گرایش عربستان به اسرائیل برای دشمنی با ایران
برقراری دوباره روابط ترکیه و اسرائیل راه را برای روابط اعراب و رژیم صهیونیستی هموارتر ساخت.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، روابط آنکارا – تل آویو که از 6 سال پیش بر سر کشتی مرمره و کشته شدند چند تن از اتباع ترکیه به دست سربازان رژیم اسرائیل قطع شده بود، در چند روز گذشته دوباره احیا شد و این دو توافقی را امضا کردند که به برقراری مجدد روابط انجامید.
اما فضایی که پس از این اقدام در جهان اسلام و مسلمانان ایجاد می شود، دوگانه است، مردم مسلمان از این اتفاق ناخرسندند، اما سران مرتجع کشورهای عرب منطقه اقدام ترکیه را برای خود مغتنم شمرده و در پی ایجاد ارتباط دیپلماتیک، رسمی و علنی با این، رژیم سعی می کنند تا موانع سر راه را بردارند.
اگر تا پیش از این سران رژیم اسرائیل اعتقاد داشتند که باید موضوع فلسطین را حل کنند تا مشکلات آن با کشورهای عربی و مسلمان حل شود، چندی است که اسرائیلی ها تغییر سیاست داده و معتقدند باید مشکلات خود را با کشورهای مسلمان و عربی حل و فصل کنند آنگاه موضوع فلسطین خود به خود حل خواهد شد.
اما یک مانع بزرگ و مقتدر بر سر راه این سیاست وجود دارد و آن جمهوری اسلامی ایران است.
داعش برای تضعیف جایگاه ایران در غرب آسیا شکل گرفت، اما نتوانست نقش خود را خوب بازی کند تا بتواند ایران را زمینگیر کند، بلکه این گروه تروریستی تکفیری که از سوی سران مرتجع کشورهای عربی منطقه و البته آمریکا و اسرائیل حمایت می شود، از کار افتاده است. شاید داعش باعث شکست سران مرتجع منطقه شود.
اما آیا با پایان عمر گروهی مانند داعش، دشمنی ها، توطئه ها و تهدیدات علیه جهان اسلام، انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت پایان می یابد؟
نابودی داعش که البته برای آن، زمان نسبتاً زیادی لازم است تا از بین برود و البته رگه هایی از آن در کشورهای مبدأ باقی خواهد ماند، باعث می شود تا سران کشورهای مرتجع عربی، که خواهان نابودی انقلاب اسلامی هستند، گرایش بیشتری به سوی رژیم اسرائیل پیدا کنند.
نخستین رژیم مرتجع عربی که برای برقراری روابط با اسرائیل پیشقدم خواهد شد، آل سعود است.
اکنون کشورهایی که در جهان عرب نقش رهبری داشتند و سعی کردند تا با سیاست های خود موضوع فلسطین و رژیم اسرائیل از یاد نرود و همچنان خشم مسلمانان و اعراب از صهیونیست ها زنده باقی بماند، با مشکلات و چالش های جدی روبرو هستند.
مصر تا پیش از این نقش رهبری جهان عرب را بازی می کرد و سوریه در زمان حافظ اسد نیز سعی داست به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند در غرب آسیا چنین نقشی را ایفا کند.
اما با افول مصر و مرگ حافظ اسد و بحران سوریه، این فرصت برای عربستان مهیا شد اما این کشور ظرفیت لازم را برای چنین سیاستی نداشته و نخواهد داشت.
چرا که تنها با پول و تهدید نمی تواند کشورهای مسلمان عرب منطقه را با خود همراه سازد بلکه، همراهی مردم مسلمان جهان اسلام هم نیاز است که آل سعود از به دست آوردن دل آنها ناتوان است.
برای همین است که آل سعود از تأثیر و گسترش انقلاب اسلامی بیمناک است. در حالی که فرهنگ انقلاب اسلامی از سوی مردمان کشورهای مسلمان جذب می شود.
عربستان هر آنچه در توان داشت و دارد، به کار گرفته است تا بتواند نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد، اما علیرغم همه این تلاش ها اقبالی نداشته است، بلکه نزد افکار عمومی جهان اسلام و حتی افکار عمومی جهان منفورتر گشته و به عنوان رژیمی جنایتکار شناخته می شود که در یمن دست به کشتار کودکان می زند.
عربستان همه این اقدامات و جنایات را مرتکب شد تا با ایران رقابت کند، در حالی که جمهوری اسلامی ایران رقابتی با هیچ یک از کشورهای مسلمان منطقه نداشته و ندارد و تنها در صدد آن است موضوع فلسطین به فراموشی سپرده نشود و مسلمانان خود را موظف به قیام علیه اسرائیل بدانند.
حتی احتمال رویارویی عربستان با ایران هم وجود دارد چرا که در سیاست های آل سعود منطقی دیده نمی شود و تنها در پی آن است تا هر طور شده سیاست مهار ایران را دنبال کند.
اما توانمندیها و ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران نسبت به عربستان، این اجازه را به آنها نمی دهد که بتوانند به هدف خود تفوق یابند.
اکنون نبض تحولات منطقه در دستان جمهوری اسلامی ایران است.
اما عربستان برای این که شکست خود را در منطقه جبران کند، به سوی دشمن جهان اسلام و ایران، گرایش پیدا خواهد کرد.
سران این رژیم گمان می کنند که با برقراری ارتباط با اسرائیل می توانند از او به عنوان دایه خود در مقابل ایران بهره ببرند، غافل از این که سران تل آویو خود از قدرت ایران وحشت زده هستند و برای این که بتوانند روحیه خود را بازیابند، همیشه دست به دامن آمریکا می باشند.
آمریکا، اکنون شرایطی که در غرب آسیا ایجاد شده، به نظر می رسد دیگر مطلوبش نباشد، چرا که همه این بحران ها به واسطه همپیمانان منطقه ای او ایجاد شده و به نام آمریکا ثبت می شود.
در واقع ایالات متحده از بی عرضگی کشورهای همپیمان خود به ویژه عربستان در مدیریت بحران، خشمگین است و می خواهد این وضعیت پایان یابد.
اگر چنین باشد، می توان امیدوار بود که گروه های تروریستی به ویژه داعش در منطقه از آنچه که تصور می رود، زودتر نابود شوند، اما بحران سوریه به خاطر دخالت های گسترده ترکیه، عربستان و برخی دیگر پیچیده تر گشته است.
سوریه همچنان صحنه جنگی خواهد بود که آمریکا و اسرائیل هم خواهان آن هستند، سرنگونی بشار اسد، تجزیه این کشور و قطع ارتباط سوریه با لبنان و فلسطین اشغالی هدف مهم و سرنوشت سازی است که آمریکا و اسرائیل برای تحقق آن دست بردار نیستند.
اما فضایی که پس از این اقدام در جهان اسلام و مسلمانان ایجاد می شود، دوگانه است، مردم مسلمان از این اتفاق ناخرسندند، اما سران مرتجع کشورهای عرب منطقه اقدام ترکیه را برای خود مغتنم شمرده و در پی ایجاد ارتباط دیپلماتیک، رسمی و علنی با این، رژیم سعی می کنند تا موانع سر راه را بردارند.
اگر تا پیش از این سران رژیم اسرائیل اعتقاد داشتند که باید موضوع فلسطین را حل کنند تا مشکلات آن با کشورهای عربی و مسلمان حل شود، چندی است که اسرائیلی ها تغییر سیاست داده و معتقدند باید مشکلات خود را با کشورهای مسلمان و عربی حل و فصل کنند آنگاه موضوع فلسطین خود به خود حل خواهد شد.
اما یک مانع بزرگ و مقتدر بر سر راه این سیاست وجود دارد و آن جمهوری اسلامی ایران است.
داعش برای تضعیف جایگاه ایران در غرب آسیا شکل گرفت، اما نتوانست نقش خود را خوب بازی کند تا بتواند ایران را زمینگیر کند، بلکه این گروه تروریستی تکفیری که از سوی سران مرتجع کشورهای عربی منطقه و البته آمریکا و اسرائیل حمایت می شود، از کار افتاده است. شاید داعش باعث شکست سران مرتجع منطقه شود.
اما آیا با پایان عمر گروهی مانند داعش، دشمنی ها، توطئه ها و تهدیدات علیه جهان اسلام، انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت پایان می یابد؟
نابودی داعش که البته برای آن، زمان نسبتاً زیادی لازم است تا از بین برود و البته رگه هایی از آن در کشورهای مبدأ باقی خواهد ماند، باعث می شود تا سران کشورهای مرتجع عربی، که خواهان نابودی انقلاب اسلامی هستند، گرایش بیشتری به سوی رژیم اسرائیل پیدا کنند.
نخستین رژیم مرتجع عربی که برای برقراری روابط با اسرائیل پیشقدم خواهد شد، آل سعود است.
اکنون کشورهایی که در جهان عرب نقش رهبری داشتند و سعی کردند تا با سیاست های خود موضوع فلسطین و رژیم اسرائیل از یاد نرود و همچنان خشم مسلمانان و اعراب از صهیونیست ها زنده باقی بماند، با مشکلات و چالش های جدی روبرو هستند.
مصر تا پیش از این نقش رهبری جهان عرب را بازی می کرد و سوریه در زمان حافظ اسد نیز سعی داست به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند در غرب آسیا چنین نقشی را ایفا کند.
اما با افول مصر و مرگ حافظ اسد و بحران سوریه، این فرصت برای عربستان مهیا شد اما این کشور ظرفیت لازم را برای چنین سیاستی نداشته و نخواهد داشت.
چرا که تنها با پول و تهدید نمی تواند کشورهای مسلمان عرب منطقه را با خود همراه سازد بلکه، همراهی مردم مسلمان جهان اسلام هم نیاز است که آل سعود از به دست آوردن دل آنها ناتوان است.
برای همین است که آل سعود از تأثیر و گسترش انقلاب اسلامی بیمناک است. در حالی که فرهنگ انقلاب اسلامی از سوی مردمان کشورهای مسلمان جذب می شود.
عربستان هر آنچه در توان داشت و دارد، به کار گرفته است تا بتواند نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد، اما علیرغم همه این تلاش ها اقبالی نداشته است، بلکه نزد افکار عمومی جهان اسلام و حتی افکار عمومی جهان منفورتر گشته و به عنوان رژیمی جنایتکار شناخته می شود که در یمن دست به کشتار کودکان می زند.
عربستان همه این اقدامات و جنایات را مرتکب شد تا با ایران رقابت کند، در حالی که جمهوری اسلامی ایران رقابتی با هیچ یک از کشورهای مسلمان منطقه نداشته و ندارد و تنها در صدد آن است موضوع فلسطین به فراموشی سپرده نشود و مسلمانان خود را موظف به قیام علیه اسرائیل بدانند.
حتی احتمال رویارویی عربستان با ایران هم وجود دارد چرا که در سیاست های آل سعود منطقی دیده نمی شود و تنها در پی آن است تا هر طور شده سیاست مهار ایران را دنبال کند.
اما توانمندیها و ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران نسبت به عربستان، این اجازه را به آنها نمی دهد که بتوانند به هدف خود تفوق یابند.
اکنون نبض تحولات منطقه در دستان جمهوری اسلامی ایران است.
اما عربستان برای این که شکست خود را در منطقه جبران کند، به سوی دشمن جهان اسلام و ایران، گرایش پیدا خواهد کرد.
سران این رژیم گمان می کنند که با برقراری ارتباط با اسرائیل می توانند از او به عنوان دایه خود در مقابل ایران بهره ببرند، غافل از این که سران تل آویو خود از قدرت ایران وحشت زده هستند و برای این که بتوانند روحیه خود را بازیابند، همیشه دست به دامن آمریکا می باشند.
آمریکا، اکنون شرایطی که در غرب آسیا ایجاد شده، به نظر می رسد دیگر مطلوبش نباشد، چرا که همه این بحران ها به واسطه همپیمانان منطقه ای او ایجاد شده و به نام آمریکا ثبت می شود.
در واقع ایالات متحده از بی عرضگی کشورهای همپیمان خود به ویژه عربستان در مدیریت بحران، خشمگین است و می خواهد این وضعیت پایان یابد.
اگر چنین باشد، می توان امیدوار بود که گروه های تروریستی به ویژه داعش در منطقه از آنچه که تصور می رود، زودتر نابود شوند، اما بحران سوریه به خاطر دخالت های گسترده ترکیه، عربستان و برخی دیگر پیچیده تر گشته است.
سوریه همچنان صحنه جنگی خواهد بود که آمریکا و اسرائیل هم خواهان آن هستند، سرنگونی بشار اسد، تجزیه این کشور و قطع ارتباط سوریه با لبنان و فلسطین اشغالی هدف مهم و سرنوشت سازی است که آمریکا و اسرائیل برای تحقق آن دست بردار نیستند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *