واهمه کاخ سفید از حمله دمشق به تل آویو
هنگامی که آمریکا در زمان بوش پسر به عراق حمله کرد تا صدام را سرنگون کند، حتی تصور نمی کرد که دولتی در این کشور شکل بگیرد که نتواند آن را در اختیار داشته باشد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، جنگ دوم خلیج فارس که در سال 1391 میلادی انجام شد، با حمله ارتش صدام به کویت آغاز شد. جنگ اول را حمله صدام به ایران می دانند.
صدام پس از پایان جنگ با ایران، در شرایط اقتصادی نامناسبی قرار گرفته بود. همانطور که دیوانه وار به ایران حمله کرد، کویت را 3 ساعته اشغال کرد.
سازمان ملل و همه کشورهای دنیا این تجاوز و اشغال را محکوم کردند و خواهان خروج سریع ارتش صدام از کویت شدند.
حتی عراق تهدید به حمله نظامی شد، اما صدام گوشش به این تهدیدات و محکومیت ها بدهکار نبود.
امريكا، انگلیس و بيش از 20 كشور ديگر به خليج فارس نیرو اعزام کردند تا صدام را مهار کنند. اما هدف آنها سرنگونی رئیس جمهور عراق نبود.
به دنبال بی توجهی صدام حسين به تقاضاهاي سازمان ملل برای عقب نشيني از كويت، جنگ دوم خليج فارس، با بمباران هوايي بغداد در 16 ژانويۀ 1991 از سوی امريكا و انگلیس آغاز شد. در 24 فوريه، نيروهاي ائتلاف،برای آزاد سازي كويت وارد خاك این کشور و عراق شدند. نيروهاي ائتلاف، ارتش عراق را كه متحمل تلفات سنگيني شده بود كاملاً شكست دادند و از کویت بیرون رانده شدند.
صدام همه قطعنامه هاي سازمان ملل مربوط به كويت را پذيرفت و پس از نبردي كه فقط 100ساعت دوام آورد با آتش بس موافقت كرد. در 28 فوريه سال1991ميلادي جورج بوش پدر، رئيس جمهور وقت اِمريكا آتش بس اعلام كرد. پس ازبرقراري آتش بس، مذاكراتي ميان نمايندگان متحدان و عراق انجام گرفت و نيروهاي متحد نيز خاك عراق را ترك کردند.
حمله صدام به کویت تنها پس از گذشت 2 سال از پایان جنگ با ایران انجام شد. در مرداد 1369 (آگوست 1990) صدام که با اعطای کمک های مالی و نظامی غرب و اعراب در طول جنگ با ایران تبدیل به قدرت اول نظامی منطقه تبدیل شده بود، به کویت حمله کرد.
ارتش صدام در عملیات طوفان صحرا که با فرماندهی آمریکا انجام شد، هیچ واکنشی نشان نداد. در حالی که می توانست ضربات سنگینی را به ارتش آمریکا و ائتلاف در منظقه وارد کند.
ژنرال نورمن شوآرتزکوف سرفرماندهی آمریکا در زمان حمله به عراق گفته بود؛ کابوس شبانه من حمله پیش دستانه صدام به مقر آمریکا در عربستان بود.
در جریان جنگ علیه عراق یکی از بزرگترین نقل و انتقالات نظامی در دنیا انجام شد.
اما تعلل صدام باعث شد 500 هزار سرباز آمریکایی، 36000 سرباز انگلیسی، 150 هزار سرباز از شورای همکاری خلیج فارس (اعراب) و 30000 سرباز از کشورهای دیگر به همراه حدود 3000 تانک و 2000 هواپیما به منطقه منتقل شوند.
با این حال باز هم نورمن شوارتزکوف از رویارویی با ارتش یک میلیون نفری و زرهی عراق واهمه داشت بنابراین به کمک 1800 هواپیمای بمب افکن و جنگنده از جمله اف 117 های رادارگریز، بی 52 ، اف18 ، اف15 و اف 16، تامکت، هریر ، تورنادو، میراژ، دست به بزرگترین عملیات هوایی پس از جنگ جهانی دوم زد.
حملات هوایی ائتلاف، ماشین جنگی عراق را از کار انداخت به گونه ای که فرماندهان عراقی نتوانستند واکنشی از خود نشان دهند چون از همان ابتدا استراتژی روشنی در مقابل حملات آمریکا نداشتند.
300 هزار نیروی نظامی عراقی در کویت، دسته دسته تسلیم شدند، یا بر اثر حملات هوایی آمریکا و ائتلاف کشته یا مجروح شده بودند.
جنگ با ماندگاری صدام پایان یافت. اما رفتار دوگانه سازمان ملل و برخی کشورهای دنیا در حمایت از صدام هنگام جنگ با ایران را هیچگاه نمی توان از یاد برد. در آن زمان بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقه پشت صدام ایستادند و کمک ها و حمایت های گسترده خود را از او دریغ نکردند.
سال 2003 سال سقوط صدام در عراق بود. این بار آمریکا به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی در این کشور و همکاری صدام با القاعده دست به حمله زد.ولی این بار کار را تمام کرد.
آخرین روزهای سال 1381 بود که حمله آمریکا و کشورهای ائتلاف به عراق آغاز شد.
این جنگ با خروج آخرین تیپ رزمی آمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ (۱۹ اوت ۲۰۱۰) به طور رسمی پایان یافت. هر چند بعد از آن هم حدود ۵۰ هزار نیروی آمریکایی عمدتاً برای آموزش سربازان عراقی در این کشور باقی ماندند. در آن هنگام زمانِ خروج این نیروها با توافق دو کشور تا پایان سال ۲۰۱۱ اعلام شده بود. خروج آخرین سربازان آمریکایی از این کشور در دسامبر ۲۰۱۱ اتفاق افتاد.
دو توجیه عمده برای آغاز این جنگ توسط جرج بوش پسر رئیسجمهور وقت آمریکا مطرح شد که یکی از آنها رابطه صدام حسین با القاعده و دیگری نابودکردن سلاحهای کشتار جمعی عراق بنابر توافقنامه ۱۹۹۱ بود.
جنگ سوم خلیج فارس صدام را که در شهریور 1359 به ایران حمله کرد تا اشغال کند، سرنگون کرد و اعدام او پایان یک دیکتاتوری مخوف را در عراق رقم زد.
آمریکایی ها که در سرنگونی صدام خود را نقش اول می دانستند، انتظار داشتند، حکومت و دولتی در این کشور مستقر شود که با سیاست های آمریکا در منطقه همگام و همراه باشد.
اما آنگونه که سران وقت آمریکا انتظار داشتند، اتفاق نیفتاد. تجربه عراق برای آمریکایی ها درسی شد تا دیگر به طور مستقیم خود را درگیر جنگ نکنند. آمریکا و کشورهای عضو ائتلاف هزینه های زیادی را در جنگ سوم خلیج فارس متحمل شدند، گرچه با برداشت از فروش نفت عراق هزینه های مالی آن جبران شد، اما کشته ها و تلفاتی که دو طرف داشتند، غیر قابل جبران بود.
اما آمریکایی ها برای آن که عراق روی خوش آرامش و امنیت را نبیند، عناصر باقی مانده از دوران حکومت صدام را در گوشه و کنار کشور و در ارتش عراق باقی گذاشتند و ساختار اصلی ارتش با افسران بعثی باقی مانده از دوران صدام بود.
همچنین عناصر گروه های تروریستی تکفیری در عراق شکل گرفتند که آمریکا عامل اصلی آن بود. مرکز حضور آنها از ابتدا هم، فلوجه و موصل قرار داشت.
آمریکایی ها پس از آن که دیدند حکومت و دولت این کشور نمی تواند یک همپیمان استراتژیک برای او در منطقه باشد، برای آن که زهر خود را بریزند، دست به ایجاد و تقویت گروه های تروریستی در عراق زدند.
آمریکایی ها تا 2011 در عراق باقی ماندند اما هیچگاه این کشور امنیت و آسایش را به خود ندید و پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، حملات تروریستی در این کشور گسترش یافت.
اما بحرانی که در سوریه شکل گرفت، برای سرنگونی دولت قانونی بشار اسد بود. اما نه به شکل حمله مستقیم برای سرنگونی صدام، بلکه به شکل نیابتی و کنترل از راه دور.
البته میان دولت بعث عراق با دولت بعث سوریه تفاوت های بسیاری وجود داشت.
دولت صدام، یک رژیم جنگ افروز، جنایتکار و جنگ طلب بود. اما دولت سوریه هیچکدام از این ویژگی های منفی را در خود ندارد.
اما به خاطر سیاست های آمریکا در منطقه برای تغییرات جغرافیایی، سیاسی و قومیتی، جنگ هایی در غرب آسیا شکل گرفت که منجر به سرنگونی معمر قذافی رهبر لیبی شد و پس از آن نوبت به بشار اسد در سوریه رسید.
آنگونه که آمریکایی ها تصور می کردند سرنگونی بشار اسد به مانند قذافی ساده نبود.
آمریکایی ها برای تکمیل پازل خود در منطقه نیاز به سرنگونی دولت قانونی اسد داشته و دارند. فشار و اصرار آنها هنوز پس از 5 سال ادامه دارد و از خواسته خود کوتاه نمی آیند.
مهمترین عاملی که باعث شد تا دولت سوریه مقاومت کند حمایت مردمی این کشور از دولت خود بود.
به همین خاطر است که آمریکایی ها نمی خواهند تجربه عراق را در سوریه تکرار کنند.
مداخله نظامی مستقیم آمریکا در سوریه هزینه های زیادی را بر دوش این کشور تحمیل خواهد کرد که از حمله به عراق سنگین تر خواهد بود.
گرچه گفته می شود در زمان حمله آمریکا به عراق، صدام قصد حمله موشکی به اسرائیل را داشت، اما چنین دروغی برای خطرناک جلوه دادن صدام در منطقه بود.
اگر صدام چنین قصدی داشت، پیش از آن که به کویت حمله کند، می توانست همانطور که همه را بهت زده کرد، به اسرائیل حمله کند و ضربات سختی را بر پیکر این رژیم غاصب وارد سازد. صدام دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت.
اما در سوریه ماجرا تفاوت دارد. اگر از یک سو آمریکا وارد عمل شود و در پی آن سران کشورهای ائتلاف ضد سوریه اقدام کنند و رژیم اسرائیل هم تحرکاتی را در بلندی های جولان انجام دهد، ارتش سوریه بر اساس پیش بینی های نظامی و تحلیل های کارشناسان جنگ، در حمله به اسرائیل درنگ نخواهد کرد.
یکی از نگرانی های آمریکا هم همین است. اگر این جنگ در منطقه گسترش یابد و به اسرائیل برسد و صهیونیست ها را درگیر کند، دیگر مهار آن غیر ممکن خواهد بود.
به همین خاطر است که سخنگوی کاخ سفید گفته است، درس هایی که آمریکا از لشگرکشی نظامی به عراق یاد گرفت، عدم وجود راه حل نظامی برای بحران سوریه را مورد تایید قرار می دهد.
وی معتقد است، هیچ طرفی نمی تواند با توسل به راه حل نظامی در سوریه، پیروز شود.
شاید چنین موضعی را پاسخ به نامه 50 دیپلمات آمریکایی تلقی کرد که خواهان اقدام نظامی علیه سوریه شده بودند.
آمریکایی ها پس از 5 سال به این نتیجه رسیده اند، برای پایان جنگ در سوریه چه اقدامی انجام داده یا خواهند داد؟
اگر همچنان اصرار بر کناره گیری اسد دارند، دیپلماسی هم کارساز نخواهد بود.
صدام پس از پایان جنگ با ایران، در شرایط اقتصادی نامناسبی قرار گرفته بود. همانطور که دیوانه وار به ایران حمله کرد، کویت را 3 ساعته اشغال کرد.
سازمان ملل و همه کشورهای دنیا این تجاوز و اشغال را محکوم کردند و خواهان خروج سریع ارتش صدام از کویت شدند.
حتی عراق تهدید به حمله نظامی شد، اما صدام گوشش به این تهدیدات و محکومیت ها بدهکار نبود.
امريكا، انگلیس و بيش از 20 كشور ديگر به خليج فارس نیرو اعزام کردند تا صدام را مهار کنند. اما هدف آنها سرنگونی رئیس جمهور عراق نبود.
به دنبال بی توجهی صدام حسين به تقاضاهاي سازمان ملل برای عقب نشيني از كويت، جنگ دوم خليج فارس، با بمباران هوايي بغداد در 16 ژانويۀ 1991 از سوی امريكا و انگلیس آغاز شد. در 24 فوريه، نيروهاي ائتلاف،برای آزاد سازي كويت وارد خاك این کشور و عراق شدند. نيروهاي ائتلاف، ارتش عراق را كه متحمل تلفات سنگيني شده بود كاملاً شكست دادند و از کویت بیرون رانده شدند.
صدام همه قطعنامه هاي سازمان ملل مربوط به كويت را پذيرفت و پس از نبردي كه فقط 100ساعت دوام آورد با آتش بس موافقت كرد. در 28 فوريه سال1991ميلادي جورج بوش پدر، رئيس جمهور وقت اِمريكا آتش بس اعلام كرد. پس ازبرقراري آتش بس، مذاكراتي ميان نمايندگان متحدان و عراق انجام گرفت و نيروهاي متحد نيز خاك عراق را ترك کردند.
حمله صدام به کویت تنها پس از گذشت 2 سال از پایان جنگ با ایران انجام شد. در مرداد 1369 (آگوست 1990) صدام که با اعطای کمک های مالی و نظامی غرب و اعراب در طول جنگ با ایران تبدیل به قدرت اول نظامی منطقه تبدیل شده بود، به کویت حمله کرد.
ارتش صدام در عملیات طوفان صحرا که با فرماندهی آمریکا انجام شد، هیچ واکنشی نشان نداد. در حالی که می توانست ضربات سنگینی را به ارتش آمریکا و ائتلاف در منظقه وارد کند.
ژنرال نورمن شوآرتزکوف سرفرماندهی آمریکا در زمان حمله به عراق گفته بود؛ کابوس شبانه من حمله پیش دستانه صدام به مقر آمریکا در عربستان بود.
در جریان جنگ علیه عراق یکی از بزرگترین نقل و انتقالات نظامی در دنیا انجام شد.
اما تعلل صدام باعث شد 500 هزار سرباز آمریکایی، 36000 سرباز انگلیسی، 150 هزار سرباز از شورای همکاری خلیج فارس (اعراب) و 30000 سرباز از کشورهای دیگر به همراه حدود 3000 تانک و 2000 هواپیما به منطقه منتقل شوند.
با این حال باز هم نورمن شوارتزکوف از رویارویی با ارتش یک میلیون نفری و زرهی عراق واهمه داشت بنابراین به کمک 1800 هواپیمای بمب افکن و جنگنده از جمله اف 117 های رادارگریز، بی 52 ، اف18 ، اف15 و اف 16، تامکت، هریر ، تورنادو، میراژ، دست به بزرگترین عملیات هوایی پس از جنگ جهانی دوم زد.
حملات هوایی ائتلاف، ماشین جنگی عراق را از کار انداخت به گونه ای که فرماندهان عراقی نتوانستند واکنشی از خود نشان دهند چون از همان ابتدا استراتژی روشنی در مقابل حملات آمریکا نداشتند.
300 هزار نیروی نظامی عراقی در کویت، دسته دسته تسلیم شدند، یا بر اثر حملات هوایی آمریکا و ائتلاف کشته یا مجروح شده بودند.
جنگ با ماندگاری صدام پایان یافت. اما رفتار دوگانه سازمان ملل و برخی کشورهای دنیا در حمایت از صدام هنگام جنگ با ایران را هیچگاه نمی توان از یاد برد. در آن زمان بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقه پشت صدام ایستادند و کمک ها و حمایت های گسترده خود را از او دریغ نکردند.
سال 2003 سال سقوط صدام در عراق بود. این بار آمریکا به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی در این کشور و همکاری صدام با القاعده دست به حمله زد.ولی این بار کار را تمام کرد.
آخرین روزهای سال 1381 بود که حمله آمریکا و کشورهای ائتلاف به عراق آغاز شد.
این جنگ با خروج آخرین تیپ رزمی آمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ (۱۹ اوت ۲۰۱۰) به طور رسمی پایان یافت. هر چند بعد از آن هم حدود ۵۰ هزار نیروی آمریکایی عمدتاً برای آموزش سربازان عراقی در این کشور باقی ماندند. در آن هنگام زمانِ خروج این نیروها با توافق دو کشور تا پایان سال ۲۰۱۱ اعلام شده بود. خروج آخرین سربازان آمریکایی از این کشور در دسامبر ۲۰۱۱ اتفاق افتاد.
دو توجیه عمده برای آغاز این جنگ توسط جرج بوش پسر رئیسجمهور وقت آمریکا مطرح شد که یکی از آنها رابطه صدام حسین با القاعده و دیگری نابودکردن سلاحهای کشتار جمعی عراق بنابر توافقنامه ۱۹۹۱ بود.
جنگ سوم خلیج فارس صدام را که در شهریور 1359 به ایران حمله کرد تا اشغال کند، سرنگون کرد و اعدام او پایان یک دیکتاتوری مخوف را در عراق رقم زد.
آمریکایی ها که در سرنگونی صدام خود را نقش اول می دانستند، انتظار داشتند، حکومت و دولتی در این کشور مستقر شود که با سیاست های آمریکا در منطقه همگام و همراه باشد.
اما آنگونه که سران وقت آمریکا انتظار داشتند، اتفاق نیفتاد. تجربه عراق برای آمریکایی ها درسی شد تا دیگر به طور مستقیم خود را درگیر جنگ نکنند. آمریکا و کشورهای عضو ائتلاف هزینه های زیادی را در جنگ سوم خلیج فارس متحمل شدند، گرچه با برداشت از فروش نفت عراق هزینه های مالی آن جبران شد، اما کشته ها و تلفاتی که دو طرف داشتند، غیر قابل جبران بود.
اما آمریکایی ها برای آن که عراق روی خوش آرامش و امنیت را نبیند، عناصر باقی مانده از دوران حکومت صدام را در گوشه و کنار کشور و در ارتش عراق باقی گذاشتند و ساختار اصلی ارتش با افسران بعثی باقی مانده از دوران صدام بود.
همچنین عناصر گروه های تروریستی تکفیری در عراق شکل گرفتند که آمریکا عامل اصلی آن بود. مرکز حضور آنها از ابتدا هم، فلوجه و موصل قرار داشت.
آمریکایی ها پس از آن که دیدند حکومت و دولت این کشور نمی تواند یک همپیمان استراتژیک برای او در منطقه باشد، برای آن که زهر خود را بریزند، دست به ایجاد و تقویت گروه های تروریستی در عراق زدند.
آمریکایی ها تا 2011 در عراق باقی ماندند اما هیچگاه این کشور امنیت و آسایش را به خود ندید و پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، حملات تروریستی در این کشور گسترش یافت.
اما بحرانی که در سوریه شکل گرفت، برای سرنگونی دولت قانونی بشار اسد بود. اما نه به شکل حمله مستقیم برای سرنگونی صدام، بلکه به شکل نیابتی و کنترل از راه دور.
البته میان دولت بعث عراق با دولت بعث سوریه تفاوت های بسیاری وجود داشت.
دولت صدام، یک رژیم جنگ افروز، جنایتکار و جنگ طلب بود. اما دولت سوریه هیچکدام از این ویژگی های منفی را در خود ندارد.
اما به خاطر سیاست های آمریکا در منطقه برای تغییرات جغرافیایی، سیاسی و قومیتی، جنگ هایی در غرب آسیا شکل گرفت که منجر به سرنگونی معمر قذافی رهبر لیبی شد و پس از آن نوبت به بشار اسد در سوریه رسید.
آنگونه که آمریکایی ها تصور می کردند سرنگونی بشار اسد به مانند قذافی ساده نبود.
آمریکایی ها برای تکمیل پازل خود در منطقه نیاز به سرنگونی دولت قانونی اسد داشته و دارند. فشار و اصرار آنها هنوز پس از 5 سال ادامه دارد و از خواسته خود کوتاه نمی آیند.
مهمترین عاملی که باعث شد تا دولت سوریه مقاومت کند حمایت مردمی این کشور از دولت خود بود.
به همین خاطر است که آمریکایی ها نمی خواهند تجربه عراق را در سوریه تکرار کنند.
مداخله نظامی مستقیم آمریکا در سوریه هزینه های زیادی را بر دوش این کشور تحمیل خواهد کرد که از حمله به عراق سنگین تر خواهد بود.
گرچه گفته می شود در زمان حمله آمریکا به عراق، صدام قصد حمله موشکی به اسرائیل را داشت، اما چنین دروغی برای خطرناک جلوه دادن صدام در منطقه بود.
اگر صدام چنین قصدی داشت، پیش از آن که به کویت حمله کند، می توانست همانطور که همه را بهت زده کرد، به اسرائیل حمله کند و ضربات سختی را بر پیکر این رژیم غاصب وارد سازد. صدام دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت.
اما در سوریه ماجرا تفاوت دارد. اگر از یک سو آمریکا وارد عمل شود و در پی آن سران کشورهای ائتلاف ضد سوریه اقدام کنند و رژیم اسرائیل هم تحرکاتی را در بلندی های جولان انجام دهد، ارتش سوریه بر اساس پیش بینی های نظامی و تحلیل های کارشناسان جنگ، در حمله به اسرائیل درنگ نخواهد کرد.
یکی از نگرانی های آمریکا هم همین است. اگر این جنگ در منطقه گسترش یابد و به اسرائیل برسد و صهیونیست ها را درگیر کند، دیگر مهار آن غیر ممکن خواهد بود.
به همین خاطر است که سخنگوی کاخ سفید گفته است، درس هایی که آمریکا از لشگرکشی نظامی به عراق یاد گرفت، عدم وجود راه حل نظامی برای بحران سوریه را مورد تایید قرار می دهد.
وی معتقد است، هیچ طرفی نمی تواند با توسل به راه حل نظامی در سوریه، پیروز شود.
شاید چنین موضعی را پاسخ به نامه 50 دیپلمات آمریکایی تلقی کرد که خواهان اقدام نظامی علیه سوریه شده بودند.
آمریکایی ها پس از 5 سال به این نتیجه رسیده اند، برای پایان جنگ در سوریه چه اقدامی انجام داده یا خواهند داد؟
اگر همچنان اصرار بر کناره گیری اسد دارند، دیپلماسی هم کارساز نخواهد بود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *