فیلم «بَرد» از یک انسجام نگاه برخوردار است که امتیاز آن به حساب میآید. به گمانم اگر سازندهی این فیلمها همین راه را ادامه دهد به فیلمساز موفقی تبدیل خواهد شد.»
انتهای پیام/
وی در ادامهی صحبتهای خود، از کارگردان این فیلمها که به تازگی و پس از شرکت در جشنوارههای «ویزیون دورئل» (در سوئیس) و «هاتداکس» (در کانادا) به کشور برگشته، خواست تا تجربهی اخیر خود از مواجهه با تماشاگران جشنوارههای خارجی را با کسانی که به تماشای این فیلمها آمدهاند به اشتراک بگذارد.
حمید جعفری در ابتدای صحبتهای خود ضمن سپاسگزاری از حضور خانم فوزیه مجد و آقای خسرو دهقان بهعنوان استادان خود در جلسهی نمایش فیلم گفت: «همیشه سعی کردهام کارم را همانطور که اعتقاد دارم انجام بدهم. در حقیقت، از کار خودم یک تصور دارم و سعی میکنم در مسیر شکلگیری همان کار هم قدم بردارم، اما در مورد توجه به سلیقهی مخاطب عام باید بگویم توجه چندانی به این موضوع ندارم.»
وی همچنین با اشاره به واکنش تماشاگران جشنوارههای خارجی از مستند «بَرد» گفت: «باید اعتراف کنم استقبالی که تماشاگران جشنوارههای مورد بحث از این مستند داشتند، حتی از انتظار خود من هم بیشتر بود.»
صحبتهای رامتین شهبازی، بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. وی فیلم دوم این مجموعه (من نگویم شرح آن) را به تعریف کلاسیک و موجود از نمادگرایی نزدیکتر دانست و گفت: «البته از قرن هجدهم به این سو نگاه به مقولهی تمثیل و نمادگرایی به قدری گسترده شده که هر اثر هنری، خصوصاً آنهایی که ریشه در متون ادبی دارند را میتوان تمثیلی نامید. در حقیقت این آثار ریشه در عنصری دارند که باب تاویل و تفسیر دربارهی آنها گشوده و باز است.»
وی مستند «من نگویم شرح آن» را فیلمی با یک جهان نشانهگرا دانست و افزود: «این فیلم، ما (تماشاگران فیلم) را به حقیقت دیگری ارجاع میدهد و این نوع نگاه کاملاً در تقابل با فیلم سوم این مجموعه یعنی «بَرد» قرار میگیرد.»
شهبازی در ادامهی صحبتهای خود موضوع هر سه فیلم به نمایش درآمده را زندگی دانست و گفت: «اگر مستند «من نگویم شرح آن» را یک اثر تمثیلی بدانیم باید اشاره کرد که در مقابل، فیلم «بَرد» یک اثر پدیدارشناسانه است. در این فیلم، سختی و زندگی یک زن به گونهای به تصویر درآمده که تماشاگر از مواجه شدن با آن نوع سختی بتواند زندگی دشوار او را درک کند. به عبارتی دیگر وجه شاعرانهای که ما را به تعریف موجود از نگاه تمثیلی نزدیک میکند در «من نگویم شرح آن» بیشتر دیده میشود تا آثاری نظیر «روزی دو سه دیگر هم» و «بَرد».
در ادامهی جلسه، ناصر صفاریان فیلمهای به نمایش درآمده را تصویری از سه موقعیت متفاوت در زندگی، آنهم بدون نمایش جغرافیای محیط دانست و از سازندهی این آثار خواست تا دربارهی تعمد احتمالی خود برای عدم نمایش محل زندگی شخصیتهای خود توضیحاتی ارائه کند.
حمید جعفری در پاسخ به این نکته گفت: «باید اشاره کرد که این فیلمها اطلاعرسان نیستند و طبعاً پرداختن به جغرافیای زندگی شخصیتها در آنها متفاوت است. البته در انتهای فیلم «بَرد» یک کپشن استفاده شده که در آن به محل زندگی شخصیت اصلی فیلم اشاره میشود، اما در مجموع تلاشم این بود تا در این سه فیلم به مکان خاصی اشاره نکنم.»
در ادامهی جلسه، رامتین شهبازی با اشاره به پختگی مستند «بَرد» در مقایسه با دو فیلم دیگر، نحوهی چینش سکانسهای این فیلم را از جمله امتیازهای آن برشمرد و گفت: «تنها نکتهای که این سه فیلم را مثل یک نخ نامریی به هم وصل میکند، اشاره به زندگی است و البته تحمل سختی توسط بعضی از انسانها در برخی شرایط خاص.»
وی همچنین در پاسخ به اظهار نظر یکی از تماشاگران حاضر در سالن با اشاره به تاثیرپذیری احتمالی فیلمسازان از برخی سینماگران قبل از خود گفت: «این نکته به خودی خود اشکال محسوب نمیشود و بیشتر یک بحث بینامتنی است که تاثیر آدمها از پدیدههای مختلف را به نمایش میگذارد.»
شهبازی سپس با اشاره به بحث بیمکانی در مستندهای به نمایش درآمده گفت: «این عناصر هر چهقدر هم که از فیلمها حذف شده باشند باز هم وجه شاعرانهی آنها را بیشتر تقویت کرده و کاری میکنند تا ذهن تماشاگر به نکتهی خاصی ارجاع نداشته باشد.»
در بخش دیگری از این جلسه حمید جعفری در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی ارتباط فیلمهای به نمایش درآمده با زندگی واقعی افراد گفت: «تمام صحنههای این فیلم واقعی است، اما معنای چنین حرفی این نیست که من دخالتی در صحنهها نداشته و چیزی را نچیدهام.»
وی در توضیح این نکته گفت: «نوع مواجههی من با واقعیت اینگونه نیست که هر آنچه در لحظه اتفاق بیفتد را ضبط کنم. در حقیقت مهمترین تمهید من در این سه فیلم حذف کردن بود و اینقدر این کار را ادامه دادم تا چیزی که دنبالش بودم بیشتر خودش را نشان بدهد.»
این منتقد سینما سپس با اشاره به وجه کهنالگویی در یکی از صحنههای این فیلم گفت: «آنچه که در این فیلم بهعنوان جزء انتخاب شده، در تفکرها و فرهنگهای مختلف هم دیده میشود و به دوخته شدن سرنوشت اشاره دارد.»
شهبازی گفت: «در این فیلم، صاحب اثر آنقدر نشانهها را در اختیار تماشاگر میگذارد تا او به درک تازهای از شناخت اسطوره برسد. اما در این فیلم به یک کهنالگوی شناخته شده ارجاع داده میشود که زندگی در آن در حال بافته شدن و با شیبی آرام به سوی پایانی به وسعت مرگ در حال حرکت است.»
وی پس از اشاره به دید شاعرانهی فیلم مورد بحث و ابراز خوشحالی از تماشای آثاری که به تعبیر او سازندهشان از یک نگاه ویژه برخوردار است گفت: «در میان این سه مستند، فیلم «بَرد» از یک انسجام نگاه برخوردار است که امتیاز آن به حساب میآید. به گمانم اگر سازندهی این فیلمها همین راه را ادامه دهد به فیلمساز موفقی تبدیل خواهد شد.»
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *